PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قم در آينه روايات



sorna
11-13-2011, 11:22 PM
http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/07/54.gif



در فضليت شهر قـم و اهل آن, روايات بـي شماري وجـود دارد. علامه بزرگوار شهيد قاضـي نـورالله شـوشتـري در ايـن زمينه مـي گـويـد:
«اخباري كه درفضليت قم و اهل قـم از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (عليهم السلام) روايت شـده, فراوان است.»(1) از ايـن رو به ذكر گزيده اي از آنها مي پردازيم:
1ـ روي علي بـن محمد العسكري عن ابيه عن جده عن اميرالمـومنيـن (ع) قـال: قـال رسـول الله (ص): ((لمـا اسـري بـي الـي السمـاء الرابعه, نظرت الي قبه مـن لولولها اربعه اركان و اربعه ابـواب كاءنها مـن استبرق اءخضر. قلت: يا جبـرئيل, ما هذه القبه التـي لـم ارفي السماء الرابعه احسـن منها؟ فقال: يا حبيبي محمد, هذه صـوره مـدينه يقـال لها قـم, يجتمع فيها عبـادالله المـومنـون.
ينتظرون محمـدا و شفاعته للقيامه و الحساب. يجـري عليهم الغم و الهم و الاحزان و المكاره...))(2) پيامبر(ص) فرمـود: هنگامـي كه به آسمان چهارم(3) برده شدم, به گنبدي از لولـو كه چهار ركـن و چهار در داشت و گويا از حرير سبز بود, نگريستم. گفتـم: جبرئيل, ايـن گنبـدي كه بهتر از آن را در آسمان چهارم نـديـده ام, چيست؟ جبرئيل گفت: محبـوبـم محمـد, ايـن صـورت شهري است كه بـدان قـم گـويند.در آن بندگان مـومـن خـدا جمع مـي شـوند و منتظر محمـد و شفاعتـش در روز قيامت و حسابرسـي هستند. بر آنان غم و انـدوه و نـاراحتيها و نـاخشنـوديها وارد نمـي شـود...
سرزمين نجيبان
2ـ عن حماد الناب قال: كنا عند ابـي عبـدالله (ع) و نحـن جماعه اذ دخل عليه عمران بـن عبدالله القمـي فساءله و بره و بشه فلما اءن قام, قلت لابـي عبـدالله (ع) مـن هذاالذي بررت به هذا البر؟ فقال: ((مـن اهل البيت النجباء ـ يعني اهل قم ـ ما ارادهم جبار مـن الجبابره الا قصمه الله)) (6).
شخصي به نام حماد ناب گفت: به همـراه جماعتـي در حضـور امام صـادق (ع) بـوديـم كه عمـران بـن عبدالله قمـي وارد شد. امام از او احـوالپرسـي كرد و خـوشحالـش نمـود. وقتي او برخاست و رفت به ابي عبدالله (ع) (7) عرض كردم:اين چه كسـي بـود كه با او ايـن گـونه خـوشرفتاري كرديـد؟ امام فرمود: او از جمله خاندان نجيبان ـ يعني اهل قـم ـ است. هيچگاه هيچ گردنكشي از طاغيان نسبت به آنان سـوء قصد نمي كند مگر اينكه خداوند او را در هم مي شكند.
به فرض آنكه روايت فـوق از امام صادق(ع) صادر شده باشـد, مسلما منظور ايشان ايـن نبـوده كه هيچ حاكـم و ظالـم و گردنكشـي گرچه براي مدتـي كـوتاه بر قـم مسلط نشـده و حكمرانـي نكرده است.(8)
شايـد مقصـود امام ايـن بوده كه به اصطلاح مقتضـي بـراي نابـودي جباراني كه نسبت به قـم سوء قصد داشته ولي موانعي چـون گناه كه از سوي عده اي از اهالي قـم صادر شده, باعث گرديده كه حكام ظالم بـر آنجا تسلط پيـدا كننـد. و اصـولا با تـوجه به آنكه خـداونـد سـرنـوشت هيچ ملتـي را تغييـر نمـي دهـد مگـر اينكه خـود آنــان بخـواهند.(9) مي تـوان استنباط كرد كه علت اصلي سلطه بيگانگان و ستمگران بر مردم قـم و نيز بـر ايران و ديگـر كشـورهاي اسلامـي, چيزي جز كردار ناشايست آن ياجمعي از آنان و به فرامـوشـي سپردن دستـورات الهي نبـوده است. خـداونـد در ايـن باره فرمـوده است:
«... ان الله لا يغير ما بقـوم حتي يغيروا ما بانفسهم...))(10) يعني خداوند سرنوشت هيچ ملتي را دگرگـون نمي كند مگر اينكه آنان آنچه را كه در خـودشـان هست, تغييـر دهنـد.
ـ حجت بلاد
3ـ عن ابـي عبدالله (ع) قال: ((ان الله احتج بالكـوفه علي سائر البلاد و بالمـومنيـن من اهلها علي غيرهـم مـن اهل البلاد و احتج ببلـده قـم علـي سائر البلاد و باءهلها علـي جميع اهل المشـرق و المغرب مـن الجـن و الانس و لـم يدع الله قـم و اهله مستضعفا بل وفقهم و ايدهـم... و سياءتـي زمان تكـون بلده قـم واهلها و حجه علي الخلائق و ذلك في زمان غيبه قائمنا(ع) الي ظهوره و لـولا ذلك لساخت الارض باهلها. و ان الملائكه لتـدفع البلايا عن قـم و اهله, و ما قصده جبار بسـوء الا قصمه قاصـم الجباريـن عنهم بـداهيه او مصيبه او عدو. و ينسي الله الجباريـن في دولتهم ذكر قـم و اهله كما نسـوا ذكرالله.))(11)
امام صادق (ع) فرمـود: خداوند به شهر كـوفه بر ديگر شهرها احتجاج كرده و به مـومنان آن منطقه بـرغير آنان از ساكنان شهرها.
و خداوند به شهر قـم بر ساير شهرها به واسطه اهالي آن بر تمامي سـاكنـان مشـرق و مغرب از جـن و انـس احتجـاج كرده است.
خـداونـد اهل آن را مستضعف (در ديـن) نمـي گذارد بلكه تـوفيقشان مي دهد و تاءييدشان مي كند... زمانـي مـيآيد كه شهر و اهل قـم بر ديگـر مـردم حجت انـد و آن در زمان غيبت قائم ماست تـا ظهور او. اگر چنين نباشد, زميـن ساكنان خـود را فرو مـي برد. مسلما ملائكه دشواريها را از قـم و ساكنانش دفع مي كنند. هيچگاه گردنكشي نسبت به قميان سـوء قصد نمـي كند مگر آنكه درهـم شكننده جباران او را نابـود و به مصيبت يا درد سر يا دشمني مشغولـش مي نمايد. خداوند قـم را از ياد سركشان در زمان حكومتشان مي برد همانگونه كه آنان ياد خدا را به فراموشي سپردند.
ـ معدن علم و فضل, قائم مقام حجت
4ـ عن الصـادق (ع) انه ذكـركـوفه و قـال:
«ستخلو كوفه مـن المومنين و ياءزر عنها العلم كما تاءزر الحيه فـي حجـرها, ثـم يظهر العلـم ببلـده يقال لها قـم و يصير معدنا للعلـم و الفضل حتـي لا يبقـي فـي الارض مستضعف فـي الـديـن حتـي المخـدرات فـي الحجال, و ذلك عنـد قرب ظهور قائمنا, فيجعل الله قـم و اهله قائميـن مقام الحجه و لولا ذلك لساخت الارض باءهلها و لم يبق في الارض حجه فيقيض العلـم منه الي سائر البلاد في المشرق و المغرب, فيتـم حجه الله علي الخلق حتـي لا يبقـي احد علي الارض لم يبلغ اليه الديـن و العلم, ثـم يظهر القائم (ع) و يسير سببا لنقمه الله و سخطه علي العباد; لان الله لا ينتقـم مـن العباد الا بعد انكار هـم حجه.» (12)
زماني امام صادق(ع) شهر كـوفه را ياد كرد و فرمود: در آينده كـوفه از مـومنان خالـي مي شـود و علـم و دانـش بـدان پشت مي كند همچنانكه مار در لانه خـويـش پشت مـي كند.
آنگاه علـم در شهري به نام قـم ظاهـر وآنجـا معدن علـم و فضليت مي شـود به طوري كه ديگر به روي زميـن كسي كه به امور ديني آگاه نباشد, پيدا نمـي شـود. در آن زمان حتـي زنان پرده نشيـن هـم از مسايل دينـي آگاهـي دارنـد. و ايـن هنگام نزديك شـدن ظهور قائم ماست. در آن هنگام خداوند قـم و ساكنانش را قائم مقام حجت قرار مي دهد. واگر چنين نباشد, زميـن ساكنان خود را فرو مي برد و ديگر بر روي آن حجتـي باقـي نخـواهد ماند. در آن عصر علـم از قـم به ديگر نقاط جهان در شرق و غرب جاري مـي شـود.(13) لذا حجت خدا بر مـردم تمام مـي گردد به گـونه اي كه ديگـر كسـي يافت نمـي شـود كه دستـورهاي دينـي و علـم الهي بـدو نرسيده باشد. آنگاه قائم (ع) ظهور مي كند و وسيله انتقام و خشـم خـداوند بر بنـدگان مـي گردد; چـون خـداونـد از مردم انتقام نمـي گيرد مگر بعد از آنكه حجت را انكـار كننـد.
ـ استـراحتگـاه مـومنـان, مـاواي فـاطميـان
5ـ عن محمـد بـن جعفـر عن ابيه الصـادق(ع) قـال:
«اذا اصابتكم بليه و عناء فعليكم بقم, فانه ماءواي الفاطمييـن و مستراح المومنيـن. و سياءتي زمان ينفر اولياءنا و محبونا عنا و يبعدون عنا و ذلك مصلحه و لهم ليكلا يعرفوا بـولايتنا و يحقنوا بذلك دماوهم و اموالهم و ما اراد احد بقـم و اهله سوءا الا اذله الله و ابعده مـن رحمته.»(14)
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه بلا و ذلتـي به شما رسيد, به قـم برويـد. چـون آنجا پناهگاه فرزنـدان فاطمه و استراحتگاه مـومنان است. زمانـي فرا مـي رسد كه اوليا و دوستدارانمان ازما مي گريزند و دور مـي شـوند تا به دوستـي با ما شناخته نشـوند و خـون و داراييشان محفوظ بماند. ايـن به نفعشان است. كسـي نسبت به قـم و ساكنانـش سـوء قصد نمـي كند, مگر اينكه خـداونـد او را خـوار و از رحمت خـويـش دور مـي نمـايد. بخـش عمـده ايـن روايت مربـوط به دوران خفقان آلـودي است كه بر فـرزنـدان فاطمه(ع) وشيعيان علـي (ع) در زمان خلفا و پـادشاهان ستمگر غير شيعي خصوصا سفاكان اموي و عباسي پيـش از انقلاب اسلامي گذشت.
ـ محل باز شدن در بهشت
6ـ عن صفـوان بـن يحيـي بياع السابري قال: كنت يـوما عنـد ابـي الحسـن(ع) فجري ذكر قـم و اهله و ميلهم الـي المهدي(ع) فتـرحـم عليهم و قال ((رضي الله عنهم)).
ثـم قال: ((ان للجنه ثمانيه ابواب و واحد منها لاهل قم وهم خيار شيعتنـا مـن بيـن سـائر البلاد. خمـرالله تعالـي و لايتنـا فـــي طينتهم.))(15)
صفـوان يحيي ـ فروشنده پارچه هاي شاپـوري ـ گويد: روزي نزد امام كـاظم (ع) (يا امام رضـا(ع)) بـودم كه نام قـم و ساكنانـش و تمايل آنان به حضرت مهدي (ع) به ميان آمد. در پي آن امام رحمتشان فرستاد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد. سپـس افزود: بهشت داراي هشت در است و يكـي از آنها از آن قميان است. اهل قـم بهتريـن شيعيان ما از ميان ديگر شهرها هستند. خـداونـد دوستـي ما را در سـرنـوشتشان آميخته است. آنچه در تـوضيح روايت بالا بايد گفت, ايـن است كه شيعيان قـم در مجموع نسبت به شيعيان ساير نقاط بهتراند.

سرزمين مقدس
7ـ عن ابي مسلـم العبدي عن ابـي عبدالله الصادق (ع) قال: ((قـم مقـدسه و اهلها منا و نحـن منهم لايـريـدهـم جبـاربسـوء الا عجلت عقـوبته, ما لـم بجـو لـوا احـوالهم فاذا فعلـوا ذلك, سلط الله عليهم جبابره سوء. اما انهم انصار قائمنا و دعاه حقنا)) ثـم رفع راءسه الي السماء و قـال: ((الهم اعصمهم مـن كل فتنه و نجهم مــن كل هلكه)).(16) ابو مسلـم عبدي گويد: امام صادق (ع) فرمود: خاك قـم مقدس است و ساكنانـش از ما هستنـد و ما از آنان. هيچگاه گـردنكشـي نسبت به آنان سـوء قصد نمي كند مگر اينكه به كيفر خـود شتاب ورزد, البته تا زماني كه احـوال خـويـش را تغيير ندهند. در آن صـورت خداوند سركشان را بر آنان مسلط مي كند. هان! اهل قـم ياري دهندگان قائم ما هستند و به حق ما دعوت مـي كنند. راوي گـويد: آنگاه امام سرش را به سـوي آسمـان بلنـدكـرد و گفت: بـار الها, آنان را از هـر فتنه اي حفظ كـن و از هـر هلاكتـي نجـات ده. از ايـن روايت شرافت و قداست ذاتي شهر قـم استفاده مي شـود.(17)
يعنـي از سخـن امام به طـور واضح مـي تـوان فهميد كه خاك قـم از ويژگي خاصـي برخـور دار است و ايـن ويژگـي بـدون در نظر گرفتـن افـراد و شخصيتهاي بارزي است كه در آنجا سكنا گزيـده انـد. نكته بسيار جالبـي كه در اين روايت بدان تصريح شده, ايـن است كه اهل قـم تا زمانـي كه كردار شايسته و اعمال پسنـديـده خـود را تـرك نكننـد, مشمـول رحمت الهي هستنـد و گـردنكشـان بـر آنــان سلطه پيدانخواهند كرد. اما پـس از ترك دستـورهاي الهي و غوطه ور شدن در گناهـان به خشـم الهي دچـار و حكـام ستمگـر بـر آنـان چيـره مي شوند.(18.
ـ مجمع انصار قائم آل محمد(ص)
8ـ عن عفان البصري عن ابـي عبدالله (ع)قال: قال لي: (اتدري لمي سمـي قـم؟)) قلت: الله و روسله و انت اعلم. قال: ((انمـا سمـي قـم لان اهله يجتمعون مع قـائم آل محمـد(ع) و يقـومون معه و يستقيمـون عليه و ينصرونه.))(19) عفان مـي گـويد: امام صادق (ع) به مـن فرمـود: آيا مـي داني علت ناميده شدن ايـن شهر به قم چيست؟ عفان عرض كرد: خدا و رسـولـش و شما داناتريد.امام فرمـود: ايـن شهر قـم نامگذاري شد چون مردمش با قائم آل محمد(ص) اجتماع و با او قيام, و براي او استقامت مي كنند و ياريـش مـي نماينـد. برخـي درشرح اين حديث گفته اند:
از اين حديث و امثال آن, نقـش اصلي مردم اين سرزميـن در حكـومت جهاني حضرت مهدي (ع) روشـن مـي گردد. هسته هاي اصلـي انقلاب جهاني اسلام در دوران ظهور, از مـردم ايـران به ويژه مـردم قــم تشكيل مـي شـود. ازايـن رو, زمينه سـازي فـرهنگـي و تـربيتـي و گستـرش معيارهاي راستيـن اسلامي ميان تـوده ها, ضرورتي حياتـي مـي يابـد. تنها نمي توان به اين خرسند بود كه اينجا شهر افتخار آفريـن قـم و قيام است و فروغ عالـم گستر حضرت معصـومه (س) را بر سر دارد, و ديگـر راحت زيست و تعهد و مسـوليتـي احسـاس نكرد. ايـن نـوعي ساده انـديشـي است; زيرا با تـوجه به گذشته و حال و رسالتي كه قـم در آينده بر دوش دارد, مسووليتي بزرگ متوجه مردم ايـن سامان است و بايد شايستگي و تقـواي بيشتري داشته باشند كه در خور اين سرزمين و ايـن بارگاه ملكوتي باشد و زمينه هاي آينده فراهم گردد و نعمت قرب و زيستـن در چنيـن مركزي ارج نهاده شود. و گرنه مسووليت و كيفر افزونتري در كار خـواهد بـود; كه مقربان مسئوليتي عظيمتر دارند.(20)
ـ شهر قم سـالمتـريـن شهرهـا, بهتـريـن مواضع
9ـ سئل امير المـومنيـن علي بـن ابي طالب عن اسلـم المدن و خير المـواضع عنـد نزول الفتـن و ظهور السيف. فقـال (ع): ((اسلـــم المـواضع يـومئذ قصبه قـم. فاءذا اضطربت خراسان و وقتعت الحـرب بيـن اهل جرجان و طبرستان و خربت سجستان, فاءسلم المواضع يومئذ قصبه قـم. تلك البلـده التـي يخـرج منها انصار خير الناس ابا و اما و جدا و جده و عما و عمه. تلك التـي تسمي الزهراء...))(21)
از امير مـومنان علـي بـن ابـي طالب (ع) در باره سالـم تـريـن و بهتريـن شهرها و مـوضعها به هنگام نازل شدن فتنه ها و ظاهر شـدن شمشيرها(22) سـوال شد. حضرت فرمـود: سالمتريـن نقاط در آن روز, شهر قـم است. زمانـي كه در خراسان اغتشاش روي دهـد و ميان مردم گـرگان و طبـرستان (23) جنگ درگيرد و سيستان خـراب شـود, در آن هنگام سالمتـريـن مـواضع, شهر قم است. قـم شهري است كه از آنجا ياران بهتريـن مردم از جهت پـدر و مادر و جد وجده و عمـو و عمه بر مـي خيزنـد. آن شهر, زهرا ناميده شـده است.(24) شهر انصارائمه (ع).
10ـ عن الصادق(ع) قال: اهل خـراسان اعلامنا و اهل قـم انصـارنـا و اهل كـوفه اوتـادنـا و اهل هذاالسـواد منـا و نحــن منهم.))(25) از امـام صـادق (ع) روايت شـده است كه فـرمود:
خـراسـانيان پـرچـم هاي ما و اهل قـم انصار ما و كـوفيان ميخهاي مـا(26) و اهل ايـن سـواد(27) ازمـا و مـا از آنـان هستيــــم.
ـ حرم اهل بيت(ع)
11ـ عن الصـادق(ع) قـال: ((الا ان لله حـرمـا و هــو مكه. الا ان لرسـول الله حرما و هو مدينه. الا ان لاميرالمـومنيـن حرما و هـو كوفه. الا ان حرمي و حرم ولدي(28)مـن بعدي قم.(29) امام صادق(ع) فرمـود: خداوند حرمي دارد و آن مكه است. هان, رسـول خـدا حرمـي دارد و آن مدينه است. آگاه باشيد, امير مـومنان حرمي دارد و آن كـوفه است. هـان, حـرم مـن و فـرزنـدانـم بعد از مـن قــم است.
ـ شهر پر بركت
12ـ عن الصادق(ع) قال: ((ان لعلـي قـم ملكا رفرف عليها بجناحيه لايريدها جبار بسـوء الا اذا به الله كذئب الملح فـي الماء.)) ثـم اشار الي عيسي بن عبدالله فقال:
«سلام الله علـي اهل قـم يسقـي الله بلادهــم الغيث و ينزل الله عليهم البركات و يبدل الله سيئاتهم حسنات. هـم اهل ركوع و سجود و قيام و قعود. هم الفقهاء العلماء الفهماء. هـم اهل الدرايه و الروايه و حسـن العباده.»(30) امام صادق(ع) فرمود: بر فراز قم فرشته اي بالهاي خود را برافراشته است. هيچ گردنكشي نسبت به قـم سـوء قصد نمي كند مگر آنكه خداوند او را نابـود مـي نمايد چنانكه نمك در آب نابـود مي شـود. آنگاه امام به عيسـي بـن عبدالله(31) اشاره كـرد و فـرمـود: سلام خـداونـد بـر اهل قـم باد. خـداونـد سرزمينشان را به خـوبـي تبـديل كند. قميان اهل ركـوع و سجـده و قيـام و قعودانـد. آنـان فقيه و عالـم و بــا شعور و اهل فهم و روايت هستند و عبادات را به خوبي به جا ميآورند.
ـ كوفه كوچك
13ـ عن الصـادق(ع) انه قـال: ((ان لله حـرمـا و هـو مكه. الا ان لرسـول الله حرما و هوالمدينه. الا ان لاميرالمـومنيـن حرما و هو الكوفه. الا و ان قـم الكـوفه الصغيره...))(33)
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمـود: خداوند داراي حرمي است و آن مكه است. هـان, رسـول خـدا حـرمـي دارد و آن مـدينه است. آگـاه بـاشيـد, اميرمـومنان داراي حرم است و آن كوفه است. بدانيد كه قـم كـوفه كوچك است...در ايـن روايت قـم, كوفه كـوچك دانسته شـده است. بر ايـن اسـاس, احـاديثـي كه در شـرافت كـوفه وارد شـده, شامل قـم هـم خـواهـد بـود.(34)بـرخـي از پژوهشگران در تـوضيح روايت فـوق گفته اند:
شايد منظور ايـن باشـد كه بعد از ظهور حضرت بقيه الله ـ ارواحنا فداه ـ كوفه پايتخت حكومت جهاني آن حضرت خواهد بـود در آن موقع قم دومين پايگاه حكومت حقه خواهد بود. و شايد به هميـن جهت است كه عاشقان دلباخته حضرتـش در دوران غيبت به مسجد سهله در كـوفه و مسجد صاحب الزمان در جمكران قم رهنمون مي شوند. از ايـن حديث, عظمت شهر كـوفه نيز به خـوبي روشـن مي شـود كه قـم را با آن همه عظمتـي كه دارد, ((كـوفه كـوچك)) نـاميـده انـد.(35)
ـ اسامي شهر قم
با توجه به روايات ائمه اطهار (عليهم السلام) 25 نام و عنوان و صفت براي ايـن شهر مقدس ذكر گرديده است.
1) قم
2) ارض جبل
3) سرزمين نجيبان
4) حجت بلاد
5) معدن علم و فضل
6) قائم مقام حجت
7) منزل آل محمد
8) جايگاه شيعيان
9) استراحتگاه مومنان
10) ماءواي فاطميان
11) پناهگاه شيعيان
12 محل باز شدن در بهشت
13) سرزمين مقدس
14) مجمع انصار قائم آل محمد
15) قطعه اي از بيت المقدس
16) زهرا
17) سالمترين شهرها
18) بهترين مواضع
19) بحر
20) معدن شيعيان
21) بلد امين
22) شهر انصار ائمه
23) حرم اهل بيت
24) شهر پربركت
25) كوفه كوچك
پي نوشت‎ها :
1ـ مجالس المومنين, 1, ص 83.
2ـ بحار الانوار, ج 57, ص 207.
3ـ طبق تصريح قرآن مجيد در عالـم, هفت آسمان وجـود دارد. در يكي از آيات شـريف قـرآنـي در ايـن باره آمـده است: ((الذي خلق سبع سماوات طباقا
ماتري فـي خلق الرحمن مـن تفاوت...)) (سـوره ملك, آيه 3). يعني همان كسـي كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد. در آفرينـش خداوند هيچ تضاد و عيبـي نمي بيني... و طبق برخـي از آيات قرآنـي چـون آيه پنجـم سـوره ملك (ولقد زيناالسماء الدنيا بمصابيح...) آنچه از عالـم بـالا مـي بينيـم, و تمامـي ستارگان و كهكشـانها همه جزو آسمـان دنيـا و آسمـان اولنـد. بنـابـرايــن آسمـانهاي ششگـانه ديگـر, عالمهايـي در وراي آن هستنــد. (ر.ك: تفسيرنمونه, ج 22, ص 505)
6ـ بحار الانوار, ج 57.
7ـابـو عبـدالله كنيه شـريف امـام صـادق(ع) است.


8ـ بـراي نمـونه در زمان حمله افغانيان به ايران به سـال 1136 هجـري, مـدتـي شهر قـم محل تـاخت و تـاز آنـان بود.
9ـدر ايـن باره در آيه 53 سـوره انفال مـي خـوانيـم: ((ذلك باءن الله لـم يك مغيـرا نعمه انعمها علـي قـوم حتـي يغيـروا مـــــا بانفسهم...)).
10ـرعد, آيه 11.
11ـ بحـار الانـوار, ج 57, ص 213 ـ 212.
12ـ همان, ص 213.
13ـاز حاجـي ابراهيـم اصفهاني ـ اعلي الله مقامه ـ كه از اعاظم متاءخـرين و از مجتهديـن بزرگ بـود, نقل شـده كه فرمـود: نهصـد مجتهد جامع الشرايط در مقبره پشت حرم مقدس حضرت معصـومه مدفـون هستند. (انصاري: تاريخ قـم, نسخه خطـي كتابخانه آيت الله نجفي, ضمن ش 4898, پشت برگ 77.
14ـ بحـار الانـوار, ج 57, ص 215 ـ 214.
15ـ همان, ص 216.
16ـ مجلسـي, بحـار الانـوار, ج 57, ص 219 ـ 218.
17ـ ر. ك: انـوار المشعشعيـن, ص 179.
18ـايـن نكته از آيه 11 سـوره رعد و آيه 53 سـوره انفال اقتباس شـدو پيشتر بـدان اشاره كرديـم. گفتنـي است اينكه در بـرخـي از نسخه هـا در متـن روايت فـوق به جـاي كلمه ((مـالـم يحـولــــوا احوالهم)), ((مالـم يخونوا الخوانهم)) است. (ر.ك: بحار الانوار, ج 57, ص 219 ـ 218). بنابـرايـن معناي ايـن بخـش از روايت ايـن گـونه مي شـود: هيچ گردنكشـي نسبت به آنان سـوء قصد نمـي كند مگر اينكه در كيفر خـود شتاب مـي ورزند تا وقتـي كه اهل قـم نسبت به برادران خويش خيانت نكنند.
19ـ بحار الانوار, ج 57, ص 216.
20ـ حكيمـي: حضـرت معصـومه و شهر قـم, ص 121 ـ 120.
21ـ بحـار الانـوار, ج 57, ص 218 ـ 217.
22ـ ظاهـرا شمشيـرهـا كنـايه از جنگ و خـونريزي است.
23ـطبرستان نامي است كه مـورخان اسلامـي به مازندران و حـدود و اطراف آن از مشرق تا مغرب اطلاق كرده اند. (معيـن, فرهنگ فارسـي, ج 5, ص 1079 ـ 1078.
24ـ روايت دنباله دارد.
25ـ بحارالانوار, ج 57, ص 214.
26ـ ظاهـرا مقصـود آن است كه كـوفيـان بـاعث ثبـات امـــر ائمه اطهار(ع) شـدند.
27ـ ظاهرا مقصـود از سواد, سـواد كـوفه است كه پيشتر توضيح داديم.
28ـاگـر ايـن كلمه را به ضـم واو بخـوانيـم, جمع ((ولـد)) و به معنـاي فـرزنـدان است در تـرجمه هميـن مبنـا رعايت شـــده است.
29ـمجالـس المـومنيـن, قاضي نورالله شـوشتري, ج 1, ص ;83 انوار المشعشين, ص 11.
30ـبحار الانوار, ج 57, ص 217.
31ـعيسـي بـن عبـدالله از جمله اصحاب حضرت صادق و حضـرت كاظم ع بـود و از آنان روايت نقل كـرد. (آيت الله خـويـي: معجـم رجـال الحديث, ج 13, ص 196 ـ 194.
33ـ همان, ص 228.
3ـانوار المشعشعين, ص 195.
35ـكريمه اهل بيت, ص 23.
36ـبرخي براي ايـن شهر مذهبي 29 عنوان روايات استخراج كرده اند. (ر. ك: انوارالمشعشعين, ص 96).