http://pic.azardl.com/images/76930812296219970638.gif
ازبس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
Printable View
http://pic.azardl.com/images/76930812296219970638.gif
ازبس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
ای داد دوباره کار دل مشکل شد
نتوان ز حال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد
پامال سبکسران سنگین شد
عشق تو به تارو پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پنهانم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشی وار
از دلم تا لب ایوان راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما
گلی را که دیروز
به دیدار من هدیه اوردی ای دوست
دور از رخ نازنین تو
امروز پژمرد
نرسد دست تمنا چون به دامان شما
می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما