سعدی
مواعظ
قطعات
شماره ۱ - در پند و اخلاق و غیر آن
خداوندیست تدبیر جهان را
بری از شبه و مثل و جنس و همتا
اگر روزی مرادت بر نیارد
جزع سودی ندارد صبر کن تا
منبع:
نرم افزار کامپیوتری اشعار 39 شاعر پارسی گو
Printable View
سعدی
مواعظ
قطعات
شماره ۱ - در پند و اخلاق و غیر آن
خداوندیست تدبیر جهان را
بری از شبه و مثل و جنس و همتا
اگر روزی مرادت بر نیارد
جزع سودی ندارد صبر کن تا
منبع:
نرم افزار کامپیوتری اشعار 39 شاعر پارسی گو
شماره ۲
مظلوم دست بستهٔ مغلوب را بگوی
تا چشم بر قضا کند و صبر بر جفا
کاین دست بسته را بگشایند عاقبت
وان گشاده باز ببندند بر قفا
شماره ۳
سپاس دار خدای لطیف دانا را
که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
همیشه باد خصومت جهود و ترسا را
که مرگ هر دو طرف تهنیت بود ما را
شماره ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است
سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست
که پیش اهل هنر منصبی بود ما را
وگرنه منقبت آفتاب معلومست
چه حاجتست به مشاطه روی زیبا را
شماره ۵
طریق و رسم صاحبدولتانست
که بنوازند مردان نکو را
دگر چون با خداوندان بقا داد
نکو دارند فرزندان او را
شماره ۶ - در ستایش
هر که در بند تو شد بستهٔ جاوید بماند
پای رفتن به حقیقت نبود بندی را
بندگان شکر خداوند بگویند ولیک
چه توان گفت کرمهای خداوندی را
شماره ۷ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است
تو آن نکردهای از فعل خیر با من و غیر
که دست فضل کند دامن امید رها
جز آستانهٔ فضلت که مقصد اممست
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها
متاع خویشتنم در نظر حقیر آمد
که پرتوی ندهد پیش آفتاب سها
به سمع خواجه رسیدست گویی این معنی
که گفت خیر صلوة الکریم اعودها
شماره ۸
مباش غره به گفتار مادح طماع
که دام مکر نهاد از برای صید نصیب
امیر ظالم جاهل که خون خلق خورد
چگونه عالم و عادل شود به قول خطیب
شماره ۹
احدا سامع المناجات
صمدا کافی المهمات
هیچ پوشیده از تو پنهان نیست
عالم السر و الخفیات
زیر و بالا نمیتوانم گفت
خالق الارض والسموات
شکر و حمد تو چون توانم گفت
حافظ فی جمع حالات
هر دعایی که میکند سعدی
فاستجب یا مجیب دعوات
شماره ۱۰
به سکندر نه ملک ماند و نه مال
به فریدون نه تاج ماند و نه تخت
بیش از آن کن حساب خود که تو را
دیگری در حساب گیرد سخت