PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چه غمگینم.....



tina
01-05-2012, 06:17 PM
چه احساس بیتابی دارم امشب
چه سرگردان و پریشانم امشب
سکوت را به میهمانی لحظات تنهایی خویش فراخواندم
و در پس ثانیه ها
به دنبال امیدهای واهی ام
عاشقانه هایت را از بر کردم
زمزمه هایت را زمزمه کردم
خواندم،ماندم،تحمل کردم
اما کنون چه چیز مرا دلداری دهد؟
بی اعتناییهایت یا خیانتهای بیشمارت؟
مرا با خود تنها گذاشتی
مرا شکستی و خود پرواز کردی
دیگر چه بگویم
که هیچ ندارم
که بیتابی و اندوه را هدیه کردی برایم
میمانم با این درد و اندوه
با تاریکی های سرد و سنگین
با دلی شکسته
چشم می دورم به فردا
شاید آسمان آفتابی باشد.....

فرزانه:^:

tina
01-05-2012, 06:17 PM
چشمهايم شكسته است

و از مژه‌هايم گريه مي‌چكد

حال، تو را چگونه باور كنم

سايه ها آنقـدر آفتاب خورده‌اند

كه پوسيدن را انكار مي كنند

از نگاهت بارها زمين خوردن را آموخته ام

اكنون تو در چشمهاي شكسته ام

كدام آفتاب را جستجو مي كني

در حاليكه سالهاست

كفشها يم را بر گـردن آويخته‌ام

و پاهايم فاصله را در سكوت كوچه مي‌نوشد

tina
01-05-2012, 06:19 PM
چه غمگینم
چو میدانم که هر کس می زند در را
در خاموشی من را
به دستش خنجری دارد
بر لب خنده ای
و نامش دوستی ست
خودش را با هزاران خود برایم ارمغان دارد
چه غمگینم
چو میدانم در این بازار آشفته

عجب ارزان خریدارند انسانها انسان را

tina
01-05-2012, 06:20 PM
یکی بود تو قصمون وفا نکرد رفت و پشت سرشم نگاه نکرد ...

یکی بود زندگیشو هوس سوزوند آبروش رفت و دیگه اینجا نموند ...

یکی بود یکی نبود و یک پری یه بغل عاشقی های سرسری ...

کی بود اون که طاقت گریه نداشت عاشق هوس شد و تنهام گذاشت ...

کی بود کی بود اون تو بودی کاشکی از اول نبودی ...

شاید باید می فهمیدم که قلب تو پر از ریاست ...

دوست دارم گفتن تو درست مثل باد هواست !!

tina
01-05-2012, 06:56 PM
چه ظالمانه تنها شدم
چه ظالمانه آمدند ،
شکستند و رفتند....
چه ظالمانه تنها شدم ،
که این حق من نبود
غربت بزرگترین درده ولی ترد شدن از اونم بد تره
وقتی ادم بی گناه فقط به خاطره... .
دلتنگم و فرصتی نیست برای دلتنگی
دلتنگم و آسمان بغض مرا نمی فهمد
دلتنگم و آشیانی برای دلتنگی ام نیست
دلتنگم و هیچ کس دردم را نمی داند
دلتنگم ودیگر هیچ... .!!!

tina
01-05-2012, 06:58 PM
مي ترسم از نبودنت و از بودنت بیشتر !!!!



نداشتن تو ويرانم ميكند و داشتنت متوقفم !!!!



وقتي نيستي كسي را نمي خواهم و وقتي هستي" تو را" می خواهم



رنگهايم بي تو سياه است ،و در كنارت خاكستري ام !!!



خداحافظي ات به جنونم مي كشاندوسلامت به پریشانی ام !!!!



بي تو دلتنگم و با تو بيقرار....



بي تو خسته ام و با تو در فرار...



در خيال من بمان



از كنار من برو



من خو گرفته ام به نبودنت...