mehraboOon
12-01-2011, 08:01 PM
جایگاه هنرمندان و هنر در امپراطوری مصر باستان
نویسنده : انی کاظمی
عظمت و اعتبار تاریخی مصر در هنر آن سرزمین است و نیک پیداست که در شرایطی هنر و هنرمندان مورد تکریم و احترام بوده اند، وگرنه چنین شکوه و جلالی در هنر مصریان و آن هم در همۀ ابعاد هنری چون معماری، پیکر تراشی، نقاشی، حکاکی و هنر بر روی فلزات و سفالینه ها به منصۀ ظهور نمی رسید و هنر مصریان تا به روزگار ما این گونه با عظمت و بی مانند قلمداد نمی شد. در ایران، یونان، بابل، سومر، آشور، هند… نیز وضع به همین منوال بوده است. در کتیبه ها و متون تاریخی، بیوگرافی های رجال سیاسی و سایر صاحبمنصبان ، هنر و هنرمندان پیوسته گرامی داشته شده و هنرمندان به ادامۀ آن در مصر باستان، پیوسته با ابتکاراتی همراه بوده است که آوازۀ آن در جهان باستان سراسر گیتی را فراگرفته است. برخی از هنرهای مصریان قدیم نیز جزو معماهای هنری به شمار می آید و صاحبنظران و هنر شناسان در شگفت اند که مصریان با چه شیوه ها و محاسباتی چنین آثاری را خلق کرده اند. در دورۀ زمام داری امپراطوران باستان مصر، هنر پیکر نگاری یا «پلاستیک»[۱] پیشرفت قابل ملاحظه پیدا کرد. هنرمندان و متخصصان پیکرنگاری پیوسته با ابداعات جدیدی به میدان می آمده اند و خلاقیت خود را به اجرا درآورده و به نمایش می گذاشته اند.
می دانیم که سومریان در هزارۀ چهارم پیش از میلاد مسیح نمایشگاه های آثار هنری برگزار کرده و تصاویر، نقوش، مجسمه ها و سایر آثار هنری را در معرض دید همگان قرار می داده اند. به هنگام برگزاری این نمایشگاه ها، هنرمندان سومری حضور یافته و توضیحات لازم را دربارۀ اثر یا آثار خود به تماشاگران می داده اند و همانجا سفارش هایی را از بازدیدکنندگان از نمایشگاه دریافت می کرده اند. تحول و تکامل در هنر پیکرنگاری (پلاستیک) در مصر به زودی به بالاترین درجۀ پیشرفت خود رسیده بود،ولی این تحول و تکامل همۀ رشته های هنری را در برنگرفته است. هنر نیز در مصر باستان تأثیر پذیرفته از اوضاع سیاسی، دینی و اجتماعی بوده استو هر اندازه هم هنرمندان پای بند به اصول هنرمندانه خود بوده اند، معذلک نفوذ عناصر فوق بر هنر آنان بی تأثیر نبوده است. مصر در دوران باستان از نظر هنر پیشرفته و دربرخی از انواع هنرها از بابل، سومر، یونان، ایران، آشور و … نیز پیشرفته تر بوده است، ول مصریان از چه زمانی به دایر کردن نمایشگاه های آثار هنری هنرمندان اقدام کرده اند، سندی قاطع در دست نیست. ما می دانیم که دربارفراعنه و معابد پایگاه هایی برای ارائۀ آثار هنری بطور محدود بوده و همۀ آثار را به نمایش نمی گذاشته اند و همگان امکان ورود و بازدید از این نمایشگاه ها را نداشته اند.
در عصر زمام داری همۀ فراعنۀ مصر نیز ظاهراً وضع بدین گونه نبوده است. در دورۀ باستانی مصر هنر مجسمه سازی به اوج ترقی خود رسیده بود. تندیس های عظیم فراعنه، وزیران و صاحبمنصبان مصری آنچنان به دقت و هنرمندانه خلق می شده اند که با اصل[۲] آن حتی کمترین اختلاف را نیز نداشته است. هنرمندان در ساختن مجسمه ها تناسب اعضای بدن را کاملاً رعایت کرده و چهرۀ شخص مورد نظر را نخست طراحی کرده و سپس طرح موجود را به زیر کار می برده اند. این عمل و بازده آن به صورت مجسمه ای حاصل می شد که قطعاً با مدل اصلی تطبیق کامل داشت. گفتنی است که در پاره ای از مجسمه ها و با مدل های تندیس های کار هنرمندان شاید به خواست سفارش دهندۀ اثر، نوعی سادگی یا خشکی و تصنع دیده می شود. این امر هرگزبه معنای نمایاندن نوعی خشونت از سوی آن شخص نیست، بلکه اُبُهت مقام و منزلت اجتماعی و سیاسی وی را متبلور و منعکس می کرده است.
بارزترین نمونۀ مجسمه سازی مصری در مجسمۀ نشستۀ فرعون «خفرن[۳](خفرو، خفو)» و مجسمۀ کاهن «رانفر»[۴] و تندیس کوچک «دبیر نشسته»[۵] می باشد که روی پای نشسته و با قلم در دست در حال نوشتن بر صفحه ای که احتمالاً پاپیروس است می باشد. این مجسمۀ فوق العاده ارزشمند از هر نظر به ویژه از نظر هنری و هنرآفرینی، هم اکنون در موزۀ لوور[۶] پاریس نگهداری می شود. هنر کنده کاری، حکاکی و نقر یز به ویژه بر سر در کاخ ها و مقابر به طور گسترده ای رواج و رونق داشته است. این کنده کاری ها بیشتر به صورت تصاویر و نقوش و حتی صحنه های جنگ، شکار، آیین ها و مراسم دینی و مراسم و جشن های خانوادگی بوده است. کنده کاری ها و حک و نقر نقوش و تصاوی بر دیواره های قبور زندگی شخص یا اشخاص متوفی و کارهایی را که در املاک خود انجام داده اند، به خوبی و روشنی نشان می دهد. برخی از نقوش حکاکی و کنده کاری شده به اندازه ای دقیق، حساس، مفصل و زیبا است که هنرمندان در هر نوبت مطالعه به ابعاد هنری و عناصر تازه ای پی می برند و یافته های پیشین خود را اصلاح و یا تکمیل می کنند. برخی از تصاویر با انگیزه های دیگری کنده کاری می شده اند و عقیده بر این بوده است که این گونه تصاویرنیروی سحرآمیزی دارند که برای مردگان همان زندگی دنیوی را به گونه ای باشکوه تر و زیباتر تأمین می کنند. بدیهی است با تحول و پیشرفت هنر کنده کاری در سایۀ ابزار و ادوات پیشرفته تر و ذوق و سلیقۀ بهتر و کامل تر، آثار پیشین را همراه با نقائض و کاستی هایی ارزیابی کرده اند. نقص تصاویر بسیار کهن و اولیه بیشتردر نمایاندن چهره های اشخاص و صحنه ها در فقدان دورنما[۷] و طرح[۸] می باشد.
در نقاشی های مصریان این گونه به نظر می رسد که هر چه فاصلۀ میان اصل تصویر نقاشی شده و بیننده بیشتر باشد، جذابیت و وضوح تصویر نیز بیشتر و روشن تر است. بدیهی است که چنین فاصله ای نامحدود نیست و حد متعارف آن را خود بیننده می تواند تشخیص داده و خود را نیز بیازماید. هنرمندان مصری بیشتر می کوشیدند حدود و اصالت طبیعی را در خلق آثار خود حتی الامکان رعایت کنند. اصلی در هنر وجود دارد که هنرمندان پیوسته بر آن تأکید می کنند که :انسان به طور قراردادی تصویر می شود۰ به نظر هنرمندان مصری سر به صورت نیمرخ، بالاتنه از روبرو و شانه ها باید حالت طبیعی و عادی خود را داشته باشند. هنرمندان مصری جانوران و پرندگان را با واقع بینی[۹] شگفت انگیزی نشان داده اند. هنرمندان در مصر باستان نقوش برجسته را کاملاً رنگ آمیزی می کردند و تناسب رنگ ها را کاملاً رعایت می نمودند تا بتوانند اثری وزین، متین و حتی الامکان طبیعی خلق کنند. صنعتکاران قبطی می توانسته اند رنگ های با دوام و ثابت بسازند که بر اثر تابیدن نور، گرما و سایر عوامل طبیعی جلاو جذابیت خود را از دست ندهند. این واقعیت را می توان در آثار به جای مانده از مصریان تشخیص داده و تأیید نمود که تاکنون و به عصر ما باقی مانده است.
در عصر امپراطوری میانه، مجسمه سازی و نقوش برجسته[۱۰]، در مقایسه با دوران باستان، پیشرفت بیشتری کرده است و گاهی در کنار نقوش برجستۀ رنگین سایه روشن هایی و حاشیه پردازی هایی دیده می شود که بر بیننده اثر کلی دارد و برای او ایجاد جذابیت بیشتری می کند. مهارت هنرمندان در عهد جدید از هر دو دورۀ پیش یعنی عهد باستان و دوران میانه بیشتر بوده است. این هنرمندان دارای آن چنان خلاقیتی در آفرینش آثار هنری خود بوده اند، که گویی انتقاد و خرده گیری بر کار آنان تلاش بیهوده ای بوده است. مناظر عالی و کاملاً طبیعی، چهره ها و صحنه های جنگ و مراسم آیینی را به گونه ای به تصویر می کشیده اند که با طبیعت آنها کمترین تفاوت را نداشته است. ازاین زمان هنرمندان به موازات پرداختن به چهره پردازی به تصویر کشیدن مناظر را نیز مورد توجه خود قرار می داده انده. در عهد جدید مصر، هنر مفهوم تازه ترو بدیع تری پیدا کرده است. مجسمه سازان در خلق آثار خود با یکدیگر در رقابتی سهمگین به سر می برده اند. هنر شناسان این کار را از رموز موفق هنرمندان مصری به شمار آورده اند. یادآور می شوم که این بدان معنا نیست که میان هنزمندان مصری در ادوار پیشین رقابت و برتری جویی وجود نداشته است.
مجسمه هایی که مجسمه سازان هنرمند در امپراطوری جدید پرداخته اند، خشکی و حالت تصنعی مجسمه های پیشین را ندارند و طبیعت اصل و یا به سخن دیگر اصالت مدل کاملاً حفظ شده و هنرمند چیزی را به طبیعت نیفزوده و تحمیل نکرده است. از این دوره مجسمه های زیبایی به صورت نیم تنه یا از زانو به بالا، خمیده و نشسته که به جالب ترین حالت پرداخته شده، به دست آمده است. تندیس های متنوع و در حالت های متفاوت و رنگ های گوناگون از فلز و نیز سنگ از فراعنۀ برجسته ای چون آمنهمت اول[۱۱] ، رامسس دوم[۱۲] و سِر نفرتی تی[۱۳] ، همسر آخناتون(آمنوفیس چهارم) از شاهکارهای هنرمندان مجسمه ساز امپراطوری های میانه و جدید مصراست. در میان نقوش برجسته ، مجموعه ای از صحنه های ظریف و در عین حال پیچیده و بعضاً تعبیر نشدنی و مبهم وجود دارد که به عنوان نمونه در نقوش صحنه های مربوط به لشکرکشی های هچپسوت[۱۴] فرعون بانوی مصری به ناحیۀ پونت، می توان یافت. صحنه های جنگ کادش و عملیات نظامی و آرایش سپاهیان ستی یکم[۱۵] را می توان به عنوان نمونۀ برجستۀ دیگری معرفی کرد. در دورۀ امپراطوری جدید هنر نقاشی نیز به پیشرفت و تحولات قابل توجهی نائل شد. نقاشان هنرمند مصری، تصاویر واقعی گیاهان، جویبارها، درخت های گوناگون مصری و غیر مصری، پرندگان، جانوران و چهره های انسان ها به وفور آفریده شده اند که آثار و یادمان های هر هنرمندی ، ارزش و جذابیت خاص خود را دارد. دیگر تصاویر انسان ها به صورت نیم تنه از شانه به بالا و نقاشی سر و به اصطلاح چهرۀ انسان ها نبود، بلکه تصاویرتمام قد[۱۶] مورد توجه قرار گرفت و هنرمندان در ابن عرصه تلاش کرده اند. استعداد، ذوق و توان هنری هنرمندان قبطی، در آفرینش آثار مادی و معنوی و یا به اصطلاح فرآورده های هنری، تأثیر عمیق و شگرفی در تحول هنر نقاشی به جای نهاده است.
بر دیوار یا سردر مقابر مصریان در عهد امپراطوری میانه و جدید شمار قابل توجهی مجسمه های کوچک چوبی، سنگی از بردگان، کشاورزان،چوپانان، صنعتگران و جنگاوران و مانند آن یافت شده است. اصولاً از دیدگاه هنرشناسان در آن روزگار ساختن و پرداختن مجسمه ها در هر اندازه و قالب که باشد از چوب یا سنگ به مراتب آسان تر از فلزات برای هنرمندان بوده و آنهم با آن امکانات قالب گیری و ریخته گری و سایر مشکلات مربوط به قلمرو فلزکاری و فلزپردازی که در مصر باستان وجود داشته است. همچنین شماری از مجسمه های کوچک عوامل اجرایی در کاخ فرعون به نام «اوشاب تی»[۱۷] ها نیز به دست آمده است که به مناسبت های مهمی احتمالاً به دستور کارفرما یعنی شخص فرعون برای آنها ساخته شده است. این گونه مجسمه ها در مواردی پس از مرگ صاحبان آنها بر قبورشان نصب می کرده اند. این مجسمه ها به اندازه ای طبیعی ساخته شده است که انگار خود آن عامل اجرایی را به نمایش می گذارد، تنها تفاوتش با او این است که بی جان است. این گونه مجسمه ها ی کوچک که برخی ازآنها به قول هنرشناسان مجسمه های رومیزی و زینتی هستند با مهارت و استادی کامل تراشیده شده است.
با آغاز دورۀ امپراطوری جدید و ادوار پس از آن شمار انبوهی از لوازم خانگی چون آینه، صندوقچه، صندلی سنگی و چوبی، عطردان و بخوردان، کوزه ، بشقاب ملون ، سینی های منقوش، جواهرات و ظروف و اشیاء دیگر به دست آمده است که همۀ آن ها از طلا، نقره، عاج، آبنوس، مفرغ،شیشه و غیره ساخته شده است. بی تردید این اشیاء در نوع خود بدیع و از نظر هنری بی مانند و هرگز نمی توانسته است دستاورد هنرمندان و یا صنعتگران عادی شاغل در جامعۀ مصر بوده باشد.
بلکه استادان هنرمند آنها را ساخته، تراشیده، پرداخته و با ذوق و سلیقه آراسته و رنگ آمیزی کرده اند. این استادان همگی باید در نزد استادانی دوره های آموزشو نمونه سازی و کارآموزی را پشت سر گذاشته و صلاحیت لازم را به تأیید هنرمندان جامعۀ مصر باستان دریافت کرده باشند. برخی گمان می کنند که در جهان باستان در کشورهای پیشرفته ای چون ایران، یونان، مصر و سرزمین های بین النهرین و هند تنها پزشکان باید آزمون های لازم را برای حرفۀ خود می گذرانیده اند. بلکه هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بیشتر در کارشان و آزمون هایشان دقت به خرج داده می شده است.
در مصر باستان هنر پیوندی ناگسستنی با دیانت مصریان داشته است. تغییرات سیاسی، شورش ها، جنگ های داخلی و نبرد های برون مرزی تنها سوژه هایی برای خلق آثار هنری توسط هنرمندان مصری بوده اند و هرگز بر جوهره و پای بندی هنرمندان به رسالت و اخلاق هنری شان تأثیر نمی گذاشته است. مورخان یونانی بر این عقیده اند که کمتر مردمی به اندازۀ مصریان پای بند به آیین های دینی و مذاهب خود بوده اند و کمتر مردمانی این پای بندی را به اندازۀ مصریان به تصویر می کشیده اند. مصریان باستان بیش از آنچه برای انسان ها در خلق آثار هنری سرمایه گذاری کرده و علاقه نشان می داده اند، برای ارباب انواع مصری و معابدشان آثار هنری خلق، هدایا و قربانی تقدیم می نموده اند. نقاشان مصری تصاویر جانوران ، گیاهان، رود نیل و… را به گونه ای نقاشی می کرده اند که با معیارهای دینی و پرستش آنان مطابقت داشته باشد. زیرا پرستش گیاهان، جانوران و رود نیل در سر لوحۀ یا به سخن دیگر در صدر مقدسات مصریان بوده است. این گونه آثار، تندیس های خدایان و سایر نقوش و تصاویر آیینی و نقوشی که برگرفته از مراسم عبادت، قربانی و اجرای سرودهای مذهبی بوده است، پیوسته در معابد
مصریان توجه شرکت کنندگان در مراسم رابه خود جلب و جذب می کرده است. هرودت[۱۸] و پلوتارک[۱۹] دو مورخ برجسته که هر دو از یونان بازدید کرده و با اهدافی معین توانسته بودند با کاهنان برخی از معابد ارتباط برقرار کنند و حتی با آنان دوست شوند، به عنوان دو چهرۀ کنجکاو در عرصۀ تاریخ نگاری با دقت به اجرای مراسم دینی و آیین های قربانی وجشن ها و عزاداری های مصریان توجه کرده و نمونه هایی از این نقوش را بر دیواره قبور و راهرو معابد یافته و براین باور بوده اند که مصریان هرگز فاصله ای میان زندگی دنیوی و اخروی قائل نبوده و به زندگی پس از مرگ اعتقاد کامل داشته اند، حال آنکه بنا به قول همین مورخان مردمان بین النهرین از جمله سومریان مرگ و زندگی را دو مقولۀ جدا از یکدیگر دانسته و با فرا رسیدن مرگ همه چیز را به پایان خود رسیده می دانسته اند که زندگی بزرگترین آنهاست. هنرمندان مصری نیز از همین اندیشه پیروی کرده و درآثار خود مرگ را جزء لایتجزای سرنوشت آدمی به شمار می آورده اند.
هرودت که از بابل نیز دیدن کرده و کنجکاوی خود را بیش از هر سرزمین دیگر به کار گرفته است، آثار هنری مصریان و بابلیان را همطراز ندانسته و اظهار داشته است که در هنر مصریان اندیشه های اخلاقی به بالاترین درجه متبلور است. این مورخ در یکی از تواریخ[۲۰] خود تحت عنوان «سخن دربارۀ مصر»[۲۱] می نویسد که مصریان به وسیلۀ هنرمندان خود، گوش و پنجه های پیشین نهنگ را با جوهر می آراستند. بدیهی است این جانور را مصریان می پرستیده اند و نزد آنان منزلت و مقام ویژه ای داشته است. همین مورخان آورده اند که دیوارها و ستون های معابد و مقابر همه از اشکال و صورت هایی پوشیده شده که حجاران و نقاشان به طور هماهنگ ترسیم و حجاری کرده اند. این بدان معنا است که هنرمندان مصری در عین رقابت با یکدیگر در آفرینش آثار هنری شان هرگز رقابت هنری را از یاد نمی بردند و هر هنرمندی می کوشید تا برتری خود را با ارائۀ آثار بهتر از هنرمندان دیگر به نمایش بگذارد. هنر شناسان بر این باورند که نقوش، تصویر و حجاری های موجود بر دیوارها و ستون های معابد و مقابر مصریان، حکایت از وقایع زندگی فزمانروایان، خدایان و یا خود مردگانی است که این تصاویر بر قبورشان نصب شده است. تصاویر نقاشی شده بیانگر طبیعت و طراوت در دو عالم دنیوی و اخروی بوده است و صورت های حجاری شده یا نقوش برجسته چند نوع بوده است، به این معنی که گاه فقط طرحی در سنگ انداخته یا نقر کرده و جزئیات صورت و لباس را کشیده اند و گاه صورت را مانند مُهر که بیانگر نام و مشخصات افراد در گذشته است بر سنگ حک کرده اند.
حجاران و نقاشان مصری گاه شمایلی برجسته از شخص یا شیء مورد نظر ساخته و جزئیات صورت و لباس را با طرحی دقیق و از پیش تعیین شده که در ذهن و حافظۀ هنرمندان تجسم یافته و به یاد مانده است ترسیم می کرده اند و گاهی نیز از حجاری تصاویر منصرف شده و تنها برروی یک صفحه یا ستون سنگی نقشی از آن را به وجود می آورده اند. هنر شناسان هنرهای مصریان باستان بر این باورند که هنر نقاشی در مصر باستان، فقط برای رنگ آمیزی مطلوب بوده و جلوۀ این گونه آثار پس از رنگ آمیزی چند برابر می شده است. مصریان با کارهای جانبی و اقدامات تکمیلی آثار هنری چون مجسمه ها و تصاویر را پاینده و جاودانی می کرده اند.
در عرصۀ مومیانی کردن اجساد که هنوز هم جزو اسرار به شمار می آید، مصریان براین اصل پای می فشرده اند که به وسیلۀ هنر مومیایی رابطۀ زندگی دنیوی و اخروی را کوتاه و یا از بین ببرند. مومیاگران نیز هنرمندان برجسته ای بوده اند. هنر مومیاگری حرفۀ هر کسی نبوده و هر مصری اجازه نداشته است به این کار بپردازد. این کار یکی از تخصصی ترین، حساس ترین و مهم ترین مشاغل درمیان هنرمندان مصری بوده است. بدیهی است رابطۀ هنرمندان با اهالی حرف و مشاغل دیگر پیوسته پایدار و استوار بوده است. مومیاگران بیشتر با کیمیاگران، شیمیدانان و حتی پزشکان همکاری داشته و مبادلۀ اطلاعات می کرده اند.
هنر مجسمه سازی نیز یکی از هنرهای ابتکاری در مصر باستان بوده است. مصریان بیشتر مجسمه ها را رنگ آمیزی می کرده اند، به گونه ای که رنگ همۀ سطح آن را بپوشاند. چون نقاشی و مواد رنگی از گذشت زمان زود متأثر می شده است و مقاومت و استحکام آثار معماری و حجاری را نداشته است، از نقاشی های رنگین دوران باستان الگو گرفته و در عین حال در اندیشۀ یافتن رنگ های بادوام و فناناپذیر بوده اند، از اینرو نقاشان مصری نیز به تعبیری با کیمیاگران، شیمیدانان و صنعتگران پیوندی مستقیم داشته و همکاری مستمر را با این گروه برقرار می کرده اند. از نقاشی ها ی رنگین دوران امپراطوری باستان مصر جز تصاویر زیبا و پر جاذبه ای از شش غار که از گوری در ناحیۀ «مدوم»[۲۲] بیرون آورده شده است، چیزی در دست نیست[۲۳] . از همین اثر هنرشناسان با مطالعه و مقایسۀ آن با آثار دیگر دریافته اند که هنر نقاشی مصریان در دوره های فرمانروایی سلسله هایی نخستین تا اندازۀ قابل توجهی متحول شده و به کمال خود نزدیک شده است.
از دوره های میانه و جدید مصر آثار بیشتری به جای مانده است. از جملۀ این نقاشی ها اثر معروف «آهوان و کشاورزان» و «گربه در کمین شکار» قابل ملاحظه است. از دورۀ میانۀ تاریخ مصر آثاری چون «دختر رقاص» و «شکار مرغ در قایق» (شکار پرنده در قایق) معروفند.[۲۴] به قول هرودت و پلوتارک، نقاش نیز همانند مجسمه ساز صرفاً از اصول و سنن مذهبی پیروی می کرده است و آنچه ساخته و پرداخته است، به حال نیمرخ بوده و جهت نگاه های چشم ها از روبرو می باشند. نقاشان مصری به تناسب تصاویر و نقوشی که می آفریده اند، گهگاه با رنگ های براق و تند رنگ آمیزی می کرده اند و به اثر یا آثار خود جلا وجاذبه ای خاص و روح نواز می داده اند و این امر مدتها در اذهان بینندگان می مانده و تصاویر و نقوش را پیوسته تازه و جذاب در نظر داشته اند. هنر شناسان براین باورند که پس از آنکه یونانیان با مصریان در سدۀ چهارم پیش از میلاد مسیح ارتباط پیدا کرده بودند، نه تنها به علوم آنان دلبسته شده و در آنها به کنجکاوی پرداخته اند. بلکه هنر مصریان نیز آنها را سخت تحت تأثیر قرار داده و به دنبال آن بوده اند که از رموز کارهنرمندان و عناصر و مصالحی که آنها به کار می برده اند، آگاه شوند. این دور از واقعیت نیست که هلنیسم در برابر تمدن شرقیان از جمله تمدن مصر باستان ، توان خودنمایی و حرفی نیز برای زدن نداشت. در این سخن کوتاه قصد این بود که تصویری تقریبی از هنر مصریان و نقش و توانایی هنرمندان آن سرزمینِ مهد هنر و پایگاه هنرمندان و موطن مردمانی هنرمندپرور و هنر دوست، به اهل فضیلت عرضه گردد. نیز در همین جلد و یا در جلد دوم این مجموعه بیشتر به این مهم خواهیم پرداخت.
[1] . Plastik (Plastische kunst)
[2] . Original
[3] . Khafren
[4] . Ranefer
[5] . Sitzender Schreiber
[6]. Musee du Louvre
[7] . Perspektiv
[8] . Schematisme (Schema)
[9] . Realisme
[10] . Relief (Basrelif)
[11] . Amonehmet I (Amnehmet I )
[12] . Ramses II
[13] . Nefretiti
[14] . Hatschepsut
[15] .(ختی یکم Seti I (Ceti I., Cheti I=
[16] . Portrat
[17] .( جمعOschabtis (
[18] . Herodotus
[19] . Plutarchos
[20] . Historien
[21] . Logos Agyptens
[22] . Medume
[23] .NewYork. 1912 Fig. 55 Breasted: A History of Egypt,
منابع نگاره :
عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
نویسنده : اردشیر خدادادیان
مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما ۱۳۸۹
منبع (http://tarikhema.ir)
نویسنده : انی کاظمی
عظمت و اعتبار تاریخی مصر در هنر آن سرزمین است و نیک پیداست که در شرایطی هنر و هنرمندان مورد تکریم و احترام بوده اند، وگرنه چنین شکوه و جلالی در هنر مصریان و آن هم در همۀ ابعاد هنری چون معماری، پیکر تراشی، نقاشی، حکاکی و هنر بر روی فلزات و سفالینه ها به منصۀ ظهور نمی رسید و هنر مصریان تا به روزگار ما این گونه با عظمت و بی مانند قلمداد نمی شد. در ایران، یونان، بابل، سومر، آشور، هند… نیز وضع به همین منوال بوده است. در کتیبه ها و متون تاریخی، بیوگرافی های رجال سیاسی و سایر صاحبمنصبان ، هنر و هنرمندان پیوسته گرامی داشته شده و هنرمندان به ادامۀ آن در مصر باستان، پیوسته با ابتکاراتی همراه بوده است که آوازۀ آن در جهان باستان سراسر گیتی را فراگرفته است. برخی از هنرهای مصریان قدیم نیز جزو معماهای هنری به شمار می آید و صاحبنظران و هنر شناسان در شگفت اند که مصریان با چه شیوه ها و محاسباتی چنین آثاری را خلق کرده اند. در دورۀ زمام داری امپراطوران باستان مصر، هنر پیکر نگاری یا «پلاستیک»[۱] پیشرفت قابل ملاحظه پیدا کرد. هنرمندان و متخصصان پیکرنگاری پیوسته با ابداعات جدیدی به میدان می آمده اند و خلاقیت خود را به اجرا درآورده و به نمایش می گذاشته اند.
می دانیم که سومریان در هزارۀ چهارم پیش از میلاد مسیح نمایشگاه های آثار هنری برگزار کرده و تصاویر، نقوش، مجسمه ها و سایر آثار هنری را در معرض دید همگان قرار می داده اند. به هنگام برگزاری این نمایشگاه ها، هنرمندان سومری حضور یافته و توضیحات لازم را دربارۀ اثر یا آثار خود به تماشاگران می داده اند و همانجا سفارش هایی را از بازدیدکنندگان از نمایشگاه دریافت می کرده اند. تحول و تکامل در هنر پیکرنگاری (پلاستیک) در مصر به زودی به بالاترین درجۀ پیشرفت خود رسیده بود،ولی این تحول و تکامل همۀ رشته های هنری را در برنگرفته است. هنر نیز در مصر باستان تأثیر پذیرفته از اوضاع سیاسی، دینی و اجتماعی بوده استو هر اندازه هم هنرمندان پای بند به اصول هنرمندانه خود بوده اند، معذلک نفوذ عناصر فوق بر هنر آنان بی تأثیر نبوده است. مصر در دوران باستان از نظر هنر پیشرفته و دربرخی از انواع هنرها از بابل، سومر، یونان، ایران، آشور و … نیز پیشرفته تر بوده است، ول مصریان از چه زمانی به دایر کردن نمایشگاه های آثار هنری هنرمندان اقدام کرده اند، سندی قاطع در دست نیست. ما می دانیم که دربارفراعنه و معابد پایگاه هایی برای ارائۀ آثار هنری بطور محدود بوده و همۀ آثار را به نمایش نمی گذاشته اند و همگان امکان ورود و بازدید از این نمایشگاه ها را نداشته اند.
در عصر زمام داری همۀ فراعنۀ مصر نیز ظاهراً وضع بدین گونه نبوده است. در دورۀ باستانی مصر هنر مجسمه سازی به اوج ترقی خود رسیده بود. تندیس های عظیم فراعنه، وزیران و صاحبمنصبان مصری آنچنان به دقت و هنرمندانه خلق می شده اند که با اصل[۲] آن حتی کمترین اختلاف را نیز نداشته است. هنرمندان در ساختن مجسمه ها تناسب اعضای بدن را کاملاً رعایت کرده و چهرۀ شخص مورد نظر را نخست طراحی کرده و سپس طرح موجود را به زیر کار می برده اند. این عمل و بازده آن به صورت مجسمه ای حاصل می شد که قطعاً با مدل اصلی تطبیق کامل داشت. گفتنی است که در پاره ای از مجسمه ها و با مدل های تندیس های کار هنرمندان شاید به خواست سفارش دهندۀ اثر، نوعی سادگی یا خشکی و تصنع دیده می شود. این امر هرگزبه معنای نمایاندن نوعی خشونت از سوی آن شخص نیست، بلکه اُبُهت مقام و منزلت اجتماعی و سیاسی وی را متبلور و منعکس می کرده است.
بارزترین نمونۀ مجسمه سازی مصری در مجسمۀ نشستۀ فرعون «خفرن[۳](خفرو، خفو)» و مجسمۀ کاهن «رانفر»[۴] و تندیس کوچک «دبیر نشسته»[۵] می باشد که روی پای نشسته و با قلم در دست در حال نوشتن بر صفحه ای که احتمالاً پاپیروس است می باشد. این مجسمۀ فوق العاده ارزشمند از هر نظر به ویژه از نظر هنری و هنرآفرینی، هم اکنون در موزۀ لوور[۶] پاریس نگهداری می شود. هنر کنده کاری، حکاکی و نقر یز به ویژه بر سر در کاخ ها و مقابر به طور گسترده ای رواج و رونق داشته است. این کنده کاری ها بیشتر به صورت تصاویر و نقوش و حتی صحنه های جنگ، شکار، آیین ها و مراسم دینی و مراسم و جشن های خانوادگی بوده است. کنده کاری ها و حک و نقر نقوش و تصاوی بر دیواره های قبور زندگی شخص یا اشخاص متوفی و کارهایی را که در املاک خود انجام داده اند، به خوبی و روشنی نشان می دهد. برخی از نقوش حکاکی و کنده کاری شده به اندازه ای دقیق، حساس، مفصل و زیبا است که هنرمندان در هر نوبت مطالعه به ابعاد هنری و عناصر تازه ای پی می برند و یافته های پیشین خود را اصلاح و یا تکمیل می کنند. برخی از تصاویر با انگیزه های دیگری کنده کاری می شده اند و عقیده بر این بوده است که این گونه تصاویرنیروی سحرآمیزی دارند که برای مردگان همان زندگی دنیوی را به گونه ای باشکوه تر و زیباتر تأمین می کنند. بدیهی است با تحول و پیشرفت هنر کنده کاری در سایۀ ابزار و ادوات پیشرفته تر و ذوق و سلیقۀ بهتر و کامل تر، آثار پیشین را همراه با نقائض و کاستی هایی ارزیابی کرده اند. نقص تصاویر بسیار کهن و اولیه بیشتردر نمایاندن چهره های اشخاص و صحنه ها در فقدان دورنما[۷] و طرح[۸] می باشد.
در نقاشی های مصریان این گونه به نظر می رسد که هر چه فاصلۀ میان اصل تصویر نقاشی شده و بیننده بیشتر باشد، جذابیت و وضوح تصویر نیز بیشتر و روشن تر است. بدیهی است که چنین فاصله ای نامحدود نیست و حد متعارف آن را خود بیننده می تواند تشخیص داده و خود را نیز بیازماید. هنرمندان مصری بیشتر می کوشیدند حدود و اصالت طبیعی را در خلق آثار خود حتی الامکان رعایت کنند. اصلی در هنر وجود دارد که هنرمندان پیوسته بر آن تأکید می کنند که :انسان به طور قراردادی تصویر می شود۰ به نظر هنرمندان مصری سر به صورت نیمرخ، بالاتنه از روبرو و شانه ها باید حالت طبیعی و عادی خود را داشته باشند. هنرمندان مصری جانوران و پرندگان را با واقع بینی[۹] شگفت انگیزی نشان داده اند. هنرمندان در مصر باستان نقوش برجسته را کاملاً رنگ آمیزی می کردند و تناسب رنگ ها را کاملاً رعایت می نمودند تا بتوانند اثری وزین، متین و حتی الامکان طبیعی خلق کنند. صنعتکاران قبطی می توانسته اند رنگ های با دوام و ثابت بسازند که بر اثر تابیدن نور، گرما و سایر عوامل طبیعی جلاو جذابیت خود را از دست ندهند. این واقعیت را می توان در آثار به جای مانده از مصریان تشخیص داده و تأیید نمود که تاکنون و به عصر ما باقی مانده است.
در عصر امپراطوری میانه، مجسمه سازی و نقوش برجسته[۱۰]، در مقایسه با دوران باستان، پیشرفت بیشتری کرده است و گاهی در کنار نقوش برجستۀ رنگین سایه روشن هایی و حاشیه پردازی هایی دیده می شود که بر بیننده اثر کلی دارد و برای او ایجاد جذابیت بیشتری می کند. مهارت هنرمندان در عهد جدید از هر دو دورۀ پیش یعنی عهد باستان و دوران میانه بیشتر بوده است. این هنرمندان دارای آن چنان خلاقیتی در آفرینش آثار هنری خود بوده اند، که گویی انتقاد و خرده گیری بر کار آنان تلاش بیهوده ای بوده است. مناظر عالی و کاملاً طبیعی، چهره ها و صحنه های جنگ و مراسم آیینی را به گونه ای به تصویر می کشیده اند که با طبیعت آنها کمترین تفاوت را نداشته است. ازاین زمان هنرمندان به موازات پرداختن به چهره پردازی به تصویر کشیدن مناظر را نیز مورد توجه خود قرار می داده انده. در عهد جدید مصر، هنر مفهوم تازه ترو بدیع تری پیدا کرده است. مجسمه سازان در خلق آثار خود با یکدیگر در رقابتی سهمگین به سر می برده اند. هنر شناسان این کار را از رموز موفق هنرمندان مصری به شمار آورده اند. یادآور می شوم که این بدان معنا نیست که میان هنزمندان مصری در ادوار پیشین رقابت و برتری جویی وجود نداشته است.
مجسمه هایی که مجسمه سازان هنرمند در امپراطوری جدید پرداخته اند، خشکی و حالت تصنعی مجسمه های پیشین را ندارند و طبیعت اصل و یا به سخن دیگر اصالت مدل کاملاً حفظ شده و هنرمند چیزی را به طبیعت نیفزوده و تحمیل نکرده است. از این دوره مجسمه های زیبایی به صورت نیم تنه یا از زانو به بالا، خمیده و نشسته که به جالب ترین حالت پرداخته شده، به دست آمده است. تندیس های متنوع و در حالت های متفاوت و رنگ های گوناگون از فلز و نیز سنگ از فراعنۀ برجسته ای چون آمنهمت اول[۱۱] ، رامسس دوم[۱۲] و سِر نفرتی تی[۱۳] ، همسر آخناتون(آمنوفیس چهارم) از شاهکارهای هنرمندان مجسمه ساز امپراطوری های میانه و جدید مصراست. در میان نقوش برجسته ، مجموعه ای از صحنه های ظریف و در عین حال پیچیده و بعضاً تعبیر نشدنی و مبهم وجود دارد که به عنوان نمونه در نقوش صحنه های مربوط به لشکرکشی های هچپسوت[۱۴] فرعون بانوی مصری به ناحیۀ پونت، می توان یافت. صحنه های جنگ کادش و عملیات نظامی و آرایش سپاهیان ستی یکم[۱۵] را می توان به عنوان نمونۀ برجستۀ دیگری معرفی کرد. در دورۀ امپراطوری جدید هنر نقاشی نیز به پیشرفت و تحولات قابل توجهی نائل شد. نقاشان هنرمند مصری، تصاویر واقعی گیاهان، جویبارها، درخت های گوناگون مصری و غیر مصری، پرندگان، جانوران و چهره های انسان ها به وفور آفریده شده اند که آثار و یادمان های هر هنرمندی ، ارزش و جذابیت خاص خود را دارد. دیگر تصاویر انسان ها به صورت نیم تنه از شانه به بالا و نقاشی سر و به اصطلاح چهرۀ انسان ها نبود، بلکه تصاویرتمام قد[۱۶] مورد توجه قرار گرفت و هنرمندان در ابن عرصه تلاش کرده اند. استعداد، ذوق و توان هنری هنرمندان قبطی، در آفرینش آثار مادی و معنوی و یا به اصطلاح فرآورده های هنری، تأثیر عمیق و شگرفی در تحول هنر نقاشی به جای نهاده است.
بر دیوار یا سردر مقابر مصریان در عهد امپراطوری میانه و جدید شمار قابل توجهی مجسمه های کوچک چوبی، سنگی از بردگان، کشاورزان،چوپانان، صنعتگران و جنگاوران و مانند آن یافت شده است. اصولاً از دیدگاه هنرشناسان در آن روزگار ساختن و پرداختن مجسمه ها در هر اندازه و قالب که باشد از چوب یا سنگ به مراتب آسان تر از فلزات برای هنرمندان بوده و آنهم با آن امکانات قالب گیری و ریخته گری و سایر مشکلات مربوط به قلمرو فلزکاری و فلزپردازی که در مصر باستان وجود داشته است. همچنین شماری از مجسمه های کوچک عوامل اجرایی در کاخ فرعون به نام «اوشاب تی»[۱۷] ها نیز به دست آمده است که به مناسبت های مهمی احتمالاً به دستور کارفرما یعنی شخص فرعون برای آنها ساخته شده است. این گونه مجسمه ها در مواردی پس از مرگ صاحبان آنها بر قبورشان نصب می کرده اند. این مجسمه ها به اندازه ای طبیعی ساخته شده است که انگار خود آن عامل اجرایی را به نمایش می گذارد، تنها تفاوتش با او این است که بی جان است. این گونه مجسمه ها ی کوچک که برخی ازآنها به قول هنرشناسان مجسمه های رومیزی و زینتی هستند با مهارت و استادی کامل تراشیده شده است.
با آغاز دورۀ امپراطوری جدید و ادوار پس از آن شمار انبوهی از لوازم خانگی چون آینه، صندوقچه، صندلی سنگی و چوبی، عطردان و بخوردان، کوزه ، بشقاب ملون ، سینی های منقوش، جواهرات و ظروف و اشیاء دیگر به دست آمده است که همۀ آن ها از طلا، نقره، عاج، آبنوس، مفرغ،شیشه و غیره ساخته شده است. بی تردید این اشیاء در نوع خود بدیع و از نظر هنری بی مانند و هرگز نمی توانسته است دستاورد هنرمندان و یا صنعتگران عادی شاغل در جامعۀ مصر بوده باشد.
بلکه استادان هنرمند آنها را ساخته، تراشیده، پرداخته و با ذوق و سلیقه آراسته و رنگ آمیزی کرده اند. این استادان همگی باید در نزد استادانی دوره های آموزشو نمونه سازی و کارآموزی را پشت سر گذاشته و صلاحیت لازم را به تأیید هنرمندان جامعۀ مصر باستان دریافت کرده باشند. برخی گمان می کنند که در جهان باستان در کشورهای پیشرفته ای چون ایران، یونان، مصر و سرزمین های بین النهرین و هند تنها پزشکان باید آزمون های لازم را برای حرفۀ خود می گذرانیده اند. بلکه هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بیشتر در کارشان و آزمون هایشان دقت به خرج داده می شده است.
در مصر باستان هنر پیوندی ناگسستنی با دیانت مصریان داشته است. تغییرات سیاسی، شورش ها، جنگ های داخلی و نبرد های برون مرزی تنها سوژه هایی برای خلق آثار هنری توسط هنرمندان مصری بوده اند و هرگز بر جوهره و پای بندی هنرمندان به رسالت و اخلاق هنری شان تأثیر نمی گذاشته است. مورخان یونانی بر این عقیده اند که کمتر مردمی به اندازۀ مصریان پای بند به آیین های دینی و مذاهب خود بوده اند و کمتر مردمانی این پای بندی را به اندازۀ مصریان به تصویر می کشیده اند. مصریان باستان بیش از آنچه برای انسان ها در خلق آثار هنری سرمایه گذاری کرده و علاقه نشان می داده اند، برای ارباب انواع مصری و معابدشان آثار هنری خلق، هدایا و قربانی تقدیم می نموده اند. نقاشان مصری تصاویر جانوران ، گیاهان، رود نیل و… را به گونه ای نقاشی می کرده اند که با معیارهای دینی و پرستش آنان مطابقت داشته باشد. زیرا پرستش گیاهان، جانوران و رود نیل در سر لوحۀ یا به سخن دیگر در صدر مقدسات مصریان بوده است. این گونه آثار، تندیس های خدایان و سایر نقوش و تصاویر آیینی و نقوشی که برگرفته از مراسم عبادت، قربانی و اجرای سرودهای مذهبی بوده است، پیوسته در معابد
مصریان توجه شرکت کنندگان در مراسم رابه خود جلب و جذب می کرده است. هرودت[۱۸] و پلوتارک[۱۹] دو مورخ برجسته که هر دو از یونان بازدید کرده و با اهدافی معین توانسته بودند با کاهنان برخی از معابد ارتباط برقرار کنند و حتی با آنان دوست شوند، به عنوان دو چهرۀ کنجکاو در عرصۀ تاریخ نگاری با دقت به اجرای مراسم دینی و آیین های قربانی وجشن ها و عزاداری های مصریان توجه کرده و نمونه هایی از این نقوش را بر دیواره قبور و راهرو معابد یافته و براین باور بوده اند که مصریان هرگز فاصله ای میان زندگی دنیوی و اخروی قائل نبوده و به زندگی پس از مرگ اعتقاد کامل داشته اند، حال آنکه بنا به قول همین مورخان مردمان بین النهرین از جمله سومریان مرگ و زندگی را دو مقولۀ جدا از یکدیگر دانسته و با فرا رسیدن مرگ همه چیز را به پایان خود رسیده می دانسته اند که زندگی بزرگترین آنهاست. هنرمندان مصری نیز از همین اندیشه پیروی کرده و درآثار خود مرگ را جزء لایتجزای سرنوشت آدمی به شمار می آورده اند.
هرودت که از بابل نیز دیدن کرده و کنجکاوی خود را بیش از هر سرزمین دیگر به کار گرفته است، آثار هنری مصریان و بابلیان را همطراز ندانسته و اظهار داشته است که در هنر مصریان اندیشه های اخلاقی به بالاترین درجه متبلور است. این مورخ در یکی از تواریخ[۲۰] خود تحت عنوان «سخن دربارۀ مصر»[۲۱] می نویسد که مصریان به وسیلۀ هنرمندان خود، گوش و پنجه های پیشین نهنگ را با جوهر می آراستند. بدیهی است این جانور را مصریان می پرستیده اند و نزد آنان منزلت و مقام ویژه ای داشته است. همین مورخان آورده اند که دیوارها و ستون های معابد و مقابر همه از اشکال و صورت هایی پوشیده شده که حجاران و نقاشان به طور هماهنگ ترسیم و حجاری کرده اند. این بدان معنا است که هنرمندان مصری در عین رقابت با یکدیگر در آفرینش آثار هنری شان هرگز رقابت هنری را از یاد نمی بردند و هر هنرمندی می کوشید تا برتری خود را با ارائۀ آثار بهتر از هنرمندان دیگر به نمایش بگذارد. هنر شناسان بر این باورند که نقوش، تصویر و حجاری های موجود بر دیوارها و ستون های معابد و مقابر مصریان، حکایت از وقایع زندگی فزمانروایان، خدایان و یا خود مردگانی است که این تصاویر بر قبورشان نصب شده است. تصاویر نقاشی شده بیانگر طبیعت و طراوت در دو عالم دنیوی و اخروی بوده است و صورت های حجاری شده یا نقوش برجسته چند نوع بوده است، به این معنی که گاه فقط طرحی در سنگ انداخته یا نقر کرده و جزئیات صورت و لباس را کشیده اند و گاه صورت را مانند مُهر که بیانگر نام و مشخصات افراد در گذشته است بر سنگ حک کرده اند.
حجاران و نقاشان مصری گاه شمایلی برجسته از شخص یا شیء مورد نظر ساخته و جزئیات صورت و لباس را با طرحی دقیق و از پیش تعیین شده که در ذهن و حافظۀ هنرمندان تجسم یافته و به یاد مانده است ترسیم می کرده اند و گاهی نیز از حجاری تصاویر منصرف شده و تنها برروی یک صفحه یا ستون سنگی نقشی از آن را به وجود می آورده اند. هنر شناسان هنرهای مصریان باستان بر این باورند که هنر نقاشی در مصر باستان، فقط برای رنگ آمیزی مطلوب بوده و جلوۀ این گونه آثار پس از رنگ آمیزی چند برابر می شده است. مصریان با کارهای جانبی و اقدامات تکمیلی آثار هنری چون مجسمه ها و تصاویر را پاینده و جاودانی می کرده اند.
در عرصۀ مومیانی کردن اجساد که هنوز هم جزو اسرار به شمار می آید، مصریان براین اصل پای می فشرده اند که به وسیلۀ هنر مومیایی رابطۀ زندگی دنیوی و اخروی را کوتاه و یا از بین ببرند. مومیاگران نیز هنرمندان برجسته ای بوده اند. هنر مومیاگری حرفۀ هر کسی نبوده و هر مصری اجازه نداشته است به این کار بپردازد. این کار یکی از تخصصی ترین، حساس ترین و مهم ترین مشاغل درمیان هنرمندان مصری بوده است. بدیهی است رابطۀ هنرمندان با اهالی حرف و مشاغل دیگر پیوسته پایدار و استوار بوده است. مومیاگران بیشتر با کیمیاگران، شیمیدانان و حتی پزشکان همکاری داشته و مبادلۀ اطلاعات می کرده اند.
هنر مجسمه سازی نیز یکی از هنرهای ابتکاری در مصر باستان بوده است. مصریان بیشتر مجسمه ها را رنگ آمیزی می کرده اند، به گونه ای که رنگ همۀ سطح آن را بپوشاند. چون نقاشی و مواد رنگی از گذشت زمان زود متأثر می شده است و مقاومت و استحکام آثار معماری و حجاری را نداشته است، از نقاشی های رنگین دوران باستان الگو گرفته و در عین حال در اندیشۀ یافتن رنگ های بادوام و فناناپذیر بوده اند، از اینرو نقاشان مصری نیز به تعبیری با کیمیاگران، شیمیدانان و صنعتگران پیوندی مستقیم داشته و همکاری مستمر را با این گروه برقرار می کرده اند. از نقاشی ها ی رنگین دوران امپراطوری باستان مصر جز تصاویر زیبا و پر جاذبه ای از شش غار که از گوری در ناحیۀ «مدوم»[۲۲] بیرون آورده شده است، چیزی در دست نیست[۲۳] . از همین اثر هنرشناسان با مطالعه و مقایسۀ آن با آثار دیگر دریافته اند که هنر نقاشی مصریان در دوره های فرمانروایی سلسله هایی نخستین تا اندازۀ قابل توجهی متحول شده و به کمال خود نزدیک شده است.
از دوره های میانه و جدید مصر آثار بیشتری به جای مانده است. از جملۀ این نقاشی ها اثر معروف «آهوان و کشاورزان» و «گربه در کمین شکار» قابل ملاحظه است. از دورۀ میانۀ تاریخ مصر آثاری چون «دختر رقاص» و «شکار مرغ در قایق» (شکار پرنده در قایق) معروفند.[۲۴] به قول هرودت و پلوتارک، نقاش نیز همانند مجسمه ساز صرفاً از اصول و سنن مذهبی پیروی می کرده است و آنچه ساخته و پرداخته است، به حال نیمرخ بوده و جهت نگاه های چشم ها از روبرو می باشند. نقاشان مصری به تناسب تصاویر و نقوشی که می آفریده اند، گهگاه با رنگ های براق و تند رنگ آمیزی می کرده اند و به اثر یا آثار خود جلا وجاذبه ای خاص و روح نواز می داده اند و این امر مدتها در اذهان بینندگان می مانده و تصاویر و نقوش را پیوسته تازه و جذاب در نظر داشته اند. هنر شناسان براین باورند که پس از آنکه یونانیان با مصریان در سدۀ چهارم پیش از میلاد مسیح ارتباط پیدا کرده بودند، نه تنها به علوم آنان دلبسته شده و در آنها به کنجکاوی پرداخته اند. بلکه هنر مصریان نیز آنها را سخت تحت تأثیر قرار داده و به دنبال آن بوده اند که از رموز کارهنرمندان و عناصر و مصالحی که آنها به کار می برده اند، آگاه شوند. این دور از واقعیت نیست که هلنیسم در برابر تمدن شرقیان از جمله تمدن مصر باستان ، توان خودنمایی و حرفی نیز برای زدن نداشت. در این سخن کوتاه قصد این بود که تصویری تقریبی از هنر مصریان و نقش و توانایی هنرمندان آن سرزمینِ مهد هنر و پایگاه هنرمندان و موطن مردمانی هنرمندپرور و هنر دوست، به اهل فضیلت عرضه گردد. نیز در همین جلد و یا در جلد دوم این مجموعه بیشتر به این مهم خواهیم پرداخت.
[1] . Plastik (Plastische kunst)
[2] . Original
[3] . Khafren
[4] . Ranefer
[5] . Sitzender Schreiber
[6]. Musee du Louvre
[7] . Perspektiv
[8] . Schematisme (Schema)
[9] . Realisme
[10] . Relief (Basrelif)
[11] . Amonehmet I (Amnehmet I )
[12] . Ramses II
[13] . Nefretiti
[14] . Hatschepsut
[15] .(ختی یکم Seti I (Ceti I., Cheti I=
[16] . Portrat
[17] .( جمعOschabtis (
[18] . Herodotus
[19] . Plutarchos
[20] . Historien
[21] . Logos Agyptens
[22] . Medume
[23] .NewYork. 1912 Fig. 55 Breasted: A History of Egypt,
منابع نگاره :
عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
نویسنده : اردشیر خدادادیان
مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما ۱۳۸۹
منبع (http://tarikhema.ir)