-
صداي قديما
صدای قدیما تو گوشمه، انگاری جار میزنه
غمهای قدیما وجودمه، داره فریاد میزنه
هر سایه ای روزی داره، هر شبی یه ستاره ای
تنها منم تنها منم، بی روز و بی ستاره، بی روز و بی ستاره
این منم غمخور ساکت،غمخور چشمهای ماتت
این غمه که سرزمینش وسعت چشماتو داره
نه تو هم فرقی نداری،این تفاوت نگاته
این فقط چشماته اما وسعت غمها رو داره
-
گل و تگرگ
قصه منو غم تو
قصه گل و تگرگه
ترس بی تو زنده بودن
ترس لحظه های مرگه
ای برای با تو بودن
باید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته
ذهن خواب آلوده من
همیشه میون قاب خالی درهای بسته
طرح اندام قشنگت
پاک و رویایی نشسته
کاش میشد چشام ببینن
طرح اندام تو داره
زنده میشه جون میگیره
پا توی اتاق میزاره
کاش میشد صدای پاهات
بپیچه تو گوش دالون
طرف دالون بگرده
سر آفتاب گردونامون
کاش میشد دوباره باغچه
پر گلهای تو باشه
غنچه سفید مریم
با نوازش تو واشه
کاش میشد اما نمیشه
نمیشه بیای دوباره
نمیشه دستات تو گلدون
گلای مریم بزاره
کاش میشد اما نمیشه
این مرام روزگاره
رفتنت همیشگی بود
دیگه برگشتن نداره
-
فايده نداره
وقتی بخوای از هم بدونی
دیره خیلی دیره دیگه وقتی نداری
وقتی دیگه حرفی نمونده
رفتن دیگه برگشتن دیگه فایده نداره
دیگه فایده نداره، دیگه قلب تو پیشم جا نداره
حالا زندگی درده که درده
دیگه فایده نداره، دیگه قلب تو پیشم جا نداره
حالا زندگی درده که درده
-
پيدا نميشه
سرتاسر عالم یکی پیدا نمیشه
دیگه توی قلبم کسی پیدا نمیشه
که مثل تو، توی دلم، مهرش بشینه
که مثل تو، برام بگه، پیشم بشینه
سرتاسر عالم یکی پیدا نمیشه
دیگه توی قلبم کسی پیدا نمیشه
که مثل تو توی دلم، مهرش بشینه
که مثل تو برام بگه، پیشم بشینه
-
معبد شهيد
مانده ام در پس دیوار
توی این شام دل آزار
یاریم ده ای پناور
فانوس شبو نگه دار
که راهم تاریک و دوره
پاره پاره بی عبوره
آخه تو خودت می دونی
که چشمات دنیای نوره
من برای با تو بودن
هر مترسکو شکستم
وقتی چشمامو می بستم
دل به یاری تو بستم
ولی تو تنهاتر از من
دل به تنهایی سپردی
واسه رهایی از شب
منو با خودت نبردی
من از این زندگی سیرم
پوست تن مثل کویرم
همراه کوچ پرستو
میذارم از اینجا میرم
میرم اونجایی که عاشق
راوی غصه نباشه
واژه ای به اسم غربت
توی هیچ قصه نباشه
نه من از اینجا نمیرم
اینجا معبد شهیده
سایه های ناامیدی
رو تن زمین خزیده
سایه از وحشت ایام
گونه اش زرد و تکیده
نعش این سایه رو سنگفرش
خبر از حادثه میده
-
پائیز
پاييزه
چشم تو وقتي بباره
وقتي كه ببينم اين بارونه
بارونه چشم تو وقتي بباره
وقتي كه ببينم اين پاييزه
اين بارونه
اين پاييزه
كه ميباره
كه مثل اشك چشات فايده نداره
آسموني تو ميدوني
اين بارونه
يا پاييزه
اما نه بارونه
نه پاييزه..
-
حباب
مياي از دورترين نقطه ي ايمان من
اونجا كه لحظه هام پر شدن از ياسمن
مياي از سكوت شهر پر از ستاره
ميكشي دستامو روي موهات دوباره
ميبري با خودت تا اوج بي نهايت
اونجايي كه تو چشمات موج ميزنه نجابت
آخ كه ديگه دل من از تو جدا نميشه
تو كتاباي قصه كسي كه ما نميشه
وقتي كه بجز عشق چيزي نميشه كه ديد
غير از گلهاي بوسه چيزي نميشه كه چيد
اونجاها آسمونشون رنگ طلايي داره
جاي سيايي هاي شب حباب آبي داره
آدما از محبت براي هم ميميرن
تو سختيه زندگي دست همو ميگيرن
آخ كه ديگه دل من از تو جدا نميشه
تو كتاباي قصه كسي كه ما نميشه...
-
خوش خیال
منه خوش خياله ساده
حالا با پاي پياده
دنبالت دارم ميگردم
همسفر با شب و جاده
پرم از حسرت و خواهش
واسه يك لحظه نوازش
كوله باره غم رو دوشم
رهسپاره شهر سازش
تو قامت سياه شب
وقتي ستاره ميميره
انگار ميخواد بهم بگه
واسه رسيدن به تو ديره
از منه خسته رو خط رفتن
بي تو يه سايه فقط ميمونه
سايه ي مردي كه خوش خياله
تو نا رفيقو رفيق ميدونه
هنوزم اسمت عزيزه
واسه اين هميشه تنها
قصه ي بود و نبودت
ميشه راهي واسه فردا
-
طلوع
وقتي كه دلتنگ ميشم و
همراهه تنهايي ميرم
داغ دلم تازه ميشه
زمزمه هاي خوندنم
وسوسه هاي موندنم
با تو هم اندازه ميشه
قد هزار تا پنجره
تنهايي آواز ميخونم
دارم با كي حرف ميزنم
نميدونم نميدونم
اين روزا دنيا واسه من از خونمون كوچيكتره
كاش ميتونستم بخونم قد هزار تا پنجره
طلوع من طلوع من
وقتي غروب پر بزنه موقعه ي رفتنه منه
طلوع من طلوع من...
حالا كه دلتنگي داره
رفيق تنهاييم ميشه
كوچه ها نا رفيق شدن
حالا كه ميخوان شب و روز
به همديگه دروغ بگن
ساعتها هم دقيق شدن
طلوع من طلوع من
وقتي غروب پر بزنه موقعه ي رفتنه منه...
-
چوب خط
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
ببین که چند تا قرنه تن به اسیری دادی
دنیات شده شبیه سلول انفرادی
تا چشم رو هم میذاری می بینی عمر تموم شد
بین چهارتا دیوار وجود تو حروم شد
چوب خط این اسیری دیواراتو پوشونده
همین روزا می بینی که فرصتی نمونده
بیرون بیا خودت باش تو آدمی نه برده
همیشه باخته هرکس شکایتی نکرده
عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
ببین که چند تا قرنه تن به اسیری دادی
دنیات شده شبیه سلول انفرادی
بیرون بیا خودت باش تو آدمی نه برده
همیشه باخته هرکس شکایتی نکرده
عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
خط می کشم رو دیوار...