شيرين: زندگي‌هاي زيادي را ويران كرده ام
شيرين: زندگي‌هاي زيادي را ويران كرده ام
http://www.3nasl.com/Contents/Helper...0&Quality=Highگفت وگو با يك زن متهم به قتل:
شيرين زني 25 ساله است كه متهم به قتل مردي ثروتمند شده است. اين زن كه خود به داشتن رابطه با مقتول اعتراف كرده بعد از چندين جلسه بازجويي قتل را نيز گردن گرفت و جزئيات جنايت را شرح داد اما مدتي بعد منكر گفته‌هاي قبلي‌اش شد و گفت در اين قتل همدستي داشت كه عامل جنايت، همدستش است.
او در گفت‌وگو با خبرنگار ما ادعاهايي را مطرح كرده است كه مي‌خوانيد.
چه مدتي بود كه مقتول را مي‌شناختي و چرا با او اختلاف داشتي؟
مدت زمان زيادي بود. ما با هم ارتباط داشتيم ضمن اين‌كه من برايش مواد تهيه مي‌كردم.
مقتول اعتياد داشت؟
بله من هم از طريق همين اعتيادش بود كه با او آشنا شدم. مدتي برايش مواد تهيه مي‌كردم و بعد هم كم كم با هم ارتباط برقرار كرديم و به خانه‌اش مي‌رفتم.
با هم زياد درگير مي‌شديد؟
من با او مشكلي نداشتم. هر بار دعوايمان مي‌شد، خانه‌اش را ترك مي‌كردم. درگيري ما به خاطر طلبي بود كه از او داشتم و حاضر نبود 10 ميليون تومان مرا بپردازد. پولي كه من از او طلب داشتم براي او زياد نبود و اگر مي‌خواست مي‌توانست آن را بدهد اما به عمد اين پول را نمي‌داد.
چرا در برابر تو مقاومت مي‌كرد و طلبت را نمي‌داد؟
نمي‌دانم چرا اين كار را مي‌كرد. هر بار به او مي‌گفتم پولم را مي‌خواهم، توجهي نمي‌كرد و با كلام و حرف‌هايش مرا از گرفتن پول پشيمان مي‌كرد. مرتب به من وعده و وعيد مي‌داد و مي‌گفت كاري مي‌كند تا آن پول جبران شود.
چرا شكايت نكردي؟
آن پول را از طريق فروش مواد مخدر به دست آورده بودم و نمي‌توانستم به پليس بگويم اين طلب براي چيست. به همين دليل هم شكايتي نكردم. البته مدركي هم نداشتم كه نشان دهد از مقتول پول طلب دارم.
تمام 10 ميليون را براي مقتول مواد خريده بودي؟
قسمتي از اين پول متعلق به عمده فروشي بود. مقدار زيادي به او مواد داده بودم تا بفروشد او هم اين كار را كرده بود، مواد را فروخته و سود زيادي برده بود اما پول را به من نمي‌داد. او مي‌گفت مي‌خواهد تجارت كند و سود پول مرا هم مي‌دهد، اما دروغ مي‌گفت. در اين چند سال كه او را مي‌شناختم فقط مواد مصرف مي‌كرد.
مقتول همسر و فرزند نداشت؟
در اين باره از او چيزي نپرسيده بودم، چون تنها زندگي مي‌كرد و من هر بار كه به خانه اش مي‌رفتم كسي را نمي‌ديدم. زياد هم برايم اهميتي نداشت كه كسي را دارد يا نه.
از روز حادثه بگو چطور او را كشتي؟
مقتول را من نكشتم. روز حادثه به خانه اش رفتم و دوباره با هم در مورد پولي كه از او طلب داشتم صحبت كرديم. او به من گفت برايش مواد تهيه كنم. من قبول نكردم و گفتم اگر پولم را ندهد ديگر برايش مواد نمي‌گيرم. به من گفت تو مواد بخر من همه پولت را مي‌دهم. حدود ساعت 4 صبح بود. من با يكي از دوستانم تماس گرفتم. جمال را مي‌گويم. همان فردي كه به عنوان همدست من دستگير شد. او مواد آورد و ما هر سه در خانه مقتول مواد كشيديم. تقريبا صبح شده بود. من به مقتول گفتم حالا پولم را بده و او گفت كدام پول. از اين‌كه منكر طلب من مي‌شد، عصباني و با او درگير شدم. جمال هم به سمت من آمد تا كمكم كند. او براي اين‌كه از من دفاع كند، دست به قتل زد. بعد هم ما از خانه مقتول خارج شديم.
اما تو ابتدا گفته بودي خودت به تنهايي اين قتل را مرتكب شده‌اي و بعد اعتراف كردي كه جمال با تو بود. چرا اين كار را كردي؟
من نمي‌خواستم جمال پاسوز من شود، چون او در حمايت از من اين كار را كرده بود و مي‌خواستم كمكش كنم. البته بايد بگويم پليس متوجه شده بود در خانه تنها نبودم. من هم مجبور شدم به وجود همدست اعتراف كنم.
جمال به قتل اعتراف كرد؟
وقتي بازداشت شد قتل را گردن گرفت و گفت او مقتول را خفه كرده است.
اما در جلسه دادگاه چيز ديگري گفت؟
بله او مرا متهم كرد در حالي كه اين درست نيست. او خودش قتل را مرتكب شده است.
جمال گفته است او مقتول را گرفت تا نتواند حركت كند تو هم با دستمال خفه‌اش كردي. اين كار عملي است. چطور مي‌گويي تو اين كار را نكردي؟
من دروغ نمي‌گويم. از ابتدا نمي‌خواستم پاي جمال به اين پرونده باز شود، چون به خاطر من اين قتل را مرتكب شده بود اما چاره‌اي نبود. من بايد واقعيت را مي‌گفتم زيرا پليس فهميده بود. حالاهم دروغ نمي‌گويم. پليس گزارش داده است اين قتل كار يك زن نيست.
گفتي مدت‌ها بود كه با مقتول به خاطر پولي كه طلب داشتي، درگير مي‌شدي و آن شب هم قصد قتل نداشتي اما اين‌كه جمال را به آنجا كشاندي، ظاهراً با قصد قبلي اقدام به قتل كرده‌اي.
نه اين‌طور نيست. من هيچ انگيزه‌اي براي قتل نداشتم. اگر روز حادثه شيشه نكشيده بودم اين‌طور از خود بي‌خود نمي‌شدم و قتلي اتفاق نمي‌افتاد.
يعني شيشه عامل اصلي اين قتل است؟
شيشه به ما جرات جنايت داد. اگر من آن روز شيشه مصرف نمي‌كردم هرگز نمي‌توانستم به سمت مقتول حمله كنم و جمال هم نمي‌توانست او را بكشد.
چه مدتي بود به شيشه اعتياد داشتي؟
از وقتي كه از خانه فرار كردم. حدود 15 سال داشتم كه از خانه فرار كردم و مدتي بعد هم به سمت مواد كشيده شدم.
هزينه زندگي و مواد را چطور تامين مي‌كردي؟
من مواد مي‌فروختم. هم خودم مصرف و هم هزينه‌هاي زندگي ام را تامين مي‌كردم.
از ابتداي اعتيادت شيشه مصرف مي‌كردي؟
نه ابتدا حشيش مي‌كشيدم و بعد كم كم به سمت شيشه رفتم.
فكر مي‌كني چه حكمي در انتظارت است؟
نمي‌دانم. اميدوارم دادگاه گفته‌هاي مرا بپذيرد و راي سنگيني صادر نكند.
سابقه هم داري؟
يك‌بار براي فرار از خانه بازداشت شدم اما بعد از مدتي آزادم كردند و دوباره به كار خودم مشغول شدم.
اي كاش مي‌شد زمان را به عقب برگرداند. در آن صورت هرگز اين كارها را تكرار نمي‌كردم. من از كرده خودم پشيمانم، مثل بقيه زندانيان. اميدوارم خداوند كمكم كند تا دوباره به زندگي برگردم
اگر دادگاه حكم زندان براي تو صادر كند و بعد از مدتي آزاد شوي چه خواهي كرد؟
من هرگز فكر نمي‌كردم يك روز به اتهام قتل بازداشت شوم. اين پرونده براي من خيلي آموزنده بود و در كنار مجازاتي كه بايد تحمل كنم، خيلي چيزها ياد گرفتم و فهميدم تاوان كارهايي را كه در زندگي كرده‌ام پس مي‌دهم.
گفتي تاوان كارهايت را پس مي‌دهي. چه كارهايي؟
من مواد پخش مي‌كردم و خيلي از آدم‌ها را معتاد كردم. جوانان زيادي بودند كه براي اولين بار مواد مصرف مي‌كردند و سراغم آمدند و من هم با بي‌‌رحمي تمام آنها را به مواد آلوده كردم تا مشتريان ثابت من شوند.
حالا مي‌فهمم كه نفرين خانواده‌هاي آنها مرا گرفت و از اين بابت بسيار عذاب مي‌كشم. اين تقدير خداوند بود تا من دوباره به خودم بيايم و به اين فكر كنم كه چه كارهايي كردم.
گفتي از خانه فرار كردي. چرا؟
پدر بداخلاقي داشتم كه هر روز مرا كتك مي‌زد. او را دوست نداشتم، مادرم هم اعتيادداشت و برايم مادر خوبي نبود. اي كاش مي‌شد من پدر و مادري سالم داشتم و در يك خانواده درست زندگي مي‌كردم. آن وقت مي‌توانستم مثل دختران هم سن و سال خودم زندگي آرام و خوبي داشته باشم.
از جمال خبر داري؟
او در زندان مردان است و از او خبري ندارم.اميدوارم بتواند رضايت اولياي دم را بگيرد و او هم به زندگي سالم برگردد.
حرف آخر؟
اي كاش مي‌شد زمان را به عقب برگرداند. در آن صورت هرگز اين كارها را تكرار نمي‌كردم. من از كرده خودم پشيمانم مثل بقيه زندانيان. اميدوارم خداوند كمكم كند تا دوباره به زندگي برگردم.
مرجان لقايي
