R A H A
11-12-2011, 12:01 AM
زندگی تان رنگ و بوی روزهای اولش را ندارد؛ خانه تان سوت و کور شده و گاهی فکر می کنید که اگر در همان دوره مجردی تان بودید، زندگی شادتری می داشتید. گاهی فکر می کنید، جایی در دل همسرتان ندارید و گاهی هم فکر می کنید، خبری از حس سال های اول ازدواج در دل تان نیست.
اما با تمامی این اوصاف زندگی مشترک تان را ادامه می دهید. ممکن است امیدوار باشید که این روزها تمام شوند و شادی به خانه مشترک تان برگردد یا ممکن است امیدتان را تمام و کمال از دست داده باشید و برای ساختن زندگی تان یک تنه پیش بروید و از شادی ها گرفته تا پیشرفت های تان را بدون همسرتان تجربه کنید. کم نیستند آدم هایی که با وجود این تصویر ها هنوز زیر یک سقف زندگی می کنند و مدام از خود می پرسند، آیا کار زندگی شان تمام است یا این که هنوز برای قضاوت خیلی زود است.
اگر شما هم مدام این سوال را از خود می پرسید بهتر است با مهم ترین نشانه های یک رابطه ویران شده آشنا شوید. آیا در زندگی مشترک خودتان هم این نشانه ها را می بینید؟
● کاری به کار هم ندارید؟
این ساده ترین راهی است که به شما از تمام شدن رابطه تان خبر می دهد. اگر مدت هاست که با یکدیگر ارتباط بر قرار نمی کنید، باید بدانید که زندگی مشترک شما به سراشیبی افتاده است. مهم نیست که کدام یک از شما این ارتباط را قطع کرده اید و دیگر تلاشی نمی کنید؛ هر کدام تان که باشید باید بدانید که اگر نجنبید خیلی زود همه چیز را از دست می دهید. شاید ندانید که قطع شدن جریان ارتباط شما شامل چه مواردی می شود. حرف نزدن به تنهایی به معنای قطع شدن رابطه شما نیست. اگر شما احساسات تان را با هم درمیان نمی گذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برای تان می افتد با هم صحبت نمی کنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا این که وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح می دهید، پس باید بدانید که کار رابطه تان تمام است.
● به همسرتان اعتماد نمی کنید؟
هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگی تان کمی دشوارتر می شود اما اگر شما واقعا دیگر نمی توانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید که خیلی چیزها را از دست داده اید. در صورتی که فکر می کنید رابطه شما و زندگی مشترک تان یک رابطه سالم نیست، بعید است که بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید. کمتر کسی می تواند تمام روزهایش را با شک و انتظار برای خوشحال بودن بگذراند. یادتان نرود که زندگی شما تمام و کمال از حس شما تاثیر می پذیرد و ارتباط تان از جایی ویران می شود که احساس تان منفی و مخرب به نظر می رسد.
● خواست او برای تان اهمیتی ندارد؟
ببینید که می توانید از اشتباهات گذشته تان درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین توانایی ای را نمی بینید و شریک زندگی تان هم مدام همان اشتباهات گذشته اش را تکرار می کند باید در مورد ادامه این زندگی کمی احساس خطر کنید. این که شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار می دهد را انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند خود را توجیح کنید یا این که نسبت به انتظار او بی تفاوت باشید، می تواند یکی از نقاط اوج در رابطه شما باشد. اگر مدت هاست چنین رابطه ای را تجربه می کنید، مشکلات شما در حال رشد است و وضعیت رابطه تان روزبه روز وخیم تر می شود.
● روزهای خوب را به یاد نمی آورید؟
اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید می کند و اگر رابطه تان آنقدر آزار دهنده شده که دیگر نمی توانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگی تان را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدت هاست که از هم پاشیده است و خبر ندارید. اگر هنوز هم شک دارید، فهرستی از لحظه های خوب زندگی تان و چیزهایی که همسرتان در خود دارد و شما را خوشحال می کند را بنویسید. در کنار این فهرست آنچه شما را آزار می دهد و اتفاقات بدی که هر روز در زندگی تان می افتد را یادداشت کنید. کدام بخش از این فهرست برای تان ارزش بیشتری دارد؟ لحظات خوب یا اتفاقات آزار دهنده. حالا می توانید تصمیم بگیرید که همین طور به ویران کردن زندگی تان ادامه دهید یا این که برای نجات دادنش دست به کار شوید.
● با جسم هم بیگانه اید؟
آیا ارتباط جسمی و زناشویی شما مدت هاست که فراموش شده است؟ دیگر حتی نشستن شما در کنار یکدیگر برای تان زیبایی ندارد و خبری هم از رابطه زناشویی در زندگی شما نیست؟ این موضوع را به هیچ وجه بی اهمیت تلقی نکنید. این ماجرا از کجا شروع شده؟ از یک ناراحتی ساده که همین طور ادامه پیدا کرده و اوج گرفته است یا از یک مشکل ساده پزشکی که آن را جدی نگرفته اید. وجود این رابطه طبیعت زندگی مشترک است و طبیعی است که از میان رفتنش هم جرقه ای برای از میان رفتن احساس شما به یکدیگر باشد.
● پیشرفتی در خود نمی بینید؟
هیچ علاقه ای به پیش رفتن و تجربه های جدید ندارید؟ زندگی شما ساکن شده و هر کدام تان هر روز بیش از دیروز در این کسالت فرو می روید؟ یادتان نرود که لازمه یک زندگی موفق آدم هایی موفق است که در کنار هم تلاش می کنند. این تلاش هیچ حد و مرزی ندارد. از پیشرفت تحصیلی و ارتقای شغلی گرفته تا تلاش برای خوشحال تر و خوشبخت تر کردن یکدیگر و… اگر شما فقط به یکی از این جنبه ها توجه می کنید و بقیه را رها کرده اید نباید انتظار یک زندگی موفق را هم داشته باشید. شروع این تک بعدی بودن، شروع ویران شدن رابطه شماست.
● انتظار دارید آدم دیگری شود؟
آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سال هاست اتفاق نیفتاده اند؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکته هایی است که دوست شان ندارید و آرزو دارید که بتوانید تغییرشان دهید. چاره ای جز ناامید کردن تان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمی افتند و اگر هم بیفتند همیشگی نخواهند بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود. همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کم کم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزو داشته اید. برخی اشتباهات قابل جبران نیستند. اگر نمی توانید انتظارات خودتان را تغییر دهید باور داشته باشید که شوهرتان هم تغییری نخواهد کرد، پس به این امید کاذب پایان دهید.
● همسرتان فراموش تان کرده؟
آیا همسرتان فراموش تان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی که در سال های اول زندگی برای شادکردن تان می کرده را کنار گذاشته؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواج تان را فراموش می کند و برخلاف سال های قبل هیچ علاقه ای به خریدن هدیه برای تان ندارد؟ این موضوعات نشان دهنده این است که او آنقدر مشغله های مهم تر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمی ماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموش کاری ها ۲ یا ۳ بار اتفاق افتاده است می تواند طبیعی باشد اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمی شود، پس ارتباط شما می تواند از نظر عاطفی قطع شده باشد.
● از شما سوءاستفاده می کند؟
اطمینان پیدا کنید که شریک زندگی تان از شما سوءاستفاده نمی کند. این سوءاستفاده می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد. اگر او به پول و درآمد شما چشم دارد و سعی می کند با چرب زبانی آن را از شما بگیرد، اگر می خواهد از شما یک آدم تک بعدی بسازد و روابط اجتماعی تان را از بین برده و مانع پیشرفت تان شود، اگر از حس و عشق شما سوء استفاده کرده و برای رسیدن به مقاصدش شما را تحت تاثیر قرار می دهد، باید بدانید که رابطه تان در معرض نابودی است زیرا شما نمی توانید تا پایان عمر به تقاضاهای گوناگون او جواب مثبت دهید و خودتان را نادیده بگیرید و اگر هم بتوانید، این روندی نیست که شما را خوشحال کند و احساس رضایت از زندگی را در شما به وجود بیاورد.
اما با تمامی این اوصاف زندگی مشترک تان را ادامه می دهید. ممکن است امیدوار باشید که این روزها تمام شوند و شادی به خانه مشترک تان برگردد یا ممکن است امیدتان را تمام و کمال از دست داده باشید و برای ساختن زندگی تان یک تنه پیش بروید و از شادی ها گرفته تا پیشرفت های تان را بدون همسرتان تجربه کنید. کم نیستند آدم هایی که با وجود این تصویر ها هنوز زیر یک سقف زندگی می کنند و مدام از خود می پرسند، آیا کار زندگی شان تمام است یا این که هنوز برای قضاوت خیلی زود است.
اگر شما هم مدام این سوال را از خود می پرسید بهتر است با مهم ترین نشانه های یک رابطه ویران شده آشنا شوید. آیا در زندگی مشترک خودتان هم این نشانه ها را می بینید؟
● کاری به کار هم ندارید؟
این ساده ترین راهی است که به شما از تمام شدن رابطه تان خبر می دهد. اگر مدت هاست که با یکدیگر ارتباط بر قرار نمی کنید، باید بدانید که زندگی مشترک شما به سراشیبی افتاده است. مهم نیست که کدام یک از شما این ارتباط را قطع کرده اید و دیگر تلاشی نمی کنید؛ هر کدام تان که باشید باید بدانید که اگر نجنبید خیلی زود همه چیز را از دست می دهید. شاید ندانید که قطع شدن جریان ارتباط شما شامل چه مواردی می شود. حرف نزدن به تنهایی به معنای قطع شدن رابطه شما نیست. اگر شما احساسات تان را با هم درمیان نمی گذارید، در مورد اتفاقاتی که روزانه برای تان می افتد با هم صحبت نمی کنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا این که وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح می دهید، پس باید بدانید که کار رابطه تان تمام است.
● به همسرتان اعتماد نمی کنید؟
هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگی تان کمی دشوارتر می شود اما اگر شما واقعا دیگر نمی توانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید که خیلی چیزها را از دست داده اید. در صورتی که فکر می کنید رابطه شما و زندگی مشترک تان یک رابطه سالم نیست، بعید است که بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید. کمتر کسی می تواند تمام روزهایش را با شک و انتظار برای خوشحال بودن بگذراند. یادتان نرود که زندگی شما تمام و کمال از حس شما تاثیر می پذیرد و ارتباط تان از جایی ویران می شود که احساس تان منفی و مخرب به نظر می رسد.
● خواست او برای تان اهمیتی ندارد؟
ببینید که می توانید از اشتباهات گذشته تان درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین توانایی ای را نمی بینید و شریک زندگی تان هم مدام همان اشتباهات گذشته اش را تکرار می کند باید در مورد ادامه این زندگی کمی احساس خطر کنید. این که شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار می دهد را انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند خود را توجیح کنید یا این که نسبت به انتظار او بی تفاوت باشید، می تواند یکی از نقاط اوج در رابطه شما باشد. اگر مدت هاست چنین رابطه ای را تجربه می کنید، مشکلات شما در حال رشد است و وضعیت رابطه تان روزبه روز وخیم تر می شود.
● روزهای خوب را به یاد نمی آورید؟
اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید می کند و اگر رابطه تان آنقدر آزار دهنده شده که دیگر نمی توانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگی تان را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدت هاست که از هم پاشیده است و خبر ندارید. اگر هنوز هم شک دارید، فهرستی از لحظه های خوب زندگی تان و چیزهایی که همسرتان در خود دارد و شما را خوشحال می کند را بنویسید. در کنار این فهرست آنچه شما را آزار می دهد و اتفاقات بدی که هر روز در زندگی تان می افتد را یادداشت کنید. کدام بخش از این فهرست برای تان ارزش بیشتری دارد؟ لحظات خوب یا اتفاقات آزار دهنده. حالا می توانید تصمیم بگیرید که همین طور به ویران کردن زندگی تان ادامه دهید یا این که برای نجات دادنش دست به کار شوید.
● با جسم هم بیگانه اید؟
آیا ارتباط جسمی و زناشویی شما مدت هاست که فراموش شده است؟ دیگر حتی نشستن شما در کنار یکدیگر برای تان زیبایی ندارد و خبری هم از رابطه زناشویی در زندگی شما نیست؟ این موضوع را به هیچ وجه بی اهمیت تلقی نکنید. این ماجرا از کجا شروع شده؟ از یک ناراحتی ساده که همین طور ادامه پیدا کرده و اوج گرفته است یا از یک مشکل ساده پزشکی که آن را جدی نگرفته اید. وجود این رابطه طبیعت زندگی مشترک است و طبیعی است که از میان رفتنش هم جرقه ای برای از میان رفتن احساس شما به یکدیگر باشد.
● پیشرفتی در خود نمی بینید؟
هیچ علاقه ای به پیش رفتن و تجربه های جدید ندارید؟ زندگی شما ساکن شده و هر کدام تان هر روز بیش از دیروز در این کسالت فرو می روید؟ یادتان نرود که لازمه یک زندگی موفق آدم هایی موفق است که در کنار هم تلاش می کنند. این تلاش هیچ حد و مرزی ندارد. از پیشرفت تحصیلی و ارتقای شغلی گرفته تا تلاش برای خوشحال تر و خوشبخت تر کردن یکدیگر و… اگر شما فقط به یکی از این جنبه ها توجه می کنید و بقیه را رها کرده اید نباید انتظار یک زندگی موفق را هم داشته باشید. شروع این تک بعدی بودن، شروع ویران شدن رابطه شماست.
● انتظار دارید آدم دیگری شود؟
آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سال هاست اتفاق نیفتاده اند؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکته هایی است که دوست شان ندارید و آرزو دارید که بتوانید تغییرشان دهید. چاره ای جز ناامید کردن تان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمی افتند و اگر هم بیفتند همیشگی نخواهند بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود. همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کم کم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزو داشته اید. برخی اشتباهات قابل جبران نیستند. اگر نمی توانید انتظارات خودتان را تغییر دهید باور داشته باشید که شوهرتان هم تغییری نخواهد کرد، پس به این امید کاذب پایان دهید.
● همسرتان فراموش تان کرده؟
آیا همسرتان فراموش تان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی که در سال های اول زندگی برای شادکردن تان می کرده را کنار گذاشته؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواج تان را فراموش می کند و برخلاف سال های قبل هیچ علاقه ای به خریدن هدیه برای تان ندارد؟ این موضوعات نشان دهنده این است که او آنقدر مشغله های مهم تر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمی ماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموش کاری ها ۲ یا ۳ بار اتفاق افتاده است می تواند طبیعی باشد اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمی شود، پس ارتباط شما می تواند از نظر عاطفی قطع شده باشد.
● از شما سوءاستفاده می کند؟
اطمینان پیدا کنید که شریک زندگی تان از شما سوءاستفاده نمی کند. این سوءاستفاده می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد. اگر او به پول و درآمد شما چشم دارد و سعی می کند با چرب زبانی آن را از شما بگیرد، اگر می خواهد از شما یک آدم تک بعدی بسازد و روابط اجتماعی تان را از بین برده و مانع پیشرفت تان شود، اگر از حس و عشق شما سوء استفاده کرده و برای رسیدن به مقاصدش شما را تحت تاثیر قرار می دهد، باید بدانید که رابطه تان در معرض نابودی است زیرا شما نمی توانید تا پایان عمر به تقاضاهای گوناگون او جواب مثبت دهید و خودتان را نادیده بگیرید و اگر هم بتوانید، این روندی نیست که شما را خوشحال کند و احساس رضایت از زندگی را در شما به وجود بیاورد.