-
مسجدالنّبى
مسجدالرسول، مسجد نبوى، مسجد مدينه. هنگام ورود پيغمبر اسلام به مدينه زمينى كه متعلق به دو يتيم به نامهاى سهل و سهيل و خوابگاه شتران يا محل خشكانيدن خرما بود آن حضرت آنجا را جهت مسجد جامع مدينه مناسب ديد به اسعد بن زراره كه كفيل آن دو يتيم بود فرمود: اين زمين را از آنها خريدارى كن. آنها گفتند: زمين به رايگان در اختيار پيغمبر باشد. حضرت فرمود: خير، جز به بها نستانم. پس زمين را به ده دينار خريدند و حضرت به ساختمان آغاز نمود بدين كيفيت كه شالوده در زمين حفر كردند و تا سطح زمين به سنگى كه مسلمانان آن را از سنگستان مدينه مىآوردند پر كردند. خود حضرت نيز شخصاً از جمله كسانى بود كه سنگ حمل مىكرد، اسيد بن حضير گويد: پيغمبر (ص) را ديدم سنگى به دوش كشيده مىآورد عرض كردم سنگ را به من ده. فرمود: خير، تو خود برو سنگ ديگر بياور. و از سطح زمين با خشت خام و ديوارى به قطر يك خشت بنا كردند و چون تعداد مسلمانها زياد شد از حضرت اجازه توسعه خواستند و اين بار با مقدارى توسعه ديوار را به قطر يك خشت و نيم بنا كردند و پس از چندى كه جمعيت افزايش يافت باز پيشنهاد توسعه دادند حضرت دستور فرمود مساحتى بر مسجد افزودند و ديوارش را به دو خشت بنا نهادند و در كنار مسجد صحن و سرائى بساختند و ارتفاع ديوار مسجد يك قامت بود. مسلمانان عرض كردند اجازه بفرما جهت دفع گرما و تابش آفتاب سقفى ساخته شود. حضرت دستور داد از سمت حياط سقفى با تنه نخل و چوب نخل سايبانى بساختند. باز عرض كردند اجازه بفرمائيد سقف ثابتى ساخته شود. فرمود: خير، كوخى است چون كوخ موسى و فرصت كمتر از اينها است.
آنگاه فرمود: خانههاى خود و خانههاى اصحاب را به اطراف مسجد بنا كنند و خود حضرت حد خانه هر يك را معين كرد و از جمله خانه حمزه و على را نيز در همانجا خطكشى كرد و مشخص نمود.
اصحاب هر يك درى از خانه خود به مسجد گشود كه چون از خانه برون مىشد يا به خانه بازمىگشت در مسجد مىگذشت. جبرئيل نازل شد و از جانب خدا پيام آورد كه جز درب خانه تو و على همه درهاى به سوى مسجد بسته شود. اصحاب رنجيده خاطر گشتند به خصوص حمزه كه مىگفت: من عم پيغمبرم و على برادرزاده منست چگونه درب خانه مرا مىبندد و درب خانه على را همچنان گشاده مىدارد؟!
پيغمبر (ص) فرمود: اى عم ناراحت مباش كه اين كار را نه از خود كردهام بلكه خداوند چنين دستور فرموده است. حمزه گفت حال كه چنين است من تسليم امر خدا و پيغمبر اويم. (بحار: 111ج19) و اما مساحت مسجد در عهد رسول خدا، حسب تحقيق سمهودى با اختلاف اقوال مورخين: شصت ذراع در هفتاد ذراع يا صد ذراع در صد ذراع بوده است. (وفاءالوفا: 322ج1)
در سال 88 وليد بن عبدالملك مروان دستور داد مسجد پيغمبر را خراب كردند و حجرات ازواج را ضميمه مسجد ساختند و چند خانه را از اطراف مسجد به بهاى عادله و به رضايت صاحبانشان خريده و جزء مسجد كردند كه مساحت مسجد دويست ذراع در دويست ذراع شد و در اين باره نامهاى به حاكم روم نوشت و از او استمداد نمود، وى صد هزار مثقال طلا و صد نفر كارگر متخصص و چهل بار (شتر) كاشى جهت ساختمان مسجد فرستاد و مباشر امر، عمر بن عبدالعزيز بود. (طبرى:223ج5)
-
فضيلت مسجدالنّبى«
از امام صادق (ع) روايت شده كه نماز در مسجد پيغمبر برابر است با ده هزار نماز. و فرمود بهترين جاى آن نزديك به قبر است. و فرمود: چون به مدينه وارد شدى غسل بكن و به مسجد برو و كنار قبر پيغمبر (ص) بايست و به حضرت سلام كن و به رسالت او و ابلاغ آن حضرت پيام رسالت را گواهى ده و بسيار بر او درود فرست و دعا كن. در حديث ديگر فرمود: تا بتوانى در مسجد بسيار نماز بخوان. و فرمود: ولى هر چه نماز در آن بخوانى حق آن را نتوانى ادا نمود.
حلبى از آن حضرت روايت كرده كه چون به مسجد پيغمبر روى اگر بتوانى سه روز: چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را در آنجا بمان و روز چهارشنبه بين قبر و منبر نزد ستونى كه كنار قبر است نماز بخوان و حوائج دنيا و آخرت خويش را از خدا بخواه و روز دوم در كنار ستون توبه، و روز جمعه به نزد مقام پيغمبر (ص) برابر ستونى كه بسيار عطر بدان مىمالند نماز بخوان و هر حاجتى كه دارى از خدا بخواه، و آن سه روز را روزه بدار.
نيز از آن حضرت آمده: از جاهائى كه رفتن به آنجا مستحب است مقام جبرئيل مىباشد كه زير ناودان مسجد واقع است و آن محلى است كه جبرئيل هنگام ورود در آنجا مىايستاده و منتظر اجازه بوده، و آنجا محل استجابت دعا است.
از حضرت رضا (ع) روايت شده كه كنار ستونى كه از سمت صحن مسجد است همانجا نمازگاه فاطمه است. و در حديث آمده كه مستحب است از باب جبرئيل به مسجد وارد شد. از حضرت صادق (ع) روايت شده كه مستحب است چون از دعا نزد قبر فارغ شدى به نزد منبر رفته دست بر آن بمالى و آن دو گرده سردسته منبر را به صورت و چشمان خويش بمالى كه گويند آن شفاى چشم است. و در آنجا بسيار دعا كن كه از پيغمبر (ص) رسيده: بين خانه و منبرم باغى از باغهاى بهشت است. (بحار: 99 و 100)
-
مسجداياصوفيا
مسجد معروفى در استانبول كه در قديم كليسائى بوده به نام صوفيه قدّيسه و به سال 857 ه ق اين معبد توسط سلطان محمد خان ثانى به هنگام فتح استانبول به مسجد جامع تبديل گرديد.
-
مسجدبازار
مسجدى كه در بازار ساخته شده و منسوب به بازار باشد. در حديث آمده كه ثواب نمازى كه در اين مسجد گزارده شود دوازده برابر نمازى است كه در خانه ادا گردد. (وسائل: 290ج�5)
-
مسجدبراثا
مسجد معروفى كه در كوى براثا از حومه شهر بغداد واقع است.
-
مسجدجامع
مسجدى كه اضافه به محلّه يا بازار و مانند آن نداشته باشد و مجمع عموم مسلمانان آن شهر يا روستا بوده باشد. از جمله امتيازات اين مسجد آن كه اعتكاف به اين مسجد اختصاص دارد، و نماز در آن معادل است با صد نماز كه در خانه گزارده شود.
-
مسجدحنّانة
مسجدى واقع در شهر نجف اشرف. به »حنّانة« رجوع شود.
-
مسجدخيف
مسجدى معروف در منى. به »خيف« رجوع شود.
-
مسجدضرار
مسجدى كه منافقين مدينه در عهد رسول خدا در محلّه قبا به كنار شهر مدينه بنا كردند و قرآن از اين مسجد به بدى ياد كرده است. به »ضرار« رجوع شود.
-
مسجدفتح
مسجدى كنار شهر مدينه كه آن را مسجد احزاب نيز گويند، كه غزوه احزاب در آن محل اتفاق افتاد، و پيغمبر (ص) به يمن فتح و پيروزى در آن غزوه اين مسجد را به پاى ساخت.