توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عزاداري عاشورايي
M.A.H.S.A
12-04-2011, 11:03 PM
عزادار حقيقی
عزاداری چيست؟
ارزش و نقش عزاداری
عزاداري چيست؟
عزاداري از مقوله ياد و ذكر است. ياد كسي كه به مصيبتي دچار شده است و ياد كسي كه به علل طبيعي و غير طبيعي از قبيل قتل، حادثه و امثال اينها از دنيا رفته است. شكي نيست كه انسان موجودي است كه طبيعتاً فراموشكار است و نسبت به چيزهايي كه توجه به آنها برايش مفيد است، دچار غفلت مي شود. در اين مواقع يادآوري و تذكّر آن چيز انسان را از ابتلا به حوادثي برايش مضرّ است نجات مي دهد و از آثار خوب توجه به آن چيز مفيد، بهره مند مي سازذ. يكي از قوانين مهم خلقت اين است كه هر چيزي كه براي سعادت دنيا و آخرت انسان مفيد، لازم و ضروري باشد،غفلت از آن انسان را دچار خسران دنيوي و يا اخروي مي كند و به همين دليل لازم است به هر وسيله ممكن او را متوجه آن چيز مهم كرد و غفلت او را بر طرف ساخت. غمگين شدن، نارضايتي، تباكي، گريستن، جامه عزا بر تن كردن و ...همگي درجات و يا به بيان ديگر مراتبي از عزاداري اند؛ وسيله اي براى ذكر كسي كه به گونه اي از دست داده ايم ، راهي براى شناخت و سازندگي .
ارزش و نقش عزاداری
موضوع زيارت قبور مطهر و مقدّس معصومين (عليهم السلام) و اولياي دين و نيز توسل به ايشان و سوگواري در ايّام شهادت، همچنين بزرگداشت ايّام ميلادشان و يا ايّامي كه به نحوي به آن انوار طيبه مربوط است، به خصوص در مورد سيّد الشهدا(ع) ، از مهمترين موضوعاتي است كه در فرهنگ اسلام و البته در عقايد شيعي، جايگاه بسيار رفيعي دارد. هيچ عملي به اندازهء برپايي عزاداري براي امام حسين(ع) در حفظ دين از انحرافات و از هجوم بي امان دشمنان اسلام براي نابودي دين و همچنين توسعه فرهنگ ديني مؤثر نبوده و نيست. مي توان چنين مجالسي را مهمترين "وسيله" براي صيانت از كيان دين و جامعه اسلامي و نيز بسط روح دين و دينداري دانست. چه زيبا فرمود رهبر كبير انقلاب، امام خميني (ره) :
امام حسين (ع) نجات داد اسلام را، ما براي يك آدمي كه نجات داده اسلام را و رفته و كشته شده، هر روز بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب. محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است. فداكاري سيّدالشهدا (ع) است كه اسلام را براي ما زنده نگه داشته است.
(صحيفه نور، ج 8، ص 69)
متأسفانه عزاداري ها با همهء اهميّت و جايگاه مهمي كه دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتي شده است كه اين "وسيله" مهم را تا حدودي كمرنگ كرده است. هيچ ديني و هيچ ملّتي در جهان، چنين "وسيله" قدرتمندي را براي پيشرفت و سعادت در دست ندارد. با وجود بيان فلسفه عزاداري و نيز شرح زيارت عاشورا در مجالس عزاداري، به نظر مي رسد هنوز نتوانسته ايم از اين "وسيله" با عظمت استفاده كافي و لازم را براي پيشبرد اهداف مقدّس دين و مبارزه با دشمنان خونين آن بنماييم، باشد كه با درك صحيح از اين موضوع گامهايي سازنده در جهت پيشرفت اهداف فرهنگ شيعي برداريم و به اين فرمايش نوراني اميرالمؤمنين (عليه السلام) عمل كرده باشيم كه:
اِذا لَمْ يَكُنْ ما تُريدُ فَاردْ ما يَكونُ:
هر گاه آنچه را مي خواهي نيست پس آنچه را كه هست بخواه
(غررالحكم، ج3، ص135)
مراتب سير و سلوك عزادار
عزاداران، همانند مؤمنان داراي درجات و مراتب مختلفي هستند كه هر مرتبه، درجه و جايگاه عزادار را در نظام انسانيت و در نزد خداوند و نيز ميزان قرب او را به سيّدالشهدا (ع) نشان مي دهد.البته تمامي درجات عزاداري داراي اجر و ثواب الهي است و هر مرتبه خير و ثوابي را نصيب عزادار مي كند.
M.A.H.S.A
12-04-2011, 11:04 PM
مراتب عزاداری
http://www.emamhossein.com/images/stories/pic_omoomi/azadari2-h160.jpgمرتبه اول عزاداري
در اين مرتبه عزادار فقط در قلب خود از مصيبت وارده بر سيّدالشهدا(ع) غمگين و ناراضي است؛ بدون اينكه غم و نارضايتي خود را معمولاً بروز دهد. اين مرتبه كمترين درجه عزاداري است؛ و پايين تر از آن، مرتبهء دشمنان حضرت است يعني مرتبه اي كه شخص به مصيبت هاي حسيني اگاه شود و ناراحت نگردد و به آن راضي باشد. درباره اين گروه در زيارت وارث چنين مي خوانيم:
لَعَنَ اللهُ اَمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللهُ اُمّةً سَمِعَتْ بِذلكَ فَرَضِيَتْ بهِ
خداوند لعنت كند امّتي را كه تو را كشتند و به تو ظلم كردند؛ و خداوند لعنت كند امّتي را كه خبر چنين جنايتي را شنيدند و به آن راضي شدند
(مفاتيح الجنان)
كساني كه در مرتبه اول عزاداري هستند، از هر دين و آييني كه باشند به خاطر اندوه قلبي شان براي مصيبت امام حسين(ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشي به تناسب عقيده شان برخوردار مي شوند.
عظمت مقام اهل بيت (عليهم السلام) به قدري است كه كوچكترين كاري كه براي آنها صورت گيرد، با پاداش هاي بزرگي از ناحيه آنها جبران خواهد شد. حال اگر يك كافر هم خدمتي به آنها كند يا ادبي را نسبت به آنها رعايت نمايد، چون شخص كافر در آخرت اهل نجات نيست، پاداش او را در دنيا به او مي دهند و اگر شخص، كوچكترين سنخيت و آمادگي را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بيت(عليهم السلام) موجب هدايت او نيز مي شود.
مرتبه دوم عزاداري
در اين مرتبه عزادار غم و نارضايتي خود را به شكل هاى گوناگون از قبيل گرفتگي چهره،گرفتن حالت بغض و گريه(تباكي)، گريه كردن، پوشيدن لباس عزا، به سينه و سر زدن و ... بروز مي دهد و در اين كار گاهي تنها و گاهي به همراه ديگران عزاداري مي كند.
عزادار در اين مرتبه نوعي انس و الفت و نيز نوعي كشش و نياز به آن حضرت پيدا مي كند و همين يافت دروني و نيز انس غريب، او را وادار مي كند كه براي آن حضرت گريه كند و در عزاداري ايشان شركت كند.
گرايش عزاداران كليمي، مسيحي و پيروان ساير مذاهب ـ كه براي امام حسين(ع) گريه مي كنند ـ همچنين احساسي كه نسبت به آن حضرت دارند، نشان دهنده اين حقيقت است كه حضرت براي آنها يك "غريب آشنا" است.
معمولاً نفوذ اين "غريب آشنا" به درون قلب عزادار و ايجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوي مرتبه سوم عزاداري مي كشاند.
مرتبه سوم عزاداری
در اين مرتبه كه شيعيان حضرت بيشترين اعضای آن را تشكيل می دهند، عزادار تنفّر و اعتراض خود را به املين مصيبت و جنايتكاران در حق سيدالشهدا (ع) و يارانش و بطور كلی همه اهل بيت(عليهم السلام) اظهار می كند و بر آنها لعن و نفرين نثار می كند؛ آنچه موجب شده كه عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی كند، شناخت و معرفتی است كه عزادار به وجود مقدس سيدالشهدا (ع) پيدا كرده و اعتقاد بالاتری است كه نسبت به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبي درباره قيام ايشان در برابر يزيد و يزيديان يافته است. همچنين علاوه بر موارد ذكر شده، شدت يافتن محبت به آن حضرت، عواطف عزادار را رقيق تر نموده است تا جائی كه عزادار در درون خود از يك سو به عنايت حضرت و از سوی ديگر به گريه و آه و سوز برای ايشان و نيز اعلان برائت از قاتلان او احساس نياز بيشتری می كند. در اين مرتبه عزاداری به نيّت كسب ثواب، برآورده شدن حاجات و عرض ادب صورت می گيرد. عزادار در مرتبه سوم با تجليات گوناگونی از عظمت امام حسين (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در اين حال احساس می كند كه ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی كند و به همين خاطر در اين مزتبه عطش و ظرفيت بيشتری برای درك عظمت محمد و آل محمد (عليهم السّلام) و به خصوص سيّدالاشهدا (ع) در خود احساس می كند، كه ديگر توجيه ها و توضيح های مداحان و بعضی گويندگان و نويسندگان كه خود نيز در مرحله سوم قرار دارند، روح تشنه او سيراب و قانع نمی كند، چرا كه هركس به اندازهء فهم خود از امام حسين و ساير معصومين (عليهم السّلام) می گويند و می خوانند ولی عزادار به خوبی احساس می كند كه حقيقت، بالاتر از چيزی است كه آنها می گويند.
مرتبه چهارم عزاداری
اساساً آنچه عزادار را از مرتبه سوم كه مرتبه "مشترك" بين مسلمين و غيرمسلمين است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شيعيان حقيقی معصومين (عليهم السلام) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن ميزان محبت و معرفت او نسبت به حقايق جهان است. چگونه ممكن است درباره وجود با عظمت اين انوار طيّبه (عليهم السلام) آن طور كه شايسته است بگويند و بنويسند. هيچكس به جز خداوند عظيم و اعلي نمی تواند وجود معصومين (عليهم السلام) را آن طور كه شايسته است معرفی و توصيف نمايد. بنابراين پس از مدتی كه از سلوكش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسشهايش به اوج می رسد، و او را تحت فشار قرار می دهد، به سراغ خداوند تبارك و تعالی كه خالق محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) است و نيز به سراغ خود ايشان می رود تا او را به معرفت جديد برسانند و عطش او را برطرف كنند. او پس از جستجو و پرهيز از كسالت و تلاش پيگير و نيز مشورت با اهل علم و دانش، به خصوص روحانيّت و علمای دين، كه آشناترين مردم به خدا و دين خدا و معصومين (عليهم السلام) هستند ـ و خود مراتب چهارم و پنجم را طی كرده اند ـ به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می يابد. مهمترين منابع شناخت معصومين (عليهم السلام) : قرآن كريم، زيارت عاشورا، جامعه كبيره، زيارت ناحيه مقدسه عزاداری در اين مرتبه وسيله ای براي احيا و حفظ ازرش های مقدّس است كه اهل بيت (عليهم السلام) به خاطر آنها به شهادت رسيدند. اين مراسم از دروغ، حرام، تحريف و اختلافات به دور است و مردم با شركت در اين مجالس بيش از پيش با دين و وظايف خود آشنا می شوند. همچنين، مجالس عزاداری در اين مرتبه محل "شناخت و نيز پيدا كردن روح انتقام" است.مراسم عزاداری در اين مرحله، رنگ و بوی سيدالشهدا (ع) دارد. روح و حقيقت سيدالشهدا (ع) بر آن حاكم است. اين نوع مجالس از طرفی مردم را با حقيقت و جايگاه سيدالشهدا (ع) آشنا می كند و از طرفی همان كاری را می كند كه ايشان در كربلا كردند؛ يعنی آثار وجودی حضرت (نجات مردم از جهالت و خروج از گمراهی و تاريكی، مهمترين توصيه بزرگان دين به برپائی مجالس عزای حسينی) را منتقل می كند و بين مردم و حضرت شباهت بوجود می آورد. گريه برای عزادار در اين مرتبه صرفاً يك عمل احساسی نيست؛ بلكه وسيله ای برای زنده نگه داشتن پيام عاشورا برای نسل امروز، بالا بردن سطح معرفت مردم و پيوندشان با اهل بيت (عليهم السلام) ، تبعيت از گريه های حضرت زهرا(س) (گريه ای سياسی و جهت دار) و آزار و تهديد غاصبين خلافت و دشمنان اميرالمؤمنين است. به فرموده شهيد مطهّری كه خود بسيار اهل گريه و عزاداری حقيقی بود؛ " گريه بر شهيد شركت در حماسه او است" .
مرتبه پنجم عزاداری
عزادار در این مرتبه که کامل شدهء مرتیه چهارم است از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است، به مودّت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به برائت از دشمنان ایشان دست یافته است و بیشتر به " عمل " روی می آورد؛ در این مرحله عزادار ، نه تنها بر آنچه در کربلا بر حسین بن علی (ع) و یارانش گذشته است متأثر ،گریان و .... می باشد بلکه در اعمالش آنچه را که دین مبین اسلام و اهل بیت(ع) برای کمال انسانی بیان کرده اند در وجود خویش بالفعل می سازد، گویی همگام با امامش در کربلا و روز عاشورا در برابر ظلم ، فساد و جهل زمانه به پا می خیزد و مراحل سه گانه احیای خون امام حسین (ع): 1 ) لعن و برائت زبانی ، از آنجا که قطع یا ضعیف کردن رابطهء انسان ها با خداوند و معصومین علیهم السلام بزرگترین جنایت و خیانت در زندگی آدمیان است ، تمامی کسانی که در طول تاریخ تاکنون در این جنایت دست داشته اند ، مورد لعن خداوند و فشته های الهی و پیامبران قرار می گیرند. معانی لعن : 1) دور بودن از رحمت و هدایت الهی و جدا بودن از راه خوشبختی 2) طلب عذاب و نفرین برای عاملین چنین ظلمی در زیارت عاشورا سه گروه از دشمنان ، مورد لعن و برائت زبانی قرا گرفته اند که عبارتند از : 1) دشمنانی که با تغییر مسیر خلافت و غصب آن، ظلم های بعدی از جمله جنایات در روز عاشورا را پایه گذاری کردند. 2) دشمنانی که امام حسین (ع) و اصحابش را به شهادت رساندند و یا مقدّمه آن جنایت را با سکوت و یا همکاری با لشکر دشمن فراهم کردند. 3) دشمنانی که بعد از عاشورا به وجود خواهند آمد تا روز قیامت. 2 ) لعن و برائت عملی : دوری از فرهنگ تسلط و تسلطِ فرهنگی دشمنان اسلام و پرهیز از اخلاق و عقاید آنان . امام صادق (ع) فرمودند : دروغ می گوید کسی که ادعای دوستی ما را می کند و از دشمنان ما برائت نمی جوید. بحار الانوار،ج 27 ، ص 58 3 ) جهاد با دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السّلام و حداقل، محدود کردن قدرت آنان تا نابودی کاملشان ؛ دفاع از حق فطری انسانها ـ که همان توحید است ـ لازم و مبارزه با عامل کفر و شرک ضروری است. در آیات قرآن نیز وجوب جهاد در برابر کسانی که درصدد خاموش کردن نور الهی هستند مورد توجه قرار گرفته است ( سوره توبه، آیه 32 ـ سوره انعام ، آیه 26 و ...). در این مرحله، عزادار با نگاه ابدی و صحیحی که به انسان از یک طرف، و به دین و رهبران معصوم (ع) از سوی دیگر دارد و در سایه آگاهی دقیق نسبت به زمان خود ، دشمنان حیات انسانی و ابدی انسان ها و موانع حقیقی رشد و سعادت آنها را می شناسد و جهادی مبتنی بر محبت همیشگی به انسان ها را برای نابودی آفات و موانع حیات الهی و انسانی ، آغاز می نماید.
پیوند عزادار حقیقی با منتقم خون امام حسین (ع) دو عامل عاطفی و معرفتی که در وجود عزادار در این مرحله ، شدت گرفته است، در او کششی مستمر به سوی وجود مقدّس امام زمان (عج) ایجاد می کند؛ چرا که انتقام خون امام حسین (ع) جز با ظهور منتقم اصلی ممکن نخواهد بود و عزادار به یکی از مهم ترین و بالاترین مقاماتی که ممکن است یک انسان به آن برسد ، نایل می شود و آن مقام " انتظار" است. و اینجاست که برای عزادار " کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا " معنا پیدا می کند؛ بدان معنی که در هر مکان و زمانی از گناه، ظلم و ... دوری می جوید و با ظالم و مفسد مبارزه می کند. از سپیده دم تا شامگاهان در اندیشهء احوال بشریت بوده و آزادگی را سرلوحهء حیات خویش قرار می دهد.
M.A.H.S.A
12-04-2011, 11:04 PM
اقامه عزای امام حسین (ع)
اقامه عزای امام حسین (ع)
علت ترغيب ائمه به اقامه عزای حسين (ع)
ثواب بكاء و گفتن و خواندن مرثيه و اقامه مجلس عزاء
عزادار حقيقی چه كسی است؟
داخل شدن کمیت بر امام صادق(ع)
فرموده امام رضا (ع)
آشامیدن آب ، یاد کردن امام حسین(ع) و لعن ِ قاتل او
کسانی که تا آخر عمرشان مدام می گریستند
علت ترغيب ائمه به اقامه عزاي حسين (ع)
هيچيك از تكاليف شرعي بدون حكمت نيست و منظور از عزاداري هم اين نبوده كه همدردي با حضرت زهرا(س) و پيامبر(ص) كنيم. هر اندازه گريه و زاري كنيم تسلّي خاطر آنها نيست، چرا كه آرزوي همگي آنها شهادت بوده و اينطور نيست كه آنها هم هنوز در اندوه و ماتم باشند، البته منتظر قيام حضرت ولي(عج) مي باشند تا انتقام ظلم را بگيرند. لذا اگر به آن نيت بگوئيم آنها و عقايد اسلام را كوچك شمرده ايم بلكه مقصود اين است كه كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و ترتيبي زنده بماند و تا اين روحيه شهادت طلبي زنده است، اسلام و انسانيت زنده خواهد ماند.
در بيان ثواب بكاء و گفتن و خواندن مرثيه و اقامه مجلس عزاء براي آن حضرت
شيخ جليل كامل جعفر بن قولويه در كامل از ابن خارجه روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم و جناب امام حسين عليه السلام را ياد كرديم حضرت بسيار گريست و ما گريستيم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسين عليه السلام ميفرمود: كه منم کشتهء گريه و زاري، هيچ مؤمني مرا ياد نمي كند مگر آنكه گريان ميگردد. و نيز روايت كرده است كه هيچ روزي حسين بن علي عليه السلام نزد جناب صادق عليه السلام مذكور نميشد كه كسي آن حضرت را تا شب متبسم بيند و در تمام آن روز محزون و گريان بود و ميفرمود كه جناب امام حسين عليه السلام سبب گرية هر مؤمن است. و شيخ طوسي و مفيد از ابان بن تغلب روايت كردهاند كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه نفس آن كسي كه به جهت مظلوميت ما مهموم باشد تسبيح است، و اندوه او عبادت و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود كه واجب ميكند اين حديث به آب طلا نوشته شود. و به سندهاي معتبرة بسيار از ابوعمارة منشد يعني شعرخوان روايت كردهاند كه گفت روزي به خدمت جناب صادق عليه السلام رفتم حضرت فرمود كه شعري چند در مرثية حسين عليه السلام بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گريان شد و من مرثيه ميخواندم و حضرت ميگريست تا آنكه صداي گريه از خانة آن حضرت بلند شد. و به روايت ديگر حضرت فرمود: به آن روشي كه در پيش خود ميخوانيد و نوحه ميكنيد بخوان، چون خواندم حضرت بسيار گريست و صداي گريه زنان آن حضرت نيز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود كه هر كه شعري در مرثيه حضرت حسين عليه السلام بخواند و پنجاه كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سي كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه بيست كس را. و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه يك كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه مرثيه بخواند و خود بگريد بهشت او را واجب گردد. و هر كه او را گريه نيايد پس تباكي كند بهشت او را واجب گردد. و شيخ كشي (ره) از زيد شحام روايت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزديك خود او را نشانيد، پس فرمود يا جعفر عرض كرد لبيك خدا مرا فداي تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَني اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فيِ الْحُسَيْنِ وَ تَجيدَ به من رسيد كه تو در مرثيه حسين عليه السلام شعر ميگويي و نيكو ميگوئي عرض كرد بلي فداي تو شوم فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثيه خواند حضرت وحاضرين مجلس گريستند و حضرت آنقدر گريست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شريفش جاري شد. پس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقربان در اينجا حاضر شدند و مرثية تو را براي حسين عليه السلام شنيدند و زياده از آنچه ما گريستيم گريستند. و به تحقيق كه حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهاي آن از براي تو واجب گردانيد و گناهان ترا آمرزيد. پس فرمود اي جعفر ميخواهي كه زيادتر بگويم؟ گفت بلي اي سيد من، فرمود كه هر كه در مرثية حسين عليه السلام شعري بگويد و بگريد و بگرياند البته حق تعالي بهشت را براي او واجب گرداند و بيامرزد او را.
داخل شدن کمیت بر امام صادق (ع)
حامي حوزة اسلام سيد اجل مير حامد حسين طاب ثراه در عبقات از معاهده التنصيص نقل كرده كه محمد بن سهل صاحب كميت گفت كه من و كميت داخل شديم بر حضرت صادق عليه السلام در ايام تشريق كميت گفت فدايت شوم اذن ميدهي كه در محضر شما چند شعر بخوانم فرمود اين ايام عظيم و محترم است، كنايت از آنكه شايسته نيست در ايام شريفه خواندن شعر. عرضه داشت كه اين اشعار در حق شما است فرمود بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبيتش را حاضر كردند كه آنها هم استماع كنند، پس كميت اشعار خويش بخواند و حاضرين گريه بسيار كردند تا به اين شعر رسيد: يَصيبَ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَيْرِهِم فَيا اخِراً اَسْدي لَهُ الْغَيَّ اَوَّلَهُ حضرت دستهاي خود را بلند كرد و گفت:
اَلّلّهُمَّ اْغفِرْ لِلْكُمَيْتِ ماقَدًَّمَ وَ ما اَخًَّرَ وَ ما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّي يَرْضي.
روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم
و شيخ صدوق (ره) در امالي از ابراهيم بن ابي المحمود روايت كرده كه حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند همانا ماه محرم ماهي بود كه اهل جاهليت قتال در آن ماه را حرام ميدانستند و اين امت جفا كار خونهاي ما را در آن ماه حلال دانستند و هتك حرمت ما كردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسير كردند و آتش در خيمههاي ما افروختند و اموال ما را غارت كردند و حرمت حضرت رسالت (ص) را در حق ما رعايت نكردند، همانا مصيبت روز شهادت حسين عليه السلام ديدههاي ما را مجروح گردانيده است و اشك ما را جاري كرده و عزيز ما را ذليل گردانيده است و زمين كربلا مورث كرب و بلاء ما گرديد تا روز قيامت، پس بر مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت فرو ميريزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود كه پدرم چون ماه محرم داخل ميشد تا عاشر محرم چون روز عاشورا ميشد آن روز مصيبت و حزن و گرية او بود و ميفرمود امروز روزي است كه حسين «ع» شهيد شده است.
و ايضاً شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه هر كه ترك كند سعي در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالي حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هر كه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حق تعالي روز قيامت را روز شادي و سرور آن گرداند و ديدهاش در بهشت به ما روشن باشد و هر كه روز عاشورا را روز بركت شمارد و براي بركت آذوقه در آن روز در خانه ذخيره كند بركت نيابد در آنچه ذخيره كرده است و خدا او را در روز قيامت با يزيد و عبدالله بن زياد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درك جهنم محشور گرداند.
http://www.emamhossein.com/oldver/images/up-page2.jpg
و ايضاً به سند معتبر از ريان بن شبيب كه خال معتصم خليفه عباسي بوده است روايت كرده كه گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السلام رفتم، فرمود كه اي پسر شبيب آيا روزهاي گفتم نه فرمود كه اين روزي است كه حق تعالي دعاي حضرت زكريا را مستجاب فرمود در وقتي كه از حق تعالي فرزند طلبيد و ملائكه او را ندا كردند در محراب كه خدا بشارت ميدهد تو را به يحيي پس هر كه اين روز را روزه دارد دعاي او مستجاب گردد چنانكه دعاي زكريا مستجاب گرديد.
پس فرمود كه اي پسر شبيب محرم ماهي بود كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم و قتال را در اين ماه حرام ميدانستند براي حرمت اين ماه پس اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيغمبر خود را ندانستند، و در اين ماه با ذريت پيغمبر خود قتال كردند و زنان ايشان را اسير نمودند و اموال ايشان را به غارت بردند پس خدا نيامرزد ايشان را هرگز! اي پسر شبيب اگر گريه ميكني براي چيزي پس گريه كن براي حسين بن علي عليهماالسلام كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را با هيجده نفر از اهل بيت او شهيد كردند كه هيچيك را در روي زمين شبيه و مانندي نبود. و به تحقيق كه گريستند براي شهادت او آسمانهاي هفتگانه و زمينها و به تحقيق كه چهار هزار ملك براي نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمين رسيدند آن حضرت شهيد شده بود. پس ايشان پيوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژوليده مو گردآلود تا وقتي كه حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شد، پس از ياوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ايشان اين كلمه خواهد بود:
يا لَثاراتِ الْحُسِيْن عَلَيْهِ السَّلام.
اي پسر شبيب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه چون جدم حسين عليه السلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اي پسر شبيب اگر گريه كني بر حسين عليه السلام تا آب ديده بر تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جمعي گناهان صغيره و كبيره ترا بيامرزد خواه اندك باشد و خواه بسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي خدا را ملاقات كني و هيچ گناهي بر تو نباشد پس زيارت كن امام حسين عليه السلام را.
اي پسر شبيب اگر خواهي كه در غرفة عاليه بهشت ساكن شوي با رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام پس لعنت كن قاتلان حسين «ع» را. اي پسر شبيب اگر خواهي كه مثل ثواب شهداي كربلا را داشته باشي پس هرگاه كه مصيبت آن حضرت را ياد كني بگو:
يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماَ.
يعني ايكاش من بودم با ايشان و رستگاري عظيمي مييافتم.
اي پسر شبيب اگر خواهي كه در درجات عاليات بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما، اندوهناك باش. و براي شادي ما شاد باش و بر تو باد به ولايت و محبت ما كه اگر مردي سنگي دوست دارد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي گرداند.
ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده از ابي هرون مكفوف يعني نابينا، كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم آن حضرت فرمود كه مرثيه بخوان براي من پس من شروع كردم به خواندن فرمود نه اين طريق بلكه چنان بخوان كه نزد خودتان متعارفست و نزد قبر حسين عليه السلام ميخواند پس من خواندم:
اُمْرُرْ عَلي جَدَتِ الْحُسَيْنِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّكِيَّه.
تتمة اين شعر در آخر باب در ذكر مراثي خواهد آمد. حضرت گريست من ساكت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود باز هم براي من مرثيه بخوان من شروع كردم به خواندن اين اشعار:
يا مَرْيمُ قوُمي فَانْدُبي مَوْلاكِ وَ عَلَي الْحُسَيْنِ فَاسْعَدي بِبُاكِ پس حضرت بگريست و زنها هم گريستند و شيون نمودند. پس چون از گريه آرام گرفتند حضرت فرمود اي ابا هرون هر كه مرثيه بخواند براي حسين عليه السلام پس بگرياند ده نفر را از براي او بهشت است پس يك يك كم كرد از ده تا آنكه فرمود هر كه مرثيه بخواند و بگرياند يك نفر را بهشت از براي او لازم شود، پس فرمود كه هر كه ياد كند جناب امام حسين عليه السلام را پس گريه كند بهشت او را واجب شود.
ثواب بیاد حضرت بودن
و نيز ابن قولويه به سند معتبر از داود رقي روايت كرده است كه گفت روزي در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم كه آب طلبيد چون بياشاميد آب از ديدههاي مباركش فرو ريخت و فرمود اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين عليه السلام را، پس فرمود هر بندهاي كه آب بياشامد و ياد كند آن حضرت را و لعنت كند بر قاتل او البته حق تعالي صد هزار حسنه براي او بنويسد و صد هزار گناه از او رفع كند و صد هزار درجه براي او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و در روز قيامت با دل خنك و شاد و خرم مبعوث گردد.
کسانیکه تا آخر عمرشان مدام می گریستند
مادر امام سجاد(ع) شهربانو دختر بزرگردشاه ايران بن شهريار بن كسري بود كه هنگام زايمان امام سجاد(ع) رحلت نمود .
مادر حضرت علي اكبر(ع) ليلي دختر ابي مره بن مسعود ثقفي بود.
مادر حضرت علي اصغر(ع) رباب دختر امرء القيس بن عدي كلبي است كه بعد از شهادت امام حسين(ع) يكسال بيشتر زندگي نكرد و حتي يكبار هم زير سايه نرفت يا ننشست تا اينكه رحلت نمود.
در تاريخ شش نفر تا آخر عمرشان دائم الگريه بودند؛ آدم از پشيماني مي نگريست، نوح براي گمراهي قومش، يعقوبدر فراق فرزندش يوسف، يحيي از ترس آتش جهنم، حضرت زهرا (س) در فراق مرگ حضرت رسول اكرم (ص) و امام سجاد(ع).
M.A.H.S.A
12-04-2011, 11:05 PM
عزاداری و انتظار
عزاداری و انتظار
اشاره :
موضوع زيارت قبور مطهر و مقدّس معصومين(ع) توسل به آنها و سوگواری در ايّام شهادتشان، به ويژه در مورد حضرت مقدّس سيدالشهدا(ع)، از موضوعاتی است كه در فرهنگ اسلامی، جايگاه رفيعی دارد. از ناحيه ذات اقدس الهي در احاديث قدسی و نيز از سوی چهارده معصوم(ع) سفارش زيادی به عزاداری سيدالشهدا(ع) شده است، كه اين مطلب حاكی از نقش عظيم اين امر در احيای دين و زنده نگه داشتن آن است. به عبارت ديگر می توان چنين مجالسی را از مهمترين وسايل صيانت از كيان دين و جامعه اسلامی و نيز بسط روح دين و دينداری دانست. متأسفانه عزاداریها با همه اهميت و جايگاه مهمی كه در فرهنگ اسلامی دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است كه نقش اين وسيله مهم را تا حدودی كم رنگ كرده است.در اين مطلب، نويسنده میكوشد تا بعضی از شرايط ظاهری و باطنی عزاداری يك منتظر را ارائه نمايد. باشد كه مورد استفاده قرار گيرد.
وظیفه عزادار در قبال امام زمان (عج)
عزادار حقيقی به خوبی میداند كه سوگواری و برپايی مجالس بزرگداشت برای اهل بيت(ع) فقط قسمت كوچكی از وظايف الهی او نسبت به آنان است بلكه وظيفه بالاتر، توجه به درسها و عبرتهای عاشورا و عمل به آنها است. عمل به تكاليف از جمله درسهايی است كه عزادار حقيقی از عاشوراييان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول میداند. (1)
عزادار، نيك میداند كه بايد به تنهايی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظيفهاش منتظر هيچكس نمیماند؛ او منتظر سازمانها، نهادها و اشخاص نيست. او خودش به تنهايی براي خارج كردن امام زمان(ع) از تنهايی، غيبت، اضطرار و آوارگی تلاش میكند. او مانند شهدای كربلا كه هرگز به كمی نفرات شان توجه نكردند و هر يك فقط و فقط به فكر انجام وظيفه در قبال امام مظلوم و تنهاييش بود و كاری به نتيجه و تأييد ديگران نداشت، عمل میكند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتي ديد عمويش تنها و مجروح به روی زمين افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمويش رساند و هنگامی كه «ابجربن كعب» (لعنة الله علیه) شمشيرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشير او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمويش حسين(ع) افتاد تا اين كه «حرمله» (لعنة الله علیه) او را با تير به شهادت رساند.(2)
2) عزادار حقيقی يا «منتظر حقيقی» در اين مرحله میداند كه اگر بخواهد رضايت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهايی و غايی وجودش نايل شود، بايد به اين «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كريم عمل كند كه فرمود:
قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثني و فرادي.(3)
ای رسول ما، به امت بگو كه من به يك سخن شما را موعظه میكنم و آن سخن اين است كه شما، خالص دو نفری، و يا به تنهايی برای خدا قيام كنيد.
امام خمينی(ره) دربارهء اين موعظه خداوند چنين می فرمايند:
خدای تعالی در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهای سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظههايی است كه خدای عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام برای خدا است كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوههای گوناگون عالم طبيعت رهاند.
خليل آسا در علم اليقين زن
نداي لا اُحبّ الآفلين زن
قيام الله است كه موسای كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد. و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قيام برای خدا است كه خاتمالنبيّين(ص) را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بتها را از خانة خدا بر انداخت و به جاي آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسين او أدني» رساند. خودخواهی و ترك قيام برای خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده، همه جهانيان را بر ما چيره كرده، و كشورهای اسلامی را زير نفوذ ديگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع شخصی كرده، تا به همه سعادتهای دو جهان نائل شويد و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شويد.»(4)
آری، خودخواهی ما و ترك قيام برای خدا است كه ما را به روز سياه غيبت امام زمان(ع) و تنهايی و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهای اسلامی حاكم كرده است. همانطور كه خود آن حضرت فرمود:
اگر شيعيان نسبت به ما وفادار و همدل بودند، ظهور ما به تأخير نمیافتاد(5).
راه چاره همان است كه امام خمينی(ره) فرمود، يعنی موعظه خدای جهان را بخوانيم و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريم و ترك نفعهای شخصی كنيم و با منتقم اصلی حسين(ع) آشتی كنيم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قيام لله كنيم و از اين حالت دنيازدگی و انفعال خارج شويم و با كنار گذاشتن نفعهای شخصی و جيفه گنديده دنيا، برای ظهورش عملياتی شويم.(6) امام خمينی(ره) در جای ديگر می فرمايند: نگوييد تنها هستيم، تنهايی هم بايد قيام بكنيم، اجتماعی هم بايد قيام كنيم، بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم، همه موظفيم به اينكه برای خدا قيام كنيم.(7)
برای خدا قيام كنيد و از تنهايی و غربت نهراسيد.(8)
در زيارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنيانگذاران ظلم به اهل بيت(ع) و نيز كسانی كه آنها را از مقامشان كنار زدند و همچنين كسانی كه مقدمات جنايات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پيروان و تابعين و دوستان آنها نيز اعلام برائت میشود، يعنی از همه كسانی كه در طول تاريخ در مصيبت اعظم، به خصوص در غيبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آنها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشريت بوده است. برای همين است كه بلافاصله خطاب به سيدالشهدا(ع) چنين عرض میكنيم:
ای اباعبدالله، من تا قيامت با كسانی كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كسانی كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.(9)
به اين ترتيب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقيقی به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كسانی كه شيعه و محبّ اهل بيت(ع) هستند و با آنها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه كسانی كه دشمن اهل بيت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. و اين دوستی و دشمنی تا قيامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قيامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقيقی هرگز از مبارزه و جهاد عليه آنها خسته و ناتوان نميیشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آنها، ابتدا بنيانگذاران ظلم بر آنها را مورد لعن قرار میدهيم و پس از اين كار انتقام حسين(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو میكنيم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بيت بدون همراهی با امام زمان(ع) فايده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نيست. بنابراين عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقيقی حذف نمیشود. او تا وقتی كه با مصيبت اعظم غيبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلوميت و تنهايی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد. او تا لحظه با شكوه ظهور و از بين رفتن اين مصيبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه ميیدهد. و پس از ظهور نيز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسين(ع) و ساير اهل بيت(ع) ادامه میدهد و رمز اين كه اين مبارزه و جهاد هميشگی و طولانی است، اين است كه قرآن كريم به همه مسلمين دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:
و قاتلوهم حتّي لا تكون فتنةٌ و يكون الدّين كلّه لله.(10)
با كافران جهاد كنيد كه ديگر فتنهای باقی نماند و آيين همه ما در دين خدا باشد.
كدام فتنه و مصيبت برای جامعه انسانی بالاتر از غيبت امام زمان(ع) و محروميت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقيقی در اين مقطع حساس و سرنوشتساز با تشخيص وظيفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع اين بزرگترين فتنه، و تا رسيدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه میپردازد. او نيك میداند بهترين زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی كنونی است. نه زمان ظهور كه زمان پيروزی است. چنان كه قرآن كريم میفرمايد:
لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّين أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسني و الله بما تعملون خبيرٌ.(11)
آن مسلمانانی كه پيش از فتح مكه در راه دين انفاق و جهاد كردند با ديگران برابر نيستند آنان درجهای عظيمتر دارند، تا كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه میكنيد آگاه است.
قيام و جهاد برای برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهميت بيشتري نسبت به سربازی و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زيرا قرآن كريم همراهي با امام را قبل از پيروزی با ارزشتر و مهمتر میداند. بزرگترين گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در اين مرتبه آگاهی زيادی نسبت به درسها و پيامهای عاشورا دارد، به وفاداری و همدلی نسبت به امام زمانش بيشترين توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خويش را به خوبی آموخته است. وفاداری يعنی پایبند بودن به عهد و پيمانی كه بستهايم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگترين واجبات است و پيمان شكنی و بیوفايی از بزرگترين محرمات میباشد. قرآن كريم و روايات معتبر اسلامي مملوّ از توصيه اكيد به رعايت عهد و وفاداری و پرهيز از عهد شكنی و بی وفايی است. سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خويش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بیوفايیشان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمیشناسم. (12)
در روز عاشورا وقتی بر بالين «مسلم بن عوسجه» آمد، اين آيه شريفه را خواند:
فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.(13)
از مؤمنين مردانی هستند كه با عهد خويش با خدا صادق بودند، برخيیشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پيمان را هيچ دگرگون نساختند.
امام(ع) درباره دشمنان خود نيز چنين فرمودند: «اهل وفا به پيمان نيستند، عهد خويش را شكسته و بيعت مرا از گردن خود كنار نهادهايد. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز همين كار را كرديد».(14)
در «زيارت اربعين» خطاب به خود آن حضرت چنين عرض میكنيم:
شهادت میدهم كه تو به عهد خود وفا كردی و تا رسيدن به يقين (شهادت) در راه او جهاد كردي.(15)
پی نوشت ها:٭ برگرفته از: كتاب عزادار حقيقی، نوشته محمد شجاعی.
1. يوم ندعوا كلّ اناسٍ بامامهم؛ روزی كه ما هر گروهی از مردم را با پيشوايشان دعوت میكنيم. (سوره اسراء (17)، آيه 71)
2. مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 53.
3. امام خمينی(ره)، صحيفه نور، ج 1، ص 3.
4. سوره سبأ (34)، آيه 46.
5. مجلسی، همان، ج 53، ص 177.
6. برای آشنايی بيشتر با كيفيت عملياتی شدن به بخش چهارم كتاب آشتی با امام زمان(ع) مراجعه شود.
7. امام خمينی(ره)، همان، ج 16، ص 201.
8. همان، ج 20، ص 127.
9. زيارت عاشورا؛ يا اباعبدالله سلمّ لمن سالمكم و حربٌ لمن حاربكم الي يوم القيامة
10. سوره انفال (8)، آية 39.
11. سوره حديد (57)، آية 10.
12. موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 395؛ فإنّي لا اعلم اصحاباً أوفي و لا خيراً من اصحابي
13. سوره احزاب (33)، آيه 23.
14. موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 363.
15. محدث قمی، مفاتيح الجنان، زيارت اربعين. أشهد أنّك وفيت بعهدالله و جاهدت في سبيله حتّي أتيـٰك اليقين.
احمد شجاعی
و برگرفته از ماهنامه موعود ، شماره 72
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.