PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ادیان ایران باستان



tina
11-12-2011, 11:21 AM
- آیین مغان
قبل از ظهور زردشت ، یعنى پیش از پادشاهى مادها، بومیان غیر آریایى ایران یعنى داشتند که آیین مغان نامیده مى شود. کلمه مغ (مگوش ) در زبان قدیم ایران به معناى خادم بوده است . به نظر مى رسد مغان سکنه بومى ایران بوده اند و مانند دراویدیان هندوستان ، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربى به زردشتیان اطلاق مى شود، از همین کلمه مگوش مى آید.
برخى از پژوهشگران معتقدند که دوگانه پرستى یعنى ایمان به خداى خیر و خداى شر در دین زردشتى از مغان قدیم ایران آمده است ؛ زیرا در کتاب گاتها که قدیمترین بخش اوستا و داراى صبغه ایرانى است ، چیزى در مورد دو گانگى یافت نمى شود، ولى از کتابهاى تاریخى بر مى آید که مغان قدیم دو گانه پرست بوده اند. مغان به رستاخیز نیز ایمان داشتند.
۲- مهرپرستى
به عقیده مهرپرستان ، خداى مهر روزى به صورت انسانى در یک غار ظهور کرد و شبانانى که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وى ایمان آوردند. آنگاه خداى مهر، گاو نرى را کشت و خون او را بر روى زمین افشاند. هر جا که قطره اى از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. وى پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته براى کمک به بندگان خود در زمین آماده است .
از آنجا که به عقیده مهرپرستان ، خداى مهر در آغاز در غارى ظاهر شد، آنان معابد خود را در غارها مى ساختند و درون آن به پرستش مهر مى پرداختند. برخى از آن معابد متروکه اکنون در بخشهایى از اروپا یافت مى شود.
۱- ۲- مبادى ، رسوم و عبادات
کسانى که به دین مهرپرستى روى مى آوردند، لازم بود از هفت مرحله بگذرند و در هر مرحله به وى نامى مى دادند. مثلا در مرحله پنجم او را پارسى و در مرحله ششم آفتاب و در مرحله هفتم پدر مى نامیدند، سپس ‍ مراسم نان و عسل که یادآور مراسم نان و شراب مسیحیت است ، انجام مى شد و سرانجام وى را با خون گاو تعمید مى دادند.
گفته مى شود بسیارى از اعتقادات و آیینهاى مسیحیت از مهرپرستى گرفته شده است .
۳- دین زردشت
هنگامى که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینى روى آوردند و این مساءله در جهان بینى ایشان تاءثیر گذاشت .
در آن روزگار انسان اصلاح گرى بر خاست و آریاییان را که خواستار ترک خرافات قدیم بودند، به آیین تازه اى دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این پیامبر مصلح که خود را فرستاده خداى خوبى و روشنایى معرفى مى کرد، زردشت نام داشت . وى مدعى بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگیها پاک کند و آن را به سوى نیکى و روشنایى رهنمون شود.
زردشتیان به نامهایى چون گبر و مجوسى و پارسى خوانده مى شوند. کلمه ((گبر)) در زبان سریانى به معناى کافر از از جانب دیگران به آنان اطلاق گردیده و واژه ((المجوس )) در دستور زبان عربى ، اسم جنس جمعى و مفرد آن مجوسى است . ((المجوس )) در قرآن کریم (حج :۱۷) در کنار پیروان ادیان دیگر یافت مى شود. اکثر علماى اسلام زردشتیان را اهل کتاب دانسته اند. احادیثى نیز در این باب موجود است . آیین زردشت حدود یک قرن قبل از میلاد تحول یافت و آن صورت تحول یافته را آیین مزدیسنى مى نامند. مزدیسنا در لغت به معناى ستایش مزداست .
۱- ۳- سرگذشت زردشت
دانشمندان در مورد وجود تاریخى پیامبر ایران باستان شک دارند، اما بیشتر آنان وجود وى را نفى نمى کنند. زردشت ، زرتشت ، زرادشت ، زراتشت ، زردهشت و کلماتى از این قبیل از واژه ((زرثوشتر))(Zarathushtra) در گاتها (بخشى از کتاب آسمانى زردشت ) مى آید که طبق نظریه صحیحتر معادل زرد اشتر یعنى دارنده شتر زرد است .
نام پدرش پوروشسب یعنى دارنده اسب پیر، نام مادرش دغدو یعنى دوشنده گاو ماده و نام خاندان وى سپیتمه یعنى سپید نژاد بود.
طبرى مورخ مشهور اسلام و پیروان او زردشت را از فلسطین مى دانند و مى گویند وى از آنجا به ایران آمده است ، اما قول صحیح و معروف آن است که وى ایرانى و اهل آذربایجان بوده است و محل برانگیختگى او را کوهى نزدیک دریاچه ارومیه مى دانند.(۱۱)
درباره زمان زردشت نیز اختلاف است و زمان وى حتى به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد نیز برده شده است . اما بر اساس نظریه مشهور، وى در سال ۶۶۰ قبل از میلاد به دنیا آمد و در ۶۳۰ قبل از میلاد (در سن ۳۰ سالگى ) به پیامبرى مبعوث شد. وى در سال ۵۸۳ ق .م . در سنن ۷۷ سالگى در آتشکده اى در بلخ (افغانستان ) توسط لشکر قومى مهاجم به شهادت رسید.
گر چه بعثت زردشت در شاهنامه فردوسى آمده است ، اما متاءسفانه آن حادثه در قسمت افسانه اى آن کتاب مذکور است ، به طورى که درباره گشتاسب (پادشاهى که زردشت او را دعوت مى کند و به آیین خود در مى آورد) اختلاف است . برخى او را با ویشتاسب پدر داریوش هخامنشى برابر دانسته اند. از سوى دیگر از نظر تاریخى مسلم است که ویشتاسب نه یک پادشاه ، بلکه استاندارى بوده است .
۲-۳- تعالیم زردشت
در آیین زردشت سه اصل عملى گفتار نیک ، پندار نیک ، کردار نیک وجود دارد که مانند آن را در ادیان مختلف مى یابیم . از جمله در اسلام آمده است : ((الایمان قول باللسان و اقرار بالجنان و عمل بالارکان .))
احترام به آتش به عنوان یکى از مظاهر خداى روشنایى و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمى خاص در اطراف آن در معابدى به نام آتشکده مشخصترین ویژگى این آیین است . همچنین آبادانى ، کشاورزى دامدارى و شهرنشینى مورد ستایش قرار گرفته است . احترام به حیوانات ، مخصوصا سگ و گاو، همچنین خوشرفتارى با مردم نیز جایگاهى به حیوانات ، مخصوصا سگ و گاو، همچنین خوشرفتارى با مردم نیز جایگاهى ویژه دارد. برخى از آداب و رسوم سرزمین ما از قبیل مراسم چهارشنبه سورى و سوگند خوردن به روشنایى چراغ و چیزهاى دیگر با تعالیم زردشتى ارتباط دارد.
همچنین برخى زندیقان قرون نخست اسلام گرایشهاى زردشتى داشتند.
۳-۳- اوستا
کتاب آسمانى زردشتیان اوستا نام دارد که به معناى اساس و بنیان و متن است . این کتاب به خط و زبان اوستایى نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوى و سانسکریت همریشه است . به عقیده بسیارى از محققان ، خط اوستایى در دوره ساسانیان (۲۲۶ – ۶۴۱ م .) پدید آمد و اوستا که قبلا در سینه ها بود، به آن خط کتابت شد و به قولى این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است .
زردشتیان و پژوهشگران بر این مساءله اتفاق دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر بوده است که به عقیده برخى روى ۱۲۰۰۰ پوست گاو نوشته بود. اوستاى کنونى داراى ۸۳۰۰۰ کلمه است و احتمالا اصل آن داراى ۳۴۵۷۰۰ کلمه (یعنى چهار برابر) بوده است . اوستاى اصلى به ۲۱ نسک (کتاب یا بخش ) تقسیم مى شد و اوستاى کنونى نیز ۲۱ نسک است .
اوستا ۵ بخش دارد:
۱- یسنا (= جشن و پرستش )؛ قسمتى از این بخش گاتها نامیده مى شود (به معناى سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود، در حالى که سایر قسمتهاى اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت مى دهند؛
۲- ویسپرد (= همه سروران ) مشتمل بر نیایش ؛
۳- وندیداد (= قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک ؛
۴- یشتها (= نیایش سرود و تسبیح )؛
۵- خرده اوستا (= اوستاى کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبى و تعیین سرودهاى آنها زردشتیان ، علاوه بر اوستا، تفسیرى به نام زنداوستا و کتب مقدس دیگرى به زبان پهلوى دارند.
۴-۳- داستان خلقت و دو گانه پرستى
کسى نمى داند گرایش زردشتیان به خدایان دو گانه (خداى نیکى و خداى بدى یا خداى روشنایى و خداى تاریکى ) در چه عصرى آغاز شده است . در قسمت گاتها (از یسناى اوستا) که به خود زردشت نسبت داده مى شود، اهریمن در برابر خرد مقدس صف آرایى مى کند و نه در برابر آهورمزدا که خداى واحد و فوق پروردگاران روشنایى و تاریکى است . همچنین گروهى از زردشتیان به نام زروانیان در عصر ساسانى پدید آمدند که معتقد به خداى یکتا به نام زروان بودند و او را از خداى روشنایى و تاریکى برتر مى شمردند. این فرقه پیروان بسیارى در ایران آن روز داشته است .(۱۲)
۵- ۳- خدایان
با مطالعه در آیین زردشت معلوم مى شود که وى در میان ایرانیان به اصلاح دینى قیام کرده و خرافات مذهب باستانى آریاییان را مورد حمله قرار مى داده است . از جمله آنکه وى از آهور مزدا تبلیغ مى کرده و خدایان قوم خود را که دئوه (= دیو) خوانده مى شده اند، باطل مى دانسته و آنها را خداى دروغ دوستان مى نامیده است .
در آیین زردشت ، آهور مزدا ۶ دستیار دارد که به منزله فرشتگان ادیان ابراهیمى هستند. آن دستیاران را امشاسپندان یعنى جاویدان مقدس ‍ مى نامند. آنها رهبرى دارند به نام سپنتامئنیو یعنى خرد مقدس و نامهاى خودشان از این قرار است :
۱- وهومن (Vohuman)؛
۲- اشه وهیشته (Asha-vahishta)؛
۳- خشتره وائیریه (Xshathra-vairya)؛
۴- سپنته ارمئیتى (Spenta-armaiti)؛
۵- هئورتات (Haurvartat)؛
۶- امرتات (Ameretat).
پس از آنها یزتها قرار دارند که ۳۰ عدد از آنها معروفند. اینها تشکیلات خرد مقدس هستند. در مقابل ، اهریمن هم تشکیلاتى دارد.(۱۳)
طبق آیین زردشت دوره کهن کنونى جهان ۱۲۰۰۰ سال است . خداى نیکى مدت ۳۰۰۰ سال بر جهان حکمرانى مى کرد و در این مدت خداى بدى در تاریکى به سر مى برد. پس از این مدت خداى بدى از تاریکى بیرون آمد و با خداى نیکى روبرو شد. خداى نیکى به وى ۹۰۰۰سال مهلت داد که با او مقابله کند. وى اطمینان داشت که سرانجام خود او به پیروزى خواهد رسید. در این زمان هر دو به آفریدن نیک و بد آغاز کردند و بدین گونه با یکدیگر به مبارزه برخاستند. پس از ۳۰۰۰ سال زردشت آفریده شد و از این زمان به بعد توازن قوا به نفع خداى نیکى گرایید و به سیر صعودى خود ادامه داد.
۶- ۳- آخر الزمان
در هزاره گرایى زردشتى (Millennialism Zoroastrean)انتظار ظهور سه منجى از نسل زردشت مطرح است . این منجیان یکى پس از دیگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.
۱- هوشیدر، ۱۰۰۰ سال پیش زردشت ؛
۲- هوشیدرماه ، ۲۰۰۰ سال پس از زردشت ؛
۳- سوشیانس (یا سوشیانت )، ۳۰۰۰ سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مى یابد.
۷- ۳- بقاى روح
زردشتیان به جاودانگى روح عقیده دارند. آنان مى گویند روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ مى ماند. همچنین آنان به صراط، میزان اعمال ، بهشت و دوزخ معتقدند. بهشت آیین زردشت چیزى مانند بهشت اسلام است ، ولى به خاطر مقدس بودن آتش ، دوزخ زردشتى جایى بسیار سرد و کثیف است که انواع جانوران در آن ، گناهکاران را آزار مى دهند.
۸- ۳- وضع کنونى
بیش از هزار سال است که زردشتیان ایران به بمبئى هندوستان کوچیده اند و اکنون حدود صد و پنجاه هزار نفر از آنان در آن سامان زندگى خوبى دارند و پارسى نامیده مى شوند حدود پنجاه هزار نفر از ایشان نیز در یزد، کرمان و تهران سکونت دارند.
افراد برجسته اى در گذشته از این اقلیت کوچک برخاسته اند، مانند ارباب کیخسرو شاهرخ نماینده زردشتیان در مجلس شوراى ملى در عصر شهید مدرس (ره ). وى که که صندوقدار مجلس بود به درستکارى و بى آلایش ‍ شهرت داشت . شهید مدرس (ره ) یک بار در مجلس گفته بود: ((در این مجلس فقط یک مسلمان وجود دارد و آن هم ارباب کیخسرو است !.))(۱۴)
زردشتیان قومى تحصیل کرده و با فرهنگ هستند و همواره رفتارشان با دیگران خوب بوده است .

tina
11-12-2011, 11:22 AM
- مانویت
مانویت در فاصله میان ظهور مسیحیت و اسلام پدید آمد و در مدت کوتاهى فراگیر شد و پیروانى پرشور و با اخلاق گرد آورد. این ترکیبى است از اعتقادات صابیان ، بوداییان ، زردشتیان و مسیحیان . اصول عرفانى و انسانى این آیین به گسترش آن شتاب داد و آن را در شرق تا چین و در غرب تا مرکز اروپا پیش برد. حاکمان ایران و روم و سرزمینهاى دیگر با مانویان از در خصومت در آمدند و دسته دسته آنها را کشتند و سرانجام ، محکمه تفتیش اروپا آخرین گروه مانویان را در سیزدهم میلادى نابود کرد.
۱ – ۴- سر گذشت مانى
مانى در یک خانواده ایرانى در شهر بابل به سال ۲۱۶ م . متولد شد. پدرش ‍ پاتک نامیده مى شد که از همدان به بابل رفته و آیین صابیان را پذیرفته بود.
مانى در سال ۲۲۸ م . ادعاى رسالت کرد و براى تبلیغ آیین خود به سرزمینهاى مختلف رفت . وى به سال ۲۴۳ م . هنگام تاجگذارى شاپور اول نزد او آمد و وى را به دین خود دعوت کرد. شاه از او استقبال کرد او نیز کتابى به پهلوى ساسانى نوشت و آن را شاپورگان نامید. وى براى تبلیغ دین خود به آسیاى میانه نیز سفر کرد و پس از بیست سال در زمان بهرام اول به ایران بازگشت . این پادشاه با مانى دشمنى کرد و او را در سال ۲۷۴ م . کشت .
پیروان مانى پس از او مانویت را تبلیغ کردند و حتى آن را به قسمتهایى از اروپا و چین گسترش دادند. بیشتر مانویان در آسیاى میانه بودند. این آیین بر اثر فشار زردشتیان و مسیحیان ضعیف شد و پس از چندى با گسترش اسلام تقریبا از میان رفت . اقلیتهایى از مانویان در مناطقى مانند بوسنى هرزگوین تا قرنها باقى ماندند و سرانجام نابود شدند.
برخى از نهضتهاى ملى ایرانیان در قرون نخست اسلام از مانویت الهام مى گرفت همچنین برخى زندیقان قرون نخست اسلام گرایشهاى مانوى داشتند.
۲- ۴- منابع مانوى
بسیارى از منابع مانوى قرنها پس از ظهور اسلام وجود داشته و مطالبى از آنها در کتب تاریخى قدیم نقل شده است . این کتابها اندک اندک از میان رفت تا اینکه اخیرا مقدار زیادى از آثار مانوى در شهر تورفان در ترکستان چین از خاک بیرون آمد و بر اطلاعات میکى از نوآوریهاى مانى این بود که با در نظر گرفتن بیسوادى عموم مردم ، از نقاشى استفاده مى کرد و علاوه بر نوشتن مطالب دینى ، آنها را نقاشى مى کرد و مجموعه اى به نام ارژنگ پدید آورده بود که بقایاى آن اخیرا کشف شد. برخى از کتابهاى دیگر او و پیروانش نیز مصور بودند. شش کتاب زیر قطعا توسط مانى نوشته شده است :
۱- شاپورگان که به زبان پهلوى بوده و قطعاتى از آن در تورفان کشف شده است ؛
۲- انگلیون (انجیل ) این کتاب مصور بوده و احتمالا ارژنگ همان است ؛
۳- گنجیه زندگان شامل احکام ؛
۴- پراگماتیا (کتاب جامع )؛
۵- کتاب رازها؛
۶- کتاب دیوها؛
۳- ۴- تعالیم و مبانى
مانى مى گفت : ((حکمت و حقیقت الهى را پیامبران در زمانهاى مختلف و سرزمینهاى گوناگون نشر دادند. روزگارى بودا در هندوستان ، زمانى زردشت در ایران ، هنگامى عیسى در فلسطین و اکنون من ، مانى پیغمبر خدا هستم و براى نشر حقایق در سرزمین بابل ماءموریت دارم .)) بیشتر تعالیم مانى بر مسیحیت و زردشتى گرى استوار است و در این آیین جنگ نور و ظلمت نقش مهمى بر عهده دارد.
مانویان جامعه را به پنج طبقه دینى تقسیم مى کردند:
۱- فریستگان یا فریشتگان که دوازده تن بودند و جانشینان مانى شمرده مى شدند؛
۲- ایسپاساگان یا اسقفان که هفتاد و دوتن بودند؛
۳- مهیشتگان یا کشیشان که سیصد و شصت نفر بودند؛
۴- ویزیدگان یا گزیدگان که شمارشان بسیار بود و دین مانى را تبلیغ کردند؛
۵- نغوشاکان یا نیوشندگان که عامه پیروان مانى بودند و شمارشان از همه بیشتر بود.
مانویان ، تحت تاءثیر آیین زردشت ، سه اصل اخلاقى را رعایت مى کردند و آنها را سه مهر مى نامیدند؛
۱- مهر دهان (پرهیز از گفتار زشت )؛
۲- مهر دست (پرهیز از کردار زشت )؛
۳- مهر دل (پرهیز از پندار زشت ).
پیروان مانى گیاهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم حق ازدواج و مال اندوزى نداشتند. مانویان نماز و روزه داشتند و معبد خود را خانگاه مى نامیدند که همان خانقاه صوفیان دوران اسلام است .(۱۵)
۵- مزدک
بحرانهاى اجتماعى در پدید آمدن باورهاى دینى نقش مهمى دارند و دینهایى که در زمان و مکانى بحرانى تاءسیس مى شوند، گسترشى عمومى مى یابند. آیین به شدت اجتماعى مزدک یکى از شواهد این مدعاست . فردوسى در شاهنامه هنگام سخن گفتن از پادشاهى قباد، شرح مفصلى از ظهور مزدک مى دهد. وى مى گوید مزدک حکیمى بود که مردم را در زمان تنگى برانگیخت تا به انبار غله هجوم برند و از این راه شهرت وى بالا گرفت .
۱- ۵- سرگذشت مزدک
مزدک پسر بامداد در زمان قباد (۴۸۸-۵۳۱ م .) از میان دانایان و دانشمندان از شهر مازیارا در کنار دجله که اکنون کوت العماره خوانده مى شود، برخاست . تاریخ نگاران ، حتى آنان که با وى مخالف بوده اند، به خرد و منطق و صفات برجسته او اشاره کرده اند. مى گویند او مردى پرهیزکار بود و لباس ساده اى بر تن مى کرد.
مزدک هیچ گاه ادعاى پیامبرى نداشت و خود را پیرو شخصى به نام بوندوس مى دانست که در حدود سال ۳۰۰ م . اصلاحاتى در مانویت پدید آورده بود و در ایران و روم پیروانى داشت .
۲-۵- قیام مزدک
در شاهنامه فردوسى مى خوانیم که مزدک مردى خردمند و سخنور بود. روزى دید مردم گرسنه و بینواى کشور در اطراف کاخ پادشاه آمده اند و از او نان مى خواهند. مزدک که در دربار منصبى داشت ، از پادشاه پرسید: ((اگر کسى را مار گزیده و در حال مردن باشد، ولى دوست یا همسایه او نوشدارویى داشته باشد و از دادن آن مضایقه کند، با این شخص چه باید کرد؟)) قباد پاسخ داد: ((سزاى او مرگ است .)) مزدک پرسید: ((اگر مردم نیازمند نان باشند و کسى که نان دارد، به ایشان ندهد، سزاى او چیست ؟)) قباد پاسخ داد: ((سزاى او مرگ است .))
۳-۵٫ دیدگاهها
اندیشه هاى مزدک در کتابى به نام مزدک نامه گرد آمده بود که پس از ظهور اسلام ابن المقفع به عربى ترجمه شد و قرنها وجود داشت ، ولى اکنون یافت نمى شود. مزدک از جهاتى با کنفوسیوس و افلاطون قابل مقایسه است ؛ زیرا مکتب وى کاملا سیاسى و اجتماعى است . مزدک گونه اى اسبراک در اموال را تبلیغ مى کرد و براى برانداختن اختلاف طبقات مى کوشید. ازدواج میان اشراف و غیراشراف را جایز مى دانست و آنچه معروف است که وى معتقد به اشتراک جنسى بود، صحت ندارد.
کتابنامه
۱- اوستا.
۲- آلبرى ، سى . آر. سى .، زبور مانوى ، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران : انتشارات فکر روز، ۱۳۷۵٫
۳- آموزگار، ژاله و تفضلى ، احمد، اسطوره زندگى زردشت ، تهران : نشر چشمه و آویشن ، ۱۳۷۵٫
۴- الیاده ، میرچا، آیین گنوسى و مانوى ، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران : انتشارات فکر روز، ۱۳۷۳٫
۵- اوشیدرى ، جهانگیر، دانشنامه مزدیسنا، تهران : شرکت نشر مرکز، ۱۳۷۱٫
۶- بویس ، مرى ، تاریخ کیش زرتشت ، ترجمه همایون صنعتى زاده ، تهران : انتشارات توس ، ۱۳۷۴٫
۷- تقى زاده ، سید حسن ، مانى و دین او، (با ضمائم )، تهران : انجمن ایران شناسى ، ۱۳۴۷٫
۸- حکمت ، على اصغر، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵٫
۹- خسروى ، خسرو، مزدک ، تهران : ۱۳۵۹٫
۱۰- رئیس نیا، رحیم ، از مزدک تا بعد، تهران : انتشارات پیام ، ۱۳۵۸٫
۱۱- زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، ۱۳۷۵٫
۱۲- زنر، آر. سى .، زروان ، ترجمه تیمور قادرى ، تهران : انتشارات فکر روز، ۱۳۷۴٫
۱۳- زنر، آر. سى .، طلوع و غروب زردشتى گرى ، ترجمه تیمور قادرى ، تهران : انتشارات فکر روز، ۱۳۷۵٫
۱۴- طاهر رضوى ، س . م .، پارسیان اهل کتابند، ترجمه م . ع . مازندى ، بمبئى ، انجمن ایران لیک ، ۱۹۳۶٫
۱۵- کریستنسن ، آرتور امانوئل ، سلطنت قباد و ظهور مزدک ، ترجمه احمد بیرشک ، تهران : کتابخانه طهورى ، ۱۳۷۴٫
۱۶- گیمن ، دوشن ، دین ایران باستان ، ترجمه رؤ یا منجم ، تهران : انتشارات فکر روز، ۱۳۷۵٫
۱۷- ناس ، جان بى .، تاریخ جامع ادیان ، ترجمه على اصغر حکمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، ۱۳۷۰٫
۱۸- ورمازرن ، مارتن ، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران : نشر چشمه ، ۱۳۷۲٫
۱۹- ویدن گرن ، گئو، دینهاى ایرانى ، ترجمه منوچهر فرهنگ ، تهران : انتشارات آگاهان ایده ، ۱۳۷۷٫
۲۰- هیوم ، رابرت اى .، ادیان زنده جهان ، ترجمه عبدالرحیم گواهى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، ۱۳۷۲٫
منبع : حسین توفیقى