حسن ميمندي را گفتند سلطان محمود چندين بنده صاحب جمال دارد که هر يکي بديع جهاني اند ، چگونه افتاده است که با هيچ يک از ايشان ميل و محبتي ندارد چنانکه با اياز که حسني زيادتي ندارد ؟ گفت : هر چه به دل فرو آيد در ديده نکو نمايد .
هر که سلطان مريد او باشد
گر همه بد کند، نکو باشد
وآنکه را پادشه بيندازد
کسش از خيل خانه ننوازد
کسي به ديده انکار گر نگاه کند
نشان صورت يوسف دهد به ناخوبي
و گر به چشم ارادت نگه کني در ديو
فرشته ايت نمايد به چشم کروبي