emad176
08-20-2010, 02:02 PM
فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی (زادهٔ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ - درگذشتهٔ۹ فوریه ۱۸۸۱). نویسندهٔ روس است. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایوسکی ارائه کردند.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا ، براي امرار معاش ، به كار ترجمه پرداخت ، و آثاري چون اوژني گرانده اثر بالزاك و دون كارلوس اثر شيلر را ترجمه كرد.
مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشتهاند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر میرسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل در فارسی ثبت شدهاست. خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایوسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آوردهاست. نام کوچک او نیز در متون ترجمهشده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمدهاست.
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال ۱۸۴۹ توسط پلیس مخفی به جرم براندازی دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برای الکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد «ورمیا» شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت. در فاصله سالهای ۶۴-۱۸۶۲ کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد. در ژوئبه ۱۸۷۱ نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد. در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان 18۷۵/۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
آلیوشا آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
آثار این نویسنده بزرگ
جلد کتاب تسخیر شدگان مردم فقیر (۱۸۴۶) ترجمه كاظم انصاري انتشارات جاودان خرد، پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر انتشارات اميركبير، خشايار ديهيمي تحت عنوان بيچارگان انتشارات ني، نسرين مجيدي انتشارات روزگار
همزاد (۱۸۴۶) ترجمه ايرج قريب نشر پرسش
آقاي پروخارچين (۱۸۴۶) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه) انتشارات ماهي
خانم صاحبخانه (۱۸۴۷)ترجمه پرويز داريوش انتشارات نگاه
نازكدل (۱۸۴۸)ترجمه قاسم كبيري در كتاب شبهاي روشن و نازك دل انتشارات فردوس
شبهای سپید (۱۸۴۸) ترجمه پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، قاسم كبيري در كتاب شبهاي روشن و نازك دل، مرتضي مقدم انتشارات جامي
دزد با شخصيت (۱۸۴۸)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
درخت كريسمس و ازدواج (۱۸۴۸)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
پولزونكوف (۱۸۴۸) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
نیه توچکا (۱۸۴۹) ترجمه محمد قاضي انتشارات نيلوفر
خواب عموجان (۱۸۵۹) ترجمه آلك قازاريان تحت عنوان رویای عموجان انتشارات جامی
دهکده استپانچیکوو (۱۸۵۹) ترجمه مهرداد مهرين تحت عنوان دوست خانواده انتشارات جامي
آزردگان و تحقير شدگان (۱۸۶۱) ترجمه ربيع مشفقهمداني تحت عنوان آزردگان انتشارات صفي عليشاه
خاطرات خانه مردگان (۱۸۶۲) ترجمه مهرداد مهرين انتشارات نگاه، محمدجعفر محجوب انتشارات اميركبير و آمون
يك داستان نفرت انگيز(ماجراي بي شرمانه) (۱۸۶۲) ترجمه شهلا طهماسبي انتشارات فردا، پرويز همتيان بروجني تحت عنوان يك اتفاق بسيار ناگوار در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، مجيد عقيلي تحت عنوان يك اتفاق نحس انتشارات هشت بهشت
یادداشت های زیرزمینی (۱۸۶۴) ترجمه رحمت الهي انتشارات جامي به همراه ترجمه نازنين و بوبوك
كروكوديل (۱۸۶۵)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
جنایت و مکافات (۱۸۶۶) ترجمه مهري آهي انتشارات خوارزمي، اصغر رستگار انتشارات فردا
قمارباز (۱۸۶۷) ترجمه صالح حسيني انتشارات نيلوفر
ابله (۱۸۶۹) ترجمه سروش حبيبي انتشارات چشمه
همیشه شوهر (۱۸۷۰) ترجمه علي اصغر خبره زاده انتشارات نگاه
جن زدگان(تسخیر شدگان)(۱۸۷۲) ترجمه علياصغر خبرهزاده انتشارات نگاه، سروش حبيبي انتشارات نيلوفر
بوبوك (۱۸۷۳) ترجمه رحمت الهي
جوان خام (۱۸۷۵)ترجمه رضا رضايي انتشارات اختران، عبدالحسين شريفيان انتشارات نگاه
نازنين (۱۸۷۶) ترجمه رحمت الهي
ماري دهقان (۱۸۷۶) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
روياي مرد مضحك (۱۸۷۷)ترجمه پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
برادران کارامازوف (۱۸۸۱) ترجمه صالح حسيني انتشارات ناهيد
لینک دانلود کتاب ابله داستایوفسکی که یکی از معروفترین آثار او می باشد
دانلود رمان ابله فیودور داستایوفسکی با حجم 8 مگابایت (http://www.4shared.com/file/127055598/62f00372/008_-_Ablah_-_Feodor_Dastayofski_-_free-e-bookblogfacom.html)
منبع : ویکی پیدا
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا ، براي امرار معاش ، به كار ترجمه پرداخت ، و آثاري چون اوژني گرانده اثر بالزاك و دون كارلوس اثر شيلر را ترجمه كرد.
مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشتهاند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر میرسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل در فارسی ثبت شدهاست. خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایوسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آوردهاست. نام کوچک او نیز در متون ترجمهشده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمدهاست.
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال ۱۸۴۹ توسط پلیس مخفی به جرم براندازی دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برای الکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد «ورمیا» شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت. در فاصله سالهای ۶۴-۱۸۶۲ کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد. در ژوئبه ۱۸۷۱ نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد. در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان 18۷۵/۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
آلیوشا آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
آثار این نویسنده بزرگ
جلد کتاب تسخیر شدگان مردم فقیر (۱۸۴۶) ترجمه كاظم انصاري انتشارات جاودان خرد، پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر انتشارات اميركبير، خشايار ديهيمي تحت عنوان بيچارگان انتشارات ني، نسرين مجيدي انتشارات روزگار
همزاد (۱۸۴۶) ترجمه ايرج قريب نشر پرسش
آقاي پروخارچين (۱۸۴۶) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه) انتشارات ماهي
خانم صاحبخانه (۱۸۴۷)ترجمه پرويز داريوش انتشارات نگاه
نازكدل (۱۸۴۸)ترجمه قاسم كبيري در كتاب شبهاي روشن و نازك دل انتشارات فردوس
شبهای سپید (۱۸۴۸) ترجمه پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، قاسم كبيري در كتاب شبهاي روشن و نازك دل، مرتضي مقدم انتشارات جامي
دزد با شخصيت (۱۸۴۸)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
درخت كريسمس و ازدواج (۱۸۴۸)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
پولزونكوف (۱۸۴۸) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
نیه توچکا (۱۸۴۹) ترجمه محمد قاضي انتشارات نيلوفر
خواب عموجان (۱۸۵۹) ترجمه آلك قازاريان تحت عنوان رویای عموجان انتشارات جامی
دهکده استپانچیکوو (۱۸۵۹) ترجمه مهرداد مهرين تحت عنوان دوست خانواده انتشارات جامي
آزردگان و تحقير شدگان (۱۸۶۱) ترجمه ربيع مشفقهمداني تحت عنوان آزردگان انتشارات صفي عليشاه
خاطرات خانه مردگان (۱۸۶۲) ترجمه مهرداد مهرين انتشارات نگاه، محمدجعفر محجوب انتشارات اميركبير و آمون
يك داستان نفرت انگيز(ماجراي بي شرمانه) (۱۸۶۲) ترجمه شهلا طهماسبي انتشارات فردا، پرويز همتيان بروجني تحت عنوان يك اتفاق بسيار ناگوار در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، مجيد عقيلي تحت عنوان يك اتفاق نحس انتشارات هشت بهشت
یادداشت های زیرزمینی (۱۸۶۴) ترجمه رحمت الهي انتشارات جامي به همراه ترجمه نازنين و بوبوك
كروكوديل (۱۸۶۵)ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
جنایت و مکافات (۱۸۶۶) ترجمه مهري آهي انتشارات خوارزمي، اصغر رستگار انتشارات فردا
قمارباز (۱۸۶۷) ترجمه صالح حسيني انتشارات نيلوفر
ابله (۱۸۶۹) ترجمه سروش حبيبي انتشارات چشمه
همیشه شوهر (۱۸۷۰) ترجمه علي اصغر خبره زاده انتشارات نگاه
جن زدگان(تسخیر شدگان)(۱۸۷۲) ترجمه علياصغر خبرهزاده انتشارات نگاه، سروش حبيبي انتشارات نيلوفر
بوبوك (۱۸۷۳) ترجمه رحمت الهي
جوان خام (۱۸۷۵)ترجمه رضا رضايي انتشارات اختران، عبدالحسين شريفيان انتشارات نگاه
نازنين (۱۸۷۶) ترجمه رحمت الهي
ماري دهقان (۱۸۷۶) ترجمه رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
روياي مرد مضحك (۱۸۷۷)ترجمه پرويز همتيان بروجني در كتاب شبهاي روشن و پنج داستان ديگر، رضا رضايي در كتاب روياي آدم مضحك (هفت داستان كوتاه)
برادران کارامازوف (۱۸۸۱) ترجمه صالح حسيني انتشارات ناهيد
لینک دانلود کتاب ابله داستایوفسکی که یکی از معروفترین آثار او می باشد
دانلود رمان ابله فیودور داستایوفسکی با حجم 8 مگابایت (http://www.4shared.com/file/127055598/62f00372/008_-_Ablah_-_Feodor_Dastayofski_-_free-e-bookblogfacom.html)
منبع : ویکی پیدا