توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۞ درد دل هاي عاشقانه ۞
R A H A
12-18-2011, 01:10 AM
غم احاطه ام کرده است .
ديگر سنگری برايم باقی نمانده است .
بايد شکست را سر افرازانه پذيرفت ... مگر نه اين هم جزیی از زندگیست ؟
امی اين بار بايد پذيرفت چيزی را که انتخاب نکرده ای ... چيزی را که برايت جز نيست کل است....
کاش می شد رفت .... کاش می توانستم بروم ..... کاش انسان نبودم ... کاش دوست نداشتم ....
کاش بغض اجازه می داد .................................................
R A H A
12-18-2011, 01:11 AM
دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد خط تو بر اب می زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می زدم
R A H A
12-18-2011, 01:12 AM
نمیدانم چه میخواهم خدایا
به دنبال چه میگردم شب وروز؟
چه میجوید نگاه خسته ی من
چرا افسرده است این قلب پرسوز؟
R A H A
12-18-2011, 01:12 AM
فكر كردم اسمان را مي توان تسخير كرد
آب اقيانوس را با آه خود تبخير كرد
فكر كرم رفتنت را مي توان از ياد برد
هيچ دانستي ؟
دلم را رفتن تو پير كرد
R A H A
12-18-2011, 01:13 AM
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سرا پا سوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب در یبن جمع
لاله ام که از داغ تنهای به صحرا سوختم
همچون آن شمعی که افروزند نه پیش آفتابچ
سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم
سوختم ازآتش دل درمیان موج اشک
شور بختی بین که درآغوش دریا سوختم
شمع وگل هرکدام شعله ای درآتشند
درمیان پاکبازان من نه تنها سوختم
جان پاک من رهی خورشید عالمتا ب بود
رفتم و از ماتم خودعالمی راسوختم
R A H A
12-18-2011, 01:14 AM
روز جدائی بود واز غم گریه کردم
تا لحظه آخر دمادم گریه کردم
وقتی جدا شد چشم من از شانه هایت
من تازه فهمیدم که باهم گریه کردی
R A H A
12-18-2011, 01:14 AM
اشکهايم رهايم نميکنند نا بساماني تا به کي ؟نميدانم فقط اين را ميدانم که دوستت دارم و ميخواهم تا زماني که نفس ميکشم لايق قلب مهربانت باشم مديون اشکهاي مني اگر فراموشم کني !
R A H A
12-18-2011, 01:14 AM
گه سبزم اگه جنگل اگه ماهی اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست روی لبها تو کتابها
اگه رودم رود گنگم مثل مریم اگه پاک
اگه نوری بر صلیبم اگه گنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم
اگه پاکم مثل معبد اگه عاشق مثل هندو
مثل بندر واسه قایق واسه قایق مثل پارو
اگه عکس چل ستونم اگه شهری بی حصار
واسه آرش تیر آخر واسه جاده یه سوار
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مر گم
اگه قیمتی ترین سنگ زمینم توی تابستون دستای تو برفم
اگه حرفای قشنگ هر کتابم برای اسم تو چند تا دونه حرفم
اگه سیلم پیش تو قد یه قطره اگه کوهم پیش تو قد یه سوزن
اگه تن پوش بلند هر درختم پیش تو اندازه دگمه پیرهن
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مر گم
donya
12-18-2011, 01:20 AM
گر چه گويند که تنها گل بي خار خداست
ليک در سينه ي من
تو خدا نيستي اما گل بي خار مني
تو گلي معصومي
چونکه حتي خورشيد
حسرت ديدن رويت دارد
تو گلي يکتايي
چون گلي نيست که با حرف تواغاز شود
خيره در چشم تو هرگز نشدم
ترس دارم نگه چشم سياهم ناگه
لکه اي تار به گلبرگ تو اندازد و شرمنده شوم
شرم دارم که تو را وصف کنم
پس همين بس که چنين مشق كنم
تو خدا نيستي اما گل بي خار مني
R A H A
12-18-2011, 01:24 AM
مرا درديست اندر دل
اگر گويم زبان سوزد
وگر پنهان كنم
ترسم كه مغز استخوان سوزد
donya
12-18-2011, 01:27 AM
دوش ديوانه شدم , عشق مرا ديد و بگفت
آمدم , نعره , مزن , جامه مدر , هيج مگوي
گفتم اي عشق من از چيز دگر ميترسم
گفت آن چيز دگر نيست , دگر هيچ مگوي
من به گوش تو سخن هاي نهان خواهم گفت
سر بجنبان كه بلي , جز تو به سر هيچ مگوي
گفتم اين روي فرشته است عجب يا بشر است
گفت اين غير فرشته است و بشر هيچ مگوي
گفتم اين چيست بگو زير و زبر خواهم شد
گفت ميباش چنين زير و زبر هيچ مگوي
اي نشسته تو در اين خانه پر نقش خيال
خيز از آن خانه برون رخت ببند هيچ مگوي
من غلام قمرم, غير قمر هيچ مگوي
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگوي
R A H A
12-18-2011, 01:29 AM
من از کجاي تو شروع شدم در امتداد لحظه اي که امتداد تو بود از درون تو گذشتم، در درون تو زاده شدم چون حوا که از دنده ي آدم بيرون آمد خودم را تنها يافتم ميان فاصله اي از خودم، تا سايه هاي تو *** غم هايم آشنا با من نفس مي کشند با حادثه هاي معمول از حوادث عبور مي کنند از فضاهاي رنگي به جستجوي بيرنگي آهنگ بي صداي بودن، بودم يا طنين ترانه اي در دور *** کلاه تو بزرگ بود و پر سايه و من و سبزهاي کوچک، در انتظار نور سوار بر خيالات خودم بودم که بادي وزيد و پلکهايم در افق گم شد با سکوت *** در چشمانت سؤالي بود نوري که از مردمکهايت مي ريخت پريدن پرنده اي از ميان پلکهايت در چشمانت سوال... و من که بي تفاوت از کنارت عبور کردم
R A H A
12-18-2011, 01:30 AM
اگر ماه بودم هر جا که بودم
سراغ تو را از خدا میگرفتم
و گر سنگ بودم هر جا که بودم
سر رهگذر تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی شاید به صد ناز
شبی بر لب بام من می نشستی
و گر سنگ بودی هر جا که بودی
مرا میشکستی
مرا میشکستی
R A H A
12-18-2011, 01:30 AM
در عرض یک دقیقه می شه یکی رو خورد کرد
در عرض یک ساعت می شه کسی رو دوست داشت
در عرض یک روز می شه عاشق شد ...
ولی یه عمر طول می کشه تا کسی روکه دوست داری فراموش کنی
نشستم گريه کردم ... واسه دل خودم ... واسه دل تو ... واسه غصه ي پاييز ... واسه تنهايي ميخک توي دفتر شعرم ... واسه سربلندي کاج تو زمستون ... واسه پروانه که سوخت ... واسه شمعي که اب شد تا از قطره هاش ياد بگيرند که سوختن يک طرفه هم ميتونه باش....
R A H A
12-18-2011, 01:30 AM
سفر هميشه قصه رفتن و دلتنگيه
به من نگو جدايي هم قسمتي از زندگيه
هميشه يک نفر ميره آدم و تنها مي ذاره
ميره يه دنيا خاطره پشت سرش جا مي ذاره
هميشه يک دل غريب يه گوشه تنها مي مونه
يکي مسافر و يکي اين وره دنيا مي مونه
R A H A
12-18-2011, 01:32 AM
گفتم نرو پرپر میشم گفتی: میخوام رها باشم گفتم: آخه عاشق شدم گفتی:میخوام تنها باشم گفتم: دلم گفتی: بسوز گفتی: یه عمری باز هنوز گفتم: پس عمرم چی میشه گفتی: هدر شد شب و روز گفتم: آخه داغون میشم گفتی: به من خوش میگذره گفتم: بیا چشمام تویی گفتی: آخر کی میخره گفتم: منو جنس میبینی گفتی: آره بی قیمتی گفتم: یه روز کسی بودم با من نکن بی حرمتی گفتم: صدام میمیره باز گفتی: با درد بسوز بساز گفتم : حالا که پیر شدم گفتی: که از تو سیر شدم گفتم: تمنا میکنم.
R A H A
12-18-2011, 01:32 AM
سالهای خيلی زيادی گذشت . به تابوتی نگاه ميکنم که دختری که من رو داداشی خودش ميدونست توی اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختری که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من يه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
ای کاش اين کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر می کردم و گريه !
R A H A
12-18-2011, 01:33 AM
برسنگ قبر من بنويسـيد خسته بود اهــل زمين نبود نـمازش شــكســته بود بر سنگ قبر من بنويسيد شيشه بود تـنها از اين نظر كه سـراپا شـكســته بود بر سنگ قبر من بنويســـــــيد پاك بود چشمان او كه دائما از اشك شسـته بود بر سنگ قبر من بنويســيد اين درخت عمري براي هر تبر و تيشه، دســــته بود بر سنگ قبر من بنويســــــيد كل عمر پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود.
R A H A
12-18-2011, 01:34 AM
خوبه ادم يكي را دوست داشته باشه نه به خاطر اينكه نيازش رو برطرف كنه نه به خاطر اينكه كس ديگري رو نداره نه به خاطر اينكه تنهاست و نه از روي اجبار بلكه به خاطر اينكه اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره
R A H A
12-18-2011, 01:34 AM
اگر روزي دشمن پيدا كردي، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي! اگر روزي تهديدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزي خيانت ديدي، بدان قيمتت بالاست! اگر روزي تركت كردند، بدان با تو بودن لياقت مي خواهد
R A H A
12-18-2011, 01:34 AM
نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي
R A H A
12-18-2011, 01:35 AM
برات مي نويسم دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي من مي نويسم .. ...من ... مي نويسم دوست دارم
R A H A
12-18-2011, 01:35 AM
سه جمله ي زيبا : 1) اگر اولش به فکر آخرش نباشي آخرش به فکر اولش مي افتي . 2) لذتي که در فراغ هست در وصال نيست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بيم فراغ . 3) آغاز کسي باش که پايان تو باشد
R A H A
12-18-2011, 01:36 AM
بوسه زلب هاي تو در خواب گرفتم گويي که گل از چشمه ي مهتاب گرفتم در برکه ي اشکم همه دم نقش تو ديدم اين هديه ي خوبيست که از آب گرفتم هرگز نتواني که زمن دور بماني چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم
R A H A
12-18-2011, 01:36 AM
به عشق گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به احساس گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به وفا گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم اونم منو تنها گذاشت و رفت... ولي وقتي به تنهايي گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم موندو همدم و مونسم شد
R A H A
12-18-2011, 01:37 AM
واسه شكستن يه دل فقط يه لحظه وقت مي خواد.اما واسه اينكه از دلش در بياري شايد هيچ وقت فرصت نداشته باشي... مي شه مثل يه قطره اشك بعضي ها رو از چشمت بندازي ، ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشكی رو بگيري كه با رفتن بعضي ها از چشمات جاري ميشه.
R A H A
12-18-2011, 01:38 AM
يه دختر كوري تو اين دنياي نامرد زندگي ميكرد .اين دختره يه دوست پسري داشت كه عاشقه اون بود.دختره هميشه مي گفت اگه من چشمامو داشتم و بينا بودم هميشه با اون مي موندم يه روز يكي پيدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتي كه دختره بينا شد ديد كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من ديگه تو رو نمي خوام برو. پسره با ناراحتي رفت و يه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشماي من باش.
R A H A
12-18-2011, 01:39 AM
چقدرعجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمي ياره تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه تا فرياد نکشي کسي به طرفت برنمي گرده تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد و تا وقتي نميري کسي تورو نمي بخشه.
R A H A
12-18-2011, 01:41 AM
روز اول گل سرخي برام آوردي گفتي براي هميشه دوستت دارم روز دوم گل زردي برايم آوردي گفتي دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي برآيم آوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي منو ببخش فقط يه شوخي بود.
R A H A
12-18-2011, 01:42 AM
هميشه کسي رو انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخواهي براي اينکه تو قلبش جا بگيري خودت رو کوچک نکني.
R A H A
12-18-2011, 01:44 AM
به چشمانت بياموز ؛که هرکس ارزش ديدن نداردبه دستانت بياموز ،که هرگل ارزش چيدن نداردبه قلبت بياموز که هر کس کنج آن جايي ندارد.
R A H A
12-18-2011, 11:21 PM
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد.
R A H A
12-18-2011, 11:22 PM
اگه روزي شاد بودي، بلند نخند كه غم بيدار نشه و اگه يه روز غمگين بودي، آرام گريه كن تا شادي نااميد نشه اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم هیچ گاه برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من.
R A H A
12-18-2011, 11:22 PM
می رسد روزي كه بي من روزها رو سر كني مي رسد روزي كه مرگ رو باور كني مي رسدروزی كه تنها در كنار قبر من شعر هاي كهنه ام رامو به مو از بر كني.
R A H A
12-18-2011, 11:23 PM
می گن قسمت ٬ گفتم نه خواستن ٬ می گن قسمت نباشه خواستن بی ارزشه٬گفتم خب نمی خوام تا قسمت بی ارزش بشه اما...قسمت لعنتی!من خواستم که نخواهم اما نشد و خواستم ٬ ولی قسمت نخواست ومن ازقسمت شکست خوردم وقسمت با ارزش شد و من..
R A H A
12-18-2011, 11:23 PM
به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم.
R A H A
12-18-2011, 11:23 PM
هيچ وقت دل به كسي نبند چون اين دنيا اونقدر كوچيكه كه توش دوتا دل كنار هم جا نميشه... ولي اگه دل بستيد هيچ وقت ازش جدا نشو چون اين دنيا اوقدر بزرگه كه پيداش نمي كني.
R A H A
12-18-2011, 11:24 PM
زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم
عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم
دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم
دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم
R A H A
12-18-2011, 11:26 PM
قسمت نشد ببینمت خدانگهداری کنم
فرصت نشد بمونمو از تو نگهداری کنم
گفتم اگه ببیمنت دل کندنم سخت برام
اگه یه وقت بگی نرو رفتن پر از درد برام
گفتم صداتو نشنوم ندیده از پیشت برم
پشت سرم زاری نکن چی کار کنم مسافرم
من میرم ولی باز تو بدون همیشه یاد تواز
خاطر من فراموش نمیشه گل من خوب میدونی
بی تو تک و تنهام عزیزم اگه تو نباشی میمیرم
سهم من از تو دوری تو لحظه های بی کسیم
قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمیرسیم
من میرم ولی باز تو بدون همیشه یاد تو از
خاطر من فراموش نمیشه گل من خوب میدونی
بی تو تک و تنهام عزیزم اگه تو نباشی میمیرم
همیشه زنده میمونم با یه آرزو خاطره هام
منو ببخش اگه بازم اشکهام چکید رو نامه هام
دیگه تموم شد فرصتها خاطره هام پیشت باشه
تموم خاطره ات خوش خدا نگهدارت باشه.
R A H A
12-18-2011, 11:26 PM
اون موقع که فکر می کنی هیچ کسی نیست حرف دلت و بشنوه.......کسی هست که برای دیدنت روز شماری می کنه.
R A H A
12-18-2011, 11:30 PM
اینو بدون که اگه کسی هم وارد زندگیت شد و گذاشت رفت علاوه بر اینکه خاطره بر جا می ذاره می تونه یه تجربه هم به جا بزاره.
R A H A
12-18-2011, 11:30 PM
هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده , حتی اگه کسی بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت بده.
R A H A
12-18-2011, 11:31 PM
دنيا را بد ساخته اند.........
كسي را كه دوست داري،تورادوست نمي دارد.
كسي كه تورا دوست دارد ،تو دوستش نمي داري
اما كسي كه تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند
و اين رنج است . زندگي يعني اين....
R A H A
12-18-2011, 11:31 PM
اگه کسي رو دوست داري،نه براش ستاره باش،نه آفتاب،چون هر دو شون مهمون
زود گذرند،پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي.
R A H A
12-18-2011, 11:31 PM
به نام عشق وزندگی
کاش می شد عشق را تفسیر کرد
خواب چشمان تو را تعبیر کرد
کاش می شد همچو گلها ساده بود
سادگی را با تو عالمگیر کرد
کاش می شد در حریم سینه ها
عشق رابا وسعتش تکثیر کرد
کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
کاش اگر کاهی کمی لطف بهم می کردیم
مختصر بود ولی ساده وپنهان بود.
R A H A
12-18-2011, 11:32 PM
من نشاني از تو ندارم، اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: در عصرهاي انتظار، به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن ووارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو کلبه ي غريبي ام را پيدا کن ،کنار بيد مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهاي رنگي ام! در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا خواهي ديد با بغضي کويري که غرق عصاره ي انتظار پشت ديوار دردهايم نشسته ام.
R A H A
12-18-2011, 11:32 PM
بگذار که در حسرت دیدار بمیرم... در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم... دشوار بود مردن و روی تو ندیدن... بگذار بدلخواه تو دشوار بمیرم... بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ... در وحشت واندوه شب تار بمیرم... بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب.... دربستر اشک افتم و ناچار بمیرم... میمیرم از این درد که جان دگرم نیست... تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم... تا بوده ام ای دوست وفادار تو هستم... بگذار بدانگونه وفادار بمیرم.
R A H A
12-18-2011, 11:32 PM
عزیزم خیلی وقته دردی مونده تو دلم ..... میخوام راز عشقمو واسه همه بگم و برم
یادم می یاد روزایی که بهم قول دادی زیاد .... ولی زدی زیر قولت گفتی برو منم میام
باشه درو ببند برو بیرون بزار تنها باشم ..... توی تلاطم بغز ثانیه ها رها باشم
دستات مال من بود ولی قلبت بود از من جدا ..... چه شبهایی به خاطرت نشستم وای خدا
می خواهی بری برو به درک پس از یادمم برو .... یادت می یاد وقتی گریه کردم گفتم نرو
حالا من میرم تو هم تنها باش با دل خودت ..... ببین چیکار کردی بزار برو از یاد خودش
تمام فکرم توی چشمای تو بود .... کاشکی الان دستهات تو دستهای من بود
تمام مردم این شهر به من همواره میگن .... تو این سکوت ِسرد مرگ و بهمراه دارم
همیشه نفرین من به راهت ِ ..... به دل سیاه تو نگاهت ِ
تا ابد فقط میگم خدا خدا ..... کی ِ میشه از دل تو دلم جدا
میدونم همش تو رو به عشق تو ...... میدونم چقدر شلوغه دل تو
الهی خونه خرابت ببینم ..... تا ابد توی عذابت ببینم
دیگه از نبودنت نمی سوزم ..... دیگه حتی چشم به در نمی دوزم
برو اشک نریز با یاد دلم ..... دیگه نمی خوامت باهات نمی مونم
دیگه حتی نمی خوام اسمتو فریاد بزنم ..... مثل عاشق تو کتابها اسمتو داد بزنم
بترس از اون روز که با من چشم تو چشم بشی .... من تو فکر تو بودم تو بودی تو فکر کی ؟
خیلی ساده از من گذشتی من ساده تر میگذرم .... مثل قبل از نبودنت تو خودم نمی شکنم
میشنوم صدایی که هچوقت تو نشنیدی ... صدایی که میگفت تو از جدایی میترسیدی
آره میترسیدم ولی حالا میگم بی خیال .... حرفات تکراری شده یه حرف جدید بیار
کاش می شد ببینمت بهت بگم ..... دیگه از دیدن تو سیر دلم
کاش می شد دیگه چشمام نبیننت .... از درخت غم دیگه تو رو نچینمت
کاش می شد چشماتو گریون میدیدم .... توی تنهایی و غم دلتو خون می دیدم
کاش می شد برق چشمام بارون کنه ..... سیل غم بیاد و تو رو داغون کنه
R A H A
12-18-2011, 11:32 PM
دوست داشتم در اولين قطرات اشکم درک می کردی آنچه در وجودم بود.دوست داشتم در تمام ناباوريها و تمام بايد ونبايدها باور می کردی دردی را که سالهاست در گوشه اين دل پنهان است و با تمام خاموشيم بفهمی که در دلم غوغايی برپاست.با همه کودکيم نگاهم را ذره ای از وجودت بدانی. دوست داشتم لحظه ای با مکث خود تمام هستی را به هم پيوند می دادی و هستی را آنچنان به من می بخشيدی که ديگر اثری از آن نباشد.دوست داشتم فرياد خفه اين گل بخاک افتاده را بدست تن نااميد به باد نمی سپردی که ناگهان نه بادی می ماند نه من،دوست داشتم من هم يکی از صدها ستاره ای بودم که در کنج دلت آشيانه دارد. گر چه می دانم نور من به وسعت ستاره های ديگرت نيست.دوست داشتم گلی بودم در اوج نابودی که فقط به نبودن می انديشد و ناگهان دستی می آمد و مرا به دوباره بودن و ماندن در اين زمين خوش خيال(زمينی که عادت کرده به رهگذرانش)دعوت می کرد.ولی من هر چه با تو خنديديم،هر چه گريه کردم،هر چه احساس کردم يک شبه به فراموشی سپرده شد.نمی دانم کدام آرزو تو را صدا کرد؟!نمی دانم کدام خواهش معنای خواهش من شد؟!نمی دانم کدام شک و ترديد واژه های درد آلود مرا از يادت برد،نمی دانم چرا اين قصری را که تمام نفسهايمان در آن محبوس بود يک شبه خراب کردی؟!
R A H A
12-18-2011, 11:33 PM
بي تو اينجا نا تمام افتاده ام
پخته اي بودم که خام افتاده ام
گفته بودي تا که عاقلتر شوم
آه ، مي خواهي مگر کافر شوم
من سري دارم که مي خواهد کمند
حالتي دارم که محتاجم به بند
کاشکي در گردنم زنجير بود
کاشکي دست تو دامنگيربود
عقل ما سرمايه دردسر است
من جهان را زير وبالا کرده ام
عشق خود را در تــــــو پيدا کرده ام
من دگر از هر چه جز دل خسته ام
عهد ياري با دل دل بسته ام
بر لب تو خنده مجنوني ام
خنده تو رنگي از دلخونيم.
R A H A
12-18-2011, 11:33 PM
باز هم با نام تو افسا نه اى گلريز شد
باز هم در سينه ام عشق تو شور انگيز شد
باز هم همراه بوى ميخك و محبو به ها
خاطراتم پر كشد با ياد تو در كوچه ها
باز هم وقتى نگاهت گيرد از من فاصله
ديده ام مى بارد اما نم نم و بىحوصله
باز قلب پنجره بر روىمن وا مى شود
باز هم پروانه اى در باغ پيدا مى شود
باز هم لاىكتابم مىنهم يك شاخه ياس
مىكنم بهر پيامى قاصدك را التماس
باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگير مىشوم
باز هم با ياد تو سر شار رويا مىشوم.
R A H A
12-18-2011, 11:33 PM
دلم میخواد بمیرم
شاید آروم بگیرم
بگیرم دستاتو تو دستهام
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعر های قشنگی چون پرواز پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
كسي كه خالي وجودم را از خود پر مي كرد
و پري دلم را با وجود خود خالي
دلم برای کسی تنگ است
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
دلم برای کسی تنگ است
که بیاید
و به هر رفتنی پایان دهد
دلم برای کسی تنگ است
که آمد
رفت
...... و پایان داد
کسی ....
کسی که من هميشه دلم برايش تنگ می شود...
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
در خود فکر بودم که به يارم چه فرستم..... ناگهان گل گفت مرا بفرست تا مظهر زيبايي او
باشم.....گفتم نه ....گفت چرا؟ گفتم که يارم از صد تا گل خوشکلتر است....ناگهان خار گفت
مرا بفرست تا خاري بر چشم دشمنان او باشم...گفتم نه...گفت چرا؟..گفتم يارم انقدر مهربان است
که دشمني ندارد....ناگهان قلبم گفت مرا بفرست تا از صميم قلب به او بگويم دوستت دارم.
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
تنهایی...
تنگ غروب است
در خانه شمعی است و چراغی یا صدایی نیست اما
در من کسی می گرید اینجا
ساعت به تابوت سیاهش خفته گویی
قلب زمان ايستاده از کار
از قاب عکسی چشمهای آشنایی روی دیوار
دارد به روی من نظر اما چه بیمار
در آسمان تیره یک چابک پرستو
با پنجه های باد وحشی در ستیز است
باران نمی بارد ولی ابری شناور
با بادهای خوب من پا در گریز است
دور است از من آرزو دور
دیر است بر من زندگی دیر
دل تنگ از این دوری و دیری و تماشا
در من کسی خاموش می گرید در
اینجا
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
تمام عشقهامان نگاهی بود که آن هم انعکاس اشتباهی بود
سلامی سرخوشم میساخت تا چندی
که گاهی هم نبود و گاهگاهی بود
پس از تو در پریشان خاطریهایم
همیشه پای چشمانم به راهی بود
ندانستم که دل بستن چه رنگی داشت
خیالی بود اشکی بود و آهی بود
چرا بیهوده می گریم نمیدانم جدایی انتخاب دل به خواهی بود
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
جمله به جمله خط به خط دفتر عشقو خوندم
صفحه به صفحه همه تجربه مو سوزوندم
دلم نمیخواد بازم این قصه رو باور کنم
نقطه به نقطه منم این حرفا رو از بر کنم
عاشق این زمونه یکیش منم یکیش تو
قبول دارم هنوزم پنبه منم آتیش تو
بیا اگه تونستی دنیا مو شعله ور کن
کاری بکن کارستون قصه ها رو خبر کن
اما بهت گفته باشم تو و من
عاشقای این روز و روزگاریم
برای دل بردن و دل سپردن
فرصت دیوونه شدن نداریم
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
تو سفر کردی و من اینجا به ستوه آمده ام از تنهایی
بی تو پاییز آمد و باغچه از سبزه تهی شد دیگر
شاپرکها مردند و تمام گلها از غم دوری تو پژمردند
تو سفر کردی و درختان همه تنها ماندند
در زمستانی سرد و قاصدکها رفتند همه در دامن باد
بی تو تنها ماندم همچو روحی که شود سرگردان
تو سفر کردی و من از بودن خود خسته و دلگیر شدم
و دگر هستی من مردن تدریجی شد
ونیندیشیدم جز به تنها ماندن جز به رفتن مردن
کاش میدانستی!!!
R A H A
12-18-2011, 11:34 PM
چه شبها که درکارگاه خیال ز الماس و مرمر بتی ساختم
به هر سو پی یاری ارامبخش بسا مرکب ارزو تاختم
سرانجام صید من آمد به چنگ ز پیروزمندی سر افراختم
به کام دلم دلبری یافتم ولیکن به یک لحظه ننواختم
تو بودی دلارام گمگشته ام که یک دم به یادت نپرداختم
ز بخت بدم چشم جان کوربود تو الماس بودی و نشناختم
ز چنگم ربودند دزدان تو را در آتش چه شبها که بگداختم
ندامت شرر زد به جانم که من تو را برده بودم ولی باختم
R A H A
12-18-2011, 11:35 PM
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديــدم
اطلسي هاي عاشقــو از گـل لبهـــات مي چيدم
دست منو مي گيري و با خود به ابرها مي بري
هزار تا آسمون واسـم ستاره ها رو مي شماري
ماهو مياري رو زمين جاش منو اونجا مي ذاري
چقدر تو پاک و مهربون تو خواب من پا مي ذاري
بيدار مي شم تو مي ري و باز منو تنها مي ذاري
تو رو خـدا به جـون من خوابمو از چشام نگير
تو جون بخواه منم مي دم ، خوابمو از چشام نگير
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديدم
اطلسي هاي عاشقــو از گل لبهــات مي چيدم
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديــدم
اطلسي هاي عاشقــو از گـل لبهـــات مي چيدم
دست منو مي گيري و با خود به ابرها مي بري
هزار تا آسمون واسـم ستاره ها رو مي شماري
ماهو مياري رو زمين جاش منو اونجا مي ذاري
چقدر تو پاک و مهربون تو خواب من پا مي ذاري
بيدار مي شم تو مي ري و باز منو تنها مي ذاري
تو رو خـدا به جـون من خوابمو از چشام نگير
تو جون بخواه منم مي دم ، خوابمو از چشام نگير
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديدم
اطلسي هاي عاشقــو از گل لبهــات مي چيدم
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديــدم
اطلسي هاي عاشقــو از گـل لبهـــات مي چيدم
دست منو مي گيري و با خود به ابرها مي بري
هزار تا آسمون واسـم ستاره ها رو مي شماري
ماهو مياري رو زمين جاش منو اونجا مي ذاري
چقدر تو پاک و مهربون تو خواب من پا مي ذاري
بيدار مي شم تو مي ري و باز منو تنها مي ذاري
تو رو خـدا به جـون من خوابمو از چشام نگير
تو جون بخواه منم مي دم ، خوابمو از چشام نگير
تو رو خدا صـدام نکن خوابتو داشتم مي ديدم
اطلسي هاي عاشقــو از گل لبهــات مي چيدم
R A H A
12-18-2011, 11:35 PM
منـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــا جــــــــــــــــــات با خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــد ا
الهی انگشتر سلیمانی ام دادی انگشت سلیمانی ام ده
الهی چون در تو نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم
الهی همه گویند خدا کو من گویم جز خدا کو؟
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟
الهی چون تو حاضری چه جویم وچون تو ناظری چه گویم
R A H A
12-18-2011, 11:38 PM
افسانه و رویای دوست داشتنت ، تمام شد!!!
چه زود
ای کاش برایم همان رویا می ماندی
آه...
این هم گذشت
نفرین بر تو ای زندگی
کاش برایم همان رویا می ماندی
کاش برایم همان رویا می ماندی!
می دانم
سبب تو نیستی
سالهاست که زیر خروار ها تنهایی مدفونم
برایم زندگی شده است
از درون پوسیده ام
زود تر از زمان پیش رفته ام
چروک افکارم را طراوت صورتم پوشانده
در دنیایی پر از آزادی محبوسم
هوای سنگین این زندان بزرگ سینه ام را می فشارد
دیگر امیدی برای رهایی از این سیاه چال های زندگی ندارم
به بودنشان عادت کرده ام
با بودنشان زندگی می کنم
امیدم برای زندگی سوسک ها و حشراتی شده اند که تنهایی ام را پر می کنند
امیدم برای زندگی زالو هایی شده اند که با عشق خونم را میمکند
مرا از مادر با تیغ سکوت بریده اند
بمانید با من
ای درد
ای تنهایی
ای سکوت
بمانید با من که وفادار تر از شما هیچ ندیدم
بمانید با من
R A H A
12-18-2011, 11:39 PM
ساعت سه نیمه شب صدای تلفنش دراومد
گوشی رو برداشت دید مادرشه با عصبانیت سرش داد زد چرا منو بیدار کردی
مادرش گفت سالها پیش توی همین ساعت تو هم نذاشتی من بخوابم فقط خواستم تولدت رو بهت تبریک بگم
صبح وقتی از خواب بیدار شد از رفتار ش با مادرش ناراحت شد سراسیمه به سمت خونه حرکت کرد
وقتی رسید دید مادرش کنار تلفن در حالی که شمع نیم سوزی کنارشه خوابیده و دیگه بیدار نمیشه
پشیمانی فائده ای نداشت چون دیگه مادری وجود نداشت تا ازش معذرت خواهی کنه
مادرم دوستت دارم با تمام وجود
R A H A
12-18-2011, 11:40 PM
دوستت دارم
چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم
داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري
گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که
ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه
يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه
... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ...
پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم.......
R A H A
12-18-2011, 11:40 PM
روی قبرم بنویسید مسافر بود
بنویسید که یک مرغ مهاجر بود
بنویسید زمین کوچه ی سر گردانی است
او در این معبر پرحادثه عابر بوده است
مدح گویی وثنا اگر دین داری است
بنویسید در این مرحله کافربوده است
غزل هجرت من را همه جا بنویسید
روی قبرم بنویسید مسافربوده است
R A H A
12-18-2011, 11:41 PM
چقدر ثانيه ها گذشتـــــــــــــــــــــ ـــن
چقدر سختي کشيــــــــــــــــــــــ ــدم
چقدر دوستت داشتـــــــــــــــــــــ ــــــــــم
چقدر برام ارزش داشتـــــــــــــــــــــ ـــــــي
نمي دونــــــــــــــــــــــ ـــــــم
انگار مغزم قفـــــــــــــــــــــــ ـــــــــل کرده
انگار زمان تو همون لحظه که خيلي راحت از کنارم گذشتي متوقف شــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــده
مي بيني حتي زمان هم قادر نيست بدون تو ادامه بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــده..........
R A H A
12-18-2011, 11:41 PM
مطمئن باش برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
وبه یک قلب يتيم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو
برو تا راحت تر تکه های دل خود را
آرام سر هم بند زنم
R A H A
12-18-2011, 11:41 PM
گل پونه هاي وحشي دشت اميدم
وقت سحر شد
خاموشي شب رفت فردايي دگر شد
من مانده ام تنهاي تنها
من مانده ام تنها ميان سيل غمها
گل پونه ها نا مهرباني آتشم زد
گل پونه ها بي همزباني آتشم زد
مي خواهم اکنون تا سحر گاهان بنالم
افسرده ام ديوانه ام آزرده جانم
R A H A
12-18-2011, 11:42 PM
من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو
تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو
من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم
تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم
R A H A
12-18-2011, 11:43 PM
می گن که ماهه دلبرم ماه کجا ماه من کجاست؟
عموم حساب خوشگلیش از همه خوشگلا جداست
قد بلندش می تونه منو تا ابرا ببره
میون شک و اضطراب شکل یقین و باوره
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.