tina
11-29-2011, 12:18 PM
انی کاظمی
داستان زیرجامه به اندازهی تاریخ تمدن قدمت دارد. زیرجامه نزدیکترین جامه به پوست تن و از برخی لحاظ برانگیزانندهی خواهش تن است و با این حال در برخی موارد نفرتانگیز میتواند باشد. در سخن امروز به اتفاق به چگونگی تحول زیرجامه در غرب و در ایران نظری میافکنیم و خواهیم دید که چگونه از طریق پوششی که در زندگی روزانه گاهی چندان بدان فکر نمیکنند میتوانیم به فراز و فرود تمدن بشری پی ببریم.
داستانِ آدم و حوا و برگِ درخت انجیر
داستانِ زیر جامه با داستانِ آدم و حوا و با شرمِ انسان از عریانیاش در برابر خداوند آغاز میشود. در کتاب مقدس در باب دوم از سِفر پیدایش میخوانیم:
«مار که از همهی حیوانات صحرا هوشیارتر بود به حوا گفت از میوهی درختی که وسط باغ است بخورَد تا چشمانش باز شود و مانند خداوند عارف نیک و بد باشد. درخت معرفت در نظر حوا خوشنما آمد، میوهاش را گرفت و خورد و به شوهر خود هم داد و او نیز از آن میوه خورد. آنگاه چشمان آنها باز شد و فهمیدند که عریان اند. پس برگهای انجیر به هم دوختند و سترها برای خودشان ساختند. خداوند در این لحظه آدم را صدا کرد. آدم که از عریانیاش شرم داشت خودش را از خداوند پنهان کرده بود. گفت: چون آواز تو را در باغ شنیدم ترسان گشتم، زیرا که عریانم. پس خودم را پنهان کردم.» (کتاب مقدس)
با این حال مردمشناسان اعتقاد دارند انسان نه از روی شرم، بلکه بیشتر از روی عقل برای حفظ آلت تناسلیاش از گزندِ نور آفتاب و سرما و باد و بوران نخستین زیرجامه را از برگ و پوست درختان و پوست حیوانات برای خود فراهم آورد و ستر عورتش کرد.
با این حال زیرجامه در آن زمان تنها پوشش انسان بود و با پیدایش تمدن، وقتی که انسان از پارچه جامهای برای خود فراهم آورد، آنچه که زیرِ آن جامه میپوشید به زیرجامه در معنای مورد نظر ما بدل گشت.
در تمدن مصر، کاهنان و شاهزادگان و اشرافزادگان و فراعنه دو پیشبند نخی روی هم میپوشیدند تا خود را از دیگران متمایز کنند. پیشبند نخی که به تن نزدیک بود، ساده بود اما پیشبند دوم که روی این پیشبند ساده تن میکردند نقش و نگار داشت.
زنان درباری مصری هم سینه و عورتشان را با پارچه میپوشاندند و به لباس اهمیت میدادند و تلاش میکردند با لباسهای آراسته و پیرایهدار خود را ممتاز جلوه دهند.
در ایران باستان زنی زیبا بود که بلندبالا و سفیدرو باشد
زنان یونانی به رخت زیر و بخصوص به سینهبند علاقهی زیادی داشتند. زن یونانی با پارچه یا چرم پستانهایش را میپوشاند. این سینهبند که آن را استروفیوم (Strophium) میخواندند نخی داشت که زیر سینه گره میزدند تا پستان برجستهتر و زیباتر به نظر آید.
استاد جلال خالقی مطلق در مقالهای به زیبایی کمال مطلوب در تاریخ ایران میپردازد و در این مقاله نشان میدهد که در ایران باستان زنی زیبا بود که بلندبالا و سفیدرو و پستانهایش برجسته باشد.
زنان در ایران باستان هم مانند زنان یونانی پستانهایشان را با پارچه میپوشاندند و با نخ گره میزدند تا پستانهایشان برجستهتر و زیباتر جلوه کند و به یک معنا به زیبایی کمال مطلوب نزدیکتر شوند.
متأسفانه نگارنده سندی مبنی بر زیبایی کمال مطلوب مردانه در تاریخ ایران به دست نیاوردم. اما باید در نظر داشته باشیم که اصولاً از تمدن یونانی به این سو این زنان بودند که به زیبایی و پوشش خود و از جمله به زیرجامه اهمیت میدادند.
زنان رومی رسمِ سینهبند را از زنان یونانی و ایرانی گرفتند و اضافه بر آن پارچهای به عورتشان میبستند و این تکه پارچه را از پس و پیش آن قدر بالا میکشیدند تا عورت و باسنشان پوشانده شود و سرانجام آن را با لیفه به کمر گره میزدند. این پوشش را سوبلیگاکولوم (Subligaculum) میخواندند.
این دو پوشش به بیکینی در روزگار ما شباهت داشت و وقتی که میخواستند ورزش کنند این دو تکه رخت زیر را عریان میکردند و در اوقات دیگر زیر دامن میپوشیدند که به آن تونیکا (Tunika) میگفتند.
تونیکا را هم مردان و هم زنان رومی میپوشیدند و مهمترین جامهی آنان بود. تونیکا در واقع ردایی بلند بود و پیش از آن که زیرجامه باب شود، تنها همین ردا را به تن میکردند.
دامن ردای مردان چیندار بود و آن را توگا (Toga) میخواندند. به زودی مردان رومی هم بر گرتهی زیرجامهی زنان زیرجامهای برای خود فراهم آوردند. از آن پس بود که زیرجامهی مردانه در غرب مرسوم شد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Strophium1111.jpg
استروفیوم، سینهبند زنان یونانی (عکس:flavii)
زنان و مردان ایرانی زیرجامههای نخی، پشمی و ابریشمی میپوشیدند
در این زمان صنعت پارچهبافی در ایران رونق داشت و بافندگان ایرانی پارچهی ابریشمی و پشمی را با بهترین نقش و نگارها و زیباترین رنگآمیزیها به چینیان و هندیان و رومیان عرضه میداشتند. ابریشمبافی و ملیلهدوزی را که از دیگران آموخته بودند به حد کمال اعلای زیبایی در هنر و صنعت رسانده بودند. پارچهی ایرانی در بازارهای کرانهی فرات و در ارتاکزاتا و در بازارهای روم عرضه میشد.
اشراف ایرانی با لباس و مرکب و اسباب تجمل و زر و زیور خود را از دیگران ممتاز میکردند و زنان جامههای ابریشمین میپوشیدند.
از این رو هرچند بدبختانه از فرهنگ زیرجامه در ایران نشانهی درستی در دست نیست، اما به دلیل این داد و ستدهای بازرگانی و فرهنگی که ایرانیان با غرب برقرار کرده بودند میتوانیم تصور کنیم که زنان و مردان ایرانی زیرجامههای نخی، پشمی و ابریشمی میپوشیدند و با بهترین نقشها و رنگهای زیبا و با ملیلهدوزی این زیرجامهها را میآراستند و اگر این گونه آراستگیها در نزد تودهی مردم رواج نداشت، دستکم اشراف ایرانی از آن برخوردار بودند.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Strophium2222.jpg
استروفیوم (عکس:clarita)
داماد دو پستانبند و یک زیرجامه به خانهی پدر عروس میفرستاد
پس از زوال تمدن روم به دست بربرها و ژرمنها و انشقاق امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی، بربرها به لباس و مُد کاملاً بیاعتناء بودند. از میان فرهنگ پوشاک تنها ردای رومی یا توگا قبول عام یافت و از آن پس در غرب زیرجامه و فرهنگ زیر جامه کاملاً فراموش شد.
در زمان خلیفهی دوم، وقتی اعراب در دشت نهاوند به جنگ ایرانیان رفتند، فرماندهی ارتش عرب که نعمان نام داشت، نمایندهای به نام مغیره به نزد ایرانیان فرستاد.
در تاریخ طبری آمده است که افسران ایرانی لباس و کلاه و کمربندهای زیبا به تن داشتند و در چادرهایی از پارچهی استبرق به سر میبردند که با فرشهای زیبا که یکی از آنها در تمام نجد و حجاز به چشم نمیخورد فرش شده بود.
مغیره با پیرهن بلند که عربها آن را دشداشه میخوانند و عبای عادی که به تن داشت، در مقابل آن مردمی که در لباسهای فاخر و درخشان قیمتی غرق بودند ناچیز جلوه میتمود.
اما سرنوشت ایران از سرنوشت روم جدا نبود و همانگونه که بربرها امپراطوری روم را درنوردیدند، عربها هم دودمان ساسانی را برانداختند. با این حال سرنوشت ایران با سرنوشت امپراطوری اسلامی گره خورد و ایرانیان توانستند بخشی از زبان و فرهنگ خود و از جمله فرهنگ پوشاک را حفظ کنند. پوشاک زرتشتیان و روستائیان مناطق مختلف ایران بر درستی این نظر دلالت میکند.
مردان ایرانی پیراهن آستین کوتاه با دامن کوتاه و کمربند پهن میپوشیدند و زنان کوهستاننشین بر روی شلیته بلند و لیفهدار پیراهن بلند یا نیمه بلند به تن میکردند. شلیته را از پارچهی گلدار میدوختند و پرچین و شکن بود و لیفه داشت و پیراهن بلند روی آن میافتاد.
از این رو حتی اگر به دلیل کمبود پارچه از زیرجامه صرفنظر میکردند، میتوانیم تصور کنیم که شلیته حکم زیرجامه را داشت. در مناطق ساحلی گیلان زنان زیر شلیته شلوار مشکی میپوشیدند که تا ساق پا میرسید. این شلوار به منزلهی زیرجامه بود.
در عروسی ایرانی رسم بود که داماد پس از خواستگاری از عروس یک قواره چادر، یک دست پیراهن، یک تنبان، یک جفت کفش، دو جفت جوراب، دو پستانبند، یک زیرجامه و میوه و شیرینی بر چندین مجمع مینهاد و روانهی خانهی پدر عروس میکرد. این رسم نشانگر این است که فرهنگ زیرجامه از دیرباز در میان ایرانیان وجود داشت و حملهی اعراب نتوانست این رسم را براندازد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Subligaculum111.jpg
سوبلیگاکولوم (عکس:vicus)
برو که آزادکردهای عورت خویشی
سخن از جنگهای صدر اسلام شد. زینالعابدین رهنما در کتاب «زندگانی امام حسین» گزارشی تاریخی از جنگ صفین به دست میدهد و مینویسد که در این جنگ یک روز عمروعاص که بر فلسطین حکومت میکرد و به طمع حکومت بر مصر با معاویه همدست شده بود به میدان آمد و مبارز طلبید.
حضرت علی جلو او درآمد. عمروعاص که میدانست حریف حضرت علی نیست به پشت افتاد و برای این که خود را از دست علی نجات دهد عمداً پای خود را بالا برد و پیراهنش روی شکمش افتاد و عورتش نمایان شد. علی همان دم صورتش را برگرداند و گفت: لعنت خدا بر تو باد. برو که تو آزادکردهی عورت خویشی.
از این داستان چنین برمیآید که در آن زمان اعراب به پوشیدن همان دشداشه و عبا قناعت میکردند و با وجود آن که با تمدن ایرانی و بیزانس آشنا شده بودند فرهنگ پوشاکشان دگرگون نشده بود.
در قرون وسطی هیچکس زیرجامه نمیپوشید
در قرون وسطی در غرب نه مردان و نه زنان، هیچکس زیرجامه نمیپوشید. از قرن سیزدهم میلادی به بعد به تدریج نوعی ردای نخی در اروپا مرسوم شد که زنان و مردان زیر جامههایشان به تن میکردند. ردای زنان بلند بود و تا قوزک پا را میپوشاند. ردای مردان کوتاه بود و به کمر میرسید.
این ردا گرم بود و باعث میشد که پارچهی ضخیم و نامرغوب لباسهایی که در آن زمان مرسوم بود پوست را نیازارد. این گونه زیرجامهها را شب و روز از تن جدا نمیکردند. روزها حکم عرقگیر و زیرجامه را داشت و شبها به جای پیرهن خواب از آن استفاده میکردند.
اواخر قرون وسطی در اروپا نوعی شلوار کوتاه باب شد. برخی اشخاص متمول این شلوارک را زیر جامهی خود به تن میکردند. به این دلیل که مردم کوچه و بازار هنگام قضای حاجت میتوانستند آن ردای دراز را بالا بزنند و کارشان را بکنند، زیرجامه قبول عام نیافت.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Toga1111.jpg
توگا، دامن ردای مردان (عکس:wikimedia)
از قرن هجدهم به بعد مردم به پوشاک و مد توجه بیشتری نشان دادند
با آغاز دورهی روشنگری از طریق دربارِ اسپانیا فرهنگ مُد و پوشاک در میان اشرافیت اروپا فراگیر شد. در آن زمان سینهی صاف را زیبایی کمال مطلوب میدانستند و به این جهت زنان تلاش میکردند با سینهبند برجستگی سینههایشان را بپوشانند.
با این حال کشاورزان و دیگر طبقات اجتماعی همان ردای بلند را که در قرون وسطی مرسوم بود به تن میکردند. برخی بازرگانان متمول چندین ردا داشتند که از آن میان برخی سوزندوزی و ملیلهدوزی بود.
از اواسط قرن هجدهم میلادی به بعد مردم به پوشاک توجه بیشتری نشان دادند و از آن زمان بود که صنعت مد به تدریج شکل گرفت.
زیرجامه به رنگ سفید بود و از کتان یا نخ تولید میشد. در آن زمان مردم متوسط به بهداشتشان بیشتر میرسیدند و زیرجامه را به دلایل بهداشتی به تن میکردند. از اواسط قرن نوزدهم به بعد زیرجامه به شکل امروزی طراحی و ابداع شد.
در سال ۱۸۷۶ میلادی ارتش پروس نوعی زیرجامهی پشمی را به پوشش سربازانش افزود. از آن پس صنعت تولید زیرجامه شکوفا شد و همزمان درک مردم از زیبایی هم دگرگون گشت. مردم به زیرجامه به تدریج خو گرفتند و انواع زیرجامهها با طرحها و نقشها و رنگهای گوناگون به بازار آمد.
در این میان به زیرجامهی زنان بیشتر توجه میشد و از این پوشش نمادی برای تنکامگی ساختند و پرداختند و به بازار آوردند، و با تأکید بر تنکامگی بود که بازار زیرجامهی زنانه و مردانه را گسترش دادند.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/shalite112.jpg
زنان قاجار، پاهایشان را با دامن، شلوار یا شلیته میپوشاندند (عکس:تاریخ اقتصادی ایران به روایت اسناد)
شلیته یا تنبان نوعی زیرجامه بود
پیش از مشروطه زنان در اندرونی پیراهن بلند میپوشیدند که تا روی زانو میرسید. پیراهن از پارچهی قلمکار توری، ابریشمی، کرباس، مخمل، نخ و حریر به رنگهای نارنجی، آبی، سبز و سفید بود. زنان پاهایشان را با دامن، شلوار یا شلیته میپوشاندند.
اگر میخواستند از اندرونی بیرون بروند، روی این پوشش چاقچور به تن میکردند که نوعی شلوار گشاد و بلند زنانه بود. در واقع تنبان نوعی زیرجامه بود که با لیفه یا بند به زیر شکم میبستند و اگر آن بند را میکشیدند تنبان از تن جدا میشد.
چاقچور به رنگهای متنوع بود و پای زنان را از گزند گرد و خاک در امان نگاه میداشت. زنان شهری روبند هم میزدند و با سگک یا قزنقفلی به پشت سر میبستند.
جنس سگک از طلا یا نقره یا برنج بود و جنس روبند از نوعی پارچهی کتان بود که از موصل به ایران میآوردند. در سفرنامهی ابراهیم بیک نویسنده گزارشی از وضع پوشش زنان پیش از مشروطیت به دست میدهد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/GHAJARRRR222.jpg
او مینویسد که در آن زمان زنان بیبند و بار شلیته میپوشیدند و موی سر را با چادر میپوشاندند اما در همان حال که جلو در خانه نشسته بودند میان پای آنان عریان بود. نویسندهی سیاحتنامهی ابراهیم بیک با مقایسهی پوشش زنان اروپایی و ایرانی از حجاب خرده میگیرد و حجاب را یکی از دلایل عقبماندگی ایرانیان و مانع تجدد میپندارد.
در زمان حکومت پهلوی به تدریج پوشش زنان و مردان غربی در ایران مرسوم شد و انواع زیرجامههای مردانه و زنانه به بازار آمد. زیرجامهی کاپیتان و تریومف از مارکهای معروف در آن دوره بود.
پرداختن به فرهنگ زیرجامه و فروشگاههایی که زیرجامه میفروختند و شرم و حیای مردم در خرید زیرجامه و در همان حال نمایش تجدد و آگاهی از مُد داستانی جدا و از برخی لحاظ خندهدار است که آن را به فرصتی دیگر وامیگذاریم.
نگارنده : حسین نوش آذر
نشر : رادیو زمانه
بازنشر : تاریخ ما » مجید علی آتشی
داستان زیرجامه به اندازهی تاریخ تمدن قدمت دارد. زیرجامه نزدیکترین جامه به پوست تن و از برخی لحاظ برانگیزانندهی خواهش تن است و با این حال در برخی موارد نفرتانگیز میتواند باشد. در سخن امروز به اتفاق به چگونگی تحول زیرجامه در غرب و در ایران نظری میافکنیم و خواهیم دید که چگونه از طریق پوششی که در زندگی روزانه گاهی چندان بدان فکر نمیکنند میتوانیم به فراز و فرود تمدن بشری پی ببریم.
داستانِ آدم و حوا و برگِ درخت انجیر
داستانِ زیر جامه با داستانِ آدم و حوا و با شرمِ انسان از عریانیاش در برابر خداوند آغاز میشود. در کتاب مقدس در باب دوم از سِفر پیدایش میخوانیم:
«مار که از همهی حیوانات صحرا هوشیارتر بود به حوا گفت از میوهی درختی که وسط باغ است بخورَد تا چشمانش باز شود و مانند خداوند عارف نیک و بد باشد. درخت معرفت در نظر حوا خوشنما آمد، میوهاش را گرفت و خورد و به شوهر خود هم داد و او نیز از آن میوه خورد. آنگاه چشمان آنها باز شد و فهمیدند که عریان اند. پس برگهای انجیر به هم دوختند و سترها برای خودشان ساختند. خداوند در این لحظه آدم را صدا کرد. آدم که از عریانیاش شرم داشت خودش را از خداوند پنهان کرده بود. گفت: چون آواز تو را در باغ شنیدم ترسان گشتم، زیرا که عریانم. پس خودم را پنهان کردم.» (کتاب مقدس)
با این حال مردمشناسان اعتقاد دارند انسان نه از روی شرم، بلکه بیشتر از روی عقل برای حفظ آلت تناسلیاش از گزندِ نور آفتاب و سرما و باد و بوران نخستین زیرجامه را از برگ و پوست درختان و پوست حیوانات برای خود فراهم آورد و ستر عورتش کرد.
با این حال زیرجامه در آن زمان تنها پوشش انسان بود و با پیدایش تمدن، وقتی که انسان از پارچه جامهای برای خود فراهم آورد، آنچه که زیرِ آن جامه میپوشید به زیرجامه در معنای مورد نظر ما بدل گشت.
در تمدن مصر، کاهنان و شاهزادگان و اشرافزادگان و فراعنه دو پیشبند نخی روی هم میپوشیدند تا خود را از دیگران متمایز کنند. پیشبند نخی که به تن نزدیک بود، ساده بود اما پیشبند دوم که روی این پیشبند ساده تن میکردند نقش و نگار داشت.
زنان درباری مصری هم سینه و عورتشان را با پارچه میپوشاندند و به لباس اهمیت میدادند و تلاش میکردند با لباسهای آراسته و پیرایهدار خود را ممتاز جلوه دهند.
در ایران باستان زنی زیبا بود که بلندبالا و سفیدرو باشد
زنان یونانی به رخت زیر و بخصوص به سینهبند علاقهی زیادی داشتند. زن یونانی با پارچه یا چرم پستانهایش را میپوشاند. این سینهبند که آن را استروفیوم (Strophium) میخواندند نخی داشت که زیر سینه گره میزدند تا پستان برجستهتر و زیباتر به نظر آید.
استاد جلال خالقی مطلق در مقالهای به زیبایی کمال مطلوب در تاریخ ایران میپردازد و در این مقاله نشان میدهد که در ایران باستان زنی زیبا بود که بلندبالا و سفیدرو و پستانهایش برجسته باشد.
زنان در ایران باستان هم مانند زنان یونانی پستانهایشان را با پارچه میپوشاندند و با نخ گره میزدند تا پستانهایشان برجستهتر و زیباتر جلوه کند و به یک معنا به زیبایی کمال مطلوب نزدیکتر شوند.
متأسفانه نگارنده سندی مبنی بر زیبایی کمال مطلوب مردانه در تاریخ ایران به دست نیاوردم. اما باید در نظر داشته باشیم که اصولاً از تمدن یونانی به این سو این زنان بودند که به زیبایی و پوشش خود و از جمله به زیرجامه اهمیت میدادند.
زنان رومی رسمِ سینهبند را از زنان یونانی و ایرانی گرفتند و اضافه بر آن پارچهای به عورتشان میبستند و این تکه پارچه را از پس و پیش آن قدر بالا میکشیدند تا عورت و باسنشان پوشانده شود و سرانجام آن را با لیفه به کمر گره میزدند. این پوشش را سوبلیگاکولوم (Subligaculum) میخواندند.
این دو پوشش به بیکینی در روزگار ما شباهت داشت و وقتی که میخواستند ورزش کنند این دو تکه رخت زیر را عریان میکردند و در اوقات دیگر زیر دامن میپوشیدند که به آن تونیکا (Tunika) میگفتند.
تونیکا را هم مردان و هم زنان رومی میپوشیدند و مهمترین جامهی آنان بود. تونیکا در واقع ردایی بلند بود و پیش از آن که زیرجامه باب شود، تنها همین ردا را به تن میکردند.
دامن ردای مردان چیندار بود و آن را توگا (Toga) میخواندند. به زودی مردان رومی هم بر گرتهی زیرجامهی زنان زیرجامهای برای خود فراهم آوردند. از آن پس بود که زیرجامهی مردانه در غرب مرسوم شد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Strophium1111.jpg
استروفیوم، سینهبند زنان یونانی (عکس:flavii)
زنان و مردان ایرانی زیرجامههای نخی، پشمی و ابریشمی میپوشیدند
در این زمان صنعت پارچهبافی در ایران رونق داشت و بافندگان ایرانی پارچهی ابریشمی و پشمی را با بهترین نقش و نگارها و زیباترین رنگآمیزیها به چینیان و هندیان و رومیان عرضه میداشتند. ابریشمبافی و ملیلهدوزی را که از دیگران آموخته بودند به حد کمال اعلای زیبایی در هنر و صنعت رسانده بودند. پارچهی ایرانی در بازارهای کرانهی فرات و در ارتاکزاتا و در بازارهای روم عرضه میشد.
اشراف ایرانی با لباس و مرکب و اسباب تجمل و زر و زیور خود را از دیگران ممتاز میکردند و زنان جامههای ابریشمین میپوشیدند.
از این رو هرچند بدبختانه از فرهنگ زیرجامه در ایران نشانهی درستی در دست نیست، اما به دلیل این داد و ستدهای بازرگانی و فرهنگی که ایرانیان با غرب برقرار کرده بودند میتوانیم تصور کنیم که زنان و مردان ایرانی زیرجامههای نخی، پشمی و ابریشمی میپوشیدند و با بهترین نقشها و رنگهای زیبا و با ملیلهدوزی این زیرجامهها را میآراستند و اگر این گونه آراستگیها در نزد تودهی مردم رواج نداشت، دستکم اشراف ایرانی از آن برخوردار بودند.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Strophium2222.jpg
استروفیوم (عکس:clarita)
داماد دو پستانبند و یک زیرجامه به خانهی پدر عروس میفرستاد
پس از زوال تمدن روم به دست بربرها و ژرمنها و انشقاق امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی، بربرها به لباس و مُد کاملاً بیاعتناء بودند. از میان فرهنگ پوشاک تنها ردای رومی یا توگا قبول عام یافت و از آن پس در غرب زیرجامه و فرهنگ زیر جامه کاملاً فراموش شد.
در زمان خلیفهی دوم، وقتی اعراب در دشت نهاوند به جنگ ایرانیان رفتند، فرماندهی ارتش عرب که نعمان نام داشت، نمایندهای به نام مغیره به نزد ایرانیان فرستاد.
در تاریخ طبری آمده است که افسران ایرانی لباس و کلاه و کمربندهای زیبا به تن داشتند و در چادرهایی از پارچهی استبرق به سر میبردند که با فرشهای زیبا که یکی از آنها در تمام نجد و حجاز به چشم نمیخورد فرش شده بود.
مغیره با پیرهن بلند که عربها آن را دشداشه میخوانند و عبای عادی که به تن داشت، در مقابل آن مردمی که در لباسهای فاخر و درخشان قیمتی غرق بودند ناچیز جلوه میتمود.
اما سرنوشت ایران از سرنوشت روم جدا نبود و همانگونه که بربرها امپراطوری روم را درنوردیدند، عربها هم دودمان ساسانی را برانداختند. با این حال سرنوشت ایران با سرنوشت امپراطوری اسلامی گره خورد و ایرانیان توانستند بخشی از زبان و فرهنگ خود و از جمله فرهنگ پوشاک را حفظ کنند. پوشاک زرتشتیان و روستائیان مناطق مختلف ایران بر درستی این نظر دلالت میکند.
مردان ایرانی پیراهن آستین کوتاه با دامن کوتاه و کمربند پهن میپوشیدند و زنان کوهستاننشین بر روی شلیته بلند و لیفهدار پیراهن بلند یا نیمه بلند به تن میکردند. شلیته را از پارچهی گلدار میدوختند و پرچین و شکن بود و لیفه داشت و پیراهن بلند روی آن میافتاد.
از این رو حتی اگر به دلیل کمبود پارچه از زیرجامه صرفنظر میکردند، میتوانیم تصور کنیم که شلیته حکم زیرجامه را داشت. در مناطق ساحلی گیلان زنان زیر شلیته شلوار مشکی میپوشیدند که تا ساق پا میرسید. این شلوار به منزلهی زیرجامه بود.
در عروسی ایرانی رسم بود که داماد پس از خواستگاری از عروس یک قواره چادر، یک دست پیراهن، یک تنبان، یک جفت کفش، دو جفت جوراب، دو پستانبند، یک زیرجامه و میوه و شیرینی بر چندین مجمع مینهاد و روانهی خانهی پدر عروس میکرد. این رسم نشانگر این است که فرهنگ زیرجامه از دیرباز در میان ایرانیان وجود داشت و حملهی اعراب نتوانست این رسم را براندازد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Subligaculum111.jpg
سوبلیگاکولوم (عکس:vicus)
برو که آزادکردهای عورت خویشی
سخن از جنگهای صدر اسلام شد. زینالعابدین رهنما در کتاب «زندگانی امام حسین» گزارشی تاریخی از جنگ صفین به دست میدهد و مینویسد که در این جنگ یک روز عمروعاص که بر فلسطین حکومت میکرد و به طمع حکومت بر مصر با معاویه همدست شده بود به میدان آمد و مبارز طلبید.
حضرت علی جلو او درآمد. عمروعاص که میدانست حریف حضرت علی نیست به پشت افتاد و برای این که خود را از دست علی نجات دهد عمداً پای خود را بالا برد و پیراهنش روی شکمش افتاد و عورتش نمایان شد. علی همان دم صورتش را برگرداند و گفت: لعنت خدا بر تو باد. برو که تو آزادکردهی عورت خویشی.
از این داستان چنین برمیآید که در آن زمان اعراب به پوشیدن همان دشداشه و عبا قناعت میکردند و با وجود آن که با تمدن ایرانی و بیزانس آشنا شده بودند فرهنگ پوشاکشان دگرگون نشده بود.
در قرون وسطی هیچکس زیرجامه نمیپوشید
در قرون وسطی در غرب نه مردان و نه زنان، هیچکس زیرجامه نمیپوشید. از قرن سیزدهم میلادی به بعد به تدریج نوعی ردای نخی در اروپا مرسوم شد که زنان و مردان زیر جامههایشان به تن میکردند. ردای زنان بلند بود و تا قوزک پا را میپوشاند. ردای مردان کوتاه بود و به کمر میرسید.
این ردا گرم بود و باعث میشد که پارچهی ضخیم و نامرغوب لباسهایی که در آن زمان مرسوم بود پوست را نیازارد. این گونه زیرجامهها را شب و روز از تن جدا نمیکردند. روزها حکم عرقگیر و زیرجامه را داشت و شبها به جای پیرهن خواب از آن استفاده میکردند.
اواخر قرون وسطی در اروپا نوعی شلوار کوتاه باب شد. برخی اشخاص متمول این شلوارک را زیر جامهی خود به تن میکردند. به این دلیل که مردم کوچه و بازار هنگام قضای حاجت میتوانستند آن ردای دراز را بالا بزنند و کارشان را بکنند، زیرجامه قبول عام نیافت.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/Toga1111.jpg
توگا، دامن ردای مردان (عکس:wikimedia)
از قرن هجدهم به بعد مردم به پوشاک و مد توجه بیشتری نشان دادند
با آغاز دورهی روشنگری از طریق دربارِ اسپانیا فرهنگ مُد و پوشاک در میان اشرافیت اروپا فراگیر شد. در آن زمان سینهی صاف را زیبایی کمال مطلوب میدانستند و به این جهت زنان تلاش میکردند با سینهبند برجستگی سینههایشان را بپوشانند.
با این حال کشاورزان و دیگر طبقات اجتماعی همان ردای بلند را که در قرون وسطی مرسوم بود به تن میکردند. برخی بازرگانان متمول چندین ردا داشتند که از آن میان برخی سوزندوزی و ملیلهدوزی بود.
از اواسط قرن هجدهم میلادی به بعد مردم به پوشاک توجه بیشتری نشان دادند و از آن زمان بود که صنعت مد به تدریج شکل گرفت.
زیرجامه به رنگ سفید بود و از کتان یا نخ تولید میشد. در آن زمان مردم متوسط به بهداشتشان بیشتر میرسیدند و زیرجامه را به دلایل بهداشتی به تن میکردند. از اواسط قرن نوزدهم به بعد زیرجامه به شکل امروزی طراحی و ابداع شد.
در سال ۱۸۷۶ میلادی ارتش پروس نوعی زیرجامهی پشمی را به پوشش سربازانش افزود. از آن پس صنعت تولید زیرجامه شکوفا شد و همزمان درک مردم از زیبایی هم دگرگون گشت. مردم به زیرجامه به تدریج خو گرفتند و انواع زیرجامهها با طرحها و نقشها و رنگهای گوناگون به بازار آمد.
در این میان به زیرجامهی زنان بیشتر توجه میشد و از این پوشش نمادی برای تنکامگی ساختند و پرداختند و به بازار آوردند، و با تأکید بر تنکامگی بود که بازار زیرجامهی زنانه و مردانه را گسترش دادند.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/shalite112.jpg
زنان قاجار، پاهایشان را با دامن، شلوار یا شلیته میپوشاندند (عکس:تاریخ اقتصادی ایران به روایت اسناد)
شلیته یا تنبان نوعی زیرجامه بود
پیش از مشروطه زنان در اندرونی پیراهن بلند میپوشیدند که تا روی زانو میرسید. پیراهن از پارچهی قلمکار توری، ابریشمی، کرباس، مخمل، نخ و حریر به رنگهای نارنجی، آبی، سبز و سفید بود. زنان پاهایشان را با دامن، شلوار یا شلیته میپوشاندند.
اگر میخواستند از اندرونی بیرون بروند، روی این پوشش چاقچور به تن میکردند که نوعی شلوار گشاد و بلند زنانه بود. در واقع تنبان نوعی زیرجامه بود که با لیفه یا بند به زیر شکم میبستند و اگر آن بند را میکشیدند تنبان از تن جدا میشد.
چاقچور به رنگهای متنوع بود و پای زنان را از گزند گرد و خاک در امان نگاه میداشت. زنان شهری روبند هم میزدند و با سگک یا قزنقفلی به پشت سر میبستند.
جنس سگک از طلا یا نقره یا برنج بود و جنس روبند از نوعی پارچهی کتان بود که از موصل به ایران میآوردند. در سفرنامهی ابراهیم بیک نویسنده گزارشی از وضع پوشش زنان پیش از مشروطیت به دست میدهد.
http://tarikhema.ir/images/2011/11/GHAJARRRR222.jpg
او مینویسد که در آن زمان زنان بیبند و بار شلیته میپوشیدند و موی سر را با چادر میپوشاندند اما در همان حال که جلو در خانه نشسته بودند میان پای آنان عریان بود. نویسندهی سیاحتنامهی ابراهیم بیک با مقایسهی پوشش زنان اروپایی و ایرانی از حجاب خرده میگیرد و حجاب را یکی از دلایل عقبماندگی ایرانیان و مانع تجدد میپندارد.
در زمان حکومت پهلوی به تدریج پوشش زنان و مردان غربی در ایران مرسوم شد و انواع زیرجامههای مردانه و زنانه به بازار آمد. زیرجامهی کاپیتان و تریومف از مارکهای معروف در آن دوره بود.
پرداختن به فرهنگ زیرجامه و فروشگاههایی که زیرجامه میفروختند و شرم و حیای مردم در خرید زیرجامه و در همان حال نمایش تجدد و آگاهی از مُد داستانی جدا و از برخی لحاظ خندهدار است که آن را به فرصتی دیگر وامیگذاریم.
نگارنده : حسین نوش آذر
نشر : رادیو زمانه
بازنشر : تاریخ ما » مجید علی آتشی