-
تکست آهنگ های رضا پیشرو
مقدمه
پسر گوش کن ، این سی دی رو الان میبریم واسه سینا...این آلبوم میترکونه میدونی چی میگم
آره پسر آلبومت خیلی خوبه
آره سروش اونجاست ؟
سروشم آره
ببینیم چه میگن
بله ؟
باز کن سینا ، رضام
خیلی گرسنمه بریم یه چیزی بخوریم...
چطوری داداش سروش...سلامتون کو..بابا اول سلام ؟ ، چاکرم
هیچی داشتم غذا میخوردم...گوشنتونه شما؟؟؟خیلی !
حالا اشکال نداره بعدم میخوریم ، موبایل و بزار کنار
گوش کن:
شکم و این چیزا رو بزارید کنار خوب !
خوب
دارم فکر می کنم
داشتم به آلبومت گوش می کردم که
این آلبوم خیلی کره شده جون تو ، یعنی خیلی خوبه
چون که بلاخره کار بچه های صامته ، همه چی ردیفه میدونی ، همه چی خوبه
-
هدیه
امید داداشی تو میخواستی بدونی که من چرا نمیام
خونه.نه؟
تو میخواستی بدونی که رضا چرا پیش شما نیست؟
تو میخوای از من بدونی.باشه
امید تو چیزی نمیدونی از گذشته ی من.چرا میخوای
هرچی گذشته به من من به تو بگم؟
اگه امسال تونستم واسه تو کادو بگیرم چون نمیخواستم یه کارگر پادو بمیرم.
پس بزار از اول من همه چی رو واسه تو بگم به شرط اینکه تو بعدش راضی بشی برم.
هنوز یه ماهه نشده بودی بابامون رفت.ده سال پیش بود زمستونا تو برف.
روزای سختی داشتیم با هزاران حرف که پشت سر مامان بود یه سره باهام بود.
یه صدا که میگه من گشنمه بابام کو؟؟پس غصه ی گریه ی تو یکی از کارام بود.
مامان تنهایی نمیتونست خرج ماهارو بده پس رضا با این وضعیت مدرسه محاله بره.
باید خرج خونرو دو نفری میدادیم ولی بیست هزار تومن نبود رقم زیادی.
مامان از رو ناچاری ازدواج دوباره کرد .منم شما رو تنها گذاشتم با غبار غم.
چون با پدر ناتنیم نمیتونستم کنار بیام.اون موقع میگفتم من این زندگیرو چرا میخوام؟
ولی حالا فهمیدم این سختیا من و بار اورد.تنهایی با هر فصل زندگی حالم و جا اورد.
الان همه چی عوض شده بهترم میشه پس ناراحت نشو چون هستی تو قلبم همیشه.
کل دنیارو واست میگردم ومیگم میخوام به تو بهترین هدیه رو بدم.ولی اگه الان درو میبندم و میرم واسه جبرانه دیگه نگو نرو به من.
کل دنیارو واست میگردم و میگم میخوام به تو بهترین هدیه رو بدم.ولی اگه الان درو میبندم و میرم واسه جبرانه دیگه نگو نرو به من.
من افقط الان میخوام بزنم داد.از رویای خودم بیام بیرون و برم به خواب.
الان همه چی خوبه من تنها چیزی که میخوام انتقام از کسانیه که دارن از گذشته میان.
من هیچی نبودم و الانم یه عوضی شدم چون از خیلی سال پیش بودن یه مشت عوضی دورم.
هیچ وقت یادم نمیره ساعت هفت صبح جمعه یکی گفت رضا باید از در خونم گم شه.
عوضی تو الان زنگ میزنی به من میگی :رضا تبریک میگم گنده شدی سری به ما بزن.
فامیلامون توی زمستون کنارمون نبودن.همشون پستن مثل بقیه بهم نگو نه.
مثل بقیه نشو سراغ بقیه نرو .هر چی میخوای بهم بگو نبین یه غریبه من و.
من اگه بالا سرتم نباشم به فکر توام نگو نیستی چون من فقط نیستم به فکر خودم.
کل دنیارو واست میگردم ومیگم میخوام به تو بهترین هدیه رو بدم.ولی اگه الان درو میبندم و میرم واسه جبرانه دیگه نگو نرو به من.
کل دنیارو واست میگردم ومیگم میخوام به تو بهترین هدیه رو بدم.ولی اگه الان درو میبندم و میرم واسه جبرانه دیگه نگو نرو به من.
کل دنیارو واست میگردم ومیگم میخوام به تو بهترین هدیه رو بدم.ولی اگه الان درو میبندم و میرم واسه جبرانه دیگه نگو نرو به من.
-
پدر (با همراهی تتلو )
بابا از وقتی که تیغ گذاشتی زیر گلوی مامان
اینو فهمیدم که خیلی زود باید وایسم رو پاهام
چیز دیگه ای ندیدم ولی شنیم با گوشام
چون قفل در اتاق نمیذاشت ببینه چشام
بابا یادته اون روز از مدرسه رسیدم خونه
گفتی پسرم دیگه بابا پیش تو نمیمونه
بابا من فقط نه سالم بود با چشمای خیس
تو با این کارت گفتی که اون بالا خدایی نیست
خدایی که اون بالا نشسته همیشه گفته داورم
من شکنجه شدم حتی توی شکم مادرم
این درست بود مامان با یه هیولا زندگی کنه؟
این هیولا قول داده بود آدما رو نمیخوره
دستای من همیشه یه کلبه برفی رومیساخت
که حتی آینه ی آسمون تصویرمو میباخت
منو سایه ها تو خیابون همراهی میکرد
شلاق سر جاده منو تو تنهایی میزد
چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم؟
میخوام بمیرم اما نمیشه روی پام وایسادم
صدای ناله ی خیابونا از رد پای من
شنیده میشه من میترسم از سایه های شب
آخه تا کی پیاده ؟ پایان خط جاده
کجاست؟ چرا من میشکنم با یه حرف ساده؟
روشنایی فردا یا تولد غمها
رو در رویی با بقا یا شایدم به فنا
اینا آینده ی همیشه نورانی من
که همیشه خورده به هوای طوفانی شب
تسلیم باد و ناله های شب و خیابونم
تقصیر منه که اسیر تب و بیابونم
خدایا تمام شبای منو بگیرازم
چون که دیگه تاریکی رو به جونم نمیخرم
من میخوام آزاد زندگی کنم با زخم تنم
حتی اگه واسه آزادی آبرومو ببرن
الان فقط از گذشته کوله باری یادگار
برام مونده از یه عدد خیلی مونده تا هزار
چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم؟
میخوام بمیرم اما نمیشه روی پام وایسادم
بابا من گریه نکردم سر قبر تو چون
بهم گفتی واسه مرگ آدما شادی بکن
من هیچی نبودم جز یه آدم تن لش
فکر نکن لحظات بدون تو به خوبی گذشت
هوای همون مدت کوتاهی که بودیم باهم
بزنه به سرم جلوی قاب رو دیوارم
بابا بلند شو بهم بگو که هنوز بیدارم
چون که بازم واسه ی تو حرف گفتنی دارم
مادر بدش میومد از پدرناتنی من
واسه همین پنج سال قیدمو به راحتی زد
مامان حالا پشیمون شدی از کار بدت؟
بدون آغوش گرم تو همیشه مال منه
من نمیتونم بگذرم از خانوادم اینو بدون
گفته بودم رضا شادی هارو میده به تو نشون
تا وقتی من زندم نمیذارم یه تار موی تو
از عذاب سفید شه چون همیشه میدی بوی گل
-
نامه هاي خالي
جواب نامه هامو دادي با نامه هاي خالي
تا تو جنگلت گم شم تو جاده هاي تاريك
تو تو اوج سياهي و من پادشاه پاييز
تف به روزي كه بارون با تو عاشقانه باريد
:: مهدي صفرتايم ::
تو آلوده اي به عطر تنم ، پس خط بزنم روياي خيسو
چون دنياي بي تو ، يعني گريه من از اين قصه
در حريق عشق افتادم و حالا ساعت گريه كردم تو اتاقم
يعني خدا هست كه بدونه چهار فصل مياي به خوابم؟
راحت شايد ساعت مانع است بين منو تو
كه با دل راحت راه بسته شد و فاصله ها هست جالبه واسم خنده ببر ماده!
من كه آشنا شدم با جاده ترس ، ديگه نيستي با من تا به مرگ شدمو
خودمو حاضر كردم واسه جنگ با بارون
بدون چتر تو يه روز سرد
پاييز بود ، مست بودم ولي حاليم بود
تو بازي سوخت قلبم درست عين فيلماي هاليوود
تو خوابي ولي من بيدارم
تو خورشيد و آوازت مثل روزنامه پر تيتر همه جا پيچيد و مثل ما فيلممه گرما بليطه و
عمري آبي ترين زخم ها رو مرهم گذاشتم ، كه اصلا تو باشي من نيستم
تو بازي رو بردي
ولي من عاشق بازيم ، برد و باخت مهم ني
برو با اون يكي ، تو رو جادو سحري
:: پيشرو ::
جواب نامه هامو دادي با نامه هاي خالي
تا تو جنگلت گم شم تو جاده هاي تاريك
تو تو اوج سياهي و من پادشاه پاييز
تف به روزي كه بارون با تو عاشقانه باريد
:: رضايا ::
من همونم كه هميشه
واسه چشماي تو خوندم
تو نبودي ، تونبودت
توي بن بست تنها موندم
تو يه خاطره بيشتر نيستي تودلم
از بس شليك كردي اين تير رو به من
ديگه اشكات واسه من رنگي نداره
پس عكستو ميكنم ترجيحا پاره
:: پيشرو ::
جواب نامه هامو دادي با نامه هاي خالي
تا تو جنگلت گم شم تو جاده هاي تاريك
تو تو اوج سياهي و من پادشاه پاييز
تف به روزي كه بارون با تو عاشقانه باريد
-
سفري بي انتها
[Pishro]
آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان،
همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت میکنیم
چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست.
[Pishro]
من وجودمو پیدا کردم با رگ بدون نبض
کابوس هر شب مرگ رو با تقدیر کردم عوض
شدم یه فراری تو جاده مصیبت و ترسیدم مث همه مسافرا هستم علف هرز
فهمیدم سفر من بود یه خواب تلخ و دروغ
نوری که دیده نمی شد بود یه نور پر فروغ
این عهدُ با خودم بستم از شرش نرم بیرون
ولی باید زخم دیرینه شستشو بشه با خون
گناهام بخشوده نشده، کفه شده سنگین
عجب احساس بدیه که روحت بشه غمگین
بعد از این همه خوشی همه چی شده عوض
دیگه حتی پشیمونی هم مرحم نیست واسه مرض
مرحم باوری که باید گذشتهها می شد
که تو ثروت و مادیات کسی حسرت نمیخورد
من تو خاکی چال شدم که تهش رفت به سیاه چال
واسه تخفیف مجازاتم باس بشم از همه حلال
[Emziper]
مغزتو داری پر می کنی با افکار پوچ
اینو باید بدونی با مرگ فقط تو میکنی کوچ
ذهنتُ آزاد کن به من بده گوش
افکار واهی رو تو مغزت بکن خاموش
روح تو مادی نیست هیچ وقت نمیمیره
اون چیزی که همیشه اسیره، جسمت که به این دنیا زنجیره
مرگ رها میکنه روحُ از بند اسارت
پروازش میده اونو به سمت ابدیت
تو اسمشو گذاشتی مرگ، من بهش میگم تولد
دنیایی تازه با آزادی روح و فرارش از کالبد
زندگی بعد از مرگ یک حقیقت پنهان
آرامش بعد از دردِ دنیایی فراتر از زمان
اینو بفهم با مرگ هیچ چیز تموم نمیشه
این تولدی دوبارست به دنیایی برای همیشه
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
قسمت 3:
[Pishro]
چرا صداقت من دلیل نشد واسه نفسم؟
منتظر همه چیز بودم جز دید سنگ قبرم
تو تجمع اقوام چرا زود از پیشم میرین؟
تو رو خدا تنهام نذارین چون تنها امیدمین
شب نحص کرده کمین واسه روح سرد و خستم
آیا این واقعیت داره که می یاد دو مرد سر سخت؟
"چرا باس بد زندگی میکردی که این باشه قسمت؟"
"چرا تو انبوه مادیاتی و گم شدی تو شهوت؟"
"سهم من از این دنیا بود دو چشم کور و حریص"
"وجود ثروت زیاد نفسمو کرده خبیس"
"چرا دینتو به خداوند ادا نکردی با دین؟"
"چرا فقط در ظاهر خودتو نشون دادی همین؟"
"من تا به حال راجب خدای خود نگفتم کفر"
"سر هر چیز تازه که بهم داد کردمش شکر"
"شکر گذاری فقط ملاک نیست، باس کنی ادای دین"
"با این اعمال باید بری به جهنم، پاشو بریم، پاشو بریم"
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
[Emziper]
این دنیا مثه پلیه که هممون میکنیم ازش عبور
پایینش جهنم، اونور پل بهشت، نه نزدیک نه دور
راحت میافتی از پل با کارای کثیف و زشت
پس قدمها رو محکم وردارو برو به سمت سرنوشت
خشت به خشت جاتو محکم کن تو قلب بهشت
حرفامو باور داری؟ یا چیز دیگهای تو کلته؟
مهم نیست، راجبش فکر کن، این بهترین فرصته
راه درست یا غلط یکیش میشه انتخابت
دیگه انتخابی وجود نداره وقتی فرشته مرگ مییاد سراغت
صاحبتُ بپرست با تمام وجود و قدرت
همونی که خلقت کرد، اما نه پوچ و بی علت
اختیارشو داری فکر کنی، منفی یا مثبت
مرگ فرار روح از این جسم خاکی
هجرت انسان به دنیایی پر از پاکی
منم میترسم از مرگ، به همین شدت
که نمیدونم آخرش چی میشه؟ سعادت یا ذلت؟
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
زندگی بعد از مرگ من و شما
جایی واسه زندگی بالاتر از ستارهها
آغاز تولده دوبارهای بعد از ودا
سفری بی انتها واسه رسیدن به خدا
[Emziper]
این دنیا یه فرصته، یه فرصت که خدا بهت داده
بهتره خوب حواستُ جمع کنی، چون ممکنه خیلی چیزارو از دست بدی
باید بدونی که هر لحظه ممکنه مرگ بیاد سراغت،
پس همیشه آماده باش، آماده برای زندگی بعد از مرگ
-
سنت شکن
اینترو (رضا پیشرو):
مسلط مثل همیشه ... آماده برای حرف زدن با هرکی ...
همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
پیشرو
دارم کنار جزیره روی آب شنا میکنمُ
از شیطان وجودم می شنوم صدایی بلند
خب شایدم من مصادف با خشم الهی شدم
انگار تیری نمونده و اسیر خشابی پرم
آره من همونم که قرض دارم به بازی تفنگ
ولیکن سرنوشت اضافی شدم و دارم تو فصلا نزدیک میشم به پاییز و مرگ
تا ابد تنها بمونم یه جای تاریک و تنگ و من تو اتاقم تنهام با نور مهتابی
چون که خیلی وقته گذشته روز برف بازی و کاش باز برمی گشت حس خوب تنهایی
من و خیابونا با یه سپور شهرداریُ
حمالی من گذشت حدود ده سالی
مشکلاتم کوه بود ، چون نگاه کردم از پایین
نفتالین شده بودم لای لباس مردمُ
رفیقام نبودن حتی قد تعداد انگشت
من یه فـــراری بودم ، ، منوتو کــوره نـنـدازین
تا روح من بکشه رو دل کوه یه نقاشی
که هر مسافری اونو ببینه توی جادهُ
گیر نکنه توی مسیر دور و ساکتُ
تا نشه اسیر عشق قله
خوابشو و خونشو عطر آگین کنه با بوی کاهگل
منم میشم اسیر جدایی جادوی جاده تا وقتی تا آخر راه باهام آذوقه باشه
همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
ساتراپ
روحم اگه شاهی منتظر کودتا باش
چون میخوای بخوری از خدا تو چوب کارات
چون روزگارها گذشته مونده بارها
سنگینی اش رو من از توی کوچه بازار
بوی بارونو حس نکردم از روی آسفالت
چون مشامو پر کردن از بوی آشغال
اما من میخوام بپرم از روی سالهام
چون اینجا فرقی نداره بود ُنبود ساتراپ
من همه ی خوابای خوبمو نصفه کاره دیدم!
اما با این حال از زندگی استفاء نمیـدم!
چون توفردامو تموم شده قصه های دیشبُ
همه فکرم بالا رفتن از پله های دیگست
آخه من میخوام بخندم به همه ی گذشتم
چون شوق آرزوهام رفت به یه مثلث !
من فکر میکردم بزرگ باشه قلب یه هنرمند
ولی دیدم نوک یه تپه ی بلندم ...
اما دنیا همونی که می خواستم نبود !
مصخ شدم و هنوز تو تار عنکبوت
اگه «سات» جلوی مشکلات ساده تر نبود،
چون روحش همواره می خوابه در تنور ...!
همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
اوج
بغض ته گلومه ...
میخوام خالی کنم خودمو ، میگن فرصت تمومه !
پشت سر تموم هم سن های خودم
وایسادم و فقط غرق سایه شدم
یه صدای بلند می گفت: «فرزند طلاق»
که تو جا من بودی مینداختی گردنت طناب
تا خفه کنی خودتو ، من معطل زمان بودم
تــــا که جلو بره اکثر شـبــام ، با مصرف مواد
توخلوت تمام ، تا که از مغزم دو کلمه فلسفه درآد
من با صدای گریه ی مامان لالا ، میکردم ولی الان بالام
باهام داداش میخونه تو سنت شکن،
تا من مثل همیشه به شما جرات بدم !
من جز معرفت چیزی واسه ی دور و وریام نذاشتم
ولــــــی خــــــب خـــــوردم پــــــســــــر ... !!
همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم
-
شت مه
(پیشرو)
تو عشقم بودی، هنوزم هستی عزیزم
اینو بدون بدون تو، هر شب اشک میریزم
هر شب اشک میریزم، هر شب اشک میریزم
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
آره
میخوام تو اتاقم تنها باشم، برو بیرون درم ببند
میخوام نوازش کنه صدای گیتار درد دلمو
منتظرم تموم بشمو پرواز مو ببینم
بازم لمس کنی نبینی دوباره بهم بگی نه
بی خیاله همه چی تو شهر پیادم
هر شب تو سیاه راهت باخت ثابت بد شده عادتم
خیلی بد تو حقارتم من از خودم شکایتم اینه
کیه میگه من تو شهر شیشه قانونی ندارم
پس بذار بازم ببارم، بشین همیشه کنارم
که تو طنین بهارم، ولی در حال فرارم
عزیزم بشنو صدایم، تو را میخواهم می خواهم
از این حالتم بیزارم، من ازدلهره بیدارم
شب و لرزه تو صدایم
با یه لحظه تو نگاهم خیره شو چشامو ببین
بدون خیلی بد حالم
ببین اگه صد سالم خیالت به سر دارم
بگی منو بسپارم به باد، تو رو دوست دارم
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
(قدرت)
به من میگفتن سگ یه عقده ای بیچاره
بودن و نبودنم واسه کسی فرقی نداره
نگو چه دپرسم مگه کسی به حالم می ناله
برو عشقمو بخر که اینه تنها راه چاره
منم تنها و پیاده تو سوار اسب پستت
منم مرد شب و جاده که پایانم خیلی تلخه
درختای بلند روزمو شب میکنن با سایه
گرفتار تو بودمو زخمی شدم با کنایه
آشنا شدی با وداع مرد همیشه پیاده
پاشو بغض صدای من تورو بندازه به یاد مرد همیشه دلداده
طرده نمیشه پیاده
چون آدمی نمی خوادش، فرشته ای نمیادش که اونو بده نجاتش
خاطرات مونده به یادش داره هی میدی عذابش
اینو بفهم از نگاهش
بیا بشنو فریادش
بیا اونو دریابش
بیا که بدون تو شدم تشنه ی نوازش...
[رضا پیشرو]
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن
بلاخره تموم میشه ریاضت و زجر، من و تو کنار همیم زیر نور شب
ستاره ها میسوزونن خاطرات بد، تولد دوباره ای رو میگیریم جشن...
-
از دیروز تا امروز
آها ، پیشرو ، امیر تتلو ، تیغه ، ابلیسه ، ابلیس
گوش کن
پیشرو ، من توی تاریکی نداشتم یه چراغ روشن
هنوزم تو دریای زندگیم دنبال موجم
تو بزرگ ترین قبرستون تاریخ زنده بودنو
واسه ارواح سرکش از زندگی سرودن
کابوس سیاه واسه مرگ من سخت کوش شده
مخ رضا دیگه از رویاهاش مخدوش شده
پایین جادة بی رنگی بالا خورشید زرد
سرتو بالا بگیر تا بمیری مثه یه مرد
همیشه تو آینه به تصویر خودم می بازم
چون آینده رو ندیدم تا به خودم بنازم
ساعت دیواری همیشه هدیه میده به من
ثانیه ها رو تا حقیقت به رویاهام بدم
پادشاه با اون همه پول باز تو حسرت گداست
واسه من روح یه برده بزرگتر از خداست
من باید بمیرم اما هیچ وقت نمی رم از یاد
خیلی وقته دلم تنگ شده واسه رویای خواب
برده باید بمیره تا بقیه بشن آزاد
اینا می مونه همیشه یادم
که فقط می خواستم زندگی کنم من مثل آدم
نداشتم حتی تختی من واسه خوابم
من داشتم بدبختی فقط اینه یادم
که بی پدر با چشم تر بمونم چشم به در
که یه شب یه فرشته بیاد تو خوابم
اینا می مونه همیشه یادم
که فقط می خواستم زندگیه من مثل آدم
تیغه ، روزی که پامو گذاشتم بیرون از خانی آباد
کسی فکرشو نمی کرد این پسر هیفده ساله
یه روزی میشه بزرگ مثه یه فوق ستاره
حالا تو محل با عقل کسی در نمیاد جور
من همونم که جیبمو خالی می کردی به زور
می تونی صدام بکنی نظر کردة خدا
پسر فقیر دیروز قهرمان فردا
راز سر بستة دل ما رو ببین چطور
می زنن جار با....................
گوشاتو وا کن خدا شده تالا باشی برده
بعضی وقتا یادم میره نور خورشید زرده
وقتشه بیای پایین چون از این بعد من خدام
فقط یه خودکار آبی تنها چیزی که می خوام
من می خوام بشم قربانی غرور رپ فارس
خودکار آبی یه بار دیگه بشو رو ورق راست
وقتشه خودمو جدا کنم از تن لشم
من بی شرفم اگه فوق ستاره نشم
تو حالت عادیم فک نکن .......
من بی شرفم اگه فوق ستاره نشم
چون شدم خسته بس که بودم تو خفت
وقتی بی پولی دافاتم میشن گربه صفت
یه روز بزرگ میشم اینو ثابت می کنم به ملت
ابلیس ، حالا رسیدم به جایی که واسه همتون خوابه
عکس من روی دیوار اتاقت توی قابه
شاید این نفوذ ما به دل مردمی گواهه
آره این صحت خوابه واسه همینم
که تا به طرز دقیقی شروع کردم رپ کردن
حتی بزرگانتونم گردن خم کردن
می خوام برسم با رپم
به جایی که خدا منم
واسه رسیدن بش قسم
می خورم من بالاترم
میرم می دونم می تونم برسم اون بالاها
شاید صدای سگیم نشست تو دل جوونا
هنوز یادمه خاطرات کاغذ و قلم
شاید خیلیا دوست داشتن که من خواننده نشم
دیگه نیازی ندارم من به خوندن اجبار
چون که هر چی می خواستم خدا یهو بهم داد
بسه دیگه برو دور شو ازم خودکار آبی
دیگه کاریت ندارم می تونی راحت بخوابی
از دیروز تا امروز فقط همین مونده
بعد از این همه سختی فقط همین مونده
که این ....تکو امیر تتلو خونده
اما هستم تو سبکم من یه کس جدا
شدم بت واستون یکی بالاتر از خدا
اینو بدون که با سختی من محبوب شدم
چرا چرا چرا جوابتو ندم میگی مغرور شدم
چرا چرا چرا چرا چرا ؟
-
باید برم
آره زندگی واسه خودمم تلخه چه برسه به خانوادم
من نمیتونم بگذرم هیچ وقت از خانوادم
واسه همین بین رپ و زندگیم فاصله دادم
می بینم چه روزای سردی هست در انتظارم
وقتی که پولی ندارم کی می رسه به دادم
اصلا من نمیدونم کی غمناکم کیا شادم
دیگه نمیخونم تا خدا برسه به دادم
دارم از خانوادم میزنم واسه رپ فارسی
ولی ندیدم تو این پنج ساله من چیز خاصی
کاری واسه مادرم نکردم تا اونجا که یادم میاد
در صورتی که خرج اموراتمم بهم می داد
تو این ایران لعنتی کارم داره ایراد
باید یه روز ترکش کنم هر چند دوسش دارم زیاد
بعد از این همه تمرین حسابمون کردن یه سگ
واسه همین رپ فارسی پایینه تو چرخ و فلک
گوش کنین فایده نداره توی تاریکی بزک
هنرمندایی مثه ما باید برن به درک
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
یه روز تو اتاق با قلم و کاغذم تنها بودم
دادش کوچیکم گفت بازی کنم گفتم برو اون ور
بعدش کتکش زدم اونو به انباری بردم
داد زدم چرا میای تو خراب می کنی متنم
با چشمای گریونش گفت که هنوز من یه بچم
حالا می فهمم که با این کار من خودمو زدم
از همه خاطراتم من بهم میخوره حالم
دیگه از مجرم شدن و زندان موندن بیزارم
راه رفتم تو مسیری که هیچ وقت نداره پایان
میخوام که ببینم ببینم من بهارِ باران
توبه کردم واسه هر چی بدی کردم به دیگران
فهمیدم که دنیای مادرم بوده بیکران
تمام آرزوهام تو این چند ساله ثابت بود
اما مامان بدون رضا این شعرو به عشق تو خوند
لعنت به خاطرات تلخ از نو میسازم یه سقف
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
قاب یادگار خانوادم شکسته بی شک
تمام تیکه خورده هاشم رفت به سمت درک
تو خونه یکی شدنم ندیدم طعم نمک
سر قبر به روح مردمم نکشیدم سرک
ببین با جسم بی روحم میشه باز ادامه داد
باید مقابله کنم جلوی اعدام باد
مادر تو نگاهت مانند دریا بی انتهاست
جادوی وجود تو منو کشوند هرجایی خواست
با این وضعیت وجود من تو رپ مثل رویاست
باید مدتی نخونم تا که پرشه کم و کاست
خداست که ناظر دنیاست نابجاست
به همون خدا ظلمه به ماست لحظه ی وداع ست
اشک تو چشامه رضا چرا اینجاست؟
می سپارم دست تقدیرم هر جور خودش خواست
واسه پول آرزوی داشتن یه پل عبور
مجبور بودم با عشق نافرجام بمونم به زور
اما نور بدون گرمایی ازش شدم دور
عادت به سیاهی بیش از حد چشممو کرد کور
عشق و شور دستمو باز گرفت و کرد توی گور
حتی شیطان نپرسید چرا اینجا داری حضور
من موندم توی زندان نه با عذاب وجدان
من از آزادی بزرگ ترین شکنجه ی انسان
حس خودکشی و رسیدن به بن بست زمان
مرگ دسته جمعی که هنوزم مونده تو ابهام
اما امیدی که باز منو نگه داشت رو پاهام
همیشه همین بود وجود گرم هوادارام
میرم و یه روزی میام خیلی زود با انفجار
پس تا امید اون روز فعلا خدانگهدار
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
اما من نه دیگه نمیتونم رپ بخونم
چون که کارد زندگی رسیده به استخونم
یه روز میام میگم که منم کسی شدم
اون وقت میتونم که با سرافرازی رپ بکنم
اره داستان مائم این طوری تموم شد
فعلا یه دو سالی بعد از تموم شدن آلبوم واقعیت نمیخوام کار کنم
ولی به زودی زود
بر میگردم
-
پدر خوانده من
گوش کن
واسه من مثل یه پدری میفهمی
شاید نبودن با تو باشه بی عقلی
تو حتی با مشکلات منم میجنگی
پس آروم میشم که با منی بی تردید
داغون بودم بدنم میلرزید
منو نجات دادی خیلی واسم می ارزید
روز اول یادته با رضا بودی
اون موقع فکر میکردم که به ما دوری
نمیتونم به تو نزدیک بشم هیچ وقت
واسه من مثل یه پدری واسه همه هیچ کس
تو این مدت تو چیز های رو یادم دادی
که من عوض شدم میخوام کنارم باشی
تربیت کنی پسر گمراهتو
هر جا بری من میام دنبال تو
تو یه مردیو من درک میکنم پدر
هیچ وقت از کنار تو نمیتونم برم
یادمه می گفتی همه چیز میشه عوض
وقتی زیر گوشم میزنی میمیره مرض
نو یاد دادی با همه چی میشه جنگید
با تو به فردا میشه رسیدو خندید
پدر خوانده من
من پدری نداشتم
تو موندی واسم
ولی پدر من گذاشت رفت
تو به من میدی یاد چه طوری بزنم حرف
چه طوری ببرم از یاد حرفاتو
فریاد می زنی سر من
حقمه از تو من بدی بی دلیل ندیدم
اگه از من اشتباهی سر زد
هر شب به فکر فردا بودم
تا درد و اشکم
که یه وقت تو به جایی بری
همه چی خراب شه
تو نذاشتی برم بیرون از بازی رپ
درست وقتی شده بودم من راضی به مرگ
گفتی پسر همه چی درست میشه صبر کن
صبر کردم و نتیجشو دیدم در کل
امشب حال من خرابه واسه اینکه
تو نیستی تنهام مگه میشه
5 سال یادم بره که چه کارایی تو کردی برام
یادمه می گفتی همه چیز میشه عوض
وقتی زیر گوشم میزنی میمیره مرض
نو یاد دادی با همه چی میشه جنگید
با تو به فردا میشه رسیدو خندید
یادمه می گفتی همه چیز میشه عوض
وقتی زیر گوشم میزنی میمیره مرض
نو یاد دادی با همه چی میشه جنگید
با تو به فردا میشه رسیدو خندید