doulton
12-21-2011, 02:28 PM
در واکنش به سخنان اخیر سلحشور در باب اخلاقیات و اوضاع و احوال بازیگران زن سینمای ایران هستند که این روزها با بازخوردهای فراوانی در فضای وب رو به رو شده است. یادداشت اول، متن تعدیل شده یکی از کامنت های پرشماری است که این روزها در برابر این سخنان، به کافه سینما ارسال شده و تعدادی از آن ها پای خبرهای مربوط به همین بحث، تایید شده است. و دومی یادداشتی است که برای انتشار به دست کافه سینما رسیده است. نخست یادداشت کاربر مربوطه را می خوانید و سپس یادداشت مسعود اخباری را:
***
شب نشستهای و تا ساعت ۱ شب مصاحبهٔ کارگردانی را میخوانی که نه تنها امیدی را در دلت برای تغییر سینما و فرهنگ جامعه، زنده میکند، بلکه بارقههای امیدی هم در زندگی و امید به فردا، پیش رویت باز میکند...
دیشب چه لذتی بردم از حرفهای سید رضا میرکریمی که به بهانهٔ فیلم جدیدش «یه حبه قند» مصاحبهای کرده بود که نورهایی را در دلم زنده کرد و برایم ثابت کرد که میشود هنرمندی هم کارش را بلد باشد و هم اعتقادات محکمی داشته باشد و برای این اعتقادات فیلم بسازد و فقط خیانت همسر و ازدواجهای خیابانی و دختر بازی را سوژه قرار ندهد...
اما چه زود این امید به یاسی کشنده و بغضی گلوگیر تبدیل شد و صبح زود، دوستی اظهارات جدید آقای فرج الله سلحشور را برایم بازگو کرد، که نیم ساعت فقط در فکر بودم و تنفری از همه چیز و همه کس سراسر وجودم را فرا گرفت، و از آنجا که کاری از دستم بر نمیآید، به نوشتن نامهای به ایشان بسنده کردم:
بیسلام...
من پوششم عوض میشه، تو سطح قضیه اینه / تو با مغزت چه میکنی، که تا قیامت همینه؟!
من که از حقم نمیگذرم و هیچ وقت نمیبخشمت! تا زمانی که یا به خاطر حرفهایت ... و یا با سند و مدرک، ثابتشان کنی.... چه حقی؟!... تو مرا از عاقبتم و عاقبتمان، ناامید کردی و نسبت به همه چیز بدبین ترم کردی و ذهن پریشان و خستهٔ مرا بیش از پیش پریشانتر کردی.... چه گناهی بدتر از این؟!...
فریاد تو امروز صبح گوشم را پاره کرد و گفت: که امیدوار نباش که تا امثال من هستند، امید را در صندوق خانهٔ دلت مدفون کن، که هیچ نیازی تا ما هستیم به او نداری....
کاش فقط میدانستم که، مذهب شما از کدام کشور و یا مغز وارد میشود و یا کاش من هم میتوانستم درک کنم، تفسیری که شما از آیات و روایات دارید را.... وای چه خوب شد که من تفسیر نمیدانم....
جناب کارگردان... اگر ذهن شما حق دارد که از دیدن روسری عقب رفته و صورتهایی با آرایش غلیظ، به فاحشگی صاحبش، نقل پیدا کند، پس چرا من و آنها حق نداریم که رفتارهای شما را به بزرگترهایتان و آنها که ادعای مریدیشان را دارید، نسبت بدهیم و شما را به آنها وصل کنیم و همهٔ آنچه که شما به آن معتقدید را زیر سوال ببریم؟!...
وای که دلم از این میسوزد که با چهرهای که تو... از دین و مذهب در مغز و قلبهایمان به زور و نفرتی هرچه تمام و با جهل فرو کردید، آیا امام زمان (ع) زورش به ما خواهد رسید که دین واقعی را به ما ارزانی دارد، یا نه؟! چندین سال فقط باید ... فکری که شما به ما تحمیل کردید را پاکسازی کند.... که ظرفهای آلودهٔ شیر، ابتدا باید سم زدایی شوند....
چرا کسی، ابوذر وار قد علم نمیکند که...؟! مگر نه اینکه این همه مدعی داریم که دین را...
اگر سینمای ایران فاحشه خانه باشد، این یعنی اینکه حداقل از هر سه زن بازیگر باید، یک نفر فاحشه باشد، تا بتوان این چنین ادعایی کرد... حال باید ببنیم که یک زن باید در سیستم فکری شما دارای چه کاراکترهایی باشد که از سوی شما حکم فاحشگی دریافت کند؟!...
سورهٔ نور: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند سپس چهار شاهد (بر ادعای خود) نمیآورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند.
مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند غفور و رحیم است.»
در روایات داریم که باید ... را به عینه دیده باشیم و قبل از آن اجازهٔ تهمت نداریم و شرایط ویژهای را بازگو کردهاند که به راحتی قابل جمع نیستند و خدا هم کاری کرده که نشود به راحتی به کسی و از آن بدتر به کسانی همچین تهمتی زد...
البته شاید همهٔ اینها از بیادبی شما نشات میگیرد.... البته نه آن بیادبی که فکر میکنید!.... منظورم عدم آشنایی با ادبیات و بار معنایی کلمات است و جایگاه استفاده از آنها... مثلا شاید منظور شما از فاحشه، کسی بوده که حجابش مطابق با مذهب نیست و محدودیت کمتری را از دین بر معاشرتهای روزمره خود و رویارویی با نامحرمان، حاکم کرده!!... پس بگویید منظورتان در مورد اینکه «بازیگران زن ما خودشان یه پا آنجلینا جولی هستن» چه چیزی بوده؟!... حتی اگر از نظر ادبی هم مشکل داشته باشید، باز باید با شمابرخورد شود و ادبیات حرف زدن را... ناسلامتی شما کارگردان تاریخی و مذهبی ساز ما هستید که احسن القصص قرآن را فیلم کردهاید که جز چشمان زیبا و آرایش سحرآمیز یکی از... که شما میگویید، نکتهٔ خاصی در ذهنم از این پروژهٔ ملی باقی نمانده....
بدبختانه جوان هم که نیستید که خودم را گول بزنم که جوگیر شدهاید و... فاحشه بودن بازیگران سینما را همچون وحی، برای ما از عرش به ارمغان آوردید و نقش پیامبر را این بار به خود دادید و خواستید که ناجی جامعهٔ غرق در فساد ما باشید....
نامهام را با این آرزو به پایان میبرم:
ای کاش این نامه را شما و همهٔ افراد چه این وری و چه آن وری بخوانند و روزی برسد که همهٔ ما زبالههای فکری خود را کنار بگذاریم و با ذهنی پاک و سالم، و احترام متقابل به شخصیت و از همه مهمتر انسانیت یکدیگر، دست در دست هم و بدون کینههای متعصبانه و کورکورانه، رو به سوی سعادتی برویم که تفسیر خود خداست، نه توهمات مغزهای علیل و بیمارگونهٔ ما.
به امید چنین روزی...
و حالا یادداشت دوم:
***
مسعود اخباری: سینمایی که گربه دزدهایش قراراست با چوب سلحشور حساب کارخود را بکنند!!
چندی است یک اظهارنظر عجولانه ازیکی از سینماگران پیرامون فساد حاکم بر فضای عمومی سینما جنجالی برخروجی خبرگزاریها ایجادکرده و طی هفتههای اخیر واکنشهایی ازطیفهای گوناگون سینمابه گوش میرسد. البته عدهٔ زیادی هم ساکتاند، شاید درحال تامل اندکه اصلا فرج اله سلحشورچه میخواست بگویید که اینچنین ناگهانی و عجولانه حرفش را در پس واژهای درشت وغم انگیز بارسینما کرد. عدهای هم که هرچه بشود مسئلهٔ اصلی شان همان غم نان است کاری به کارکسی ندارند. امابعدازانتشارمتن کامل آخرین مصاحبه جناب سلحشوربدنیست چندجملهای درپاسخ به ایشان بگویم تا هم او وهم برخی اهالی سینماسردرگم این واژه بازیها نشوند.
جناب سلحشور عزیز گفتهاید من خودم را از اهالی این سینما نمیدانم دقیقا چون خودرا از اهالی این سینما نمیدانی میخواهی درد سالیان دراز این سینما را به مدد بدو بی راه درمان کنی. توخود را آنطرف جوی میدانی وسینما واهالیاش را این طرف جوی و تا اینگونه است به کاهدان خواهید زد. منتظرید امام عصر ارواحنا فداه ظهورکنند وسینمای دلخواه شما را با خود بیاورند تا شما خود را از اهالی آن بدانید؟
چه برمسند قضاوت نشستهای؟ یکبار درشتی بار سینما میکنی فردایش تبصرهٔ عذرخواهی ازکیسهات درمی آوری یکبارهم که میگویی ده نمکی ازنظرمن جزو مومنان وصالحان نیست ودوست دارد هردو طرف را داشته باشد! میشودبفرمایید کدام دو طرف؟ تقسیم بندی شما چگونه است؟ وچرا به قضاوت نیتهای آدمها نشستهاید؟ نیت ده نمکی مال خودش ما حق ورود به نیت افراد را نداریم چطور اورا متهم میکنید به چیزی که اتفاقا با همهٔ سینما نابلدیاش درهرسه فیلمش یک حرف برای گفتن داشت وآن اینکه یا حسینی باش یایزیدی حالا شما میگویی او دوست دارد هردو طرف را داشته باشد؟
برادر ارجمند گفتهاید خیلیها دوست ندارند اشکالات سینما مطرح شود آیا شما اشکالات سینمارا مطرح کردید؟ آن عبارت غم انگیز که بارسینما کردید اشکالات سینما را برطرف کرد؟ گفتهاید چوب را که برداری گربه دزده حساب کارخودش را میکند آیا آنهایی که در مقابل عبارت غم انگیز شما موضع گرفتند همان گربه دزده هستند؟ وآدمهای خوب را کسانی معرفی کردهاید که درپشت صحنههای کارشما جلف بازی درنیاوردند واگر آنطرفتر جلف بازی درآورند همان گربه دزده میشوند؟
سینمایی که درآن بسیارند افراد که بدون فیلنامه به سختی ۲۰ جملهٔ درست ودرمان با ساختار ادبی سالم کنارهم میگویند واین ناشی از عدم مطالعه وسطح علمی آنان است وسینمایی که اگر روند مصاحبهها ازفضای شخصی ودرونی بازیگرانش را بررسی کنی به یک کد مشترک روانشناختی دراکثر عزیزان میرسی وآن یک خلا شخصیتی است ومضمون همه حرفها این است که «بازیگری را انتخاب کردم تا دیده شوم» وپیرو این دیده شدن برخی به هرقیمتی وجودشان را پای معامله بردهاند. سینمایی که فقط پسوند معاونت آن کلمه اسلامی است وعوامل آن دین خود را دارند. عواملی که تعریف محرم و نامحرم را، تعریف حیا را، تعریف بندگی را ازجیبشان درمی آورند وشاید امروزبه ازای هرسینماگر مایک دین مجزا داشته باشیم، عواملی که اگر ۲۴ ساعت مدام سر ضبط باشند درپایان روز به تعداد تک تک آنها ۱۷ رکعت نماز قضاء تحویل خواهیگرفت وسینمایی که درآن مردان به پز روشنفکری مفهومی به نام غیرت را قیمه قیمه کرده اندوزنان درآن به استناد همان پز روشنفکریگاه به گونهای لباس میپوشند وخودآرایی میکنند که نابینایان هم تحریک میشوند، سینمایی که درآن بسیارند مردان وزنان که شیوهٔ زندگی شخصیشان میطلبد تاپایان عمرمجرد باقی بمانند، وسینمایی که اگر اسم خدا رادرآن ببرید و از مذهب بگویی امل وعقب مانده تلقی میشوی با بد وبیراه امثال شما درست نمیشود جناب سلحشور.
تا حال همهٔ ما خوب نشود وبه این مفهوم نرسیم که ما سینمایی منحصر به فرد داریم مختص ایران اسلامی وسینماگر دراین مدل ازسینما باید از دل مکتب وکنج مسجد وسر سجاده پرورش یابد هیچگاه بااین چوبهای ناشیانه هیچ گربه دزدی حساب کارخودرا نخواهندکرد. امید به روزی که حال همهٔ ما خوب شود.
***
شب نشستهای و تا ساعت ۱ شب مصاحبهٔ کارگردانی را میخوانی که نه تنها امیدی را در دلت برای تغییر سینما و فرهنگ جامعه، زنده میکند، بلکه بارقههای امیدی هم در زندگی و امید به فردا، پیش رویت باز میکند...
دیشب چه لذتی بردم از حرفهای سید رضا میرکریمی که به بهانهٔ فیلم جدیدش «یه حبه قند» مصاحبهای کرده بود که نورهایی را در دلم زنده کرد و برایم ثابت کرد که میشود هنرمندی هم کارش را بلد باشد و هم اعتقادات محکمی داشته باشد و برای این اعتقادات فیلم بسازد و فقط خیانت همسر و ازدواجهای خیابانی و دختر بازی را سوژه قرار ندهد...
اما چه زود این امید به یاسی کشنده و بغضی گلوگیر تبدیل شد و صبح زود، دوستی اظهارات جدید آقای فرج الله سلحشور را برایم بازگو کرد، که نیم ساعت فقط در فکر بودم و تنفری از همه چیز و همه کس سراسر وجودم را فرا گرفت، و از آنجا که کاری از دستم بر نمیآید، به نوشتن نامهای به ایشان بسنده کردم:
بیسلام...
من پوششم عوض میشه، تو سطح قضیه اینه / تو با مغزت چه میکنی، که تا قیامت همینه؟!
من که از حقم نمیگذرم و هیچ وقت نمیبخشمت! تا زمانی که یا به خاطر حرفهایت ... و یا با سند و مدرک، ثابتشان کنی.... چه حقی؟!... تو مرا از عاقبتم و عاقبتمان، ناامید کردی و نسبت به همه چیز بدبین ترم کردی و ذهن پریشان و خستهٔ مرا بیش از پیش پریشانتر کردی.... چه گناهی بدتر از این؟!...
فریاد تو امروز صبح گوشم را پاره کرد و گفت: که امیدوار نباش که تا امثال من هستند، امید را در صندوق خانهٔ دلت مدفون کن، که هیچ نیازی تا ما هستیم به او نداری....
کاش فقط میدانستم که، مذهب شما از کدام کشور و یا مغز وارد میشود و یا کاش من هم میتوانستم درک کنم، تفسیری که شما از آیات و روایات دارید را.... وای چه خوب شد که من تفسیر نمیدانم....
جناب کارگردان... اگر ذهن شما حق دارد که از دیدن روسری عقب رفته و صورتهایی با آرایش غلیظ، به فاحشگی صاحبش، نقل پیدا کند، پس چرا من و آنها حق نداریم که رفتارهای شما را به بزرگترهایتان و آنها که ادعای مریدیشان را دارید، نسبت بدهیم و شما را به آنها وصل کنیم و همهٔ آنچه که شما به آن معتقدید را زیر سوال ببریم؟!...
وای که دلم از این میسوزد که با چهرهای که تو... از دین و مذهب در مغز و قلبهایمان به زور و نفرتی هرچه تمام و با جهل فرو کردید، آیا امام زمان (ع) زورش به ما خواهد رسید که دین واقعی را به ما ارزانی دارد، یا نه؟! چندین سال فقط باید ... فکری که شما به ما تحمیل کردید را پاکسازی کند.... که ظرفهای آلودهٔ شیر، ابتدا باید سم زدایی شوند....
چرا کسی، ابوذر وار قد علم نمیکند که...؟! مگر نه اینکه این همه مدعی داریم که دین را...
اگر سینمای ایران فاحشه خانه باشد، این یعنی اینکه حداقل از هر سه زن بازیگر باید، یک نفر فاحشه باشد، تا بتوان این چنین ادعایی کرد... حال باید ببنیم که یک زن باید در سیستم فکری شما دارای چه کاراکترهایی باشد که از سوی شما حکم فاحشگی دریافت کند؟!...
سورهٔ نور: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند سپس چهار شاهد (بر ادعای خود) نمیآورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند.
مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند غفور و رحیم است.»
در روایات داریم که باید ... را به عینه دیده باشیم و قبل از آن اجازهٔ تهمت نداریم و شرایط ویژهای را بازگو کردهاند که به راحتی قابل جمع نیستند و خدا هم کاری کرده که نشود به راحتی به کسی و از آن بدتر به کسانی همچین تهمتی زد...
البته شاید همهٔ اینها از بیادبی شما نشات میگیرد.... البته نه آن بیادبی که فکر میکنید!.... منظورم عدم آشنایی با ادبیات و بار معنایی کلمات است و جایگاه استفاده از آنها... مثلا شاید منظور شما از فاحشه، کسی بوده که حجابش مطابق با مذهب نیست و محدودیت کمتری را از دین بر معاشرتهای روزمره خود و رویارویی با نامحرمان، حاکم کرده!!... پس بگویید منظورتان در مورد اینکه «بازیگران زن ما خودشان یه پا آنجلینا جولی هستن» چه چیزی بوده؟!... حتی اگر از نظر ادبی هم مشکل داشته باشید، باز باید با شمابرخورد شود و ادبیات حرف زدن را... ناسلامتی شما کارگردان تاریخی و مذهبی ساز ما هستید که احسن القصص قرآن را فیلم کردهاید که جز چشمان زیبا و آرایش سحرآمیز یکی از... که شما میگویید، نکتهٔ خاصی در ذهنم از این پروژهٔ ملی باقی نمانده....
بدبختانه جوان هم که نیستید که خودم را گول بزنم که جوگیر شدهاید و... فاحشه بودن بازیگران سینما را همچون وحی، برای ما از عرش به ارمغان آوردید و نقش پیامبر را این بار به خود دادید و خواستید که ناجی جامعهٔ غرق در فساد ما باشید....
نامهام را با این آرزو به پایان میبرم:
ای کاش این نامه را شما و همهٔ افراد چه این وری و چه آن وری بخوانند و روزی برسد که همهٔ ما زبالههای فکری خود را کنار بگذاریم و با ذهنی پاک و سالم، و احترام متقابل به شخصیت و از همه مهمتر انسانیت یکدیگر، دست در دست هم و بدون کینههای متعصبانه و کورکورانه، رو به سوی سعادتی برویم که تفسیر خود خداست، نه توهمات مغزهای علیل و بیمارگونهٔ ما.
به امید چنین روزی...
و حالا یادداشت دوم:
***
مسعود اخباری: سینمایی که گربه دزدهایش قراراست با چوب سلحشور حساب کارخود را بکنند!!
چندی است یک اظهارنظر عجولانه ازیکی از سینماگران پیرامون فساد حاکم بر فضای عمومی سینما جنجالی برخروجی خبرگزاریها ایجادکرده و طی هفتههای اخیر واکنشهایی ازطیفهای گوناگون سینمابه گوش میرسد. البته عدهٔ زیادی هم ساکتاند، شاید درحال تامل اندکه اصلا فرج اله سلحشورچه میخواست بگویید که اینچنین ناگهانی و عجولانه حرفش را در پس واژهای درشت وغم انگیز بارسینما کرد. عدهای هم که هرچه بشود مسئلهٔ اصلی شان همان غم نان است کاری به کارکسی ندارند. امابعدازانتشارمتن کامل آخرین مصاحبه جناب سلحشوربدنیست چندجملهای درپاسخ به ایشان بگویم تا هم او وهم برخی اهالی سینماسردرگم این واژه بازیها نشوند.
جناب سلحشور عزیز گفتهاید من خودم را از اهالی این سینما نمیدانم دقیقا چون خودرا از اهالی این سینما نمیدانی میخواهی درد سالیان دراز این سینما را به مدد بدو بی راه درمان کنی. توخود را آنطرف جوی میدانی وسینما واهالیاش را این طرف جوی و تا اینگونه است به کاهدان خواهید زد. منتظرید امام عصر ارواحنا فداه ظهورکنند وسینمای دلخواه شما را با خود بیاورند تا شما خود را از اهالی آن بدانید؟
چه برمسند قضاوت نشستهای؟ یکبار درشتی بار سینما میکنی فردایش تبصرهٔ عذرخواهی ازکیسهات درمی آوری یکبارهم که میگویی ده نمکی ازنظرمن جزو مومنان وصالحان نیست ودوست دارد هردو طرف را داشته باشد! میشودبفرمایید کدام دو طرف؟ تقسیم بندی شما چگونه است؟ وچرا به قضاوت نیتهای آدمها نشستهاید؟ نیت ده نمکی مال خودش ما حق ورود به نیت افراد را نداریم چطور اورا متهم میکنید به چیزی که اتفاقا با همهٔ سینما نابلدیاش درهرسه فیلمش یک حرف برای گفتن داشت وآن اینکه یا حسینی باش یایزیدی حالا شما میگویی او دوست دارد هردو طرف را داشته باشد؟
برادر ارجمند گفتهاید خیلیها دوست ندارند اشکالات سینما مطرح شود آیا شما اشکالات سینمارا مطرح کردید؟ آن عبارت غم انگیز که بارسینما کردید اشکالات سینما را برطرف کرد؟ گفتهاید چوب را که برداری گربه دزده حساب کارخودش را میکند آیا آنهایی که در مقابل عبارت غم انگیز شما موضع گرفتند همان گربه دزده هستند؟ وآدمهای خوب را کسانی معرفی کردهاید که درپشت صحنههای کارشما جلف بازی درنیاوردند واگر آنطرفتر جلف بازی درآورند همان گربه دزده میشوند؟
سینمایی که درآن بسیارند افراد که بدون فیلنامه به سختی ۲۰ جملهٔ درست ودرمان با ساختار ادبی سالم کنارهم میگویند واین ناشی از عدم مطالعه وسطح علمی آنان است وسینمایی که اگر روند مصاحبهها ازفضای شخصی ودرونی بازیگرانش را بررسی کنی به یک کد مشترک روانشناختی دراکثر عزیزان میرسی وآن یک خلا شخصیتی است ومضمون همه حرفها این است که «بازیگری را انتخاب کردم تا دیده شوم» وپیرو این دیده شدن برخی به هرقیمتی وجودشان را پای معامله بردهاند. سینمایی که فقط پسوند معاونت آن کلمه اسلامی است وعوامل آن دین خود را دارند. عواملی که تعریف محرم و نامحرم را، تعریف حیا را، تعریف بندگی را ازجیبشان درمی آورند وشاید امروزبه ازای هرسینماگر مایک دین مجزا داشته باشیم، عواملی که اگر ۲۴ ساعت مدام سر ضبط باشند درپایان روز به تعداد تک تک آنها ۱۷ رکعت نماز قضاء تحویل خواهیگرفت وسینمایی که درآن مردان به پز روشنفکری مفهومی به نام غیرت را قیمه قیمه کرده اندوزنان درآن به استناد همان پز روشنفکریگاه به گونهای لباس میپوشند وخودآرایی میکنند که نابینایان هم تحریک میشوند، سینمایی که درآن بسیارند مردان وزنان که شیوهٔ زندگی شخصیشان میطلبد تاپایان عمرمجرد باقی بمانند، وسینمایی که اگر اسم خدا رادرآن ببرید و از مذهب بگویی امل وعقب مانده تلقی میشوی با بد وبیراه امثال شما درست نمیشود جناب سلحشور.
تا حال همهٔ ما خوب نشود وبه این مفهوم نرسیم که ما سینمایی منحصر به فرد داریم مختص ایران اسلامی وسینماگر دراین مدل ازسینما باید از دل مکتب وکنج مسجد وسر سجاده پرورش یابد هیچگاه بااین چوبهای ناشیانه هیچ گربه دزدی حساب کارخودرا نخواهندکرد. امید به روزی که حال همهٔ ما خوب شود.