توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : llı.✿.ıll* قرآن و دفاع از خود*llı.✿.ıll
R A H A
12-26-2011, 07:13 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74106133778628448761.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98388387694793250064.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23943912057295390971.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89352979133416646652.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34490179395334817114.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34490179395334817114.gif)
قرآن و دفاع از خود(1)
خداوند متعال در بيان حقانيت قرآن و دفاع از اين صحيفه نوراني آسماني، معرف مختلفي بيان ميفرمايد:
«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»[1]
اگر از آنچه بر بنده خودمان (محمد) نازل كردهايم در شك هستيد، سورهاي مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا (بر اين كار) دعوت كنيد اگر راست ميگوييد. اگر (اين كار را) نكرديد و هرگز نخواهيد كرد، از آتشي بترسيد كه هيزم آن مردم (گنهكار) و سنگها است كه براي كافران آماده شده است.
توضيح: منظور از سنگها در اية فوق كه ميفرمايد: «وقودها الناس و الحجارة» بتهايي است كه ميپرستيدند،[2] به دليل گفتار خداوند متعال:
«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»[3]
شما و خداياني كه جز الله ميپرستيد هيزم جهنم هستند.
يهود: فقط تورات خودمان
يهود صريحاً ميگفتند، ما فقط به كتاب آسماني خودمان، تورات ايمان داريم و به قرآن ايمان نميآوريم در صورتي كه بعضي از كارهايشان دليل بر عدم ايمان به تورات نيز بود.
«وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[4]
و هنگامي كه به آنان (يهود) گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده است ايمان بياوريد، ميگويند ما به چيزي ايمان ميآوريم كه بر خود ما نازل شده است و به غير آن كافر ميشوند و حال آنكه حق است و آنچه را كه با ايشان است (يعني تورات را) تصديق ميكند. بگو پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين ميكشتيد، اگر مؤمن (به تورات) بوديد.
توضيح: خداوند در كتاب آسماني تورات، كشتن پيامبران را حرام كرده بود و به يهود امر فرموده بود كه از پيامبران پيروي و اطاعت كنند و آنان را تصديق نمايند.[5]
آيه فوق دلالت دارد بر اينكه ايمان در صورتي صحيح است كه به همه كتابهاي آسماني باشد نه تنها به بعضي از كتب آسماني.[6]
دشمن جبرئيل
يهود به پيامبر ميگفتند اگر ميكائيل به نزد تو ميآمد و پيام خدا را ميآورد، ما به تو ايمان ميآورديم زيرا او فرشته رحمت است ولي جبرئيل فرشته عذاب است و او دشمن ماست.[7]
خداوند متعال در جواب آنان اين آيه را نازل فرمود:
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلي قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدي وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنِينَ»[8]
بگو كسي كه دشمن جبرئيل باشد (نبايد دشمني او سبب روگرداني از قرآن باشد) زيرا او به فرمان خدا آن (قرآن) را بر قلب تو نازل كرده است.
قرآني كه كتب آسماني پيش از خود را تصديق ميكند و هدايت و بشارت براي مؤمنان است.
توضيح:
چرا خداوند متعال در آيه فوق هدايت را مخصوص مؤمنان قرار داد در صورتي كه قرآن براي مؤمنان و غير مؤمنان هدايت است و راهنما؟
جواب:
علّت اين تخصيص آنست كه مؤمنان تنها به وسيله قرآن هدايت ميشوند و به آنچه در قرآن است عمل ميكنند.[9]
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
R A H A
12-26-2011, 07:14 PM
اگر ازخدا نبود
خداوند يهود و منافقان را سرزنش ميكند كه چرا قرآن را سرسري گرفته و در آن تأمل نميكنند و همين بيتوجهي و بيعنايتي آنان نسبت به قرآن سبب شده كه ادعا كنند، قرآن از خدا نيست.[10]
در صورتي كه قرآن اگر از خدا نبود و بشري آن را پديد آورده بود اختلافات بسيار در آن مشاهده ميشد زيرا نوعاً سخن و نوشتار بشر از لحاظ معني گاهي دچار تناقض و از حيث الفاظ زماني فصيح و گاهي غير فصيح است.[11]
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»[12]
آيا درباره قرآن نميانديشند كه اگر از نزد غير خدا بود، اختلافات بسياري در آن مييافتند.
توضيح:
اختلاف نداشتن قرآن به اين معني است كه آيات قرآن در هر موضوعي با يكديگر متناقض نيستند و يكديگر را رد نميكنند و از لحاظ تشابه بيان و متانت معاني و مقاصد بر يكديگر برتري ندارند، در صورتي كه نوشته و گفته غير خدا اين طور نيست.
زيرا هر انساني ميبيند كه امروزش عاقلتر از ديروز است و هر عمل و صنعت و كاري پديد ميآورد، يا رأي و نظريهاي ميدهد، بهتر از كار، رأي و نظر گذشته او است. حتّي نويسنده، شاعر و خطيب، نوشته و گفته اخير او بهتر از نوشته و گفته اول اوست و انشاء آخر او بر انشاء اول او ترجيح دارد.[13]
كوري دل
آنان كه به پيامبر و قرآن ايمان نداشتند و ايمان نميآوردند و ميخواستند براي عدم اعتقادشان جنبه حق به جانبي داشته باشند، به عناوين مختلف بهانهجويي ميكردند تا وانمود كنند كه اگر صحت گفتار پيامبر بر ما ثابت شود، بدون درنگ تسليم ميشويم و ايمان ميآوريم.
ولي خداوند اين طرز تفكر را كه دروغ و خلاف واقع است، پاسخ ميدهد:
«وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ»[14]
و اگر نوشتهاي بر روي صفحهاي بر تو نازل كنيم و (علاوه بر ديدن) آن را با دستهاي خود لمس كنند، باز كافران ميگويند: اين چيزي جز يك سحر آشكار نيست.
توضيح: چند نفر از كافران بنام «نضر بن الحارث»، «عبدالله ابي اميه» و «نوفل بن خويلد» گفتند:
اي محمد ما به تو ايمان نميآوريم تا اينكه كتابي از سوي خدا براي ما بياوري و چهار نفر از فرشتگان با آن كتاب باشند و گواهي دهند كه آن كتاب از نزد خداست و تو پيامبر او هستي خداوند آيه فوق را نازل فرمود.[15]
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
R A H A
12-26-2011, 07:14 PM
پررويي كافران
كافران تا ميتوانستند كوشش ميكردند كه قرآن را نفهمند و روي آنان تأثير نگذارد.
به اين جهت از قرآن دوري ميكردند ولي گذشته از اينها گاهي پررويي كرده و با پيامبر درباره قرآن به جدال مينشستند و صريحاً قرآن را افسانه ميشمردند.
خداوند همين موضوع را با نتيجه آن بيان ميفرمايد:
« وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْؤَوْنَ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ »[16]
بعضي از آنان به تو گوش فرا ميدهند ولي بر دلهاي آنان پردهها و در گوش آنها سنگيني قرار دادهايم تا آن (قرآن) را نفهمند.
و اگر همه نشانههاي حق را ببينند ايمان نميآورند حتي هنگامي كه به نزد تو ميآيند، با تو پرخاش ميكنند و كافران ميگويند: اين (قرآن) جز افسانههاي پيشينيان نيست.
آنها ديگران را از آن (قرآن) باز ميدارند و خود نيز از آن دوري ميكنند و آنها جز خود را هلاك نميكنند ولي نميفهمند.
توضيح:
عدهاي از مشركان مكه نزد پيامبر اكرم نشسته بودند در حالي كه آن حضرت قرآن ميخواند. آنها به يكي از خودشان بنام «نضر» گفتند: محمد چه ميگويد؟
«نضر» گفت: افسانههاي پيشينيان نظير آنچه از قرنهاي گذشته براي شما داستان ميگويم
. آن وقت خداوند آيه فوق را نازل فرمود.[17]
يهود: كتابي در كار نبوده
يهود گاهي كارشان به جايي ميرسيد كه براي انكار قرآن منكر شوند كه خدا كتابي بر پيامبري نازل كرده، اين آيه به آنان جواب دندانشكن ميدهد:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلي بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسي نُوراً وَ هُدي لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»[18]
آنها خدا را چنانكه بايد نشناختند كه گفتند: خداوند بر هيچ بشري چيزي نازل نكرده است.
بگو چه كسي كتابي را كه موسي آورد نازل گردانيد، كتابي كه براي مردم نور و هدايت بود و شما آن را به صورت صفحاتي پراكنده قرار ميدهيد قسمتي را آشكار و قسمت زيادي را پنهان ميداريد و مطالبي به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان آنها را نميدانستند، بگو خدا... سپس آنها را در گفتگوهاي لجاجت آميزشان رها كن بازي كنند.
توضيح:
علت آنكه منكران نزول وحي و كتاب آسماني، خدا را نشناختهاند، آنست كه لازمه خداوندي خدا و يكي از ويژگيهاي پروردگاري آنست كه خدا براي هدايت مردم به راه راست و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت، وحي و كتاب آسماني بفرستد و اگر كسي منكر آنها شد، شناختي نسبت به خدا ندارد.[19]
تا نگوئيد
قرآن حجت است و نزول آن جلو بسياري از ياوهگوئيهاي مخالفان را گرفت. اينك در آيه زير ميبينيد كه مخالفان درباره قرآن چه منطقي داشتند و چه گفتاري:
« وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلي طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدي مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدي وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ»[20]
و اين كتابي مبارك است كه ما آن را (بر تو) نازل كرديم، از آن پيروي كنيد و تقوا داشته باشيد تا مورد رحمت واقع شويد.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
R A H A
12-26-2011, 07:14 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
نویسنده : سيد محمد تقي حكيمي
پینوشتها
[1] . سورة بقره، آيههاي 23 ـ 24.
[2] . تفسير الميزان، ج 1، ص 90.
[3] . سورة انبياء، آية 98.
[4] . سورة بقره، آية 91.
[5] . تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 161.
[6] . تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 161.
[7] . تفسير القرآن الكريم، ص 54.
[8] . سورة بقره، آية 97.
[9] . تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 167.
[10] . تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 81.
[11] . المصحف المفسر، ص 120.
[12] . سورة نساء، آية 82.
[13] . تفسير الميزان، ج 5، ص 19.
[14] . سورة انعام، آية 7.
[15] . تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 275.
[16] . سورة انعام، آيههاي 26 ـ 25.
[17] . تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 286.
[18] . سورة انعام، آية 91.
[19] . تفسير الميزان، ج 7، ص 269.
[20] . سورة انعام، آيههاي 157 ـ 155.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
R A H A
12-26-2011, 07:15 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34490179395334817114.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34490179395334817114.gif)
قرآن و دفاع از خود (2)
(ما اين كتاب را نازل كرديم) تا نگوييد كتاب آسماني تنها بر دو طائفه (يهود و نصاري) پيش از ما نازل شده و ما از بحث و بررسي آنها بيخبر بوديم، يا نگوئيد اگر كتاب آسماني بر ما نازل ميشد از آنها هدايت يافتهتر بوديم، اينك آيات روشن و هدايت و رحمت از جانب پروردگارتان براي شما آمد.
پس كيست ستمكارتر از كسي كه آيات خدا را تكذيب كرد و از آنها روي گردانيد؟
به زودي كساني را كه از آيات ما روگردانيدند به خاطر اينكه روگردان شدند مجازات شديد خواهيم كرد.
قرآن ساخته خودم نيست
كافران به پيامبر تهمت ميزنند و ميگويند: كه قرآن گفته خود پيامبر است، در اينجا است كه بايد پيامبر به آنان جواب گويد و شأن قرآن را بالا ببرد و آنرا كاملاً معرفي نمايد:
«وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحي إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدي وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»[1]
و هنگامي كه (در نزول وحي تأخير افتد و) آيهاي براي آنها نياوري، ميگويند چرا خودت (از پيش خود) آن (آيه) را برنگزيدي، بگو من تنها پيروي از چيزي ميكنم كه (از پروردگار) به من وحي ميشود، اين (قرآن) بينشهايي از طرف پروردگارتان و هدايت و رحمت است براي گروهي كه ايمان ميآورند.
توضيح: طرز برخورد كافران با پيامبر به اين صورت بود كه هر وقت آيهاي نازل ميشد و پيامبر آن را بر آنان عرضه ميكرد، تكذيب ميكردند و چنانچه آيهاي نازل نميشد يا در آن تأخير ميافتاد، از روي استهزاء به پيامبر ميگفتند: چرا آن چيزي را كه آيه نام ميگذاري و از اينجا و آنجا جمع ميكني نميآوري؟[2]
منافقان مسخره ميكردند
منافقان در مقابل آيات قرآن حالت مخصوصي داشتند، به اين معني كه قرآن در آنها هيچ اثري نميگذارد، به واسطه آنكه ايمان به آن نداشتند و گذشته از آن، قرآن را مسخره ميكردند.
ولي مؤمنان اين طور نبودند، با نزول قرآن ايمانشان زيادتر ميشد.
«وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَي رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ»[3]
و هنگامي كه سورهاي نازل ميشود بعضي از آنان (به ديگران) ميگويد:
اين (سوره) ايمان كدام يك از شما را زياد كرد؟
(به آنها بگو) اما كساني كه ايمان آوردهاند، ايمانشان را افزود و آنها با نزول آن سوره خوشحال ميشدند و اما آنها كه در دلهايشان بيماري (نفاق) است، پليدي بر پليدي آنها افزود و از دنيا رفتند در حالي كه كافر بودند.
توضيح: دو آيه بالا دلالت دارد بر اينكه سوره قرآن در قلب شنونده اثر ميگذارد.
براي صاحب قلب سليم ايمان و بشارت و شادي را زياد ميكند و براي صاحب قلب مريض، پليدي و گمراهي را.[4] مانند آيه: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً»[5]
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
R A H A
12-26-2011, 07:16 PM
فرار منافقان
منافقان از سورههايي از قرآن كه نامي از آنها به ميان آورده بود، وحشت داشتند و گاهي كه سورهاي در اين زمينه نازل ميشد و آنان در خدمت پيامبر حاضر بودند، ناراحت ميشدند و ميخواستند فرار كنند، تا مبادا در ميان اجتماع رسوا شوند:[6]
«وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»[7]
و هنگامي كه سورهاي نازل ميشود بعضي از آنها (منافقان) به يكديگر نگاه ميكنند و ميگويند آيا كسي شما را ميبيند (و اگر از حضور پيامبر بيرون رويم متوجه ما نميشوند) سپس بيرون ميروند، خداوند دلهايشان را (از حق) منصرف سازد، چرا كه آنها گروهي هستند كه نميفهمند.
توضيح:
در مورد كلمه «انصرفوا» اين تذكّر بجاست كه «انصرفوا» فعل ماضي ثلاثي مزيد از باب انفعال و مصدر آن انصراف است.
انصراف در لغت به معني بازگشتن يا برگشتن است و در اصطلاح كه طبق معمول آن را به كار ميبريم، به معني صرف نظر كردن است.
البته صرف نظر در واقع همان برگشت از منظور قبلي است.
مقصود از «انصرفوا» آنست كه منافقان بعد از نزول قرآن، مجلس را ترك ميكردند و يا از ايمان به قرآن منصرف ميشدند.[8]
پيشنهاد غير عملي
مشركان به پيامبر اكرم پيشنهاد عجيبي ميدهند و چون عملي نيست پيامبر اكرم آنرا رد ميكند:
«وَ إِذا تُتْلي عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحي إِلَيَّ»[9]
و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنان خوانده ميشود كساني كه اميد لقاء ما را ندارند (معتقد به قيامت نيستند به پيامبر) ميگويند:
قرآني غير از اين بياور (كه از عيب خدايان ما نگويد) يا آن را تبديل كن. بگو من حق ندارم كه آن را از پيش خود تبديل كنم، من جز آنچه به من وحي ميشود پيروي نميكنم.
توضيح:
منظور از آنكه به پيامبر گفتند:
قرآني غير از اين بياور، قرآني بود كه مشتمل بر معارف اين قرآن نباشد و امر و نهيي كه در اين قرآن است در آن وجود نداشته باشد.[10]
منظور از اينكه گفتند: آن را تبديل كن، اين بود كه با حفظ اصل قرآن، معارف مخالف با خواستههاي آنان به هدفهاي موافق با ميل آنها تغيير يابد.[11]
براي در كفر ماندن عذري نيست
خداوند، حجت را تمام كرده و راه عذر و بهانه را مسدود نموده است، كفار چه ميگويند و چه ميخواهند بگويند؟
ميخواهند بگويند قرآن به زباني نازل شده كه ما نميفهميم؟
كه اين حرف صحيح نيست، قرآن به زبان خودشان است. و اگر بخواهند، بخوبي آن را درك ميكنند، پس مسئله اين نيست، مسئله عناد، سركشي و زير بار نرفتن است.
«تِلْكَ آياتُ ْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»[12]
آن آيات كتاب آشكار است. ما آن را قرآن عربي نازل كرديم تا شما بفهميد (و بينديشيد).
توضيح:
منظور از «الكتاب المبين» قرآن است و معناي «مبين» آنست كه خودش واضح و آشكار است و معارف الهي و حقايق مبدأ و معاد را كه قرآن در بردارد، توضيح ميدهد و آشكار ميكند و احتمال ميرود منظور از «الكتاب المبين» لوح محفوظ باشد.[13]
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65637294125963144446.gif
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.