PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قرآن هدایتگر عقل و جان



M.A.H.S.A
11-15-2011, 06:36 PM
قرآن هدایتگر عقل و جان
از آنجا كه قرآن كریم، كتاب هدایت انسان است، لذا می باید برای تمامی زمینه های هدایت، رهنمود داشته باشد و قرآن كریم، در این زمینه ها، ساكت نیست. بلكه برای تمامی آنها حرف و سخن دارد:
1.یكی از مقدمات هدایت علم است.
قرآن كریم در این زمینه خطاب به رسول گرامی اسلام می فرماید:

«...و أنزل الله علیك الكتاب و الحكمة و علّمک ما لم تكن تعلم » (سوره نساء، آیه 113)
یعنی، نزول قرآن، كتاب و حكمت، تعلیمی است به تو كه خود توانایی كسب آن را نداشتی.
در فرازی دیگر، خطاب به انسان ها می فرماید:

« كما أرسلنا فیكم رسولاً منكم یتلوا علیكم آیاتنا و یزکّیکم و یعلّمکم الكتاب و الحكمة و یعلّمکم مّا لم تكونوا تعلمون »

(سوره بقره، آیه 151)
یعنی،« چنانكه رسول گرامی خود را فرستادیم كه آیات ما را برای شما تلاوت كند و نفوس شما را از پلیدی و آلودگی جهل و شرك، پاك و منزه سازد و به شما تعلیم شریعت و حكمت دهد و از او بیاموزید، آن چه را نمی دانید و نمی توانید بدون او فراگیرید.»
2. از دیگر مقدمات هدایت، تفكر است.
قرآن كریم در این زمینه بیاناتی نورانی دارد. در یك جا می فرماید:

« و أنزلنا إلیك الذّكر لتبیّن للنّاس ما نزّل الیهم و لعلّهم یتفکّرون » (سوره نحل، آیه 44)
معنای، آیه شریفه این است: « ما قرآن را به سوی تو نازل كردیم تا بیان كنی برای مردم آن چه به آنان نازل شده، باشد كه آنان تفكر كنند.»
در جایی دیگر می فرماید:

«...و تلك الامثال نضربها للنّاس لعلّهم یتفکّرون » (سوره حشر، آیه 21)
خدای بزرگ می فرماید: « این مثل ها را برای انسان ها بیان می كنیم، باشد كه آنان اهل فكرت باشند و در آنها تفكر نمایند.»
3. تعقل نیز از مقدمات هدایت است.
قرآن كریم دو زمینه تعقل می فرماید:

« انّا أنزلناه قرآناً عربیّاً لّعلّکم تعقلون » (سوره یوسف، آیه 2)
یعنی: « این قرآن كریم را ما به صورت كتاب عربی فرستادیم، باشد كه شما (با تعلیمات آن) عقل و هوش بیابید و معارف آن را تعقل كنید.»
در آیه ای دیگر در عظمت و شرافت قرآن می نماید.

« لقد أنزلنا الیكم كتاباً فیه ذكركم أفلا تعقلون » (سوره انبیاء، آیه 10)
همانا ما به سویتان كتابی كه مایه شرافت و عزت شما است، فرستادیم. آیا نباید در این كتاب بزرگ تعقل كرده و حقایق آن را فهم كنید.
در آیه نورانی دیگری، سیر تكاملی جسم انسانی را تشریح می كند و آن گاه می فرماید، در این ها تعقل كنید.

« هو الذی خلقكم مّن تراب ثمّ من نّطفة ثمّ من علقة ثمّ یخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شیوخاً و منكم مّن یتوفّی من قبل و لتبلغوا اجلاً مّسمّی و لعلّکم تعقلون »

(سوره غافر، آیه 67)
می فرماید: « اوست خدایی كه شما را از خاك _ ناچیز _ بیافرید و سپس از قطره آب نطفه و آنگاه از خون بسته علقه، پس شما را از رحم مادر به صورت طفلی بیرون آورد تا آن كه به سن رشد و كمال برسید و باز پیری سالخورده شوید و برخی از شما از سن پیری وفات كنید و همه به اجل معین خود _ این چنین كردیم تا _ مگر قدرت خدا را تعقل كنید.»
خدای كریم، زنده و میرانده شدن زمین را نیز سزاوار تعقل می داند و می فرماید:

« اعلموا انّ الله یحي الارض بعد موتها قد بیّنّا لكم الآیات لعلّکم تعقلون » (سوره حدید، آیه 17)
بدانید كه زمین را خدا پس از مرگ زنده می گرداند. ما آیات و ادله قدرت خود را برای شما بیان كردیم تا مگر فكر و عقل به كار ببندید.
هنگامی كه « عقل »آماده هدایت شد و مقدمات آن را پیمود، « جان » برای پذیرش نور الهی مهیا می شود.
به پروریدن خود می آغازد و امراض را با نابود كردن میكروب های پلیدی و پلشتی، از جان خود می زداید و به « دارالسلام » پا می نهد.
اینجاست كه زندگانی جاودانه اش را در ظلّ عنایات و توجهات خاصّه حضرت حقّ جل و علی، آغاز و مصداق آیه كریمه « ... هم یستبشرون » می شود.
در تاریخ می توان از « سلمان فارسی » نام برد و از « ابوذر غفاری » مثال او، « یاسر و سمیه »را زیر شكنجه دید كه خدای را می خواند و « فضه » كنیز بزرگ بانوی بشریت را خواند تا او ما را با كلام الهی، پاسخ گوید. « معروف كوفی » را می توان در آستان خانه نورانی امام رضا علیه السلام مشاهده نمود و از او امان نامه سفر خواست و « حسین بن روح » را ملاقات نمود و از او آدرس امام زمان را خواست.
این نمونه ها و صدها نمونه از این قبیل، برگ های كهن سال تاریخ را پر كرده است.
به راستی چگونه می توان به تحلیل شخصیت این بزرگان نشست؟
این پاسخ را فقط می توان از قرآن خواست. زیرا قرآن است كه آنان را بزرگ نموده و الا فرقی بین آنان و دیگر انسان های خفته و خاموش و بی نام تاریخ نبود.
قرآن كریم، دلیل نورانی شدن جان های این بزرگان را این گونه تبیین می كند:
1. به آنها علم آنچه را نمی دانند می آموزد: «...یعلّمکم ما لم تكونوا تعلمون »

(سوره بقره، آیه 151)
2. آنها را به تفكر وا می دارد: « و أنزلنا إلیك الذّكر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم و لعلّهم یتفکّرون »

(سوره نحل، آیه 44)
3. آنها را توصیه به تعقل می كند: «...قد بیّنا لكم الآیات إن كنتم تعقلون »

(سوره آل عمران، آیه 118)
اینجاست كه جان آماده می شود و خود را در معرض عنایات الهی قرار می دهد و:
الف: شفا و رحمت را از ژرفای دل می پذیرد، چون:

« و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة لّلمؤمنین »(سوره اسراء، آیه 82)
ب: از پذیرش رحمت الهی، شفا یافتن، قلب نور الهی را نیز می گیرد و منور می شود. زیرا:

«...قد جائكم من الله نور...» (سوره مائده، آیه 15)
ج: وقتی قلب، نورانی به نور حضرت حق شد، هدایت می یابد. زیرا:

« یهدي به الله » (سوره مائده، آیه 169)
د: بعد از این مراحل، به دار السلام الهی پا می نهد، زیرا:

« والله یدعوا الی دارالسلام » (سوره یونس، آیه 25)
اینجاست كه شرافت مخاطب بودن حق را می یابد و خداوند بر او سلام می فرستد و می فرماید:

« و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً » (سوره مریم، آیه 15)