tina
11-29-2011, 10:33 AM
اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه (انسان بودن) را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند.
اسلام به این قضیه از دو بعد نظر میکند.1.بعد انسانی و فطری.2.بعد جنسی و غریزی.
1- اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه (انسان بودن) را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. در حدیثی آمده که امام صادق(ع)در پاسخ به سؤالی در مورد دوستی و محبت فرموده:«هل الدین الا الحب، آیا دین جز دوستی و محبت است؟!» احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید:«ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسند برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند» بر این اساس نگاه بیروح و بیعاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی، با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست. حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است پیامبر اکرم(ص) فرمود:(من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم، هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست)
در قرآن از محبت و دوستی این چنین یاد می کند:«عَسی اللَّهُ أَن یجْعَلَ بَیْنَکمْ وَ بَینَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنهُم مَّوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ، امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید، دوستی برقرار کند، و خدا تواناست، و خدا آمرزنده مهربان است»
2- بعد دیگر جنبة غریزی است که کسی، کس دیگری را تا سر حد طبیعی ترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود جنبه جنسی گره میخورد . این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آن چه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دستمایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیباشناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوس و شهوترانی افسار گریخته اما آن چه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشوئی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آن چه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت زمینه وقوع انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است و خلاصه این که اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد دختر و پسر جوان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سرکنند زیرا که قطعاً این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسأله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آنجا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است را او را رها نکرده است و آن چه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخن گفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد.
اسلام به این قضیه از دو بعد نظر میکند.1.بعد انسانی و فطری.2.بعد جنسی و غریزی.
1- اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه (انسان بودن) را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. در حدیثی آمده که امام صادق(ع)در پاسخ به سؤالی در مورد دوستی و محبت فرموده:«هل الدین الا الحب، آیا دین جز دوستی و محبت است؟!» احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید:«ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسند برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند» بر این اساس نگاه بیروح و بیعاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی، با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست. حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است پیامبر اکرم(ص) فرمود:(من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم، هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست)
در قرآن از محبت و دوستی این چنین یاد می کند:«عَسی اللَّهُ أَن یجْعَلَ بَیْنَکمْ وَ بَینَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنهُم مَّوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ، امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید، دوستی برقرار کند، و خدا تواناست، و خدا آمرزنده مهربان است»
2- بعد دیگر جنبة غریزی است که کسی، کس دیگری را تا سر حد طبیعی ترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود جنبه جنسی گره میخورد . این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آن چه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دستمایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیباشناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوس و شهوترانی افسار گریخته اما آن چه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشوئی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آن چه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت زمینه وقوع انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است و خلاصه این که اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد دختر و پسر جوان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سرکنند زیرا که قطعاً این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسأله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آنجا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است را او را رها نکرده است و آن چه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخن گفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد.