M.A.H.S.A
12-03-2011, 11:26 AM
فرو ريختن ديوار انحصار دانش
در تاريخ فرهنگي بشر از آغاز تاكنون و پس از اختراع خط شايد هيچ رويدادي به اهميت اختراع صنعت چاپ نباشد.
http://jamejamonline.ir/Media/images/1390/09/03/100860242088.jpg
در واقع اين اختراع فروريختن ديوارهاي انحصار دانش و به قول مارتين لوتر (رهبر اصلاحگر كليساي مسيحي) رهايي دوم نوع بشر از جهل بود.
اختراع صنعت چاپ در اروپا در نيمه اول قرن 15 صورت گرفت، گرچه فن چاپ توسط چينيها بين سالهاي 712ـ756 م در بخش وسيعي از سرزمينهاي شرقي به شكل ابتدايي رايج بود.
شايان ذكر است كه استنساخ كتب به صورت كندهكاري، كاري بس دشوار و با صرف هزينه و وقت زياد انجام ميگرفت و بنابر اين اشاعه علوم به كندي صورت ميگرفت.
به هرحال نخستين گام بزرگ در فن چاپ، اختراع حروف متحرك و فلزي توسط گوتنبرگ آلماني در سال 1450 ميلادي برداشته شد كه صنعت چاپ را از شكل چوبي به صورت فلزي درآورد.
اختراع با حروف متحرك اين امكان را بهوجود آورد كه دروازههاي تمدن بشري روي همه افراد طالب علم و دانش گشوده شود.
اين فن بتدريج از آلمان به فرانسه، هلند، انگلستان، سوئيس و ايتاليا راه يافت و كشور ايران نيز در نيمه اول قرن 13 هجري با اين پديده نوين آشنا شد.
صنعت چاپ از تاسيسات تمدني مهم و پايه بود كه ورود آن به ايران سرآغاز تحول فرهنگي عمدهاي در كشور ماست كه بدون آن، پيشرفت در عرصههاي آموزشي، فرهنگي و علمي ممكن نبود.
تاريخچه چاپ در ايران
در اصل تاريخ چاپ در ايران به 5 قرن قبل از ميلاد يعني به زمان پادشاهي هخامنشي و به مهرهاي سلطنتي ميرسد.
اين مهرها براي تأييد فرامين و احكام پادشاهان ايراني به وجود آمد و روي نگين انگشتر منقوش ميشد و آن را به وسيله سنگهاي عقيق، در، زمرد و ياقوت حك ميكردند و با مركب مخصوص روي طومارها، كاغذهاي فرامين و احكام ميزدند. پس از آن اعيان و اشراف درباري و ساير مردم هم از پادشاهان و حاكمان تقليد كردند و هر يك مهرهايي براي خود ساختند و روي كاغذهاي معمولي آن دوره ميزدند.
يكي از مدارك بهدست آمده در اين زمينه مهر داريوش بزرگ، پادشاه هخامنشي است كه هماكنون در موزه لندن نگهداري ميشود. اين مهر تصوير و نقش داريوش را در حالي كه سوار بر ارابه سلطنتي و در حال شكارشير است، نشان ميدهد.
در زير آن، سه سطر نوشته هم به چشم ميخورد و ورود واژه چاپ به زبان فارسي را به اواخر قرن 7 هجري قمري و به زمان سلطنت گيخاتو خان پسر اباقا خان (694 ـ 690) يكي از پادشاهان مغول ايران نسبت ميدهند.
در عهد پادشاهي وي، كشور دچار بحران مالي و اقتصادي شد و خزانه از زر و سيم تهي ماند. در اين زمان شخصي به نام عزالدين محمد بن مظفر بن عميد كه قبلا به كشور چين سفر كرده و از اوضاع آنجا اطلاع كافي داشت، به وزير وقت صدر جهان زنجاني پيشنهاد كرد به جاي زر و سيم مملكت چين نوعي برگه بهادار به نام چاو در مملكت رايج كند تا بهاين وسيله بحران مالي را مرتفع كند كه اين طرح مورد قبول واقع شد.
به دنبال آن اداره و كارخانهاي در شهر براي اشاعه چاو داير شد كه آن را چاوخانه ناميدند. ضمنا بعضي از محققان، منشأ واژههاي امروز چاپ را مأخوذ از چاو كه در هندوستان گاهي چاپ و گاهي چهاپ هم نوشته، ميدانند.
در سال 1207 قمري كشيش مسيحي شاه عباس صفوي را با حروف چاپي فارسي و عربي آشنا ساخت. شاه عباس به موضوع علاقهمند شد، گويا از او خواست كه چاپ را وارد ايران كند لذا در اواسط قرن 11 در عهد صفويان توسط بازرگانان ايراني كه از ارامنه ساكن آمستردام بودند، اين كار انجام گرفت. آنها چاپخانهاي را با حروف ارمني خريداري و وارد جلفاي اصفهان كردند.
نظام آموزشي جديد، تأسيس دانشگاه تهران و تشكيل سازمانهاي متعدد و جديد دولتي از جمله عواملي بود كه بر توسعه صنعت چاپ در دوره مشروطه تأثير گذاشت
همزمان با چاپخانه ارامنه، عدهاي از رجال و سلاطين صفويه نيز به فكر ايجاد چاپخانه با حروف فارسي و عربي افتادند.
چنانكه شاردن، سياح معروف فرانسوي كه در زمان شاه سليمان صفوي به ايران آمده، در سياحتنامه خود مينويسد: ايرانيان اشتياق وافري دارند كه صنايع چاپ در كشورشان پديد آيد و به فوايد آن كاملا پي ببرند، معهذا كسي پيدا نميشود كه چاپخانه بهوجود آورد.
برادر وزير دربار كه يك شخص بسيار عالم و مقرب حضور شاهنشاه است، در سال 1087 هجري قمري ميخواست با من قرار و مداري بگذارد تا كارگراني به ايران آيند و اين فن ظريف را به ايشان بياموزند.
مشاراليه كتابهاي عربي و فارسي چاپي را كه برايش برده بودم، به نظر اعلي حضرت همايوني رسانيد، با پيشنهاد او موافقت حاصل شد ولي وقتي كه مساله پرداخت پول آنها به ميان آمد، هرچه رشته بود پنبه گشت.
همانطور كه قبلا اشاره شد صنعت چاپ از طريق اروپا به ايران راه يافت و نخستينبار در زمان سلطنت فتحعليشاه و به كوشش عباس ميرزا نايبالسلطنه كه مروج علوم ديني و ادبيات محلي بود و عشق سرشار به تواريخ سير داشت، رواج يافت و مشاراليه از طرف فتحعليشاه به حكمراني آذربايجان منصوب شد.
در دوره زمامداري وي، جنگ ايران و روس روي داد. او در اثناي كشمكش و تلاش براي نجات و بازگشت ايالات از دست رفته ماوراي رود ارس دريافت كه با بقاي اوضاع به صورت حاضر و تكيه بر اسباب و وسايل و طرق معمول در جنگ و دفاع سنتي ديگر اميدي به رهايي و رهانيدن نيست و از راه قبول شكل نظام جديد اروپايي و جلب معلم و مشاق و فرمانده و توپچي و توپريز و تفنگ ساز و باروت ساز از انگليس و فرانسه و تشكيل افواج و تنظيم امور آنها طبق الگوي فرنگي بايد كار تازهاي آغاز كرد. او بسياري از علما و ادبا و ارباب ترجمه و تأليف و استادان صنايع فنون را به دور خود جمع كرده و جنبشي در تحول به سوي علوم و دانش نوين پديد آمد.
در مرحله نخست به امر عباس ميرزا هم از ايران كساني براي آموختن فن چاپ و تهيه كردن دستگاهها و ابزارهاي چاپ به خارج فرستاده شدند و هم شخصي به نام برجس را كه نزد ايرانيان به برجيس شهرت يافت، براي آموزش فن چاپ و تأسيس چاپخانه به ايران دعوت كردند.
ميرزاصالح شيرازي نخستين دانشجوي اعزامي به اروپا هنگام تحصيل در انگلستان با فن چاپ آشنا شد و در بازگشت چند دستگاه كوچك چاپ به تبريز آورد كه تعدادي از آن بعدا به تهران منتقل شد.
درباره دستگاههاي چاپي كه ميرزاصالح شيرازي به ايران آورده است ظاهرا ترديدي نيست و نيز نقش او در انتشار روزنامه در ايران محرز است. در باب اينكه چاپخانهاي در تبريز تأسيس كرده باشد ترديد هست.
ظاهرا نخستين چاپخانهاي كه وجود آن را حدود سال 1233 ق. در عصر عباسميرزا مسلم ميدانند، چاپخانهاي است كه با حمايت او در تبريز داير شده و با حروف سربي ريختهاي كار ميكرده است.
رساله آبلهكوبي نخستين كتاب فارسي است كه به نظر صاحبنظران در چاپخانه تبريز و با حروف سري چاپ و منتشر شده است.
در دهه 1250 ق. چند چاپخانه حروفي و سنگي در تبريز، تهران، اصفهان، مشهد، رشت و چند شهر ديگر داير بود، اما چاپخانه سنگي در تهران رواج بيشتري داشته است. پس از مرگ عباسميرزا و فتحعليشاه قاجار، نخستين كتاب هاي مصور به زبان فارسي در زمان محمدشاه قاجار چاپ و نشر شده است.
چاپ در ايران عصر ناصري تحولات تازهاي را تجربه كرد. انتشار روزنامه و رواج نسبي روزنامهنگاري باعث رونق صنعت چاپ و صنعت چاپ نيز به نوبه خود باعث رشد روزنامهنگاري شد و عملا سرنوشت چاپ نيز به مطبوعات گره خورد، بهطوري كه تاريخ چاپ از آن پس از تاريخ مطبوعات غيرقابل تفكيك شد و حكومتها در واقع از راه نظارت مستقيم بر چاپخانهها، مطبوعات را عملا زير نظر گرفتند و هر تصميمي كه درباره مطبوعات گرفته شد، نتيجه آن بيدرنگ در چاپخانهها محسوس شد و در همان دوره ناصري، هياتهاي تبليغي مسيحي خارجي مقيم ايران چاپخانههايي را تأسيس كردند و آثاري را به چاپ رساندند.
تأسيس مدرسه دارالفنون و نياز به نشر منابع درسي سبب شد كه كارگاهي مخصوص اين كار داير شود.
دارالطباعه خاصه علميه مباركه دارالفنون تهران در سال 1268ق. زير نظر عليقليميرزا اعتضادالسلطنه تأسيس شد و حدود 40 عنوان كتاب درسي چاپ كرد.
در دوره مظفرالدينشاه قاجار كه مردم ايران انقلاب مشروطه را تجربه كرد، تحولات تازهاي در صنعت چاپ ايجاد شد و تأثير آثار چاپي بر آگاهي سياسي و فرهنگي جامعه و تحركات اجتماعي به مرحلهاي رسيد كه در تاريخ ايران بيسابقه بود.
در دوره محمدعليشاه به دليل حاكميت اختناق و استبداد استفاده از چاپخانههاي سربي اختصاصي و غيردولتي تا حدودي جاي چاپخانههاي سنگي دولتي را گرفت.
در سالهاي پاياني حكومت قاجاريه به دليل وقوع جنگ جهاني اول و ناامني و هرج و مرج تحول قابل ذكري در زمينه صنعت چاپ رخ نداد.
پس از سقوط سلسله قاجاريه و استقرار صلح و ثبات نسبي در ايران، دوره تازهاي در فعاليتهاي چاپي آغاز شد. نظام آموزشي جديد، تأسيس دانشگاه تهران و تشكيل سازمانهاي متعدد و جديد دولتي از جمله عواملي بود كه بر توسعه صنعت چاپ در اين دوره تأثير گذاشت.
دوره پهلوي اول ميان دو جنگ جهاني و مقارن با دورهاي از تحولات جهاني در فناوري چاپ است اما به لحاظ اينكه در اين عصر نظارت دولتي ايران در همه زمينهها، بويژه بر صنعت چاپ كه از انتشار كتاب و مطبوعات جدايي نداشته ، برقرار بوده است و نظارت بر امور صنعت چاپ در دامنه شمول تفتيش شديد حكومتي قرار ميگرفته، رشد چاپ در ايران فقط در مسير سياستهاي دولتي ممكن بود. بنا به برآوردي آماري، پيش از سال 1300 ش. در سراسر كشور حدود 40 چاپخانه وجود داشته است.
سالهاي منتهي به انقلاب اسلامي در دهه 1350ش. چندين موسسه انتشاراتي جديد وارد صحنه شدند و براي چاپ كتابهاي ديگر، دستگاه چاپي تازهاي وارد كردند و به راه انداختند. ماشينهاي جديد و مجهز لاينوترون، كه انتشارات سروش و چاپخانههاي روزنامه كيهان و اطلاعات خريدند و وارد كردند، از آن جمله است.
در جريان مبازرات مردم عليه رژيم پهلوي، چاپخانهها يكي از مهمترين كانونها برضد رژيم پهلوي بويژه در سالهاي 1356 تا 1357 ش. بودند.
منابع:
1ـ محبوبي اردكاني، حسين، تاريخ مؤسسات تمدني جديد در ايران، تهران، انجمن دانشجويان دانشگاه تهران، 1354.2ـ گلپايگاني، حسين تاريخ چاپ و چاپخانه در ايران، ماهنامه صنعت چاپ، شماره 110، آذر سال 1370.3ـ محيط طباطبايي، محمد، تاريخ تحليلي مطبوعات ايران، تهران، بعثت، 1375.4ـ بابازاده، شهلا، تاريخ چاپ در ايران، تهران، كتابخانه طهوري، 1378.5 ـ كريميان، علي ـ ميرزائيپري، زهرا، ته نقشهاي اسناد آرشيوي ايران، تهران، سازمان اسناد و كتابخانهاي ملي ايران، 1388.6 ـ صافي، قاسم، از چاپخانه تا كتابخانه مراحل كتابنويسي، چاپسپاري، كتابداري و كتابخواني، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1381.7ـ آذرنگ، عبدالحسين، مباني نشر كتاب، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علومانساني دانشگاهها (سمت)، 1381.8 ـ قاسمي، فريد، تاريخ روزنامهنگاري ايران (مجموعه مقالات)، جلد 1، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379. 9ـ پروين، ناصرالدين، تاريخ روزنامهنگاري ايرانيان و ديگر پارسينويسان، جلد 1، تهران، مركز نشر دانشگاهي،1377.
در تاريخ فرهنگي بشر از آغاز تاكنون و پس از اختراع خط شايد هيچ رويدادي به اهميت اختراع صنعت چاپ نباشد.
http://jamejamonline.ir/Media/images/1390/09/03/100860242088.jpg
در واقع اين اختراع فروريختن ديوارهاي انحصار دانش و به قول مارتين لوتر (رهبر اصلاحگر كليساي مسيحي) رهايي دوم نوع بشر از جهل بود.
اختراع صنعت چاپ در اروپا در نيمه اول قرن 15 صورت گرفت، گرچه فن چاپ توسط چينيها بين سالهاي 712ـ756 م در بخش وسيعي از سرزمينهاي شرقي به شكل ابتدايي رايج بود.
شايان ذكر است كه استنساخ كتب به صورت كندهكاري، كاري بس دشوار و با صرف هزينه و وقت زياد انجام ميگرفت و بنابر اين اشاعه علوم به كندي صورت ميگرفت.
به هرحال نخستين گام بزرگ در فن چاپ، اختراع حروف متحرك و فلزي توسط گوتنبرگ آلماني در سال 1450 ميلادي برداشته شد كه صنعت چاپ را از شكل چوبي به صورت فلزي درآورد.
اختراع با حروف متحرك اين امكان را بهوجود آورد كه دروازههاي تمدن بشري روي همه افراد طالب علم و دانش گشوده شود.
اين فن بتدريج از آلمان به فرانسه، هلند، انگلستان، سوئيس و ايتاليا راه يافت و كشور ايران نيز در نيمه اول قرن 13 هجري با اين پديده نوين آشنا شد.
صنعت چاپ از تاسيسات تمدني مهم و پايه بود كه ورود آن به ايران سرآغاز تحول فرهنگي عمدهاي در كشور ماست كه بدون آن، پيشرفت در عرصههاي آموزشي، فرهنگي و علمي ممكن نبود.
تاريخچه چاپ در ايران
در اصل تاريخ چاپ در ايران به 5 قرن قبل از ميلاد يعني به زمان پادشاهي هخامنشي و به مهرهاي سلطنتي ميرسد.
اين مهرها براي تأييد فرامين و احكام پادشاهان ايراني به وجود آمد و روي نگين انگشتر منقوش ميشد و آن را به وسيله سنگهاي عقيق، در، زمرد و ياقوت حك ميكردند و با مركب مخصوص روي طومارها، كاغذهاي فرامين و احكام ميزدند. پس از آن اعيان و اشراف درباري و ساير مردم هم از پادشاهان و حاكمان تقليد كردند و هر يك مهرهايي براي خود ساختند و روي كاغذهاي معمولي آن دوره ميزدند.
يكي از مدارك بهدست آمده در اين زمينه مهر داريوش بزرگ، پادشاه هخامنشي است كه هماكنون در موزه لندن نگهداري ميشود. اين مهر تصوير و نقش داريوش را در حالي كه سوار بر ارابه سلطنتي و در حال شكارشير است، نشان ميدهد.
در زير آن، سه سطر نوشته هم به چشم ميخورد و ورود واژه چاپ به زبان فارسي را به اواخر قرن 7 هجري قمري و به زمان سلطنت گيخاتو خان پسر اباقا خان (694 ـ 690) يكي از پادشاهان مغول ايران نسبت ميدهند.
در عهد پادشاهي وي، كشور دچار بحران مالي و اقتصادي شد و خزانه از زر و سيم تهي ماند. در اين زمان شخصي به نام عزالدين محمد بن مظفر بن عميد كه قبلا به كشور چين سفر كرده و از اوضاع آنجا اطلاع كافي داشت، به وزير وقت صدر جهان زنجاني پيشنهاد كرد به جاي زر و سيم مملكت چين نوعي برگه بهادار به نام چاو در مملكت رايج كند تا بهاين وسيله بحران مالي را مرتفع كند كه اين طرح مورد قبول واقع شد.
به دنبال آن اداره و كارخانهاي در شهر براي اشاعه چاو داير شد كه آن را چاوخانه ناميدند. ضمنا بعضي از محققان، منشأ واژههاي امروز چاپ را مأخوذ از چاو كه در هندوستان گاهي چاپ و گاهي چهاپ هم نوشته، ميدانند.
در سال 1207 قمري كشيش مسيحي شاه عباس صفوي را با حروف چاپي فارسي و عربي آشنا ساخت. شاه عباس به موضوع علاقهمند شد، گويا از او خواست كه چاپ را وارد ايران كند لذا در اواسط قرن 11 در عهد صفويان توسط بازرگانان ايراني كه از ارامنه ساكن آمستردام بودند، اين كار انجام گرفت. آنها چاپخانهاي را با حروف ارمني خريداري و وارد جلفاي اصفهان كردند.
نظام آموزشي جديد، تأسيس دانشگاه تهران و تشكيل سازمانهاي متعدد و جديد دولتي از جمله عواملي بود كه بر توسعه صنعت چاپ در دوره مشروطه تأثير گذاشت
همزمان با چاپخانه ارامنه، عدهاي از رجال و سلاطين صفويه نيز به فكر ايجاد چاپخانه با حروف فارسي و عربي افتادند.
چنانكه شاردن، سياح معروف فرانسوي كه در زمان شاه سليمان صفوي به ايران آمده، در سياحتنامه خود مينويسد: ايرانيان اشتياق وافري دارند كه صنايع چاپ در كشورشان پديد آيد و به فوايد آن كاملا پي ببرند، معهذا كسي پيدا نميشود كه چاپخانه بهوجود آورد.
برادر وزير دربار كه يك شخص بسيار عالم و مقرب حضور شاهنشاه است، در سال 1087 هجري قمري ميخواست با من قرار و مداري بگذارد تا كارگراني به ايران آيند و اين فن ظريف را به ايشان بياموزند.
مشاراليه كتابهاي عربي و فارسي چاپي را كه برايش برده بودم، به نظر اعلي حضرت همايوني رسانيد، با پيشنهاد او موافقت حاصل شد ولي وقتي كه مساله پرداخت پول آنها به ميان آمد، هرچه رشته بود پنبه گشت.
همانطور كه قبلا اشاره شد صنعت چاپ از طريق اروپا به ايران راه يافت و نخستينبار در زمان سلطنت فتحعليشاه و به كوشش عباس ميرزا نايبالسلطنه كه مروج علوم ديني و ادبيات محلي بود و عشق سرشار به تواريخ سير داشت، رواج يافت و مشاراليه از طرف فتحعليشاه به حكمراني آذربايجان منصوب شد.
در دوره زمامداري وي، جنگ ايران و روس روي داد. او در اثناي كشمكش و تلاش براي نجات و بازگشت ايالات از دست رفته ماوراي رود ارس دريافت كه با بقاي اوضاع به صورت حاضر و تكيه بر اسباب و وسايل و طرق معمول در جنگ و دفاع سنتي ديگر اميدي به رهايي و رهانيدن نيست و از راه قبول شكل نظام جديد اروپايي و جلب معلم و مشاق و فرمانده و توپچي و توپريز و تفنگ ساز و باروت ساز از انگليس و فرانسه و تشكيل افواج و تنظيم امور آنها طبق الگوي فرنگي بايد كار تازهاي آغاز كرد. او بسياري از علما و ادبا و ارباب ترجمه و تأليف و استادان صنايع فنون را به دور خود جمع كرده و جنبشي در تحول به سوي علوم و دانش نوين پديد آمد.
در مرحله نخست به امر عباس ميرزا هم از ايران كساني براي آموختن فن چاپ و تهيه كردن دستگاهها و ابزارهاي چاپ به خارج فرستاده شدند و هم شخصي به نام برجس را كه نزد ايرانيان به برجيس شهرت يافت، براي آموزش فن چاپ و تأسيس چاپخانه به ايران دعوت كردند.
ميرزاصالح شيرازي نخستين دانشجوي اعزامي به اروپا هنگام تحصيل در انگلستان با فن چاپ آشنا شد و در بازگشت چند دستگاه كوچك چاپ به تبريز آورد كه تعدادي از آن بعدا به تهران منتقل شد.
درباره دستگاههاي چاپي كه ميرزاصالح شيرازي به ايران آورده است ظاهرا ترديدي نيست و نيز نقش او در انتشار روزنامه در ايران محرز است. در باب اينكه چاپخانهاي در تبريز تأسيس كرده باشد ترديد هست.
ظاهرا نخستين چاپخانهاي كه وجود آن را حدود سال 1233 ق. در عصر عباسميرزا مسلم ميدانند، چاپخانهاي است كه با حمايت او در تبريز داير شده و با حروف سربي ريختهاي كار ميكرده است.
رساله آبلهكوبي نخستين كتاب فارسي است كه به نظر صاحبنظران در چاپخانه تبريز و با حروف سري چاپ و منتشر شده است.
در دهه 1250 ق. چند چاپخانه حروفي و سنگي در تبريز، تهران، اصفهان، مشهد، رشت و چند شهر ديگر داير بود، اما چاپخانه سنگي در تهران رواج بيشتري داشته است. پس از مرگ عباسميرزا و فتحعليشاه قاجار، نخستين كتاب هاي مصور به زبان فارسي در زمان محمدشاه قاجار چاپ و نشر شده است.
چاپ در ايران عصر ناصري تحولات تازهاي را تجربه كرد. انتشار روزنامه و رواج نسبي روزنامهنگاري باعث رونق صنعت چاپ و صنعت چاپ نيز به نوبه خود باعث رشد روزنامهنگاري شد و عملا سرنوشت چاپ نيز به مطبوعات گره خورد، بهطوري كه تاريخ چاپ از آن پس از تاريخ مطبوعات غيرقابل تفكيك شد و حكومتها در واقع از راه نظارت مستقيم بر چاپخانهها، مطبوعات را عملا زير نظر گرفتند و هر تصميمي كه درباره مطبوعات گرفته شد، نتيجه آن بيدرنگ در چاپخانهها محسوس شد و در همان دوره ناصري، هياتهاي تبليغي مسيحي خارجي مقيم ايران چاپخانههايي را تأسيس كردند و آثاري را به چاپ رساندند.
تأسيس مدرسه دارالفنون و نياز به نشر منابع درسي سبب شد كه كارگاهي مخصوص اين كار داير شود.
دارالطباعه خاصه علميه مباركه دارالفنون تهران در سال 1268ق. زير نظر عليقليميرزا اعتضادالسلطنه تأسيس شد و حدود 40 عنوان كتاب درسي چاپ كرد.
در دوره مظفرالدينشاه قاجار كه مردم ايران انقلاب مشروطه را تجربه كرد، تحولات تازهاي در صنعت چاپ ايجاد شد و تأثير آثار چاپي بر آگاهي سياسي و فرهنگي جامعه و تحركات اجتماعي به مرحلهاي رسيد كه در تاريخ ايران بيسابقه بود.
در دوره محمدعليشاه به دليل حاكميت اختناق و استبداد استفاده از چاپخانههاي سربي اختصاصي و غيردولتي تا حدودي جاي چاپخانههاي سنگي دولتي را گرفت.
در سالهاي پاياني حكومت قاجاريه به دليل وقوع جنگ جهاني اول و ناامني و هرج و مرج تحول قابل ذكري در زمينه صنعت چاپ رخ نداد.
پس از سقوط سلسله قاجاريه و استقرار صلح و ثبات نسبي در ايران، دوره تازهاي در فعاليتهاي چاپي آغاز شد. نظام آموزشي جديد، تأسيس دانشگاه تهران و تشكيل سازمانهاي متعدد و جديد دولتي از جمله عواملي بود كه بر توسعه صنعت چاپ در اين دوره تأثير گذاشت.
دوره پهلوي اول ميان دو جنگ جهاني و مقارن با دورهاي از تحولات جهاني در فناوري چاپ است اما به لحاظ اينكه در اين عصر نظارت دولتي ايران در همه زمينهها، بويژه بر صنعت چاپ كه از انتشار كتاب و مطبوعات جدايي نداشته ، برقرار بوده است و نظارت بر امور صنعت چاپ در دامنه شمول تفتيش شديد حكومتي قرار ميگرفته، رشد چاپ در ايران فقط در مسير سياستهاي دولتي ممكن بود. بنا به برآوردي آماري، پيش از سال 1300 ش. در سراسر كشور حدود 40 چاپخانه وجود داشته است.
سالهاي منتهي به انقلاب اسلامي در دهه 1350ش. چندين موسسه انتشاراتي جديد وارد صحنه شدند و براي چاپ كتابهاي ديگر، دستگاه چاپي تازهاي وارد كردند و به راه انداختند. ماشينهاي جديد و مجهز لاينوترون، كه انتشارات سروش و چاپخانههاي روزنامه كيهان و اطلاعات خريدند و وارد كردند، از آن جمله است.
در جريان مبازرات مردم عليه رژيم پهلوي، چاپخانهها يكي از مهمترين كانونها برضد رژيم پهلوي بويژه در سالهاي 1356 تا 1357 ش. بودند.
منابع:
1ـ محبوبي اردكاني، حسين، تاريخ مؤسسات تمدني جديد در ايران، تهران، انجمن دانشجويان دانشگاه تهران، 1354.2ـ گلپايگاني، حسين تاريخ چاپ و چاپخانه در ايران، ماهنامه صنعت چاپ، شماره 110، آذر سال 1370.3ـ محيط طباطبايي، محمد، تاريخ تحليلي مطبوعات ايران، تهران، بعثت، 1375.4ـ بابازاده، شهلا، تاريخ چاپ در ايران، تهران، كتابخانه طهوري، 1378.5 ـ كريميان، علي ـ ميرزائيپري، زهرا، ته نقشهاي اسناد آرشيوي ايران، تهران، سازمان اسناد و كتابخانهاي ملي ايران، 1388.6 ـ صافي، قاسم، از چاپخانه تا كتابخانه مراحل كتابنويسي، چاپسپاري، كتابداري و كتابخواني، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1381.7ـ آذرنگ، عبدالحسين، مباني نشر كتاب، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علومانساني دانشگاهها (سمت)، 1381.8 ـ قاسمي، فريد، تاريخ روزنامهنگاري ايران (مجموعه مقالات)، جلد 1، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379. 9ـ پروين، ناصرالدين، تاريخ روزنامهنگاري ايرانيان و ديگر پارسينويسان، جلد 1، تهران، مركز نشر دانشگاهي،1377.