PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آتشی پر زخم ، از فقر



mehraboOon
11-22-2011, 12:52 AM
http://upload.iranvij.ir/images_aban/20456387168602463807.jpg

می نویسد مشق ِ خود ، یا وزن ِ من ، بر دفترش ؟
درسهای غم ، چه کوهی گشته اینسان بر سرش !!
بی ترازو هم بدانم ، از نبود ِ عدل و داد ،........
دشنه ی سنگین و بی رحم ِ زمانه ، در شکسته پیکرش !
آتشی پر زخم ، از فقر و بلا ،... انداخته یی ، ای روزگار ،...
تو که می گفتی ، بسوزند خشک و تر ، با هم ز جان ، پروردگار !
وای بر من ،... وای بر دریای بی ساحل ، ز موج ،...
بی کسان را بر زمین ،..! نامردها را، کی نشاندی تخت ِ اوج ؟؟؟
این چه وجدان است که خوابیده ، ندارد جو عذاب !؟
تو چه آسان هستی و دردا ، زنی خود را بخواب !
آزمودن بس دگر ،.. !!!!! این کودک ِ بی کس ، ببین ،...
با ترازویش ، چه میزان می شناسد ،.. وزن ِ هر نامرد ِ بر روی زمین !


همین و بس