توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : (▒) آیا وحی نوعی تجربه ی دینی است؟ (▒)
R A H A
12-26-2011, 07:36 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/2/1_BESM01.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/57376/1_228824723714118219833392382221622542252189.jpg
آيا وحى، نوعى تجربه دينى است؟
چکیده: این نوشتار به بررسی ماهیت وحی می پردازد. نویسنده در آغاز به تفاوت دیدگاه اسلام و مسیحیت راجع به وحی اشاره می کند و بر این باور است که وحی در اسلام به معنای القای حقایق از سوی خدا به انسان است اما در مسیحیت علاوه بر این به مفهوم تجلی خدا در عیسی نیز آمده است که از نگاه مسیحیان شکل کامل تر وحی همین قسم دوم است. آنگاه به پیشینه دیدگاه تجربه دینی راجع به وحی اشاره و با بیان ویژگی های این دیدگاه، به عوامل پیدایش آن در غرب می پردازد. نویسنده در این راستا از سه عامل نام می برد:
1- شکست الهیات عقلی
2- تعارض علم و دین
3- نقادی کتاب مقدس
در ادامه، پیشینه نظریه تجربه دینی در میان مسلمانان مورد بحث قرار می گیرد و اقبال لاهوری به عنوان نخستین شخصیتی که این نظریه را مطرح کرده است معرفی می شود. در پایان دیدگاه تجربه دینی مورد نقادی قرار گرفته پیامدهای ناگوار آن در ساحت دین شناسی بررسی می شود.
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:37 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
درآمد
پديده «وحى» در اديان ابراهيمى از اهميت و جايگاه ارزشمندى برخوردار بوده و از بنيادىترين مباحث دينى به شمار مىرود؛ به گونهاى كه با حذف يا تفسير و تبيين نادرست آن، ماهيت الهى و قدسى دين از بين رفته و مفهوم و محتواى آن تهى مىگردد؛ چرا كه دين، مجموعه تعليمات فوق بشرى است كه از طريق وحى به شخص برگزيدهاى (پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم) مىرسد و انكار يا تاويل آن به صورت امرى غير الهى و تجربه شخصى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، دين را امرى تنها بشرى و زمينى جلوه داده و جنبه هدايتى و قدسى بودن آن را طرد مىكند. به همين خاطر، پايه و قوام بعثت انبيا و مرز تمايز اديان الهى از مكاتب بشرى، «وحى» مىباشد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:37 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
بحث از «وحى» و چيستى آن، از دورههاى گذشته همواره مورد توجه فلاسفه و انديشمندان بوده است، به طورى كه بحثهاى بسيار دامنه دارى ميان فيلسوفان و متكلمان اسلامى در اين باب صورت گرفته است كه بسيار ارزشمنداند.
غالب بحثهاى سنّتى در اين خصوص به تعريف نبوت، فرق نبى و رسول، دلايل بعثت و خصوصيات نبى و نبوت خاصه مىپردازد. تحليل چيستى و سرشت وحى و چگونگى ارتباط انبيا با منبع وحى را از منابع فلسفى، الهيات بالمعنى الأخص حكما بايد جست و جو كرد، فيلسوفان در آثار خود، به ويژه در آثارى كه به نام مبدأ و معاد پرداختهاند بيشتر به دنبال كشف و ابداع نظام فلسفى و تبيين آن بودند تا بتوانند پديده وحى را تبيين و توجيه كنند. متكلمان نيز به دنبال اثبات ضرورت نبوت بودند.
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:38 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
بحث «وحى» در فلسفه دين معاصر و «كلام جديد» صورت تازهاى به خود گرفت؛ روشنفكران دينى با رويكردى متمايز از نگاه سنّتى و با پرسشهايى برآمده از تفكر مدرنيستى، به تحليل خاصى از وحى، نبوت و نتايج آن پرداختهاند. اين نوع نگرش، دستاورد تحولاتى است كه در عرصه انديشه و زندگى مغرب زمينان رخ داده، كه نتيجه آن، تفكر انتقادى در زمينههاى مختلف و از جمله دين و معرفت وحيانى بود. به دنبال چنين تحولاتى، انقلاب كپرنيكى در الهيات مسيحى لازم مىآمد تا در فضاى جديد، تصوير تازهاى از وحى ارائه گردد و هندسه معرفت ايمانى دگرگون شده و نسبت وحى با علم و عقل نوين بازسازى گردد.
گرچه مفهوم وحى در اديان ابراهيمى، مفهومى اساسى و بنيادين است، اما معناى يكسانى از وحى در همه اين اديان محوريت ندارد. معمولاً مسيحيان دو گونه وحى الهى را از هم تفكيك كردهاند:
1( تجلى خدا، 2) وحى به معناى القاء حقايق از جانب خدا.
گونه اول وحيى است كه در آن، خدا به صورت خاصى در حضرت عيسىعليه السلام براى نوع بشر تجلى كرده و تجسّم يافته است.
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:38 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
در گونه دوم، خدا حقايقى را به صورت گزارههايى القا مىكند. مسيحيت بيش از آنكه بر وحى به معناى دوم تكيه كرده باشد، بر پايه وحى به معناى نخست استوار شده است.1
از نظر مسيحيان، كاملترين وحى نه در كتاب، بلكه در انسان منعكس شده است. آنان بر اين باورند كه مسيح در زندگى و شخص خود، خدا را منكشف مىسازد و اراده او در مورد بشر را بيان مىكند.2
در مقابل، دين اسلام تصوير خاصى از وحى ارائه مىدهد؛ اساس اين دين را حقايق مُنزَّل و مكتوب وحيانى كه در قرآن متجلى شده، تشكيل داده است و خداوند به جاى شخص )پيامبر)، در كلامش (قرآن) تجلى كرده است. عبارتى از امام علىعليه السلام دقيقاً به همين مطلب دلالت مىكند، كه مىفرمايد:
«فتجلّى لهم سبحانه فى كتابه من غير أن يكونوا رأوه بها أراهم من قدرته، و خوّفهم من سطوته و كيف محق من محق بالمثلات، واحتصد من احتصد بالنّقمات!»3
خداوند در كتابش، بر بندگانش تجلى كرد، بدون آنكه او را ببينند و قدرت خود را به همه نماياند، و از قهر خود ترساند، و اينكه چگونه با كيفرها ملتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت و آنان را چگونه با عذابها بركند.
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:39 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
بنابراين، مهمّترين تفاوت وحى اسلامى و وحى مسيحى در تجلّى آن دو مىباشد. «تجسم مفهوم وحى از نظر مسلمانان در يك كتاب (= قرآن) و در نظر مسيحيان در يك فرد (= مسيح) است... اين گفته دقيق گواتكين به وسيله ويليام تمپل بسط يافته است:
«اسلام در مورد وحى قرآن ادعايى مىكند كه در نظر اول شبيه عقيدهاى است كه در كتاب مقدس بيان شده است، و پيروان پيغمبر اسلام با احترامى بدو مىنگرند كه بيش از احترام يهوديان و يا مسيحيان به هر پيغمبرى است.
با اين همه او بيش از يك پيغمبر نيست؛ وحى در پيغام اوست نه در وجود او؛ بدين جهت در اين رابطه سوژه - ابژه [Subjest - Object] (درون ذاتى - برون ذاتى) بيشتر جنبه سوبژكتيو دارد. به علاوه، وحى به طور عمده متشكل از احكام الهى است كه لازمهاش تعبد به احكام شريعت است تا وفادارى و عشق به يك شخص.»4
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:39 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
ديدگاه تجربه دينى درباره وحى
در دوره مدرنيته، ديدگاهى به پديده وحى و ماهيت آن شكل گرفت كه مىتوان آن را تجربه گرايى وحى (يا تجربه دينى بودن وحى) ناميد. اين ديدگاه در مسيحيت پروتستان طى قرن حاضر به طور وسيع رواج يافته است. طرفداران وحى تجربى مدعىاند كه اين ديدگاه در انديشه مصلحان دينى قرن شانزدهم (مارتين لوتر، 1546 - 1483 و ژان كاتون 1564-1509 و همرديفهاى آنها) و حتّى جلوتر از آن، در عهد جديد و كليساى نخستين ريشه دارد.
«از نظر آنان، محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحى، در نص ملفوظ [= كتاب صامت ]نبود، بلكه در شخص مسيح، يعنى مهبط و مخاطب وحى، بود. كتاب مقدس از اين نظر مهم بود كه شاهد صادقى بود بر رويدادهاى رهايشگرانهاى كه طى آن محبّت و مغفرت الهى كه در مسيح جلوه گر شده، در احوال شخصى خود آنان [و ساير مؤمنان] بازتاب مىيابد.»5
بنابراين، بر اساس اين ديدگاه غير گزارهاى، مضمون وحى مجموعهاى از حقائق درباره خداوند نيست، بلكه خداوند از راه تأثير گذاشتن در تاريخ به قلمرو و تجربه بشرى وارد مىگردد. از اين ديدگاه، احكام الهيات مبتنى بر وحى نيستند بلكه بيانگر كوششهاى انسان براى شناخت معنى و اهميت حوادث وحيانى به شمار مىروند.6
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:40 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
وحى گونهاى تجربه دينى است. طرفداران اين ديدگاه بر مواجهه پيامبر با خدا تاكيد مىورزند و سرشت وحى را همين مواجهه مىدانند. به عبارت ديگر، وحى در اين ديدگاه، به اين معنى نيست كه خدا پيامى را به پيامبر القا كرده است.
پيامبر مواجههاى با خدا داشته است و از اين مواجهه، تفسيرى دارد. آنچه ما به عنوان «پيام وحى» مىشناسيم - در واقع - تفسير پيامبر و ترجمان او از تجربهاش مىباشد. همچنين ميان خدا و پيامبر جملاتى رد و بدل نشده، خودِ تجربه فارغ از زبان است. زبان صورتى است كه پيامبر در قالب آن، تفسير خود را به ديگران انتقال مىدهد.7
نخستين تلاش مدون در زمينه تجربه گرايى وحى از آنِ شلايرماخر است كه «وحى را با انكشاف نفس [Self - Disclosure] خداوند در تجربه دينى يكى دانست».8 انكشاف نفس مطلق خدا در تجربه دينى تعبير ديگرى از «احساس وابستگى مطلق» است. احساس وابستگى مطلق به هيچ وجه يك احساس خالص نيست، اين امر هميشه با احساس به معناى خود آگاهى حسى توأم است؛ يعنى هميشه به واسطه ارتباط با اشيا تحريك مىشود و گاهى با احساس لذت و درد همراه است. همين مطلب است كه شلايرماخر از اصل مورد نظر خود در نظر دارد كه تجربه دينى هرگز به معناى لحظه آگاهى ناب از خدا نيست، خبر يافتن از خداوند عبارت است از نسبت داشتن با اشياء و بنابراين آگاهى از احساسهاى (نسبى) ديگران تحت عنوان احساس وابستگى مطلق.9
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
R A H A
12-26-2011, 07:41 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
وحى گونهاى تجربه دينى است. طرفداران اين ديدگاه بر مواجهه پيامبر با خدا تاكيد مىورزند و سرشت وحى را همين مواجهه مىدانند. به عبارت ديگر، وحى در اين ديدگاه، به اين معنى نيست كه خدا پيامى را به پيامبر القا كرده است.
پيامبر مواجههاى با خدا داشته است و از اين مواجهه، تفسيرى دارد. آنچه ما به عنوان «پيام وحى» مىشناسيم - در واقع - تفسير پيامبر و ترجمان او از تجربهاش مىباشد. همچنين ميان خدا و پيامبر جملاتى رد و بدل نشده، خودِ تجربه فارغ از زبان است. زبان صورتى است كه پيامبر در قالب آن، تفسير خود را به ديگران انتقال مىدهد.7
http://www.askquran.ir/gallery/images/499/1_Hashieh__65_.gif
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.