M.A.H.S.A
12-03-2011, 12:01 PM
به محض ورود به مکه، مردمی که برای عمره از هر طرف به سوی کعبه روی آورده می آوردند، از ورود امام هم مطلع می شدند. او به همراه اهل بیت خود در کنار بیت الله الحرام و حرم امن الهی سکنی گزیده بود
در مکه
به محض ورود به مکه، مردمی که برای عمره از هر طرف به سوی کعبه روی آورده می آوردند، از ورود امام هم مطلع می شدند. او به همراه اهل بیت خود در کنار بیت الله الحرام و حرم امن الهی سکنی گزیده بود و چند ماه برای بیداری مسلمانان در آنجا به سر برد. یزید قصد جان امام را کرده بود و جز به بیعت کردن او رضایت نمی داد. این بود که آن حضرت، حج و اعمال آن و همسایگی خانه خدا را رها کرد تا به حرمت آن جایگاه و مقام مقدس اهانت نشود.1
طبری می گوید: مردم مکه از هر طرف به امام حسین(علیه السلام) روی می آوردند. کسانی که برای عمره از این طرف و آن طرف می آمدند، همه خدمت امام می رسیدند.2
ابن زبیر پیوسته در کنار کعبه به سر می برد و مدام به طواف و نماز می پرداخت. او هر روز یا یک روز در میان به خدمت امام می رسید و مشورت می خواست. او خوب می دانست که اگر در حجاز باشد، دیگران با او بیعت نخواهند کرد. بنابراین، حضور امام در حرم بر او گران می آمد.3
هنگام حضور امام در مکه، والی مدینه ولید بن عتبه، نامه ای به این مضمون به یزید نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم، اِلی عَبدالله، یزید ین معاویه امیرالمؤمنین، مِن ولید بن عتبه بن ابی سفیان، امّا بَعد، فَإنَّ الحُسین بنِ علیّ لَیسَ یَری لَکَ خِلافَهٌ و لابَیعَهٌ، فَرَأیک فی أمره. والسّلام؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان، به عبدالله، یزید بن معاویه امیرالمؤمنین. از جانب ولید بن عتبه بن ابی سفیان. اما بعد، حسین بن علی برتو خلافتی قائل نیست و بیعت نخواهد کرد، نظر خود را اعلام کن. والسلام.
یزید در پاسخ به او نوشت: اما بعد، فإذا اتاک کتابی فعجِّل عَلیّ بِجَوابِه، وَ بَیِّن لِی فِی کِتابِک کلَّ من فی طاعتی أو خرج منها، ولیکن مع الجواب رأس الحسین بن علی. والسلام.4 اما بعد، وقتی نامه ام به تو رسید در پاسخش تعجیل کن و به من بنویس چه کسانی به اطاعت من در آمده اند، یا خارج شده اند؛ و باید همراه جواب نامه سر حسین بن علی باشد. والسلام.
مروان داستان خود با ولید و آن چه گذشته بود برای یزید نوشت و از او سخت سعایت کرد. سرانجام یزید در رمضان سال 60 ولید بن عتبه را از ولایت مدینه عزل کردو حکم ولایت را به عمرو بن سعید العاص(معروف به اشرق) واگذار کرد و ولایت مکه را نیز به عمرو بن سعیدالعاص داد.5
در ماه رمضان به بصره و کوفه نیز خبر رسید که امام حسین (علیه السلام) از بیعت یزید سرباز زده و از مدینه به مکه هجرت کرده است. عده ای از هر جانب به خدمتش می رسیدند یا نامه ارسال می کردند و حضرت را به کوفه دعوت می کردندو تا آنجا که گفته شده تا دهم ماه مبارک، امام دوارده هزار نامه از کوفیان دریافت داشت. در نیمه ماه رمضان بود که امام مسلم بن عقیل را از مکه به کوفه گسیل داشت و او در پانزدهم ماه شوّال به کوفه وارد شد.
والی مکه به یزید گزارش داد که مردم به دیدار امام می شتابند، نامه ها از بصره و کوفه فرا می رسد، مسلم به کوفه فرستاده شده است و... . این اخبار یزید را آشفته می کرد. مردم دسته دسته برای اعمال حج به بیت الله الحرام می آمدند و خلافت یزید در معرض خطر جدی بود. یزید عمرو بن سعید بن عاص اموی(اشرق) را امیر الحاج قرار داد. او دستور داشت با حسین(علیه السلام) بجنگد و کار را به کشتار رساند. عمرو با سپاه بسیار(از مدینه) وارد مکه شد، حدود سی نفر از سبک مغزان بنی امیه در گرد او جمع شده بودند. آنها سلاح در زیر جامه احرام خویش بسته و مأموریّت یافته بودند که حسین را هر چند به پرده کعبه آویخته باشد، بکشند.6
بر مردم روشن بود که امام در مکه نخواهد ماند. نامه های مردم، سفیرشدن مسلم، فشار ---------- موجود در حرم و ... شاهد این مطلب بود. اواخر ماه ذی قعده الحرام بود که نامه ای از مسلم به امام7 رسید که مسلم در آن نوشته بود تا به حال در کوفه از دوازده هزار نفر برای حسین(علیه السلام) بیعت گرفته است و از حضرت برای آمدن به کوفه دعوت می کند.8
پس از دریافت نامه مسلم، شایع شد که امام قصد سفر به کوفه دارند. مردم(دراین بحران) به چند گروه ذیل تقسیم می شدند:
1. برخی امام را از رفتن به سوی کوفه منع می کردند.
2. گروهی به ماندن در مکه ترغیب می کردند، این گروه چون ابن زبیر، بیبشتر منافع شخصی خود را می نگریستند.
3. عده ای امام را به بیعت با یزید دعوت می کردند، چون عبدالله بن عمر بن خطاب.
در هر حال، امام به هر سه گروه پاسخی منفی دادند. آن حضرت در پاسخ ابن زبیر فرمود: به خدا سوگند، اگر یک وجب دورتر از این مسجد الحرام کشته شوم نزد من محبوب تر است تا این که وجبی به کعبه نزدیک تر باشم. به خدا قسم، می دانم که اگر در سوراخی نهان شوم این وحشی ها را بیرون می آوردند تا به حاجت خود برسند. به خدا سوگند، این ها به من تعدّی و تجاوز خواهند کرد، هم چنان که یهود در روز شنبه (به حکم خداوند تجاوز کردند).9
ادامه دارد...
----------------
پی نوشت ها:
1. شگفت این که امام برای حفظ جان خویش به کعبه پناه نمی برند؛ بلکه مایل نیستند که حرمت کعبه شکسته شود.
2.تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص351
3.تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص351
4. امالی شیخ صدوق، ص134
5. تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص339
6. الامام الحسین و اصحابه، ج1، ص115
7. این نامه حدود 27 روز قبل از شهادت مسلم به دست امام رسید.
8. الامام الحسین و اصحابه، ج1، ص115
در مکه
به محض ورود به مکه، مردمی که برای عمره از هر طرف به سوی کعبه روی آورده می آوردند، از ورود امام هم مطلع می شدند. او به همراه اهل بیت خود در کنار بیت الله الحرام و حرم امن الهی سکنی گزیده بود و چند ماه برای بیداری مسلمانان در آنجا به سر برد. یزید قصد جان امام را کرده بود و جز به بیعت کردن او رضایت نمی داد. این بود که آن حضرت، حج و اعمال آن و همسایگی خانه خدا را رها کرد تا به حرمت آن جایگاه و مقام مقدس اهانت نشود.1
طبری می گوید: مردم مکه از هر طرف به امام حسین(علیه السلام) روی می آوردند. کسانی که برای عمره از این طرف و آن طرف می آمدند، همه خدمت امام می رسیدند.2
ابن زبیر پیوسته در کنار کعبه به سر می برد و مدام به طواف و نماز می پرداخت. او هر روز یا یک روز در میان به خدمت امام می رسید و مشورت می خواست. او خوب می دانست که اگر در حجاز باشد، دیگران با او بیعت نخواهند کرد. بنابراین، حضور امام در حرم بر او گران می آمد.3
هنگام حضور امام در مکه، والی مدینه ولید بن عتبه، نامه ای به این مضمون به یزید نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم، اِلی عَبدالله، یزید ین معاویه امیرالمؤمنین، مِن ولید بن عتبه بن ابی سفیان، امّا بَعد، فَإنَّ الحُسین بنِ علیّ لَیسَ یَری لَکَ خِلافَهٌ و لابَیعَهٌ، فَرَأیک فی أمره. والسّلام؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان، به عبدالله، یزید بن معاویه امیرالمؤمنین. از جانب ولید بن عتبه بن ابی سفیان. اما بعد، حسین بن علی برتو خلافتی قائل نیست و بیعت نخواهد کرد، نظر خود را اعلام کن. والسلام.
یزید در پاسخ به او نوشت: اما بعد، فإذا اتاک کتابی فعجِّل عَلیّ بِجَوابِه، وَ بَیِّن لِی فِی کِتابِک کلَّ من فی طاعتی أو خرج منها، ولیکن مع الجواب رأس الحسین بن علی. والسلام.4 اما بعد، وقتی نامه ام به تو رسید در پاسخش تعجیل کن و به من بنویس چه کسانی به اطاعت من در آمده اند، یا خارج شده اند؛ و باید همراه جواب نامه سر حسین بن علی باشد. والسلام.
مروان داستان خود با ولید و آن چه گذشته بود برای یزید نوشت و از او سخت سعایت کرد. سرانجام یزید در رمضان سال 60 ولید بن عتبه را از ولایت مدینه عزل کردو حکم ولایت را به عمرو بن سعید العاص(معروف به اشرق) واگذار کرد و ولایت مکه را نیز به عمرو بن سعیدالعاص داد.5
در ماه رمضان به بصره و کوفه نیز خبر رسید که امام حسین (علیه السلام) از بیعت یزید سرباز زده و از مدینه به مکه هجرت کرده است. عده ای از هر جانب به خدمتش می رسیدند یا نامه ارسال می کردند و حضرت را به کوفه دعوت می کردندو تا آنجا که گفته شده تا دهم ماه مبارک، امام دوارده هزار نامه از کوفیان دریافت داشت. در نیمه ماه رمضان بود که امام مسلم بن عقیل را از مکه به کوفه گسیل داشت و او در پانزدهم ماه شوّال به کوفه وارد شد.
والی مکه به یزید گزارش داد که مردم به دیدار امام می شتابند، نامه ها از بصره و کوفه فرا می رسد، مسلم به کوفه فرستاده شده است و... . این اخبار یزید را آشفته می کرد. مردم دسته دسته برای اعمال حج به بیت الله الحرام می آمدند و خلافت یزید در معرض خطر جدی بود. یزید عمرو بن سعید بن عاص اموی(اشرق) را امیر الحاج قرار داد. او دستور داشت با حسین(علیه السلام) بجنگد و کار را به کشتار رساند. عمرو با سپاه بسیار(از مدینه) وارد مکه شد، حدود سی نفر از سبک مغزان بنی امیه در گرد او جمع شده بودند. آنها سلاح در زیر جامه احرام خویش بسته و مأموریّت یافته بودند که حسین را هر چند به پرده کعبه آویخته باشد، بکشند.6
بر مردم روشن بود که امام در مکه نخواهد ماند. نامه های مردم، سفیرشدن مسلم، فشار ---------- موجود در حرم و ... شاهد این مطلب بود. اواخر ماه ذی قعده الحرام بود که نامه ای از مسلم به امام7 رسید که مسلم در آن نوشته بود تا به حال در کوفه از دوازده هزار نفر برای حسین(علیه السلام) بیعت گرفته است و از حضرت برای آمدن به کوفه دعوت می کند.8
پس از دریافت نامه مسلم، شایع شد که امام قصد سفر به کوفه دارند. مردم(دراین بحران) به چند گروه ذیل تقسیم می شدند:
1. برخی امام را از رفتن به سوی کوفه منع می کردند.
2. گروهی به ماندن در مکه ترغیب می کردند، این گروه چون ابن زبیر، بیبشتر منافع شخصی خود را می نگریستند.
3. عده ای امام را به بیعت با یزید دعوت می کردند، چون عبدالله بن عمر بن خطاب.
در هر حال، امام به هر سه گروه پاسخی منفی دادند. آن حضرت در پاسخ ابن زبیر فرمود: به خدا سوگند، اگر یک وجب دورتر از این مسجد الحرام کشته شوم نزد من محبوب تر است تا این که وجبی به کعبه نزدیک تر باشم. به خدا قسم، می دانم که اگر در سوراخی نهان شوم این وحشی ها را بیرون می آوردند تا به حاجت خود برسند. به خدا سوگند، این ها به من تعدّی و تجاوز خواهند کرد، هم چنان که یهود در روز شنبه (به حکم خداوند تجاوز کردند).9
ادامه دارد...
----------------
پی نوشت ها:
1. شگفت این که امام برای حفظ جان خویش به کعبه پناه نمی برند؛ بلکه مایل نیستند که حرمت کعبه شکسته شود.
2.تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص351
3.تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص351
4. امالی شیخ صدوق، ص134
5. تاریخ الامم و الملوک، ج5 ،ص339
6. الامام الحسین و اصحابه، ج1، ص115
7. این نامه حدود 27 روز قبل از شهادت مسلم به دست امام رسید.
8. الامام الحسین و اصحابه، ج1، ص115