PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زن و شوهرهای موفق چگونه مشکلاتشان را حل می کنند؟



M.A.H.S.A
11-15-2011, 05:06 PM
http://www.persian30.com/image/thumb/2011/11/1320251859.jpg

رضایت مندی زناشویی را نمی‌توان صرفاً بر اساس فشارهای روانی بیرونی تبیین کرد، زیرا تمامی ازدواج‌ها دست کم با چند فشار روانی مواجه هستند. در بسیاری از خانواده‌ها فقر، تعدد فرزندان و بیماری وجود دارد، اما در عین حال، موفق بودند و بسیاری از ازدواج‌هایی که هیچ کدام از این موارد در آن ها وجود نداشته است، به شکست منتهی شده‌اند. تفاوت ازدواج های شادکام و ناشاد را حداقل تا حدودی می‌بایست در پرتو شیوه‌ای تبیین کرد که طرفین به فشار روانی پاسخ می‌دهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

پاداش‌ها

یک منبع بسیار با اهمیت رضایت مندی در ازدواج عبارت است از پاداش‌هایی که طرفین به یکدیگر می‌دهند. «جیکسون، والدون و مور» دریافتند که زن و شوهرهای شادکام در عوض پاداش هایی که از یکدیگر دریافت می کنند به همدیگر پاداش می دهند، اما رفتار تنبیه کننده طرف مقابل را نادیده می گیرند. آن ها در مورد رفتار خوب تقابل دارند اما رفتار طرف مقابل را تلافی نمی کنند. برعکس، زوج های ناراضی رفتار پاداش دهنده یکدیگر را نادیده می گیرند اما دائماً با تنبیه کردن رفتار نامطلوب طرف مقابل، دست به مقابله می زنند.

چه نوع پاداش هایی در ازدواج به کار می آید؟ پاداش های بسیاری وجود دارد و برای افراد مختلف چیزهای متفاوتی از کارکرد پاداش دهنده برخوردارند. یک شنونده خوب بودن، هم بازی یا همراه یک پیاده روی بودن، تحسین کردن، کمک کردن در کارها به یکدیگر، آوردن یک نوشیدنی در طول روز، و هر چیزی که فکر می کنید برای همسرتان پاداش محسوب می شود.

«گارنر» در سال 1981 گزارش کرد زن و شوهرهایی که دست از تحسین و تمجید یکدیگر بر داشته اند به مرحله ای رسیده اند که از آن به بعد یکدیگر را ناجذاب تلقی می کنند.

ادراک درست و دقیق

زوج های شادکام در شناخت یکدیگر توفیق دارند. آن ها یکدیگر را به درستی و با دقت ادراک می کنند. زن و شوهرهای ناراضی چنین نیستند. به چند دلیل ادراک درست در شادکامی زناشویی نقش دارد. می دانیم که پاداش دو جانبه در روابط از اهمیت برخوردار است، اما در صورتی می توانیم طرف مقابل را خشنود سازیم که از علایق او آگاه باشیم. وانگهی، معمولاً نمی توان مسائل و مشکلات را حل کرد مگر آن که هر دو طرف نسبت به آن مشکل آگاه باشند.

اگر زن و شوهرها در ابتدای زندگی هم شناخت درستی از یکدیگر داشته باشند ممکن است در دام بازنمایی های پایدار بیفتند. بازنمایی پایدار به این معنا است که ما بر اساس دانسته های قبلی خود در مورد همسرمان رفتار می کنیم؛ به این صورت ممکن است از درک تغییرات همسرمان باز بمانیم. فقط معدودی از انسان ها در سن 28 سالگی همانی به نظر می رسند که در سن 18 سالگی به نظر می رسیدند.

ارتباط و تبادل نظر

همسران چگونه می توانند یکدیگر را بهتر بشناسند؟ گفت وگو! اولین ابزار میسر برای به حداقل رساندن گژفهمی در ازدواج، تبادل پیام است.

اگر زن و شوهرها در وضعیت گشوده و بی پرده با یکدیگر صحبت کنند، احتمال اینکه یک نفر بدون آگاهی طرف مقابل تغییر کند، وجود نخواهد داشت و طرفین از آنچه دیگری را خشنود یا ناخشنود می سازد، بیشتر مطلع بوده و اگر همسر او درباره امری ناراحت و ناراضی باشد، متوجه این قضیه می شود. بک و جونز دریافتند ارتباط ضعیف رایجترین مشکل ازدواج های پر دردسر است.

مهارت های مسئله گشایی

بین دو نفر همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد و بیشتر اداره و حل این اختلاف ها با شادکامی ازدواج ارتباط دارد. یک مورد تفاوت در این است که آیا به محض پدیدار شدن اختلاف نظر، مستقیماً از آن صحبت شود یا نه. زن و شوهرهای شادکام گرایش دارند که به هنگام بروز مشکل به بحث راجع بع آن بپردازند؛ زوج های ناراضی ظاهراً آن را نادیده می گیرند اما از یاد نمی برند و همچون یک سند مهر و موم شده حفظ می کنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ مجدداً آن را به جریان بیندازند.

«پیترسن» متوجه شد رایجترین الگوی ازدواج های مسئله دار آن است که همسری پس از آنکه طرف مقابل کاری کرد یا سخنی گفت، به جای آنه بکوشد درباره اش گفتگو کند، آن را نادیده می گیرد.

«ل. روبین» متوجه شد که زن و شوهرهای ناراضی اجازه می دهند تا رنجش و دلخوری هایشان در طول زمان بر روی هم انباشته شوند و آن گاه است که به بحث راجع به آن ها می پردازند.

طبق تحقیقات گاتمن در ازدواج های شادکام وقتی یکی از طرفین راجع به چیزی گلایه می کند، طرف مقابل با توجه کردن به او و پاسخ دادن به شیوه ای بی طرفانه و توام با درک، دست به استفاده از مهارت های گوش فرا دادن فعال می زند. اما در یک ازدواج ناموفق وقتی یکی از طرفین دست به شکوه و گلایه می زند، طرف مقابل به صورت مقابله به مثل پاسخ می دهد برای مثال:

- تو زباله ها را فراموش کردی بیرون بگذاری؟

- بله، پس اون ظرف هایی که تمام سینک ظرف شویی را گرفته اند چی؟

تحقیقات دیگر نشان از تفاوت های بسیاری دارد.

- زوج های موفق بر موضوع تمرکز می کنند درصورتی که زوج های ناموفق بیشتر بر روی شخص تمرکز می کنند و در دل مشکلات بیشتر به دنبال مقصر می گردنند تا حل مسئله.

- زوج های ناموفق برای حل مشکلات اعمال زور، فشار، تهدید و گرو کشی می کنند.« اگر بخوای اینجوری بکنی اصلاً خونه مادرت نمی ریم" " ... امشب خبری از شام نیست»

- زن و شوهرهای موفق مصالحه می کنند، از روش برنده-برنده استفاده کرده و به توافق می رسند در صورتی که زوج های ناموفق به دنبال بردن هستند.

و در نهایت زوج های موفق در برابر مشکلات دست به ابتکار می زنند ولی زوج های ناموفق بر نظر خود تاکید دارند. جالب است که زوج های موفق در این مواقع از پاداش های کوچک برای حل مشکل استفاده می کنند اما زوج های ناموفق نمی خواهند حتی یک قدم از موضع خود عقب بکشند.