ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افسوس...



R A H A
12-16-2011, 10:16 PM
شهر من رو به زوال است تو باید باشی

دل من زیر سوال است توباید باشی

فال حافظ زدم آن رند غزلخوان میگفت

زندگی بیتو محال است تو باید باشی

R A H A
12-16-2011, 10:17 PM
غصه نخور مسافر اینجا ماهم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم

فرقی نداره بیتو بهارمون با پاییز
نمیبینی که شعرام همه شدن غم انگیز

غصه نخور مسافراونجا هموا که بد نیست
اینجا ولی آسمون اشک ریختنم بلد نیست

غصه نخور مسافر فدای قلب تنگت
فدای برق ناز اون چشای قشنگت


غصه نخور مسافر تلخه هوای دوری
من که اینو میدونم که تو چقدر صبوری

غصه نخور مسافر بازم میای بزودی
مارو بگو چه کردیم از وقتی تو نبودی

غصه نخور مگه تو کنار دریا نیستی
من چشم برات میمونم ببین تو تنها نیستی

غصه نخور مسافر غصه کار گلا نیست
سفر یه امتحانه بجون تو بلا نیست

R A H A
12-16-2011, 10:17 PM
تو که نیستی غم غربت با منه
همیشه یه دنیا حسرت با منه

تو که نیستی روزا با شبا یکی ان
هردوشون تاریکن و تاریکی ان

بیتو این دنیا که تو چنگ منه
دیگه چنگی به دلم نمیزنه

میدونستی پیش تو گیره دلم
میدونستی بری میمیره دلم

دارم از این همه گریه آب میشم
روسر دنیا دارم خراب میشوم

خیای مایوسه دلم یه کاری کن
داره می پوسه دلم یه کاری کن

دلی که بیتو بتونه دل باشه
بخدا بهتره زیر گل باشه

R A H A
12-16-2011, 10:18 PM
من از این فاصله ها-فاصله ها دلگیرم

بی تو این جا چه غریبانه شبی می میرم

دل من با همه ی آدمکانی که به دنبال تواند

قهر می گردد و من با خود خود درگیرم

دیرسالیست که می خواهم از این جا بروم

ولی انگار که با قلب زمین زنجیرم

مثل این است که من با همه ی هق هق خود

روی سجاده ی احساس تو جان می گیرم

ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد و من

در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم

R A H A
12-16-2011, 10:18 PM
منم و تنهایی منم و ویرانی
منم آن زنده به گور که به هر گور روم گور به گور

منم آن رانده زشهر که به هر شهر روم شهر به شهر

آره من دربدرم
خانه به دوش
روزگاری سروسامانی بود دل شاد و لب خندانی بود
دل من بسته به فردایی بود

ولی حالا رو لبم گل غم کاشته شده
دوس دارم دادبزنم کجایی کلبه من؟

شب تارم رو بین روزگارم رو ببین
کجایی فردای من؟

حال زارم رو ببین انتظارم رو ببین
این صدا تو گوشمه

حالا این بهارته روزگاری دیگر براتو پاییزه
روز مرگه براتو

آره من خوب میدونم روز مرگم میرسه
هر چقد داد بزنم
شب تارم کجایی
روزگارم کجایی
شب تاری ندارم
روزگاری ندارم

هر چی فریاد بزنم
حال زارم کجایی
انتظارم کجایی
حال زاری ندارم
انتظاری ندارم

R A H A
12-16-2011, 10:19 PM
تو این دنیای ظلمت
تو این دیار وحشت
من بتو نمیرسم باز
دل من تو حسرت

من توی این خونه رنگین
مونده ام تنها و غمگین
رودلم نشسته اما
یه غم بزرگ وسنگین

چه شد آن حرفای آبی؟
چه شد آن اشک و بیتابی
دیگه تو رفتی زپیشم
تو با اون عشق سرابی

تو واسم میخوندی ای گل
همچو اون صدای بلبل
آخر من شدم اسیرت
توبرام بودی یه سنبل

پشت اون لبای خندون
توبودی واسم نمکدون
توکه رفتی تنها موندم
شدم اون بلبل بی دون

که نمیتونه بخونه
روبوم و ایوون خونه
بیتو هستم من ویرونه
منو کردی تو دیونه

R A H A
12-16-2011, 10:20 PM
مي دونم دلت گرفته ....



من برات سنگ صبورم



چي شده تنها نشستي ...



مثل تو از همه دورم



واسه من زندگي سرده ...



نکنه تو هم غريبي



کاش مي شداشکاتو پاک کرد ...



بميرم تو هم بريدي



چه تبسم قشنگي ...



وقتي به غمها بخندي



آخه ارزشي نداره ...



دل به اين دنيا ببندي



نازنين دنيا همينه ...



اونکه خواب بود بدترينه



نکنه تنهات گذاشته ...



آخره عشقها همينه



ميدوني چقدر عزيزه ...



قطره سپيد شبنم



مثل اون اشکاي نازت ...



رو تن گلهاي مريم



نازنين خدا بزرگه ...



غم و از خودت جدا کن

R A H A
12-16-2011, 10:20 PM
این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم



بیهوده است این همه سال چشم گذاشتن شاید که بیایی



که خبری از بنفشه بهار بیاوری



از شکوفه سپید ماه



این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم



این کوره راها



این روزها



این سالها



هیچ کدام به تو ختم نمی شود

R A H A
12-16-2011, 10:20 PM
فکرو ذکرم تو بودی او روزا یادته

اون دل کوچیکه من جلوی پات بود یادته

رفتیو با رفتنت پا گزاشتی رو دلم

سرم داره گیج میره تو کجایی عشقه من

وقتی میخواستی بری گفتی بهم غصه نخور

دلو سپردم من به تو غصه نخور

گفتم بهت زود بیا دل من تنگه برات

تو نرفتیو میگی آخه عزیز دلت میاد

میگفتی من برمیگردم خیلی زود

دلو جونم همشون فدای یه تاره موت

ولی رفتیو خیلی وقته نامه ندادی تو برام

آخه پس چی شد بگو تو جواب نامه هام

یه نامه همش دادی همون شده آب غذام

نمیدونی یه غمیه بهم میگه باهات میام

من غمو می خوام چکار آخه تو بهم بگو

فقط نگو دوست ندارم جونه من اینو نگو

آخه عاشقت بودم دیوانه وار باور بکن

دل من تنگه به راحت تو منو یاریم بکن

شبا یه غمی میاد تویه سینم باهام حرف میزنه

می خواد نا امید کنه از نا امیدی دم میزنه

شایدم دیگه نیای این جوری که بوش میاد

فکر کنم وقتی بیای ببینی جنازم رو دوش میاد

اون موقع بگو ببینم دلت برام تنگ میشه ؟

این زمین و آب گل برای تو چه رنگ میشه؟

خلاصه کشتی مارو با این ادائو اشوه هات

دل من تنگه برات* تنگه برات* تنگه برات

وای الان صبح میشه هو هنوز که من نخوابیدم

یه روز دیگم تموم شدش ولی من نفهمیدم

دفتر شعرم دیگه پر شده کجایی تو می خوام برم

دیگه کاری ندارم اینجا روی زمین دارم میرم

تو نبودیو غمت عشقه تو کشت مارو

زیر خاک دفنمو خاک خورد مارو

R A H A
12-16-2011, 10:20 PM
روی هر چی دست گذاشتم یکی زود تر اونو برده

روی رنوشتم انگار مهر این حادثه خرده

همیشه بهم می گفتم تو دوباره دیر رسیدی

دوباره شکست و تاخیر با یه دنیا ناامیدی

گلی رو که من می خواستم یکی قبلا چیده بودش

قبل من یکی به مقصد همیشه رسیده بودش

نیمکت رو به بلوطا شد مال یه کس دیگه

آخه دیر رسیده بودم اینو یه پرنده میگه

قبل من یکی طلسم قلعه دورو شکسته

حالا رفته توی قلعه خوش و بی قصه نشسته

همیشه دیر می رسیدم حتی موقع قرارم

حالا هم واسه همینه که تو دنیا تو رو دارم

تو رو هرگز نمی دیدم اگه زود رسیده بودم

اگه اون گل و به موقع از تو صحرا چیده بودم

R A H A
12-16-2011, 10:36 PM
دل منو شکست و رفت تنها شدم ای روزگار
مگه دلم از تو چی خواست بجز وفای موندگار

رفت و بادیگری نشست وقتی غرورمو شکست
منو تو بیکسی گذاشت عهدشو با دیگری بست

حالا دیگه تنها شدم هیچکس سراغم نمیاد
یه خنده رولبهای من حتی تو خوابم نمیاد

میخوام یه کاری بکنم فاصله ها رو بردارم
توخلوتم اسیر شدم طاقت موندن ندارم

شاید هتوز منتظرم این فاصله تموم بشه
حتی اگه تمام عمر به پای تو حروم بشه

اونکه میگفت برای من مثل یه لیلی میمونه
حرفای عاشقونشو تو گوشای کی میخونه

آخه گناه من چی بود بجز وفا بعهدمون
من میمیرم تو بیکسی تو هم کنار اون بمون

مجنون همیشه غم داره حتی تو اوج آرزوش
آرزوهاش تموم میشه وقتی بشینی روبروش

R A H A
12-16-2011, 10:36 PM
به چشمای خودت قسم دیگه بهت نمیرسم
وصال تو خیالیه وای که دلم چه حالیه
حالاکه عاشقت شدم نیستی دیگه مال خودم
پاییز چه فصل سردیه عاشقی هم چه دردیه
گم شده باز بادکنکم تو نمیای به کمکم
میخوام دستاتو بگیرم توبمونی من بمیرم
عاشقی هم نوبتیه آخ که چه بد عادتیه
من نگرانم واسه تو قبله دیگران نشو
اشکم به این زلالیه دل تو از من خالیه؟
تو مه عشق تو گمم هلاک دیگران نشو
تو شدی مال دیگری چه جور دلت اومدبری
قفلا که بی کلید شدن چشا به در سفید شدن
چه امتحان خوبیه دوریت عجب غروبیه
خاطره رو جانزاری بازمنو تنها نزاری
اونوقتا مهمونت بودم دنیا رو مدیونت بودم
اونوقتا مجنونم بودی کلی پریشونم بودی
قلبتو دادی به کسی یه کم واسم دلواپسی؟
ستارمون یادت میاد؟دلواپسم خیلی زیاد
نمیمونی من میمونم میری یه روزی میدونم
اشک منم که که جاریه نگهدار یادگاریه
میسپارمت دست خدا اگه دوسم داشتی بیا

R A H A
12-16-2011, 10:37 PM
بین عاشقی و نفرت فاصله قد یه لحظه ست
بزار عاشقت بمونم زندگی همین یه لحظه ست

میگم و گفتم و میگم توبخوای از اینجا میرم
میدونم اینو میدونی واسه چشات میمیرم

ندارم خیال رفتن ندارم طاقت موندن
سهم من از تو عشقت سوختن و ساختن و موندن

میاد اونروز که نباشم دیگه دیوونه تو
تو نخواستی بمونم عاشق و دلداده تو

نذر کردم اگه برگشتی دوباره توی خونه دلم
مثل عاشقا بیای و بشی حل مشکلم

R A H A
12-16-2011, 10:37 PM
گفتی از یاد تو میرم نه عزیزم مگه میشه
به جا چشمام قلبم اما پیش توست تا همیشه

فاصله بین منو تو تا کجا ادامه داره
قسمت این بود که جدا بمونیم ازهم تا همیشه

روز موعود مطمئن باش که زیادم دور نیست
من کنار تو و تو مال منی تا همیشه

نمیدونم که کجاوبا کی هستی نمیخوامم که بدونم
باتومن خونه ای ساختم توی قلبم تا همیشه

مگه تو نخواستی قول منو تو بمونه برجا
من که موندم ولی ازتو خبری پیدا نشد

یه روزی یه وقتی یه جایی چشم من میوفته تو چشمای تو
اما این همون خیاله که با من هست تا همیشه

نمیخوام که ناامیدی بشینه تو قلب خستم
چی دیدی خدارو شاید بشی مال من همیشه

R A H A
12-16-2011, 10:37 PM
میدونم برات عجیبه اینهمه اصراروخواهش
اینهمه خواستن دستات بدون حتی نوازش
میدونم که خنده داره واسه تو گریون دردم
میگذری از من ومیری اما باز من برمیگردم
میدونم برات عجیبه من بااونهمه غرورم
پیش همه بدیهات چجوری بازم صبورم
میدونم واست سواله که چراپیشت حقیرم
دور میشی منو نبینی باز سراغتو میگیرم
میدونی چراهمیشه من بدهکار تو میشم
وقتی نیستی هم یه جوری من بدهکارتومیشم
میدونی واسه چی از تو بد میبینم و میخندم
تانبینی گریه هامو هر دوچشمامو میبندم
چاره ای جز این ندارم آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی بیتو من بدجوری تنهام
میدونم یه روز میفهمی روزیکه دنیا رو گشتی
من چجوری تورو خواستم توچجور ازم گذشتی

R A H A
12-16-2011, 10:38 PM
دلم برات تنگه عزيز يادي نميکني ز من
دارم ديوونه مي شم و نمي بيني نيازمن
مي خوام ببينمت ولي فاصله از من تا خداست
خودم هزار و يک طرف همه حواسم بهشماست

وقتي نمي بينم تورو چشمامو واسه کي بخوام
نفس برام سمي مي شه هوارو واسه کي بخوام
انگار نه انگار که دلي براي بودن تو بود
رفتي و بين آدماشدم يکي بود و نبود

يه جور واقعي تو رو حس مي کنم توي تنم
به جون تو بدونتو ديگه دارم دق مي کنم
صورت ماه تو عزيز ديواراي خونه شده
هر کي ميبينتمميگه طفلکي ديوونه شده

تو رو خدا راضي نشو بيشتر از اين هدر بشم
ديگه بسهراضي نشو اين جوري در بدر بشم

R A H A
12-16-2011, 10:38 PM
یک شبی بایاد تو بدرود خواهم گفت و رفت
خاطراتت را بجوی آب خواهم گفت و رفت

درفراز شعرهایم یک شبی خواهم مشست
اخرین اشعار خود را برتو خواهم گفت و رفت

باخیالت بر دیار قصه هارفتم ولی
قبل رفتن قصه ام راباتو خواهم گفت و رفت

من ندانستم بگویم عاشق چشمان پر مهر توام
یک شبی در خواب تو این جمله خواهم گفت و رفت

شعله های عشق من هردم زبانه میکشد از هجرتو
بردل دیوانه ام خاموش خواهم گفت و رفت

R A H A
12-16-2011, 10:38 PM
میشه تو تنگ غروب خیره شد به پنجره
میشه با مهتاب شب دل سپرد به منظره
گل وپرپرمیشه کرد سربی حوصلگی
یا سفر کرد به خیال روی بال سادگی
میشه بایه برگ سبز رنگ جنگل و شناخت
اما جزتو نمیشه حرف تازه ای شنید
نمیشه در چشم من نقشی جز عشق تودید
همه جا تو بامنی مثل پیرهنی به تن
حتی باور ندارم دیگه نیستی مال من
میشه باخوابی عمیق تن به خاموشی سپرد
غزل چشم تورا میشه تا افسانه دید
میشه دریا رو شنید ازتن سرد صدف
میشه بارونو شناخت روتن خیس علف
قلب من تو دست تومثل پروانه تو مشت
پنجه ها یعشق تو چقد آسون من کشت

R A H A
12-16-2011, 10:38 PM
من وتو برگای زردیم مثل پاییز پردردیم
رنگ آفتابو ندیدیم تو خزون سردسردیم
مثل بارون زمستون که می باره توی ایوون
سررودوش هم گذاشتیم شب و تا صبح گریه کردیم

منو تو سرخورده عشق هردو جون سپرده عشق
از بد دست زمونه ما شدیم دلمرده عشق
منوتو غمگین و خسته هردوتامون دلشکسته
دوکبوتر اسیریم گوشه قفس نشسته

سرنوشتمون یکی بود دوتا سرگردون عاشق
غصه خوردیم هرشب و روز مثل گلهای شقایق
دست بیرحم زمونه مارو از همدیگه دور کرد
دلای عاشق مارو زندگی زنده به گور کرد

آرزوی یکی بودن واسه مانقش برآبه
ازفراق عشق شکستیم عشق برامون یه عذابه

R A H A
12-16-2011, 10:44 PM
من یه آیینه تو یه تصویر
من یه نامه تویه تفسیر
من یه کوچه توعابر
من یه جاده تو مسافر
من یه دریا تو یه قایق
من یه دشتم تو شقایق
من یه برگم تویه باغی
من یه شمعم تو چراغی
من یه واژه تو یه تعبیر
من یه حلقه تو یه زنجیر
من یه ساحل تویه موجی
من روخاکم توبه اوجی
من یه خسته تویه خوابی
من یه تشنه توسرابی
من یه عکسم تویه قابی
من یه چهره تونقابی

R A H A
12-16-2011, 10:46 PM
پای من خسته ازین رفتن بود
قصه ام قصه دل کندن بود

دل به هرکس که سپردم دیدم
راهش افسوس جدا از من بود

صخره ویران نشد از از باران
گریه هم عقده ما را نگشود

آخر قصه من مثل همه
گم شدن در نفس باد نبود

شب من پنجره ای بیفریاد
روز من قصه تنهایی ها

R A H A
12-16-2011, 10:46 PM
توی خواب وتوی رویام رو دلم تو پاگذاشتی
اینجاتوبیداری اما دلمو تنها گذاشتی

اومدی با اسب بالدار توشبای بی ستاره
اما پس چرا نگفتی که دلت دوسم نداره

اومدم قدم گذاشتی تو به آرومی دنیام
به همون لطافتی که گم شدی توخواب و رویام

اومدی وقتیکه شب بود تو به آرومی کنارم
ولی افسوس وقتی صبح شد من دیدم تو رو ندارم

اومدی مثل پرنده روی بوم من نشستی
دل من قفس نبود که پس چرااونو شکستی؟

اومدی شدی کسیکه تا همیشه بهترینه
ولی افسوس که نموندی آخرقصه همینه

R A H A
12-16-2011, 10:47 PM
بیتو چون شبهای دگر
امشب آرامی ندارم
درسکوت کوچه تو
نیمه شب رهسپارم

آنزمان این کوچه هرشب
کوچه میعاد مابود
برلب ماتا سحرگه
قصه فردای مابود

این زمان افکنده برما
سایه دیوار جدایی
ای خدا آخرکجا رفت
روزگار آشنایی

ای کویر سینه من
بوته های آتشت کو؟
در شب سر جدایی
شعله های سرکشت کو؟

R A H A
12-16-2011, 10:47 PM
ماهمه غریبیم امشب توی جاده های غربت
همسفربمون همیشه واسه لحظه های هجرت

خوب من قسمت همین بود زندگی بدرقمون کرد
روزگار روشونه هامون خستگی روسایبون کرد

ماهمه از دار دنیا چندتا قلب شکسته داریم
دوتا چشم بی بهونه یه دل شکسته داریم

دفتر زندگی نا همه برگاش خشک و زرده
یعنی پاییز دوباره فصلی که بی گل وبرگه

R A H A
12-16-2011, 10:48 PM
پنجره های انتظار واشده اند روی بهار
صدای پای آشنات پیچیده توی هر دیار
وقتی تو بایه قاصدک مژده دادی میای پیشم
بخاطر اومدنت غرق شوروشادی میشم
اومدن و رسیدنت برای من رویاییه
وقتی تونیستی قلب من پرازبوی تنهاییه
وقتی تو نیستی پیش من زندگی معنا نداره
کتاب زندگی من یه خط خوانا نداره

به من بگوبهار که شد توهم میای کنارمن
که باتوپایان بگیره شب سیاه و تارمن
من میدونم بابودنت طلوع صبح دیدنیه
حتی ستاره های شب بادست تو چیدنیه
امااگه بازم نیای بهارمن پاییزیه
باتو هوای انتظار هوای دل انگیزیه
بهارداره تموم میشه عهدوشکستن نارواست
حالا دیگه خوب میدونم اومدنت دست خداست

R A H A
12-16-2011, 10:48 PM
بعدتومن ماندمو این روزپار کاغذی
بازهم گل کرده ام دراین بهار کاغذی

بیتو وحشت ازغریبی اضطرابم میدهد
زخمهای کهنه بعدازتو عذابم میدهد

بیتو میپرسم دراندوه خزانی پرزدرد
باتوهستم ای بهار آرزو بازگرد

تادوباره جان بگیرم درمجال یک نگاه
دردهایم را بشویم در زلال یک نگاه

حرف از پس کوچه های یاس میخواهد دلم
شعری از گلواژه احساس میخواهد دلم

R A H A
12-16-2011, 10:49 PM
نری تو از کنارم پاییز میشه بهارم
ببین تو التماس نگاه بیقرارم

خداکنه بمونی با من تو آسمونی
نشه بگی نمیخوای کنارمن بمونی

ذره ذره شکستم بپای تو نشستم
برای باور عشق تو قبله گاه نشستم

قطره قطره چکیدم به انتها رسیدم
توسرزمین قلبت من بخدارسیدم

میسوزه هر چی ساختم حتی دلی که باختم
قصرقشنگ عشقی که واسه تو میساختم

ببین دوتا نگاهم میگن که بیگناهم
نری که تا قیامت همیشه چشم براهم

R A H A
12-16-2011, 10:50 PM
مگه ندیدی عاشقم چرا تو بیوفا شدی
تنها بودم تواین دیار چراازم جداشدی

توقایق خیال من تنها توباغبون بودی
برای دل خستگیهام تنهاتو سایبون بودی

روزوشبم بیادتو به عشق تو زنده بودم
توفکردیگری بودی توی چشات خونده بودم

من که تموم زندگیم فقط نگاهی ازتو بود
گریه هرشبم که جزبارون عشق تو نبود

رفتی و بارفتن تو غریب وبیصدا شدم
همخونه تاریکیها عاشق گریه ها شدم

R A H A
12-16-2011, 10:51 PM
باید از جوشش سبز عاطفه
تا حضور بیصدای حادثه

میون اینهمه درگیری وباد
بگم از هرچی گذشته خوب و شاد

باید از رنگ نجیب یاسمن
تاهوای موندگار شب من

ازتو و هرچی که رفته بخونم
پای فرصتهای رفته بمونم

باید از خاطره های بیکسی
تاخیال غنچه های اطلسی

به شب عاشقی مون سربزنم
به همه بگم که عاشقت منم

R A H A
12-16-2011, 11:01 PM
گاهی وقتا که غریبم
توحصارشب اسیرم
سرروشونه های بارون
میزارم که جون بگیرم
توستاره شبامی
وقتی آسمون سیاها
چشمای خسته وخیسم
منتظرخیر براهه
اگه دیگه برنگردی
منوباشبا بزاری
اگه این سکوت تلخو
توبزاری یادگاری
بری از دیار غربت
نکنی تو هیچ یادم
کیه وقت تنهاییها
برسه به آه و دردم
من دلشکسته بیتو
میون حصارغربت
بیا عشق پاکمونو
بکنیم با قلبا قسمت
همسفرسفر چه سخته
وقتیکه تویی بهونم
توکجایی که تورومن
روی چشمام بنشونم
اگه تاریکوسیاهم
تویی روشنی راهم
تونرو که این سیاهی
میکنه بیتو تباهم

R A H A
12-16-2011, 11:01 PM
تورفتی رد پایت در دلم ماند
شکوه خنده هایت در دلم ماند

دلم راباسحرخوش کرده بودم
غروب ماجرایت در دلم ماند

شریک دردهایم بودی اما
غم بی انتهایت در دلم ماند

هزار ویک شبم چون بادبگذشت
طنین قصه هایت در دلم ماند

سپردی سرنوشتم رابه پاییز
بهارباصفایت در دلم ماند

علیرغم سکوت ساده من
سفرکردی صدایت در دلم ماند

وحالا مثل یک رویای برفی
تورفتی رد پایت در دلم ماند

R A H A
12-16-2011, 11:02 PM
روزگارعشق ورزیها گذشت
مرغ بخت مااز این صحرا گذشت

آن صفای خنده ها ازلب گریخت
آن بهار عشق بی پروا گذشت

عمربودوعشق بود یار بود
فرصتی دلخواه بوداما گذشت

خاطر مارنگ آرامش ندید
عمرما چون موج بردریا گذشت

درسخن بودم شبی با آینه
گفتم آن شادی چه شد گفتا گذشت

گفتم آن لبخندمستی بخش کو
گفت خوابی بودو این رویا گذشت

R A H A
12-16-2011, 11:03 PM
چه کنم وقتیکه دنیا بامنو دل دیگه قهره
آسمون دلش میگیره آسمون هم پرابره

چه کنم با اون غریبه که دلش هنوز اسیره
یه روزی میاد سراغم که دلم داره میمیره

چه کنم بااون قناری که توی قفس گرفتار
دور بودن از آسمونها کرده اونو خیلی بیمار

چه کنم با اون پرنده که دیگه بالی نداره
واسه یه پرگشودن حال و احوالی نداره

چه کنم با اون کبوتر که هنوز بی آب و لونه
میره آخرش ازین شهر که تواین دیار نمونه

R A H A
12-16-2011, 11:03 PM
کاش میدانستی رقص تنهایی من
به میان شب و روز
همه از بهر چه بود

کاش میدانستی من بیگانه زخود
جرم تنهایی ام امروز همه عشق تو بود

در سکوت تلخ و ممتد من و تنهایی شب
وطنین آشنا
ودگر نیست صدایی جز عشق

وهمین است که اینگونه مرا می برد
به ژرفای سکوت

R A H A
12-16-2011, 11:03 PM
میرم تنها میرم اونور دنیا
میرم پیدا کنم با یاد و رویا

میرم اونجایی که راهی نداره
میرم تا بشکنم سد و دوباره

میرم من با همه غرورومستی
میرم که منتظر هنوز نشستی

میرم تا پاک کنم اشکای گونه
میرم تا خواب تو تا آشیونه

میرم پیدا کنم ندای هسنی
میرم تا پر بشم از عشق و مستی

R A H A
12-16-2011, 11:04 PM
تو یعنی یک کبوتر راز تنهایی رها کردن
خدای آسمونها را به آرامی صدا کردن

تویعنی عشق عاشق در عبور از خط دلتنگی
غروب عشق را دراوج رفتنها دعا کردن

تویعنی ابتدای عشق راپایان ورق کردن
میان لیلی و مجنون به آرامی وفا کردن

تویعنی اشک معصومی که چشمش ژاله باران بود
میان لاله زار دل نم ژاله سوا کردن

تویعنی آن کبوترکه زمریم هاجدامانده
درین انبوه تنهایی تورو بابد نشان کردن

R A H A
12-16-2011, 11:04 PM
خسته ام از حبس و دیواروقفس
خسته ام از حجم سنگین نفس

خسته ام از ابروباران وغبار
ازطلوع و از غروب این دیار

خسته ام از دیدن هر منظره
ازطبیعت اندرون پنجره

خسته ام از رفت وآمدهای دور
ازکویرودشت و صحراوعبور

خسته ام از های وهوی بچه ها
خسته ام از ظلمت این کوچه ها

خسته ام از خستگی وسادگی
خسته ام ازعشق واز دلداگی

R A H A
12-16-2011, 11:04 PM
مثل جویباری آرام وصبور
بیتوجه به تمنای نگاه منو تو
بی تفاوت به نگاه دیگران

بیصدا بی فریاد
بی امان میگذرد

گاه در نقطه ای از معبد خویش
نقطه ای کزفوران دل و آرام درون

سربه یک صخره فرو میکوبد
آهی از سینه فرامیخواند

اشک از دیده فرو میریزد
ناگهان ظرف بلورین سکوت

به طنین نفسی میشکند
وصدایی غمگین میگوید

آه ایام گذشت

R A H A
12-16-2011, 11:05 PM
یه روز تو زندگیم بودی
همینجا روبروم بودی
اما آرزوم نبودی

فکرمیکردم از آسمون
باید بیاد یه روزی اون
تاآرزوم بشه تموم

یه اشتباهی کردمو
دل تورو شکستمو
نمیبخشم خودمو

حالا پشیمون شدمو
میخوام توباشی پیشمو
حق داری که نبخشی منو

شرمندتم که ستاره داشتمو
دنبال اون میگشتمو
شاکی ازین بودم که من
ستاره ای ندارم

ستاره بود تو مشتمو
تکیه میداد به پشتمو
احساسشو میکشتمو
احساستو میکشتم

R A H A
12-16-2011, 11:05 PM
دل بـی تاب من ، با دیدنــت آرام می گیـــــرد
اگر دوری ز آغوشـــــم ، نگاهـــم كام می گیـــرد
مـرا گر مســت میخواهی ، نگاهت را مگیر از من
كه دل از ســـاقی چشـمان مستت جام می گیرد
تو نوشین لب میان جمع خاموشی ولی چشمم
ز هـــــر مـوج نگاه دلکشـت پیغــام می گیـــرد

R A H A
12-16-2011, 11:06 PM
امشب ...

دلم حرف حرف كلامت را بي قراري ميكند

مهربان

خطاب كردنت را ...

مهر دلت را ...

سنگيني نگاه عاشقانه ات ...

تو را دلتنگم ...

دلم هواي دلت را كرده ...

و من امشب يكبار ديگر

هزار و يك سئوال بي جواب مانده ي دلم را

بي تو مرور ميكنم ...

R A H A
12-16-2011, 11:06 PM
نه از خاکم

نه از بادم

نه دربندم

نه آزادم

نه آن لیلی ترین مجنون

نه شیرینم نه فرهادم

فقط مثل تو غمگینم

فقط مثل تو دلتنگم

اگر آبی تر از آبم
اگر همزاد مهتابم
بدون تو چه بیرنگم
بدون تو چه بیتابم

R A H A
12-16-2011, 11:06 PM
دیگر زمان ، زمانه ی « مجنون » نیست
« فرهاد » در بیستون مراد نمی جوید ؛
زیرا بر آستانه ی « خسرو »،
بی تیشه ای به دست کنون سر سپرده است .
در تلخی و تداوم و تکرار لحظه ها ،
آن شور عشق
ـــ عشق به « شیرین » را،
از یاد برده است .

R A H A
12-16-2011, 11:07 PM
با یه بغل مریم ناز دارم میام به دیدنت
این غصه سهم من نبود دلگیرم از بریدنت
دلگیرم از تو که منو تنها گذاشتی با همه
حس میکنم بدون تو غصه دارم یه عالمه
دیشب به خوابم اومدی از غصه غمگینتر شدم
گفتی بیا به دیدنم از بغض تو پرپرشدم
گفتم قرارمون نبود آروم و بیصدا بشی
بری تو دست سرد خاک اینجور ازم جدا بشی
با این دو تا چشم ترم زل میزنم توی چشات
پلکاتو آسوده ببند لالایی میخونم برات

R A H A
12-16-2011, 11:07 PM
تو که محراب نگات قبله راز منه
اون دوتا چشم سیات زندگی ساز منه

میدونم که داغ تو روی دلم نمیمونه
اون خدای مهربون مارو بهم میرسونه

توی لحظه های غم تنها تو با من میمونی
من تو رو قد خدا میخوام خودت نمیدونی

R A H A
12-16-2011, 11:07 PM
بروی قاب عکست غبار غم نشسته
همینه که بغض من بخاطرت شکسته

دیدن روی ماهت این آرزو محاله
تورو دوباره دیدن برای من خیاله

حالا منو لحظه هام به انتظار میشینیم
تافصل پرواز من همدیگه رو ببینیم

هنوز هوای خونه بوی صفاتو داره
گلای یاس باغچه عطرتو کم میاره

توخلوت شبونه برات دعا میکنم
برای دیدن تو خداخدا میکنم

R A H A
12-16-2011, 11:07 PM
ستاره های خاموش
چجور شدم فراموش
آخه چطور بخندم
با این دل سیاهپوش
یه دفتر خط خطی
پرازشعرای غمگین
میمونه یادگارم
ازروزگارننگین
دلم پراز گلایست
ازین شب بی نفس
طاقت من تمومه
خسته ام ازاین قفس
حتی واسه یه لحظه
نمیره از سر من
نگاه مهربونت
ای گل پرپر من
حالا که بیتو تنهام
همه بهم میخندن
هرجا که پا میزارم
راه منو میبندن
توبودی تکیه گاهم
تولحظه های سختی
دیگه چیزی نمونده
از این همه خوشبختی
منوببین که بیتو
بال و پرم شکسته
چیزی ازم نمونده
ازین وجودخسته
یعنی میشه یه روزی
بازم توروببینم
ازتوی باغ قلبت
دوباره گل بچینم

R A H A
12-18-2011, 01:15 AM
طناب سرنوشت من
به پای توگره نخورد

قلب تورا دست خدا
به عشق دیگری سپرد

مامثل خورشیدیمو
قسمت نمیشیم خوب من

طلوع روشن نگات
فقط میشه غروب من

R A H A
12-18-2011, 01:16 AM
تو فکر و ذکر منی ولی ازم دوری

دلت نخواسته منو نگو که که مجبوری


کنم هر شب دعایی که زدلم بیرون رود مهرت
ولی
آهسته میگویم
الهی بی اثر باشد

چون تنها انگیزه زندگیمی

R A H A
12-18-2011, 01:16 AM
هی همه میگن بهونه
یه بهونه واسه موندن
یه بهونه واسه بودن
یه بهونه واسه خوندن

آره تو بهونه هستی
یه بهونه واسه شعرام
یه بهونه قشنگی
واسه گریه هامو اشکام

توهمونی یه بهونه
واسه شعرعاشقونم
واسه گریه شبونه
واسه اشک بی بهونه

آخ که ای بهونه من
دل من هواتو کرده
اخ کجایی که ببینی
دل من لبریز درده

ای بهونه قشنگم
دل من بیتو میمیره
توکجایی که ببینی
ای شبا دلم میگیره

آخ کجایی که ببینی
بدجوری گریم میگیره
اشک من لبریز درده
دل من خیلی اسیره

R A H A
12-18-2011, 01:16 AM
چه آرزوها كه داشتم من و ديگر ندارم
چه‌ها كه مي بينم و باور ندارم
چه‌ها، ‌چه‌ها، چه‌ها، كه مي‌بينم و باور ندارم

مويه
حذر نجويم از هر چه مرا برسر آيد
گو در آيد، در آيد
كه بگذر ندارد و من هم كه بگذر ندارم

برگشت به فرود
اگرچه باور ندارم كه ياور ندارم
چه آرزوها كه داشتم من و ديگر ندارم

مخالف
سپيده سر زد و من خوابم نبرده باز
نه خوابم كه سير ستاره و مهتابم نبرده باز
چه آرزوها كه داشتيم و دگر نداريم
خبر نداريم
خوشا كزين بستر ديگر ، سر بر نداريم

برگشت
در اين غم ، چون شمع ماتم
عجب كه از گريه آبم نبرده باز
چه‌ها چه‌ها چه‌ها كه مي بينم و باور ندارم
چه آرزوها كه داشتم من و ديگر ندارم

R A H A
12-18-2011, 01:17 AM
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست داری
و روز بعد تنهایی
به همین سادگی!
او رفته است و همه چیز تمام شده است
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی
چرا غمگینی؟ این رسم زندگیست
تو نمیتوانی آن را تغییر دهی
پس تنها آواز بخوان!
این تنها کاریست که از دست تو برمی آید،
آوازی بخوان!

R A H A
12-18-2011, 01:17 AM
همیشه
اولین ها
سرشار از هیجان و شورند
و آخرین ها
نمایه
باورها
و تجربه های روشن لبریز نور .
و همیشه
همیشگی ها
دست نیافتنی اند
و دور .
تو
همیشگی ترین اولین و آخرینی .....

R A H A
12-18-2011, 01:18 AM
پيش از آن که در اشک غرقه‌شوم چيزي بگوي،


هرچه باشد


خامُش منشين
خدا را

پيش از آن که در اشک غرقه‌شوم


از عشق


چيزي بگوي

R A H A
12-18-2011, 01:19 AM
این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم


بیهوده است این همه سال چشم گذاشتن شاید که بیایی


که خبری از بنفشه بهار بیاوری


از شکوفه سپید ماه


این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم


این کوره راها


این روزها


این سالها


هیچ کدام به تو ختم نمی شود

R A H A
12-18-2011, 01:20 AM
فکرو زکرم تو بودی او روزا یادته

اون دل کوچیکه من جلوی پات بود یادته

رفتیو با رفتنت پا گزاشتی رو دلم

سرم داره گیج میره تو کجایی عشقه من

وقتی میخواستی بری گفتی بهم غصه نخور

دلو سپردم من به تو غصه نخور

گفتم بهت زود بیا دل من تنگه برات

تو نرفتیو میگی آخه عزیز دلت میاد

میگفتی من برمیگردم خیلی زود

دلو جونم همشون فدای یه تاره موت

ولی رفتیو خیلی وقته نامه ندادی تو برام

آخه پس چی شد بگو تو جواب نامه هام

یه نامه همش دادی همون شده آب غذام

نمیدونی یه غمیه بهم میگه باهات میام

من غمو می خوام چکار آخه تو بهم بگو

فقط نگو دوست ندارم جونه من اینو نگو

آخه عاشقت بودم دیوانه وار باور بکن

دل من تنگه به راحت تو منو یاریم بکن

شبا یه غمی میاد تویه سینم باهام حرف میزنه

می خواد نا امید کنه از نا امیدی دم میزنه

شایدم دیگه نیای این جوری که بوش میاد

فکر کنم وقتی بیای ببینی جنازم رو دوش میاد

اون موقع بگو ببینم دلت برام تنگ میشه ؟

این زمین و آب گل برای تو چه رنگ میشه؟

خلاصه کشتی مارو با این ادائو اشوه هات

دل من تنگه برات* تنگه برات* تنگه برات

وای الان صبح میشه هو هنوز که من نخوابیدم

یه روز دیگم تموم شدش ولی من نفهمیدم

دفتر شعرم دیگه پر شده کجایی تو می خوام برم

دیگه کاری ندارم اینجا روی زمین دارم میرم

تو نبودیو غمت عشقه تو کشت مارو

زیر خاک دفنمو خاک خورد مارو

R A H A
12-18-2011, 01:20 AM
روی هر چی دست گذاشتم یکی زود تر اونو برده

روی رنوشتم انگار مهر این حادثه خرده

همیشه بهم می گفتم تو دوباره دیر رسیدی

دوباره شکست و تاخیر با یه دنیا ناامیدی

گلی رو که من می خواستم یکی قبلا چیده بودش

قبل من یکی به مقصد همیشه رسیده بودش

نیمکت رو به بلوطا شد مال یه کس دیگه

آخه دیر رسیده بودم اینو یه پرنده میگه

قبل من یکی طلسم قلعه دورو شکسته

حالا رفته توی قلعه خوش و بی قصه نشسته

همیشه دیر می رسیدم حتی موقع قرارم

حالا هم واسه همینه که تو دنیا تو رو دارم

تو رو هرگز نمی دیدم اگه زود رسیده بودم

اگه اون گل و به موقع از تو صحرا چیده بودم

R A H A
12-18-2011, 01:25 AM
این روزها می گذرند
احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه الود
یک اشنای دور صدا می زند...
آهنگ صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
و مثل امدن روز است...
روزی که این قطار قدیمی
در بستر موازی تکرار
لحظه ای بی بهانه توقف کند
تا چشم های خسته ی خواب الود
از پشت پنجره
تصویر ابرها را در اب
و طرح واژگونه جنگل را در اب بنگرند

R A H A
12-18-2011, 01:25 AM
عذاب رفتن تو هیچوقت نشد باورم
به آخرش رسیدن نفسمو می شمرم

یادت میاد قدیما دیونه بازیهامو
کجایی تا ببینی گوشه نشستنامو

اون دلی که واسه تو میزد به آب و آتیش
بازی شده تو دستات رفتی و شکستیش

بیا ببین چه ساده توی خودم شکستم
رفتی و جا گذاشتی یه عکس کهنه رو دستم

این دل ساده رو باش میگه میای تو بازم
طفلی مثل قدیما دوست داره هنوزم

برنمیگردی پیشم اومدنت دروغه
برام خبر آوردن سرت خیلی شلوغه

دل کسی رو نشکن نزار سیاه شه دنیات
حرفی دیگه ندارم گلم خدا نگهدار

R A H A
12-18-2011, 01:26 AM
بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم دیگر مسلمانی بس است

در میان خلق سر در گم شدم
عاقبت آلوده ی مردم شدم

بعد از این با بی کسی خو می کنم
هر چه در دل داشتم رو می کنم

نیستم از مردم خنجر به دست
بت پرستم بت پرستم بت پرست

بت پرستم بت پرستی کار ماست
چشم مستی تحفه ی بازار ماست

درد می بارد چو لب تر می کنم
طالعم شوم است باور می کنم

من که با دریا تلاطم کرده ام
راه دریا را چرا گم کرده ام؟

قفل غم بر درب سلولم مزن
من خودم خوش باورم گولم مزن

من نمی گویم که خاموشم مکن
من نمی گویم فراموشم مکن

من نمی گویم که با من یار باش
من نمی گویم مرا غمخوار باش

من نمی گویم،دگر گفتن بس است
گفتن اما هیچ،نشنفتن بس است

روزگارت باد شیرین،شاد باش
دست کم یکشب تو هم فرهاد باش

آه در شهر شما یاری نبود
قصه هایم را خریداری نبود

وای رسم شهرتان بیداد بود
شهرتان ازخون ما آباد بود

از در و دیوارتان خون می چکد
خون من فرهاد،مجنون می چکد

خسته ام از قصه های شومتان
خسته از همدردی مسمومتان

اینهمه خنجر،دل کس خون نشد
این همه لیلی،کسی مجنون نشد

آسمان خالی شد از فریادتان
بسیتون در حیرت فرهادتان

کوه کندن گر نباشد پیشه ام
بویی از فرهاد دارد تیشه ام

عشق از من دور و پایم لنگ بود
قیمتش بسیار و دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پایه خسته بود
تیشه گر افتاد دستم بسته بود

هیچ کس دست مرا وا کرد؟نه!
فکر دست تنگ ما را کرد؟نه!

هیچ کس اندوه ما را دید؟نه!
هیچ کس از حال ما پرسید؟نه!

هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت

چند روزی هست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست

گاه بر روی زمین زُل می زنم
گاه بر حافظ تفاُل می زنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت

"ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم"

R A H A
12-18-2011, 01:27 AM
تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری
همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری

تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی
غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -
هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری

بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند
مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری

همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید
ببین چه مرهم شیرینی ست برای سختی و دشواری!!

کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی
رفیق ماهی و مهتابی؛ عزیز سرو وسپیداری...

چقدر منتظرت بودم! ببینمت کمی آسوده...
دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری

R A H A
12-18-2011, 01:27 AM
لالالالا،نخواب،سودی نداره
همون بهتر که بشماری ستاره
همون بهترکه چشمات وا بمونه
که ماه غصش نشه تنها بیداره
لالالالا،نخواب، بازم سفر رفت
نمیدونم به کارون یاخزر رفت
فقط دردم اینه مثل همیشه
بدون اطلاع وبیخبر رفت
لالالالا،نخواب،میدون جنگه
دست هرکی میبینی تفنگه
یه عمره دورچشماش گشتم اما
نفهمیدم که اون چشماچه رنگه
لالالالا،نخواب،زندون دنیا
سرناسازگاری داره باما
بشین بازم دعا کن واسه اونکه
مارواینجا گذاشت تنهای تنها
لالالالا،نخواب،اون راه دوره
خدامیدونه که حالش چه جوره
توی خلوت میگم اینجاکسی نیست
خداییش که دلم خیلی صبوره
لالالالا،نخواب،تیره است چراغم
مثل آتشفشان میمونه داغم
بجون گلدونا کم غصه ای نیست
هزارشب شد نیومد باز سراغم
لالالالا،نخواب،خواب که دوانیست
دل دیوونه داشتن که خطا نیست
میگن دست ازسرش بردار نمیشه
آخه عاشق شدن که دست مانیست
لالالالا،نخواب،تنها میمونم
کمک کن قدر چشماتو بدونم
چراچشمات پرخشمه عزیزم
مگه من مثل اون نامهربونم
لالالالا،نخواب،ماه ونگاه کن
من اسفند ومیارم تو دعا کن
بگو برگرده پیش ما بمونه
کتاب حافظ وبردار وواکن
لالالالا،نخواب،سرما تو راهه
همیشه عمر خوشبختی کوتاهه
میگن با یه فرشته اونو دیدن
دروغه جون دریا اشتباهه
لالالالا،نخواب،تلخ جدایی
کمر خم میشه زیر بیوفایی
تو بیدار باش همه تو خواب نازن
برای کی بخونم پس لالایی
لالالالا،نخواب،تنهایی زرده
اگه طولانی شه مثل یه درده
اگه چشم انتظار باشی که هیچی
دروغ میگه به دل که برمیگرده
لالالالا،نخواب،اشکت زلاله
مثل بارون پای نخل وصاله
من وتوهم شب وهم قلب وکشتیم
ولی اون چی چقدر بیخیاله
لالالالا،نخواب،دنیا خسیسه
واسه کم آدمی خوب مینویسه
یکی لبهاش تو خواب هم غرق خندست
یکی پلکاش تو خواب هم خیسه خیسه
لالالالا،نخواب،عاشق یه سیبه
همیشه سرخ وتب دار وغریبه
تا اون بالاست رسیدست اما تنهاست
پایین هم که بیفته بی نصیبه
لالالالا،نخواب،تا اون بخوابه
بشین اینقدر تا خورشید بتابه
زمونیکه یقین کردم بیدار شد
بخواب با یاد عکسی که تو قابه
لالالالا،بخواب،بیداره حالا
دیگه باید بخوابی پس لالالا
بخواب دیگه تو میتونی بخوابی
ببین خورشید اومد بالای بالا
لالالالا،اینم بود سرنوشتم
این از امروزم واین از گذشتم
نمیخوابم تا تو برگردی یکروز
منم خواب و واسه اون روز گذاشتم

R A H A
12-18-2011, 01:28 AM
قسمت نشد ببینمت خدانگهداری کنم
فرصت نشد بمونم و از تو نگهداری کنم

گفتم اگه ببینمت دل کندن هم سخت برام
اگه یه وقت بگی نرو رفتن پراز درد برام

گفتم صداتو نشنوم ندیده از پیشت برم
پشت سرم زاری نکن چکارکنم مسافرم

باورنکن یه بیوفام نامه میزارمو میرم
نه،قسمت زندگیم اینه به کی بگم مسافرم

سهم من از تو دوریه تو لحظه های بیکسیم
قشنگی قسمت ماست که ما بهم نمیرسیم

R A H A
12-18-2011, 01:28 AM
گل خشکی لای دفتر اشکی گوشه چشامه
عکستو گوشه طاقچه این همه خاطره هامه

یه دل پرازگلایه با یه شمع نیمه سوخته
دوتا چشم پرحسرت دیده به گوشه ای دوخته

نشونی ازت ندارم امادنبالت میگردم
بغض وجودمو گرفته باورم کن پردردم

حالا دیگه گل خشکت ازتوتنها یادگاره
منتظر برات میمونم تا تو برگردی دوباره

دیگه هرشب توی خوابم چشای تورو میبینم
آرزومه تورویکبار توی بیداری ببینم

بیاباز دوباره پیشم دیگه از دوریت نسوزم
تورفتی تا بینهایت چشم براه تو میمونم

R A H A
12-18-2011, 01:28 AM
تنهایی هام بعد ازاین با قلب کی قسمت کنم
واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم

توباید از من رد بشی من باید از تو بگذرم
کاری نمیتونم کنم باید بیفتی از سرم

بعدازتو باید با خودم تنهای تنها سر کنم
یک عمر باید بگذره تا امشبو باور کنم

چندسال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم
تابایه دریا تو خودم خاموش خاموشت کنم