emad176
08-21-2010, 03:31 PM
ارنِست میلر هِمینگوی: Ernest Hemingway)از نویسندگان برجستهٔ آمریکایی و برندۀ جایزه نوبل ادبیات است.
از مهمترین رمانهای او کتاب پیرمرد و دریا است. این کتاب می گوید که انسان شکست نمی خورد حتی اگر بمیرد. داستان پیرمردی است که با ماهی بزرگی مبارزه می کند. برخی ار نقادان گفته اند ارزش پیامی و داستان با ارزش تر از اختراع پیل بوده است.
همینگوی در ۱۸۹۸ در الینوی آمریکا زاده شد. وی در ۱۹۱۷ درس خود را در دبیرستان اوک پارک به پایان رساند و در کانزاسسیتی به خبرنگاری در گاهنامهٔ استار پرداخت. ماجراجوییهایش او را به جبهه جنگ در ایتالیا کشاند و در آن جا زخمی شد.. پدرش کلارنس یک پزشک و مادرش گریس معلّم پیانو و آواز بود.ارنست تابستانها را به همراه خانواده اش در شمال میشیگان به سر میبرد و در همان جا بود که او متوجّه علاقه شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از اتمام دورۀ دبیرستان، در سال ۱۹۱۷ برای مدّتی در کانزاسسیتی به عنوان گزارشگر گاهنامهٔ استار مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول او داوطلب خدمت در ارتش شد امّا ضعف بینایی او را از این کار بازداشت در عوض به عنوان رانندهٔ آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبهه ایتالیا به خدمت گرفته شد. در ۸ ژوئیه ۱۹۱۸ مجروح و برای ماهها در بیمارستان بستری شد.در بازگشتش به ایالت متّحده مردم شهر و محلّهاش در اوک پارک از او مثل یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال ۱۹۲۱ با هدلی ریچاردسن اهل سن لوییز آشنا و عاشق او شد.
آنها با هم ازدواج کردند و بنا بر توصیه شروود اندرسن برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند.در آن جا ارنست برای تورنتو استار (Toronto Star) مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری هدلی استفاده میکردند و ارنست به کار داستاننویسی نیز میپرداخت.طیّ همین دوران یعنی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید.
سبک ویژۀ او در نوشتن او را نویسندهای بیهمتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، در زمانهٔ ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاصّ او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان عید متغیر انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دههٔ۱۹۲۰ است.
ارنست همینگوی، ۱۹۵۰.ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را جان گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانواده جوان به مکانهای زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند.در تابستانها آن ها برای شرکت در جشنواره سن فرمین در پامپلونا به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان ۱۹۲۳ بود.در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او بر پایه تجربههای بدست آمدهاش از اسپانیا با نام خورشید هم طلوع میکند به چاپ رسید.
در سال ۱۹۲۶ ارنست همینگوی با پائولین فیفر ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. پاتریک درسال ۱۹۲۸ و گرگوری درسال ۱۹۳۱ به دنیا آمد. او در همان دوران زندگیاش با پائولین خانهای در کی وست فلوریدا خرید.
در اواخر دههٔ۱۹۳۰ همینگوی عاشق زنی روزنامهنگار و نویسنده به نام مارتا گلهورن شد و در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرد. ارنست، "فینکا ویخی یا" (Finca Vigía) را در کوبا خرید. در سال ۱۹۴۴ با مری ولش ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد، از مارتا در سال ۱۹۴۵ جدا شد و در ۱۹۴۶۱ با مری ازدواج کرد.
او در ژوئیه سال ۱۹۶۳ میلادی حین پاک کردن تفنگ شکاری اش کشته شد یا به قولی خودکشی کرد.
آثار ارنست همینگوی :
سه داستان و ده شعر ۱۹۲۳ / Three Stories and Ten Poems
در زمان ما ۱۹۲۴ / In Our Time
مردان بدون زنان ۱۹۲۷ / Men Without Women
برنده هیچ نمیبرد ۱۹۳۳ / The Winner Take Nothing
خورشید هم طلوع میکند ۱۹۲۶ / The Sun Also Rises
وداع با اسلحه ۱۹۲۹ / A Farewell to Arms
مرگ در بعد از ظهر ۱۹۳۲ / Death in the Afternoon
تپههای سبز آفریقا ۱۹۳۵ / Green Hills of Africa
داشتن و نداشتن ۱۹۳۷ / To have and Have Not
ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه ۱۹۳۸ / The Fifth Column and Forty-nine short stories
زنگها برای که به صدا در میآیند ۱۹۴۰ / For Whom the Bell Tolls
بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها ۱۹۴۲ / The Best War Stories of All Time
در امتداد رودخانه به سمت درختها ۱۹۵۰ / Across the River and into the Trees
پیرمرد و دریا ۱۹۵۲ / The Old Man and the Sea
مجموعه اشعار ۱۹۶۰ / Collected Poems
------------------------------------------------
لینک دانلود کتاب برفهای کلیمانجارو که فیلمش رو هم ساختند رو تو کتابحونه سایت گذاشتم.
از مهمترین رمانهای او کتاب پیرمرد و دریا است. این کتاب می گوید که انسان شکست نمی خورد حتی اگر بمیرد. داستان پیرمردی است که با ماهی بزرگی مبارزه می کند. برخی ار نقادان گفته اند ارزش پیامی و داستان با ارزش تر از اختراع پیل بوده است.
همینگوی در ۱۸۹۸ در الینوی آمریکا زاده شد. وی در ۱۹۱۷ درس خود را در دبیرستان اوک پارک به پایان رساند و در کانزاسسیتی به خبرنگاری در گاهنامهٔ استار پرداخت. ماجراجوییهایش او را به جبهه جنگ در ایتالیا کشاند و در آن جا زخمی شد.. پدرش کلارنس یک پزشک و مادرش گریس معلّم پیانو و آواز بود.ارنست تابستانها را به همراه خانواده اش در شمال میشیگان به سر میبرد و در همان جا بود که او متوجّه علاقه شدید خود به ماهیگیری شد.
او پس از اتمام دورۀ دبیرستان، در سال ۱۹۱۷ برای مدّتی در کانزاسسیتی به عنوان گزارشگر گاهنامهٔ استار مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول او داوطلب خدمت در ارتش شد امّا ضعف بینایی او را از این کار بازداشت در عوض به عنوان رانندهٔ آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبهه ایتالیا به خدمت گرفته شد. در ۸ ژوئیه ۱۹۱۸ مجروح و برای ماهها در بیمارستان بستری شد.در بازگشتش به ایالت متّحده مردم شهر و محلّهاش در اوک پارک از او مثل یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال ۱۹۲۱ با هدلی ریچاردسن اهل سن لوییز آشنا و عاشق او شد.
آنها با هم ازدواج کردند و بنا بر توصیه شروود اندرسن برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند.در آن جا ارنست برای تورنتو استار (Toronto Star) مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری هدلی استفاده میکردند و ارنست به کار داستاننویسی نیز میپرداخت.طیّ همین دوران یعنی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید.
سبک ویژۀ او در نوشتن او را نویسندهای بیهمتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، در زمانهٔ ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاصّ او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان عید متغیر انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دههٔ۱۹۲۰ است.
ارنست همینگوی، ۱۹۵۰.ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را جان گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانواده جوان به مکانهای زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند.در تابستانها آن ها برای شرکت در جشنواره سن فرمین در پامپلونا به اسپانیا سفر میکردند که اولین سفرشان در تابستان ۱۹۲۳ بود.در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او بر پایه تجربههای بدست آمدهاش از اسپانیا با نام خورشید هم طلوع میکند به چاپ رسید.
در سال ۱۹۲۶ ارنست همینگوی با پائولین فیفر ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. پاتریک درسال ۱۹۲۸ و گرگوری درسال ۱۹۳۱ به دنیا آمد. او در همان دوران زندگیاش با پائولین خانهای در کی وست فلوریدا خرید.
در اواخر دههٔ۱۹۳۰ همینگوی عاشق زنی روزنامهنگار و نویسنده به نام مارتا گلهورن شد و در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرد. ارنست، "فینکا ویخی یا" (Finca Vigía) را در کوبا خرید. در سال ۱۹۴۴ با مری ولش ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد، از مارتا در سال ۱۹۴۵ جدا شد و در ۱۹۴۶۱ با مری ازدواج کرد.
او در ژوئیه سال ۱۹۶۳ میلادی حین پاک کردن تفنگ شکاری اش کشته شد یا به قولی خودکشی کرد.
آثار ارنست همینگوی :
سه داستان و ده شعر ۱۹۲۳ / Three Stories and Ten Poems
در زمان ما ۱۹۲۴ / In Our Time
مردان بدون زنان ۱۹۲۷ / Men Without Women
برنده هیچ نمیبرد ۱۹۳۳ / The Winner Take Nothing
خورشید هم طلوع میکند ۱۹۲۶ / The Sun Also Rises
وداع با اسلحه ۱۹۲۹ / A Farewell to Arms
مرگ در بعد از ظهر ۱۹۳۲ / Death in the Afternoon
تپههای سبز آفریقا ۱۹۳۵ / Green Hills of Africa
داشتن و نداشتن ۱۹۳۷ / To have and Have Not
ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه ۱۹۳۸ / The Fifth Column and Forty-nine short stories
زنگها برای که به صدا در میآیند ۱۹۴۰ / For Whom the Bell Tolls
بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها ۱۹۴۲ / The Best War Stories of All Time
در امتداد رودخانه به سمت درختها ۱۹۵۰ / Across the River and into the Trees
پیرمرد و دریا ۱۹۵۲ / The Old Man and the Sea
مجموعه اشعار ۱۹۶۰ / Collected Poems
------------------------------------------------
لینک دانلود کتاب برفهای کلیمانجارو که فیلمش رو هم ساختند رو تو کتابحونه سایت گذاشتم.