متن ترانه های ایرانی و خارجی با ترجمه

دل من


دل من ترسو شده چو گل بي بو شده
يار يكدونه من با دلم قهره و رفته و دور شده
دوباره وقت بهار موسم ديدن يار
مياد اون با دل زار مياره طلا و جواهر يادگار
نگين بهش كه اون و مي پرستم
توي شرجي توي گرما فكرش هستم
ميزنم دلم رو به دريا امشب
بهش مي گم كه من عاشقم هستم
يار من قهرمان شط و آيه
واسه ديدار روش دلم بي تابه
او ناخداي با خداي عشقه
ميگه بوسه عشق والا ثواب

شب مهتابه


امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو
سپید روی تو سیه موی تو
ببیند برود
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام

ماه غلام رخ زیبای توست
سرو کمر بسته به بالای توست
قند مکرر لب خندان توست ای حبیبم
قند مکرر لب و دندان توست ای عزیزم
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو
سپید روی تو سیه موی تو
ببیند برود
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام

ماه غلام رخ زیبای توست
سرو کمر بسته به بالای توست
قند مکرر لب خندان توست ای حبیبم
قند مکرر لب و دندان توست ای عزیزم
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو
سپید روی تو سیه موی تو
ببیند برود
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام
امشب شبه مهتابه
حبیبم اگر خوابه
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام

شناسنامه

می دونستم می دونستم

که تو غربت از رفاقت خبری نیست

می دونستم می دونستم

که تو قلبها از صداقت اثری نیست

توشه راه سفر تردید بود

واسه فکر به بازگشت دیر بود

آسمون گریه رو سر داد توی راه

تا بفهمم که خدا دلگیر بود



تو شناسنامه نوشتن

اسم ماهها رو فراری

راه پیش و پس نمونده

آخ امان از بد بیاری

بی هدف گنگ و پریشون

به مرز جنون رسیدیم

مرز خوشبختی کجا بود

همه دیدن ما ندیدیم



دل سنگی که دو رنگی

می فروشه با زرنگی

این جا دارن بی شمارن

توی بازار فرنگی

قیمت جون مفت و ارزون

سایه ترس تو خیابون

این جا دارن بی شمارن

هم وطنهای پشیمون



تو شناسنامه نوشتم

اسم ماهها رو فراری

راه پیش و پس نمونده

آخ امان از بد بیاری

بی هدف گنگ و پریشون

به مرز جنون رسیدیم

مرز خوشبختی کجا بود

همه دیدن ما ندیدیم

مرز خوشبختی کجا بود

ما ندیدیم ما ندیدیم

هشدار


هیچکس به ما گوش نمیده

توی محیط خونه

ما هم باید حرف بزنیم

عوض شده زمونه

هم سن و سالای منم

یه شب میشن دیوونه

میزنن از خونه بیرون

به صد هزار بهونه

به صد هزار بهونه

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

جوونای بی گناه

فقط واسه یه اشتباه

دستاشون آلوده میشه

به رنگ بد رنگ گناه

از بخت بد رو سادگی

جوونیشون میشه تباه

شیطون دشمنی میکنه

با جوونای بی گناه

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما



عوض شده زمونه

عوض شده زمونه

قصه مادرانه رو

از مادر گوش نمیکنن

هوسهای جوونی رو

در دل خاموش نمیکنن

شکوفه های خونه ها

از همه جا ترد میشن

وقتی که تنها شدن

از بودن دلسرد میشن

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما



هیچکس به ما گوش نمیده

توی محیط خونه

ما هم باید حرف بزنیم

عوض شده زمونه

هم سن و سالای منم

یه شب میشن دیوونه

میزنن از خونه بیرون

به صد هزار بهونه

به صد هزار بهونه

جوونای بی گناه

فقط واسه یه اشتباه

دستاشون آلوده میشه

به رنگ بد رنگ گناه

از بخت بد رو سادگی

جوونیشون میشه تباه

شیطون دشمنی میکنه

با جوونای بی گناه

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

قصه من یه هشداره

به همه جوونا

امیدای درخشانه

فردای ایران ما

عوض شده زمونه

نو که میاد



یه روز و روزگاری

جلو راهمو بستی

با ایما و اشاره

گفتی عاشق من هستی

توی گوشم می خوندی

از یه رنگی و راستی

منو کشوندی دنبال خودت

هر جا که خواستی

منی که عاشقانه

وجودمو به تو باختم

یه قصر کاغذی رو

تو رویام با تو ساختم

یه روز گفتی بخون

از احوال زمونه

از اون عشق قدیمی

که موند گوشه خونه

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

آره گذشته کارم از کار



تو ای پرنده رمیده عشق

که روزی از هوای من پریدی

تموم عالمو گشتی و گشتی

مثال عشق من هیچ جا ندیدی

اگه یه روز بیای که خیلی دیره

همون وقت که دل از عشق تو سیره

واست میخونه این قصه کوتاه

دل عاشق من که سر به زیره

دل عاشق من که سر به زیره

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

آره گذشته کارم از کار



به پای تو چه ساده

صبورانه نشستم

به گرمی نفسهات

دل ساده مو بستم

منی که عاشقانه

وجودمو به تو باختم

یه قصر کاغذی رو

تو رویام با تو ساختم

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

نو که میاد به بازار

کهنه میشه دل آزار

داد از تو مردم آزار

گذشته کارم از کار

دوستت دارم


دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس زندونی به آزادی

دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس غصه دلات به شادی

دوست دارم زیادی دوست دارم زیادی



هزار و یک شب من

مهتاب هر شب من

کلید راز و رمز

قصه امشب من

نگاه تو یه آینه

واسه دیدن فرداست

تا تو کنارم هستی

خدا همیشه با ماست

دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس زندونی به آزادی

دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس غصه دلات به شادی

دوست دارم زیادی دوست دارم زیادی



هر آفرینشی یه عشقی داره

مهتاب از عشق شب

شب زنده داره

اگه عشقی نبود تو آسمونا

روشن نبود قلب یه تک ستاره

تو که هستی شبام الماس نشونه

مهتاب از عشق ما شده دیوونه

اون کسی که ما رو به هم رسونده

تو میدونی خونش تو آسمونه

تو میدونی خونش تو آسمونه

دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس زندونی به آزادی

دوست دارم دیوونه وار زیادی

مثل حس غصه دلات به شادی

دوست دارم زیادی دوست دارم زیادی

دوست دارم زیادی دوست دارم زیادی

دوست دارم

وای ز گفتارت


وای زگـفـتـارت امـان ز پـــنــدارت

وای وای ای وای شدم گرفـتـارت



من که شدم یارت از لحظه دیدارت

وای وای ای وای شـدم گرفتـارت



لیلا شدم و مجنون دیوانه تو بودی

قــهــرمـان افــســانـه تــو بــودی

لیلا شدم و مجنون دیوانه تو بودی

قــهــرمـان افــســانـه تــو بــودی

من خانه و کاشانه تو بودی

گل بـودم و پـروانه تو بودی



وای زگـفـتـارت امـان ز پـــنــدارت

وای وای ای وای شدم گرفـتـارت



من که شدم یارت از لحظه دیدارت

وای وای ای وای شـدم گرفتـارت



بر طـاق مـژگـانـم جـا داری تـو جـانـانـم

تو رمزی و من رازم تو عهدی و پـیـمانم

پـایـیـز گـذرش بـه خـانـه ما نـمی افـتـد

تو بهاری و من گل عشق این گلستانم



وای زگـفـتـارت امـان ز پـــنــدارت

وای وای ای وای شدم گرفـتـارت



من که شدم یارت از لحظه دیدارت

وای وای ای وای شـدم گرفتـارت



لیلا شدم و مجنون دیوانه تو بودی

قــهــرمـان افــســانـه تــو بــودی

لیلا شدم و مجنون دیوانه تو بودی

قــهــرمـان افــســانـه تــو بــودی

من خانه و کاشانه تو بودی

گل بـودم و پـروانه تو بودی



وای زگـفـتـارت امـان ز پـــنــدارت

وای وای ای وای شدم گرفـتـارت



من که شدم یارت از لحظه دیدارت

وای وای ای وای شـدم گرفتـارت

وای ز گـفـتـارت...



من که شدم یارت از لحظه دیدارت

وای وای ای وای شـدم گرفتـارت

تصویر

وقتی که مریم عروسکم
بهترین یار من بود
بازی نقش آفرینی کار من بود
سه بهار از عمر من خبر میداد
که بچه سالم
اما من ستاره بودنو میدیدم تو خیالم
عمری من تو تصویرا زندگی کردم
واسه عشق تو سازندگی کردم
وقتی پرده نمایشی رو بستن
منو تو قلب ترانه نشکستن
منو تو قلب ترانه نشکستن

زندگی دیگران رو
من باید بازی میکردم
فیلم خامو به جای
عروسکم راضی می کردم
سلطان قلبها رو من
از هر کسی زودتر شناختم
تو حکایت قمار زندگی
خودم رو باختم
عمری من تو تصویرا زندگی کردم
واسه عشق تو سازندگی کردم
وقتی پرده نمایشی رو بستن
منو تو قلب ترانه نشکستن
منو تو قلب ترانه نشکستن

وقتی خونه منم شد
قصه غربت نشینی
واسه دیدن هموطن
برای هم نشینی
صحنه ها ترانه های
منو تا به اوج رسوندن
منو از شمیم تا تصویرا کشوندن
اگه تو پرده خالی
جا نبود واسه قصه خیالی
روی صحنه زیر نورا
یکی میخوند این حوالی
یکی میخوند این حوالی
عمری من تو تصویرا زندگی کردم
واسه عشق تو سازندگی کردم
وقتی پرده نمایشی رو بستن
منو تو قلب ترانه نشکستن
منو تو قلب ترانه نشکستن

پیشکش


رسـم ورســوم عـاشــقـي اگـر دوبـاره بـاب بشه
نمي ذارم سلام عشق اين دفعه بي جواب بشه

سـهـم مـن از نـگـاه تـو اگـر خـيـال وخـواب بشه
نـمـي ذارم خـــونـه دل روي ســرم خــراب بشه

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

اونچه دلو مي سوزونه قحطي آشناييه
حسرت عاشق شدن وبي کسي و تنهاييه

اونچه با دل نمي شه گفت قصه بي وفاييه
قصه دل شکستن و بريدن و جداييه

عاشقي ميشه پيشه کردبا عشق ميشه ريشه کرد
حتي دلاي سنگي رو از جنش شيشه ميشه کرد
از جنس شيشه ميشه کرد

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

اونچه دلو مي سوزونه قحطي آشناييه
حسرت عاشق شدن وبي کسي و تنهاييه

اونچه با دل نمي شه گفت قصه بي وفاييه
قصه دل شکستن و بريدن و جداييه

عاشقي ميشه پيشه کردبا عشق ميشه ريشه کرد
حتي دلاي سنگي رو از جنش شيشه ميشه کرد
از جنس شيشه ميشه کرد

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

پيشکش دل هاي شما عطر گلاي رازقي
بنا شده دل بميره به رسم عشق و عاشقي

انتظار

يـه سر داري هزار ســودا عـزيزم
يـه دل داري هزار شـيـدا عـزيزم
ديگه بس کن هـوس بازي که آخر
مي شي رسوا تو اين دنيا عزيزم

دلـم رو بـي قـرار کردي و رفتـي
ببين با من چه ها کردي و رفتـي
دروغ گفـتـي و بـا تـيـر نـگـاهـت
دل مـا رو شـکـار کردي و رفتـي

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد

اگه عاشق شدن رسوايي داره
منم رسواي عشقـت باورم کن
نذار اين دل بـه پـاي تـو بـمـيـره
بـيـا و بـاز مـنـو عاشـقـتـرم کن

بـيــــا که نـگـاهـــت نـگـاه عـاشـــقـــونه است
خودت خوب مي دوني همه حرفات بهونه است

مـن و تـو دو عـاشـق ولــي ســـر در گــريـبــون
مـن ايـنـــجـا تــو اونـــجـا ز کــار چــرخ گــــردون

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد
کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد

اگه عاشق شدن رسوايي داره
منم رسواي عشقـت باورم کن
نذار اين دل بـه پـاي تـو بـمـيـره
بـيـا و بـاز مـنـو عاشـقـتـرم کن

بـيــــا که نـگـاهـــت نـگـاه عـاشـــقـــونه است
خودت خوب مي دوني همه حرفات بهونه است

مـن و تـو دو عـاشـق ولــي ســـر در گــريـبــون
مـن ايـنـــجـا تــو اونـــجـا ز کــار چــرخ گــــردون

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد

کـي خـــدا يــارم از در مـي يـاد
انــتــظـــارم بـه آخـــر مـي يـاد
از ديـــاري کـــه رفــتــه يــه روز
عاشقونه به اين شهر مـي يـاد
کي خدا يارم از...کي خدا يارم از در مي ياد