M.A.H.S.A
11-16-2011, 12:27 PM
می خواهم مجرد بماااااااااااااااانم !!
http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/112490.jpg
حتما اينها از تنها بودنشان لذت می برند، از اينكه جز به پدر و مادرشان نبايد به كس ديگری جواب بدهند، و وقتی سرشان را روی بالش میگذارند فقط به خودشان و دنيايشان فكر میكنند.
ازدواج بیرون آمدن از پوسته تنهایی است، وقتی مجردی در لاك تنهایی فرو رفتهای؛ ازدواج شریك كردن یك نفر دیگر در همه زندگی خودت است، وقتی مجردی شریكی نداری؛ ازدواج تولد یك خانواده جدید است، وقتی مجردی خانوادهات همانی است كه بود؛ ازدواج هویتی جدید برای مرد و زن است، وقتی مجردی چیزی جز دختر و پسر خانواده نیستی؛ ازدواج یك دنیا وظیفه و تعهد است، وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی كه مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.
باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبتهایشان را مو به مو گوش داد و آن وقت نتیجه گرفت كه دنیای تاهل جذابتر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی كه سفره دلشان را پهن كردهاند راست گفته باشند و از احساسات واقعیشان پرده برداشته باشند.
بیشتر آدمها هیچ وقت از شرایطی كه دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی میرسند باز هم افسوس گذشته را میخورند یا نگاهشان به داشتههای دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف میزنند دچار همین حس میشوند برای همین است كه حرف آدمها در مورد این دو دوره از زندگی را نمیتوان ملاك قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحثها آنچه كه نمیشود در آن شك كرد مزایایی است كه به واسطه ازدواج سهم آدمها میشود و محدودیتهایی كه پس از ازدواج دست و پای آدمها را میبندد.
وقتی ازدواج میكنی از زندگی قبلیات كنده میشوی از تمام چیزهایی كه پدر و مادرت برایت خواستهاند و همهشان دلخواهت نبودند، آن وقت خودت خانم یا آقای یك خانه میشوی درست مثل پدر و مادرت با همان خوبیها و البته بدیها و نقصهایی كه نمیخواهی میراثدارشان باشی.
وقتی ازدواج میكنی اگر عاشق همسر و زندگی جدیدت باشی، طعم خوش زندگی 2 نفره را حس میكنی و حاضر نمیشوی دیگر به دوران تنهاییات برگردی؛ دورانی كه مجرد بودی و هیچ وقت هویت جداگانهای از خانوادهات نداشتهای. وقتی ازدواج میكنی دیگر خودت هستی و همسرت با یك دنیا مسوولیت و تعهد كه هیچ كس جز خودت و او نباید زیر بارشان برود.
در خانه متاهلی همه وظایف روی دوش زن و مرد خانه است و بهتر میشود اگر آنها خودشان دست به دست هم، كارها را پیش ببرند چون انتظار كمك از دیگران فقط به زیبایی و استقلال زندگی متاهلی ضربه میزند.
اگر حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی هم باشد دیگر شرایط پیچیدهتر میشود، ولی با وجود همه این پیچیدگیها زندگی متاهلی معجزهای دارد كه دوران تجرد با همه آزادیها و خوشیهایش به پای آن نمیرسد، البته اگر تو بازیگر ازدواجی موفق باشی و در كنار همسرت دومین بال یك پرنده برای پرواز رو به سوی اوج باشی.
تجرد ، فرصتی برای رشد
همانقدر كه یك ازدواج خوب میتواند آدمها را رشد بدهد دوران مجردی هدفمند هم میتواند باعث اوج گرفتن آنها بشود. اگر در یك خانواده مهربان و وظیفهشناس كه همه اعضای آن به خاطر خوشبختی هم تلاش میكنند به دنیا آمده باشی و خودت هم اینگونه آفریده و رشد كرده باشی حتما دوران تجرد خوبی خواهی داشت.
تا وقتی یك دانشآموز هستی و وظیفهای جز ساختن خودت نداری ماندن در خانه پدر و مادر فرصت خوبی است كه تا میتوانی رشد كنی و برای روزهای بهتر آماده شوی. وقتی راه دانشگاه و داشتن حرفهای مناسب را هم در پیش گرفتی مجرد بودن میتواند عصای دستت برای پیشرفت باشد چون آن وقت هم دغدغهای جز موفق شدن نداری.
در دوران مجردی میشود آرزوهای خوبی برای آینده طراحی كرد، میشود در دنیای نیامده آینده، نقش شاهزادهای را بازی كرد كه همه چیز وفق مرادش پیش میرود و كسی سر راهش پیدا نمیشود كه مانع بتراشد و سنگاندازی كند. در این دوران میشود تا جایی كه ممكن است خوشحال بود و از نعمت زیر سایه پدر و مادر بودن استفاده كرد.
اما این احساسات زیبا هم تا زمانی خوب هستند و رویاها تا یك سنی آدمها را ارضا میكنند، شاید وقتی ما آدمها به این مرز احساسی میرسیم همان زمانی باشد كه تاریخ مصرف دوران مجردی تمام شده و حس تاهل از زیر پوسته كهنه تجرد قصد خودنمایی دارد.
مجرد ماندن باعث خوشبختی مطلق نمیشود، درست مثل اینكه ازدواج كردن موجب سعادت ابدی نمیشود.
كسی كه مجرد است یا متاهل خوشبخت یا بدبخت مطلق نیست چون چه تجرد و چه تاهل، 2 دوره از زندگی است كه بسته به اینكه چگونه به آن نگاه كنی میتواند تلخ یا شیرین باشد.
متاهل بودن به معنی رسیدن به همه چیز نیست، همانطور كه مجرد بودن باعث از دست دادن همه چیز نمیشود.
http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/112490.jpg
حتما اينها از تنها بودنشان لذت می برند، از اينكه جز به پدر و مادرشان نبايد به كس ديگری جواب بدهند، و وقتی سرشان را روی بالش میگذارند فقط به خودشان و دنيايشان فكر میكنند.
ازدواج بیرون آمدن از پوسته تنهایی است، وقتی مجردی در لاك تنهایی فرو رفتهای؛ ازدواج شریك كردن یك نفر دیگر در همه زندگی خودت است، وقتی مجردی شریكی نداری؛ ازدواج تولد یك خانواده جدید است، وقتی مجردی خانوادهات همانی است كه بود؛ ازدواج هویتی جدید برای مرد و زن است، وقتی مجردی چیزی جز دختر و پسر خانواده نیستی؛ ازدواج یك دنیا وظیفه و تعهد است، وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی كه مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.
باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبتهایشان را مو به مو گوش داد و آن وقت نتیجه گرفت كه دنیای تاهل جذابتر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی كه سفره دلشان را پهن كردهاند راست گفته باشند و از احساسات واقعیشان پرده برداشته باشند.
بیشتر آدمها هیچ وقت از شرایطی كه دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی میرسند باز هم افسوس گذشته را میخورند یا نگاهشان به داشتههای دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف میزنند دچار همین حس میشوند برای همین است كه حرف آدمها در مورد این دو دوره از زندگی را نمیتوان ملاك قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحثها آنچه كه نمیشود در آن شك كرد مزایایی است كه به واسطه ازدواج سهم آدمها میشود و محدودیتهایی كه پس از ازدواج دست و پای آدمها را میبندد.
وقتی ازدواج میكنی از زندگی قبلیات كنده میشوی از تمام چیزهایی كه پدر و مادرت برایت خواستهاند و همهشان دلخواهت نبودند، آن وقت خودت خانم یا آقای یك خانه میشوی درست مثل پدر و مادرت با همان خوبیها و البته بدیها و نقصهایی كه نمیخواهی میراثدارشان باشی.
وقتی ازدواج میكنی اگر عاشق همسر و زندگی جدیدت باشی، طعم خوش زندگی 2 نفره را حس میكنی و حاضر نمیشوی دیگر به دوران تنهاییات برگردی؛ دورانی كه مجرد بودی و هیچ وقت هویت جداگانهای از خانوادهات نداشتهای. وقتی ازدواج میكنی دیگر خودت هستی و همسرت با یك دنیا مسوولیت و تعهد كه هیچ كس جز خودت و او نباید زیر بارشان برود.
در خانه متاهلی همه وظایف روی دوش زن و مرد خانه است و بهتر میشود اگر آنها خودشان دست به دست هم، كارها را پیش ببرند چون انتظار كمك از دیگران فقط به زیبایی و استقلال زندگی متاهلی ضربه میزند.
اگر حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی هم باشد دیگر شرایط پیچیدهتر میشود، ولی با وجود همه این پیچیدگیها زندگی متاهلی معجزهای دارد كه دوران تجرد با همه آزادیها و خوشیهایش به پای آن نمیرسد، البته اگر تو بازیگر ازدواجی موفق باشی و در كنار همسرت دومین بال یك پرنده برای پرواز رو به سوی اوج باشی.
تجرد ، فرصتی برای رشد
همانقدر كه یك ازدواج خوب میتواند آدمها را رشد بدهد دوران مجردی هدفمند هم میتواند باعث اوج گرفتن آنها بشود. اگر در یك خانواده مهربان و وظیفهشناس كه همه اعضای آن به خاطر خوشبختی هم تلاش میكنند به دنیا آمده باشی و خودت هم اینگونه آفریده و رشد كرده باشی حتما دوران تجرد خوبی خواهی داشت.
تا وقتی یك دانشآموز هستی و وظیفهای جز ساختن خودت نداری ماندن در خانه پدر و مادر فرصت خوبی است كه تا میتوانی رشد كنی و برای روزهای بهتر آماده شوی. وقتی راه دانشگاه و داشتن حرفهای مناسب را هم در پیش گرفتی مجرد بودن میتواند عصای دستت برای پیشرفت باشد چون آن وقت هم دغدغهای جز موفق شدن نداری.
در دوران مجردی میشود آرزوهای خوبی برای آینده طراحی كرد، میشود در دنیای نیامده آینده، نقش شاهزادهای را بازی كرد كه همه چیز وفق مرادش پیش میرود و كسی سر راهش پیدا نمیشود كه مانع بتراشد و سنگاندازی كند. در این دوران میشود تا جایی كه ممكن است خوشحال بود و از نعمت زیر سایه پدر و مادر بودن استفاده كرد.
اما این احساسات زیبا هم تا زمانی خوب هستند و رویاها تا یك سنی آدمها را ارضا میكنند، شاید وقتی ما آدمها به این مرز احساسی میرسیم همان زمانی باشد كه تاریخ مصرف دوران مجردی تمام شده و حس تاهل از زیر پوسته كهنه تجرد قصد خودنمایی دارد.
مجرد ماندن باعث خوشبختی مطلق نمیشود، درست مثل اینكه ازدواج كردن موجب سعادت ابدی نمیشود.
كسی كه مجرد است یا متاهل خوشبخت یا بدبخت مطلق نیست چون چه تجرد و چه تاهل، 2 دوره از زندگی است كه بسته به اینكه چگونه به آن نگاه كنی میتواند تلخ یا شیرین باشد.
متاهل بودن به معنی رسیدن به همه چیز نیست، همانطور كه مجرد بودن باعث از دست دادن همه چیز نمیشود.