شرحی بر اختلالات خواندن در کودکان
مدتهای طولانی دانش اموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادراکی، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی کرده اند. با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری، در سال 1963 جمعی از متخصصین اصطلاح «ناتوانیهای یادگیری» را جایگزین اصطلاحات قبل کردند. از آنجا که واژه «ناتوانی» اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند مناسبتر است اصطلاح «اختلالات یادگیری» را به کار ببریم.
«اختلال در خواندن» یکی از اختلالات یادگیری ویژه است. با وجود تحقیقات متعددی که برای یافتن علت آن انجام گرفته هنوز یک نتیجه قطعی در این مورد به دست نیامده است.
هین شلوود (1917) نویسنده کتاب «کوری کلمات» علت آنرا مربوط به ناحیه گفتاری نیمکره چپ مغز، و مادرزادی می داند. اورتون (1937) علت را به اختلالات عصبی عملکردی استروفر سیمبولیا نسبت می دهد و رابینوویچ (1968) اشکال در خواندن را تحت سه عامل اختلال در تشکیلات نورولوژیک، صدمه مغزی و اشکالات عاطفی معرفی می کند و کریچلی (1964) و تامسون (1966) و بندر (1968) علا اختلال در خواندن را تأخیر در رشد تدریجی کرتکس مغز می داند.
اهمیت خواندن در زندگی روزمره
توانایی کودکان در خواندن کنشی بنیادی در جوامع امروزی است در دورانی که آن را عصر ارتباطات مینامند ، بسیاری از اطلاعات به صورت نوشتاری مبادله میشود. از آنجا که خواندن به عنوان یکی از مهمترین فعالیت های آموزش در نظر گرفته شده است، به همین دلیل بخش وسیعی از برنامه درسی را به خود اختصاص داده است. خواندن که ابزار اساسی برای یادگیری بخش بزرگ از موضوعات آموزش در مدارس است. کودکانی اهمیت یادگیری خواندن را درک نمیکنند برای یادگیری بیشتر موضوعات درس انگیزه ای نمی یابند زیرا تقریبا هر بخشی از زندگی متصمن فعالیت خواندن است. به طور مثال : مثال هایی از تاثیر خواندن در زندگی روزمره علایم راهنمایی رانندگی، تابلوهای آگاهی ، صورت غذاهای رستوران ها، روزنامه ها ، فرم های بیمه و مالیت بر درآمد مثال های خوبی از تاثیر خواندن در زندگی روزمره است.
خواندن به عنوان یک مهارت بسیار پیچیده با عواملی مانند: سلامت هوش روان فرد ، عوامل و شرایط محیطی از قبیل اجتماعی ، روانی و فرهنگی مرتبط است.
یادگیری خواندن و طی مراحل آن :
کاریلو پنج مرحله ی تحول خواندن را ارائه داده است :
1-آماده شدن برای شروع خواندن :
این مرحله که گسترش بعدی خواندن نقش اساسی دارد از تولد شروع و تا مراحل ابتدایی خواندن (از 6 سالگی) ادامه می یابد . این مرحله شامل گسترش مهارت هایی است :
1-مهارت های زبانی
2-گوش دادن
3-سخن گفتن
4-رشد حرکتی
5-تمییز شنیداری
6-تمییز دیداری
2-نخستین مرحله فراگیری خواندن :
این مرحله که در سال اول دبستان اتفاق افتاد ، شروع برنامه ی رسمی خواندن است اما ممکن است همزمان با آموزش در کودکستان ، در کلاس دوم ریاضی پس از آن هم وجود داشته باشد.
این مرحله شامل گسترش مهارت هایی به شرح زیر است :
1-آموزش صدا
2-آموزش رابطه بین صدا ها و نماد ها
3-کشف رمز کلمه ها
4-شناخت کلمه های پایه
5-شروع آموزش مهارت های تحلیل کلمه
6-پیدا کردن اعتماد به نفس به هنگام خواندن
3-گسترش سریع مهارت های خواندن:
ایجاد عادت ها و مهارت های پایه ای در خواندن در این مرحله صورت می گیرد . این مرحله شامل گسترش مهارت هایی است :
1-پیشرفت در شناسایی کلمه های نظری
2-بهبود درک در خواندن
3-ایجاد علاقه به خواندن
4-تشویق به آغاز مطالعه زیاد و مطالب متنوع خواندنی
4- خواندن گسترده:
در این مرحله که در سالهای آخر دورۀ دبستان و اوایل دورۀ راهنمایی ظاهر می شود تأکید بر خواندن مستقل است. دانش آموزانی که در این مرحله اند:
1-با پیشرفت مداوم در واژگان، مهارتهای بیشتری در درک پیدا می کنند.
2-در مهارتهای تحلیل کلمه پیشرفت می کنند.
3-در خواندن ارادی به حد بالایی می رسد.
4-از خواندن لذت می برند.
5-در زمینۀ مطالعات واقعی نیاز به کمک و راهنمایی دارند.
5- پالایش خواندن:
توسعه خواندن حتی در مورد افرادی که مشکل خاصی در خواندن ندارند تا پایان مقطع ابتدایی کامل نمی شود. از اینرو این مرحله اکثر اوقات در طول دورۀ طاهنمایی و متوسطه دیده می شود. به همین دلیل در این دوره نیاز به راهنمایی مستمر برای گسترش مطلوب و مفید خواندن دارند. در حقیقت مهارت های خواندن هیچوقت به کمال مطلوب نمی رسد و حتی در دوره های بالاتر هم فرد هنوز مهارتهای متعالی خود را در خواندن بهبود می بخشد. از مسئولیت های مهم مدارس متوسطه در این مرحله توسعه مهارتهای کاملاً پیشرفته فهم مطالب و فراگیری مهارتهای مطالعه، افزایش میزان مطالعه و حصول به هدف انعطاف پذیری در خواندن است.
بخش دوم: اختلال در خواندن:
- ناتوانی خاص یادگیری:
ناتوانی خاص یادگیری برای توصیف دانش آموزانی به کار می رود که به داشتن هوش متوسط یا اندکی کمتر یا بیشتر از متوسط در یادگیری برخی از جنبه های بنیادین یادگیری با مشکل روبرویند.
- ناتوانی های یادگیری به چند دسته عمده تقسیم می شوند:
ناتوانی های یادگیری به دو دسته عمده تقسیم می شوند:
1- مهارتهای پایه برای پیشرفت تحصیلی در درستهایی نظریر خواندن، املاء و حساب کردن است. این دسته، ناتوانی یادگیری تحصیلی می گویند.
2- مهارتهای پیش نیاز که دانش آموزان برای یادگیری درسهای خواندنی، نوشتن و حساب کردن به آنها نیاز دارند. این مهارتها پیش از ورود کودک به مدرسه شناسایی می شوند.
3- کودکان دارای مشکلات خاص یادگیری در چه فرآیندهایی با مشکل روبرویند:
به اعتقاد متخصصان این کودکان در یک یا چند فرآیند روان شناختی پایه نظیر درک و فهم و بکار بستن بیانی و نوشتاری مشکل دارند. نارسایی هایی ممکن است در شنیدن، سخن گفتن، خواندن، نوشتن و یا انجام محاسبه های ریاضی متجلی است.
4- شناخته شده ترین اختلال در حیطۀ ناتوانی های خاص یادگیری:
با شروع آموزش خواندن و نوشتن در مدارس، کودکان مشکلات مربوط به این درسها را با اشکال مختلفی نشان می دهند. شناخته ترین مشکل در این قلمرو، اختلال در خواند (نارساخوانی) است.
تعریف نارساخوانی: نشان دهنده مشکل احتصاصی فهمیدن و تولید مجدد علامات یا رمزهای کتبی است. این کلمه بر «دشواری در درک کلمات مکتوب» دلالت می کند و عارضه ای است که در کودکان برغم آموزش، هوش طبیعی و فرصت های اجتماعی فرهنگی به صورت اختلال در خواند ظهور می کند.
5- ویژگی های دانش آموزان دارای اختلال خواندن:
1- ممکن است برخی حروف را به صورت سروته ببیند. مثلاً من (نم) یا من دوست دارم (دارم دوست من).
2- ممکن است قادر به درک و یا گفتن تفاوتهای بین حروفی که به لحاظ شکل شبیه به هم هستند نباشند. ← مثل: /ع با غ، ط با ظ و ... /با هم اشتباه می شوند.
3- حروف ممکن است در هم و برهم و بدون نظم و ترتیب به نظر برسند.
4- حروف تعدادی از کلمات وآزگون بنظر می رسند. مثلاً کلمۀ ← «روز» شبیه «زود» به نظر می رسد.
5- ممکن است در خواندن حروف و کلمات مشکلی نداشته باشند ولی به هنگام مطالعه دچار سردرد یا معده درد شدیدی شوند.
6- ممکن است حروف مجزا را بشناسند ولی قادر به ایجاد صدا در کلمه ای که می خوانند نشوند.
7- ممکن است قادر به تشخیص کلماتی که قبلاً دیده اند نباشند.
8- ممکن است حروف و هجاها را جابجا و یا معکوس کنند.
9- ممکن است قادر به درک ارزش بیانی کلمات نباشند.
10- ممکن است در یادگیری و به خاطر سپردن کلمات دیده شده مشکل داشته باشند.
11- ممکن است در یادگیری حروف یا هجاها را وارونه بنویسند← مثلاً بابا به صورت وارونه نوشته شود.
12- مشکل در هجی کردن کلمات دارند.
13- مشکل در سازماندهی مطالب خوانده شده دارند.
14- مشکل در یافتن کلمات صحیح و مناسب برای برقراری ارتباط شفاهی و کتبی دارند.
15- مشکلاتی در پردازش شنیداری دارند.
16- مشکل در دیکته نویسی
17- حروف را جابجا می کنند.
18- حروف را حذف کرده و یا به آخر کلمه اضافه می کنند.
19- حذف یا اضافه کردن حروف اضافه و ربط در هنگام خواندن مشهود است.
20- در استفاده از مطالب خوانده شده در موقعیت های اجتماعی و یا یادگیری مشکل دارند.
6- نارساخوانی معمولاً با مشکلاتی در زمینۀ نوشتن همراه است.
اشتباهاتی که در نوشتن انجام می شود از همان غلطهای مربوط به خواندن است.
7- انواع اختلال در خواندن براساس علت و یا برنامه آموزشی.
1- نارساخوانی بینایی: این کودکان اختلالاتی در ادراک بینایی و حافظه بینایی دارند. در جهت یابی، تمیز اندازه و شکل، تشخیص کلمه به عنوان یک کل و پردازش بینایی و تجسم فضایی دچار مشکلاتی اند.
2- نارساخوانی شنیداری: این کودکان می توانند محرکهای بینایی را از یکدیگر تشخیص دهند اما نمی توانند بین شکل حروف و صداهای آنها ارتباط برقرار کنند. این کودکان در تشخیص صداهای گفتاری، ترکیب صداها، نامگذاری، پردازش شنیداری و ترکیب صداها برای خواندن کل کلمه و نیز درک قافیه ها مشکل دارند.
8- سنین شروع اختلال خواندن:
تا قبل از سال دوم ابتدایی کودکان اشتباهات فراوانی را در خواندن دارند جدی نیست. اختلال در خواندن از کلاس دوم ابتدایی به بعد ظاهر می شود. نباید از این اصطلاح تا قبل از 7-8 ساگلی استفاده کرد.
9- کودکانی که دارای اختلال هستند:
کودکانی که در خواندن موفقیت چندانی بدست نمی آورند مهارت خواندن را خیلی دیر بدست می آورند و در بیشتر موارد نیز در خواندن مشکلاتی را نشانی می دهند.
10- چگونگی الگوهای خواندن کودکان دارای مشکلات خواندن:
برخی کودکان دارای مشکلات خواندن ضعیف تا متوسط نرخ رشد کودکان بدون مشکل را از خود نشان می دهند ولی این رشد با سرعت آهسته تری انجام می شود. الگوهای خواندن دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری بدین گونه است که آنها به حد مکفی از راهبردهای دیداری، شنیداری، راهبردهای توجه به کلمه، تجرید و پردازش خبر استفاده نمی کنند.
11- شناسایی اختلال خواندن از دوران خردسالی:
برخی از پژوشهگران در جستجوی راههای برای تشخیص الگوهای پیش بینی کننده نارساخوانی آتی در کودکان هستند. آنها به این مدل نام سندرم تأخیری زبان نام داده اند. این افراد با یادگیری گروهی از کودکان از دوران نوزادی تا کودکستانی به نتایجی رسیدند. آنها متوجه شدند خردسالانی که الگوهای زیر را نشان می دهند برای داشتن اختلال خواندن در معرض خطرند یا مستعد اختلالهای رفتاری اند.