sorna
12-05-2011, 09:05 PM
پس از واقعه جانگداز عاشورادر سال 61 هجری اولین گزارشها را همان شاهدان عینی واقعه یعنی خانواده امام حسین(علیه السلام) به ویژه زینب کبری (علیهاالسلام) و حضرت سجاد (علیه السلام) به تاریخ ارائه کردند بعدها این گزارشها به ویژه از دو روز پایانی وقوف در صحرای نینوا مقتل خوانده شد.
پس از واقعه جانگداز عاشورا در سال 61 هجری اولین گزارشها را همان شاهدان عینی واقعه یعنی خانواده امام حسین(علیه السلام) به ویژه زینب کبری (علیهاالسلام) و حضرت سجاد (علیه السلام) به تاریخ ارائه کردند بعدها این گزارشها به ویژه از دو روز پایانی وقوف در صحرای نینوا مقتل خوانده شد. گزارشهایی بدون غلو مستند به مشاهدات و مبتنی بر واقعیت و عقلانیت که بدون آن که احساسات و عواطف خارجی به آن افزوده شود به خودی خود مظلومیت،شهامت و حماسه و عرفان واقعه عاشورا را نشان میدهد.
مقتلخوانی در چند سال اخیر جای خود را به انواع دیگری از ذکر مصیبتهای اهل بیت پیامبر(ص) در کربلا داده و مداحان سعی میکنند با اشعار خاص و بروز عواطف و تهییج احساسات صادقانه اما کمتر مستند به بازخوانی واقعه و عمدتا به بروز احوال شخصی خود و علاقهمندان بپردازند.
مقتل به معنای قتلگاه و محل کشتن است اما در فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد کتابهایی به کار میرود که یک حادثه خونین را شرح بدهد و منجر به قتل شخصیتی شده باشد و معروفترین مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است، کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد. در برابر 4 «مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام)»، بیشتر از 70 مقتل امام حسین(علیه السلام) داریم
در حالی که خواندن مقتل خود کارکردهای دیگری دارد که کمترین آن گریه کردن عزاداران حسینی بر این واقعه جانگداز است.
در سالهای اخیر رهبر معظم انقلاب، خود به فراخور در هنگام نماز جمعه تهران در ماه محرم به خواندن بخشهایی از مقتل «لهوف» از سیدبن طاووس پرداختند و در عین حال مداحان و ذاکرین را عملا به رجوع به متون معتبر و به ویژه احیای سنت مقتلخوانی دعوت کردند.
شاید همین مطلب باعث شده است این روزها در رادیو و تلویزیون کلماتی مثل «مقتل» و «مقتلخوانی» را میشنویم و از لزوم مراجعه به مقاتل معتبر حرف زده میشود.
مقتل و مقتل خوانی چیست؟
مقتلخوانی، مناقب خوانی، پردهخوانی، شبیه خوانی، روضهخوانی و ...؛ این اصطلاحات عموما مربوط به سنن اقامه عزای حسینی است.
شبیه خوانی که همان تعزیه است؛ کسی «شبیه» یکی از شخصیتهای کربلا میشود و تعزیه را اجرا میکند. پردهخوانی هم شبیه نقالی است؛ یعنی شرح وقایع کربلا از روی پردههای نقاشی شده از این ماجرا. مناقب خوانی، به خواندن اشعاری در مناقب امام حسین(علیه السلام) و اصحابش گفته میشود و بالاخره مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است؛ کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد و حالا جایش را روضهخوانی، یعنی خواندن از روی یک مقتل خاص (کتاب روضه الشهداء) گرفته.
مقتل به معنای قتلگاه و محل کشتن است اما در فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد کتابهایی به کار میرود که یک حادثه خونین را شرح بدهد و منجر به قتل شخصیتی شده باشد و معروفترین مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است، کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد. در برابر 4 «مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام)»، بیشتر از 70 مقتل امام حسین(علیه السلام) داریم.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/4424196111164218961262107211513217188136241.gif
چرا این همه مقتل نوشته شده است؟ احتمالا این سوالی است که بعد از خواندن بند بالا به ذهن خطور میکند.
اولا حادثه کربلا و شهادت نوه پیامبر(ص)، فقط 50 سال بعد از رحلت آن حضرت به خودی خود آن قدر عجیب و باورنکردنی بوده که مردم میخواهند درباره جزئیاتاش بدانند، ثانیا این واقعه برای شیعیان اهمیت بسیار داشته و دارد و امامان شیعه(علیه السلام) تأکید بسیاری در مورد آن کردهاند. سومین دلیل این تعداد بالای مقتل هم به ممانعتهای بنیامیه برای جلوگیری از انتشار اخبار عاشورا برمیگردد. مثل همیشه، ممنوعیت نتیجه عکس داده و شیعیان به جای حرف زدن درباره عاشورا ـ که موجب آزار و اذیتشان میشد ـ درباره آن، پنهانی نوشتهاند.
راویان حادثه عاشورا چه کسانی هستند؟
راویان حادثه کربلا 3 گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده از میان اهل بیت(علیه السلام)، امام سجاد(علیه السلام) بیشتر از دیگران در این باره روشنگری کردند.
گروه دوم از راویان عاشورا، خود دشمنان بودهاند. وقتی که ابن زیاد میخواسته به لشکریانش جایزه بدهد، هر کسی اعلام میکرده من چه کار کردم و چه کسی را کشتم؛ در قیام مختار، وقتی نوبت انتقام از قاتلان شهدای کربلا شده، دوباره این حرفها تکرار شد. یکی دو نفر از راویان هم کسانی هستند که در آن روز در زمره دشمنان امام حسین(علیه السلام) بودند و بعدا توبه کردند و برای جبران، ماجرا را این طرف و آن طرف نقل میکردند.
گروه سوم از منابع کتابهای مقتل هم آن دسته از شیعیان و دوستداران امام حسین(علیه السلام) هستند که نتوانستند در روز عاشورا امام را همراهی کنند. یکی از این افراد، اصبغ بن نباته بود؛ او یکی از اصحاب خاص امام علی(علیه السلام) بود که در صفین برای امام جنگید و در آخرین لحظات عمر امام(علیه السلام) هم بر بالین او بود. او در زمان عاشورا، در زندان به سر میبرد. اولین مقتل را همین اصبغ بن نباته(درگذشت 64 ق) نوشت.
از مقتل اصبغ بن نباته، امروزی چیزی به جا نمانده، اما بعد از او هم کار مقتلنگاری زیر نظر امامان(علیه السلام) ادامه پیدا کرد؛ از جمله کسی به نام لوط بن یحیی و معروف به ابومخنف(درگذشت 157ق) از اصحاب امام صادق(علیه السلام) زیر نظر خود امام، مقتلی را تهیه کرد که هر چند از اصل آن کتاب هم چیزی به جا نمانده اما مورخان بزرگی مثل طبری(درگذشت 310 ق)، یعقوبی(درگذشت 323ق)، مسعودی(درگذشت345ق) و ابن اثیر (درگذشت630ق) مطالب مقتل او را در کتاب خودشان نقل کردهاند و این مقتل از طریق کتابهای آنها به ما رسیده است.
پس از واقعه جانگداز عاشورا در سال 61 هجری اولین گزارشها را همان شاهدان عینی واقعه یعنی خانواده امام حسین(علیه السلام) به ویژه زینب کبری (علیهاالسلام) و حضرت سجاد (علیه السلام) به تاریخ ارائه کردند بعدها این گزارشها به ویژه از دو روز پایانی وقوف در صحرای نینوا مقتل خوانده شد. گزارشهایی بدون غلو مستند به مشاهدات و مبتنی بر واقعیت و عقلانیت که بدون آن که احساسات و عواطف خارجی به آن افزوده شود به خودی خود مظلومیت،شهامت و حماسه و عرفان واقعه عاشورا را نشان میدهد.
مقتلخوانی در چند سال اخیر جای خود را به انواع دیگری از ذکر مصیبتهای اهل بیت پیامبر(ص) در کربلا داده و مداحان سعی میکنند با اشعار خاص و بروز عواطف و تهییج احساسات صادقانه اما کمتر مستند به بازخوانی واقعه و عمدتا به بروز احوال شخصی خود و علاقهمندان بپردازند.
مقتل به معنای قتلگاه و محل کشتن است اما در فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد کتابهایی به کار میرود که یک حادثه خونین را شرح بدهد و منجر به قتل شخصیتی شده باشد و معروفترین مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است، کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد. در برابر 4 «مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام)»، بیشتر از 70 مقتل امام حسین(علیه السلام) داریم
در حالی که خواندن مقتل خود کارکردهای دیگری دارد که کمترین آن گریه کردن عزاداران حسینی بر این واقعه جانگداز است.
در سالهای اخیر رهبر معظم انقلاب، خود به فراخور در هنگام نماز جمعه تهران در ماه محرم به خواندن بخشهایی از مقتل «لهوف» از سیدبن طاووس پرداختند و در عین حال مداحان و ذاکرین را عملا به رجوع به متون معتبر و به ویژه احیای سنت مقتلخوانی دعوت کردند.
شاید همین مطلب باعث شده است این روزها در رادیو و تلویزیون کلماتی مثل «مقتل» و «مقتلخوانی» را میشنویم و از لزوم مراجعه به مقاتل معتبر حرف زده میشود.
مقتل و مقتل خوانی چیست؟
مقتلخوانی، مناقب خوانی، پردهخوانی، شبیه خوانی، روضهخوانی و ...؛ این اصطلاحات عموما مربوط به سنن اقامه عزای حسینی است.
شبیه خوانی که همان تعزیه است؛ کسی «شبیه» یکی از شخصیتهای کربلا میشود و تعزیه را اجرا میکند. پردهخوانی هم شبیه نقالی است؛ یعنی شرح وقایع کربلا از روی پردههای نقاشی شده از این ماجرا. مناقب خوانی، به خواندن اشعاری در مناقب امام حسین(علیه السلام) و اصحابش گفته میشود و بالاخره مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است؛ کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد و حالا جایش را روضهخوانی، یعنی خواندن از روی یک مقتل خاص (کتاب روضه الشهداء) گرفته.
مقتل به معنای قتلگاه و محل کشتن است اما در فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد کتابهایی به کار میرود که یک حادثه خونین را شرح بدهد و منجر به قتل شخصیتی شده باشد و معروفترین مقتل خوانی، خواندن از روی کتابهای «مقتل» است، کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد. در برابر 4 «مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام)»، بیشتر از 70 مقتل امام حسین(علیه السلام) داریم.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/4424196111164218961262107211513217188136241.gif
چرا این همه مقتل نوشته شده است؟ احتمالا این سوالی است که بعد از خواندن بند بالا به ذهن خطور میکند.
اولا حادثه کربلا و شهادت نوه پیامبر(ص)، فقط 50 سال بعد از رحلت آن حضرت به خودی خود آن قدر عجیب و باورنکردنی بوده که مردم میخواهند درباره جزئیاتاش بدانند، ثانیا این واقعه برای شیعیان اهمیت بسیار داشته و دارد و امامان شیعه(علیه السلام) تأکید بسیاری در مورد آن کردهاند. سومین دلیل این تعداد بالای مقتل هم به ممانعتهای بنیامیه برای جلوگیری از انتشار اخبار عاشورا برمیگردد. مثل همیشه، ممنوعیت نتیجه عکس داده و شیعیان به جای حرف زدن درباره عاشورا ـ که موجب آزار و اذیتشان میشد ـ درباره آن، پنهانی نوشتهاند.
راویان حادثه عاشورا چه کسانی هستند؟
راویان حادثه کربلا 3 گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده از میان اهل بیت(علیه السلام)، امام سجاد(علیه السلام) بیشتر از دیگران در این باره روشنگری کردند.
گروه دوم از راویان عاشورا، خود دشمنان بودهاند. وقتی که ابن زیاد میخواسته به لشکریانش جایزه بدهد، هر کسی اعلام میکرده من چه کار کردم و چه کسی را کشتم؛ در قیام مختار، وقتی نوبت انتقام از قاتلان شهدای کربلا شده، دوباره این حرفها تکرار شد. یکی دو نفر از راویان هم کسانی هستند که در آن روز در زمره دشمنان امام حسین(علیه السلام) بودند و بعدا توبه کردند و برای جبران، ماجرا را این طرف و آن طرف نقل میکردند.
گروه سوم از منابع کتابهای مقتل هم آن دسته از شیعیان و دوستداران امام حسین(علیه السلام) هستند که نتوانستند در روز عاشورا امام را همراهی کنند. یکی از این افراد، اصبغ بن نباته بود؛ او یکی از اصحاب خاص امام علی(علیه السلام) بود که در صفین برای امام جنگید و در آخرین لحظات عمر امام(علیه السلام) هم بر بالین او بود. او در زمان عاشورا، در زندان به سر میبرد. اولین مقتل را همین اصبغ بن نباته(درگذشت 64 ق) نوشت.
از مقتل اصبغ بن نباته، امروزی چیزی به جا نمانده، اما بعد از او هم کار مقتلنگاری زیر نظر امامان(علیه السلام) ادامه پیدا کرد؛ از جمله کسی به نام لوط بن یحیی و معروف به ابومخنف(درگذشت 157ق) از اصحاب امام صادق(علیه السلام) زیر نظر خود امام، مقتلی را تهیه کرد که هر چند از اصل آن کتاب هم چیزی به جا نمانده اما مورخان بزرگی مثل طبری(درگذشت 310 ق)، یعقوبی(درگذشت 323ق)، مسعودی(درگذشت345ق) و ابن اثیر (درگذشت630ق) مطالب مقتل او را در کتاب خودشان نقل کردهاند و این مقتل از طریق کتابهای آنها به ما رسیده است.