emad176
08-22-2010, 11:57 AM
به سردی می زند گرمای دستت ای رفیق سالهای دور
مگر انبار مهرت , هیزمش , نمناک یا خالی است
بهارین گلشن رویت چرا مانند پاییز است ؟
کجا شد مهربانی های چشمانت ؟
دراین بازی سرای زندگی هرکس پی نقشی است
و یا رنگی که با آن دیگری را رنگ بنماید
تو هم برخیز
تو هم برخیز و نقشی تازه پیدا کن
ازین بازیگران زندگی بازیگری آموز
وگرنه همچو من بازیچه بازی آنهایی
الا ای دوست می دانم
تو هم از ترس وجدانت هراسانی
ولی ای دوست , درین ماتم سرای زندگی وجدان خرافات است
و یا طنزی که از آن سوژه ها بسیار می سازند
شد آن روزی که دلها خانه مهر و محبت بود
و یا دست غریبی دور , حریم انس و الفت بود
الا ای دوست
تو هم برخیز ,
تو هم برخیز و نقشی تازه پیدا کن
وگرنه همچو من پژمرده خواهی شد.
--------------------------------------------------
عماد 18 اردیبهشت 1380
مگر انبار مهرت , هیزمش , نمناک یا خالی است
بهارین گلشن رویت چرا مانند پاییز است ؟
کجا شد مهربانی های چشمانت ؟
دراین بازی سرای زندگی هرکس پی نقشی است
و یا رنگی که با آن دیگری را رنگ بنماید
تو هم برخیز
تو هم برخیز و نقشی تازه پیدا کن
ازین بازیگران زندگی بازیگری آموز
وگرنه همچو من بازیچه بازی آنهایی
الا ای دوست می دانم
تو هم از ترس وجدانت هراسانی
ولی ای دوست , درین ماتم سرای زندگی وجدان خرافات است
و یا طنزی که از آن سوژه ها بسیار می سازند
شد آن روزی که دلها خانه مهر و محبت بود
و یا دست غریبی دور , حریم انس و الفت بود
الا ای دوست
تو هم برخیز ,
تو هم برخیز و نقشی تازه پیدا کن
وگرنه همچو من پژمرده خواهی شد.
--------------------------------------------------
عماد 18 اردیبهشت 1380