-
چقدر جایت خالیست....
گاهی وقتا احساس میکنم خیلی جات خالیه و هر گوشه رو که نگاه میکنم تصویری از چهره ی نازنین تو،توی ذهنم تداعی میشه.در نبود تو اشک میریزم ودر میان قطرات اشکانم به دنبال خاطرات با تو بودن می گردم.کاش بدونی وجودت برام ارزشمنده و این حس دوست داشتن که در ذره ذره وجودم ریشه دوانده،یه حس نویی از زندگی رو بهم بخشیده...ولی افسوس که اکنون در کنار من نیستی و باید با حسرت به قاب خالی عکس تو روی دیوار زل بزنم وحس نبودنت رو به دوش بکشم.....
چقدر احساس میکنم جات پیش من خالیه......:ashk::ashk::ashk:
-
لمس کن کلماتي را که برايت مي نويسم
تا بخواني و بفهمي چقدر جايت خاليست ...
تا بداني نبودنت آزارم مي دهد ...
لمس کن نوشته هايي را که لمس ناشدنيست و عريان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ مي چکد
لمس کن گونه هايم را که خيس اشک است و پُر شيار ...
لمس کن لحظه هايم را ...
تويي که مي داني من چگونه عاشقت هستم
لمس کن اين با تو نبودن ها را لمس کن ...
هميشه عاشقت ميمانم
دوستت دارم اي بهترين بهانه ام
-
محتاج
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
بر من نفسی نیست ، نفسی نیست
در خانه کسی نیست
نکن امروز را فردا
بیا با ما که فردایی نمی ماند
که از تقدیر و فال ما
در این دنیا کسی چیزی نمی داند
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما
در تو شده ام گم به من دسترسی نیست
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا
تویی تنها ، منم تنها
نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست