توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تک بیتی ها ودوبیتی های ناب.....
R A H A
11-08-2011, 11:51 PM
مرا یکدم دل از خوبان جدا نیست
ولی صد حیف که درخوبان وفا نیست
به خوبان دل سپردن کار سهل است
ز خوبان دل گرفتن کار ما نیست
R A H A
11-08-2011, 11:51 PM
دیشب نماز بر بدنم گریه کرده بود نور سفید مه کفنم هدیه کرده بود
دیشب برای خاطر دل غمگین اشک من ابری ز خاطره ز نوا خنده کرده بود
دیشب چراغ،حافظه،اندیشه،فصل سرد... آری،غلط نکنم ..وخدا گریه کرده بود
R A H A
11-08-2011, 11:51 PM
آه عجب کاري به دستم داد دل ...
هم شکست و هم شکستم داد دل ...
R A H A
11-08-2011, 11:51 PM
طوری که دل تــــــو خواست باشم، نشدم
دلخواه دل تــــنــگ خـــــــــــودم هم نشدم
حـــوا تــو بــه خــانــه بـــهشـــتی بــــــرگرد
مـــــــن هـــم مـــتاسفم کـــه آدم نـــشدم...........
R A H A
11-08-2011, 11:52 PM
به آســـــــــــاني،مرا از من ربـــودي
درون كوره ي غــــم آزمـــــــــــــــودي
دلت آخر به سرگردانيم سوخــــــــــت
نگاهــــــــم را به زيبايـــــــي گشــــودي
R A H A
11-08-2011, 11:52 PM
کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است
از جواهر خانه ی خالی نگه بانی بس است
ترس جای عشق جولان دادو شک جای یقین
آبرو داری کن ای زاهد مسلمانی بس است!
R A H A
11-08-2011, 11:52 PM
شب های دراز بی عبادت، چه کنم؟
طبعم به گناه کرده عادت! چه کنم؟
گویند کریم است و گنه می بخشد...
گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم؟!!
R A H A
11-08-2011, 11:52 PM
امشب گرفته گريه ها دست دلم را
دريا کمک کن تا بيابم ساحلم را
در کوچه ی نور و صدا ره ميسپارم
امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم
R A H A
11-08-2011, 11:52 PM
خسته ام از این کویر ... این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل ... این سقوط نا گزیر
آسمان بی هدف ... باد های بی طرف
ابرهای سر به راه ... بید های سر به زیر
R A H A
11-08-2011, 11:55 PM
ای ناشکفته در شب ِ بی روح ِ طاقت سوز ِ من
در مرز ِ سرخ ِ تنگنا، هم طاقت ِ دلسوز ِ من
از این سکوت ِ منتشر در خون ِ من، غافل نشو
با نغمه ای معنی کن این تبعید ِ در آیینه رو
R A H A
11-08-2011, 11:55 PM
ازخیابون تا جهان می پیچه شعرم
رنگ رویا می گیره هر چی که دارم
تو گلوم جا نمی گیره این همه نت
بگو آواز تو رو کجا بذارم؟
R A H A
11-08-2011, 11:56 PM
می گفت که بعد از این به خوابیم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
بیا و بزم طرب ساز کن که خوش باشد
شراب و سبزه و آب روان و روی نگار
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینه ها زود باوری است
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
ندانی قدر وقت ایدل مگر وقتیكه درمانی
دریغا عیش شبگیری كه در خواب سحر بگذشت
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
سوختم از آاشنایان ای خوشا بیگانه ای
روید ای دوستان من کنج میخانه میمانم
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
گلمه دین اوندا كی خان دردینه درمان واریدی
ایندی درمان دا منه درد دی جانانه كیمین
R A H A
11-08-2011, 11:57 PM
ببندم شال و میپوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را
باباطاهر
R A H A
11-08-2011, 11:58 PM
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
باباطاهر
R A H A
11-08-2011, 11:58 PM
من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد
اگر دارم کشند مانند حلاج
باباطاهر
R A H A
11-08-2011, 11:59 PM
ته که میشی بمو چاره بیاموج
که این تاریک شوانرا چون کرم روج
کهی واجم که کی این روج آیو
کهی واجم که هرگز وا نهای روج
باباطاهر
R A H A
11-08-2011, 11:59 PM
به قید زلف تو آن دل که پای بند شود
غمش مباد که فارغ ز هر گزند شود
بلند نام تو در حسن شد خوشا روزی
که در جهان به وفا نام تو بلند شود
رشحه
R A H A
11-08-2011, 11:59 PM
ای از لب تو به خون رخ لعل خضاب
وز خجلت دندانت گهر غرق در آب
چشم و دل من به یاد دندان و لبت
این در خوشاب ریزد آن لعل مذاب
رشحه
R A H A
11-08-2011, 11:59 PM
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا
باشد گه وصال ببینند روی دوست
تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا
ابوسعید ابوالخیر
R A H A
11-09-2011, 12:00 AM
باز آ باز آ، چو روح در تن باز آ
چون جان به بدن، چو گل بگلشن باز آ
گفتی که چسان تو زندهای دور از من
دور از تو فتادهام به مردن باز آ
رضیالدین آرتیمانی
R A H A
11-09-2011, 12:00 AM
ای عشق بحسن دیده در ساز مرا
عیبم همه سر بسر، هنر ساز مرا
دل گیرم از آب زندگانی، دلگیر
لب تشنه بخوناب جگر ساز مرا
رضیالدین آرتیمانی
R A H A
11-09-2011, 12:00 AM
افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فریاد که فریادرسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست
ملکالشعرای بهار
R A H A
11-09-2011, 12:00 AM
ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
زین بیهنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه میروند و ما میمانیم
ملکالشعرای بهار
R A H A
11-09-2011, 12:00 AM
یارب که بقای جاودانی بادا
کامت بادا و کامرانی بادا
هر اشربهای کز پی درمان نوشی
خاصیت آب زندگانی بادا
وحشی
R A H A
11-09-2011, 12:01 AM
عشرت بادا صبح تو و شام ترا
آغاز تو را خوشی و انجام ترا
شبهای ترا باد نشاط شب عید
نوروز ز هم نگسلد ایام ترا
وحشی
R A H A
11-09-2011, 12:01 AM
شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم که از باد بهار
دل میترقد چو غنچه، بییار، مرا
وحشی
R A H A
11-09-2011, 12:01 AM
جان سوخت ز داغ دوری یار مرا
افزود سد آزار بر آزار مرا
من کشتنیم کز او جدایی جستم
ای هجر به جرم این بکش زار مرا
وحشی
R A H A
11-09-2011, 12:01 AM
اول گردون ز رنج در تابم کرد
در اشک دودیده زیر غرقابم کرد
پس بخشش نوساخته اسبابم کرد
واندر زندان به ناز در خوابم کرد
مسعود سعد سلمان
R A H A
11-09-2011, 12:01 AM
هر ابر که بنگرم غباری شده گیر
گرگل گیرم به دست خاری شده گیر
هر روز مرا خانه حصاری شده گیر
عمری شده دان و روزگاری شده گیر
مسعود سعد سلمان
R A H A
11-09-2011, 12:02 AM
با همت باز باش و با کبر پلنگ
زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
کم کن بر عندلیب و طاووس درنگ
کانجا همه بانگ آمد و اینجا همه رنگ
مسعود سعد سلمان
R A H A
11-09-2011, 12:02 AM
ای بخت مرا سوخته خرمن کردی
بی جرم دو پای من در آهن کردی
در جمله مرا به کام دشمن کردی
با سگ نکنند آنچه تو با من کردی
مسعود سعد سلمان
R A H A
11-09-2011, 12:02 AM
تو می دانی صدف های دو چشمت
در این دریای هستی بینظیرند
دو افسونگر دو عاشق كش دو مجنون
دو تا صیاد مست وشیرگیرند
R A H A
11-09-2011, 12:03 AM
آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن عهد که بستیم به پیمانه شکستیم
ای فاتح هر قلب همان طور که گفتی
ما عهد شکستیم ولی دل نشکستیم
R A H A
11-09-2011, 12:03 AM
در خانه ی ما شراب و شعر افزون باد
از خانه ی ما حدیث غم بیرون باد
اینک که شراب و شعر و شب آماده است
با ما ننشست اگر کسی مدیون باد
R A H A
11-09-2011, 12:03 AM
شب تاریک و سنگستون و ما مست
قدح از دست ما نفتاده بشکست
نگه دارنده اش نیگو نگه داشت
و گرنه صد قدح نفتاده بشکست
R A H A
11-09-2011, 12:12 AM
یک آدم بی حواس حوا زده بود
بی خود ، خود را میان ما جا زده بود
بر سنگ مزار من همین را بنویس
این رود تمام عمر دریا زده بود
R A H A
11-09-2011, 12:12 AM
ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟
دردت چه درد بود که همچو من
سر را به سنگ می زدی و می گریستی.
R A H A
11-09-2011, 12:13 AM
یک پاکت سیب می خرم دو تا کم
یعنی من و تو از غم این دنیا کم
هی میوه فروش کاش آدم نشوی
شرت ز سر آدم و حواها کم
R A H A
11-09-2011, 12:13 AM
آن یار که در خلوت ما شور و نوا داشت
افسوس که با ما سر نیرنگ و ریا داشت
ما غره به دلداری آن یار دل آرام
او همره دلدار دگر حال و هوا داشت
R A H A
11-09-2011, 12:15 AM
تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخو مه آمد ز بهشت
R A H A
11-09-2011, 12:15 AM
یا عشق های تلخ کز آنم نبود کام
فی الجمله گشت دور جوانی مرا تمام
آمد مرا گذار به پیری
اکنون که رنگ پیری بر سر کشیده ام
R A H A
11-09-2011, 12:15 AM
هان اي شب شوم وحشت انگيز
تا چند زني به جانم آتش ؟
يا چشم مرا ز جاي بركن
يا پرده ز روي خود فروكش
R A H A
11-09-2011, 12:15 AM
تا چند مرا به دست هجران دادن ؟
آخر همه عمر عشوه نتوان دادن
رخ باز نمای ، تا روان جان بدهم
در پیش رخ تو می توان جان دادن
R A H A
11-09-2011, 12:15 AM
من ندانم با كه گويم شرح درد
قصه ي رنگ پريده ، خون سرد ؟
هر كه با من همره و پيمانه شد
عاقبت شيدا دل و ديوانه شد
R A H A
11-09-2011, 12:16 AM
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
R A H A
11-09-2011, 12:19 AM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
R A H A
11-09-2011, 12:19 AM
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفاز بکند
R A H A
11-09-2011, 12:19 AM
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
R A H A
11-09-2011, 12:19 AM
دارم اميد عاطفتي از جناب دوست
كردم جنايتي و اميدم به عفو اوست
دانم كه بگذرد ز سر جرم من كه او
گرچه پري وَش است ليكن فرشته خوست
R A H A
11-09-2011, 12:19 AM
روشن از پرتو رويت نظری نيست که نيست
منت خاک درت بر بصری نيست که نيست
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سر گيسوی تو در هيچ سری نيست که نيست
R A H A
11-09-2011, 12:20 AM
دل پیشكش نرگس مستت آرم
جان تحفه ی آن زلف چو شستت* آرم
سرگردانم ز هجر ، معلومم نیست
در پای كه افتم كه به دستت آرم ؟
R A H A
11-09-2011, 12:20 AM
يا رب سببی ساز که يارم به سلامت
بازآيد و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن يار سفرکرده بياريد
تا چشم جهان بين کنمش جای اقامت
R A H A
11-09-2011, 12:20 AM
آن وصل تو باز آرزو می كندم
گفتن به تو راز آرزو می كندم
خفتن به برت به ناز ، تا روز سپید
شبهای دراز آرزو می كندم
R A H A
11-09-2011, 12:20 AM
ای جان جهان تو را ز جان می طلبم
سرگشته تو را گرد جهان می طلبم
تو در دل من نشسته ای فارغ و من
از تو ز جهانیان نشان می طلبم
R A H A
11-09-2011, 12:20 AM
فاش میگويم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
افتاد مرا با سر زلفین تو كار
دیوانه شدم به حال خویشم بگذار
دل در سر زلفین تو گم كردستم
جویای دل خودم ،مرا با تو چه كار؟
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
حال دل با تو گفتنم هوس است
خبر دل شنفتنم هوس است
طمع خام بین که قصه فاش
از رقیبان نهفتنم هوس است
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی است که جای دگر شود
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شير اندرون شد و با جان به در شود
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
در كوی تو عاشقان در آیند و روند
خون جگر از دیده گشایند و روند
ما بر در تو چو خاك ماندیم مقیم
ورنه دگران چو باد آیند و روند
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
زنجیر سر زلف تو تاب از چه گرفت ؟
و آن چشم خمارین تو خواب از چه گرفت ؟
چون هیچ كسی برگ گلی بر تو نزد
سر تا قدمت بوی گلاب از چه گرفت ؟
R A H A
11-09-2011, 12:25 AM
ای دوست به دوستی قرینیم تو را
هر جا كه قدم نهی زمینیم تو را
در مذهب عاشقان روا نیست كه ما:
عالم به تو بینیم و نبینیم تو را
R A H A
11-09-2011, 12:26 AM
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برَفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
R A H A
11-09-2011, 12:26 AM
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
R A H A
11-09-2011, 12:26 AM
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
R A H A
11-09-2011, 12:26 AM
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
R A H A
11-09-2011, 12:34 AM
خدا به درد دل من دچارتان نکند /
شبی نبود کسی داغدارتان نکند
شما که هی به شب و شعر و شمع می خندید /
خدا کند که کسی بی قرارتان نکند
R A H A
11-09-2011, 12:34 AM
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم
مِي مخور با همه کس تا نخورم خونِ جگر
سَر مکِش تا نکِشد سر به فلک فريادم
R A H A
11-09-2011, 12:35 AM
ای غم تو که هستی , از کجا می آیی
هر دم به هوای دل ما می آیی
باز آی و قدم به روی چشمم بگذار
چون اشک به چشمم آشنا می آیی
R A H A
11-09-2011, 12:36 AM
در حنجره ام باروت نم كشیده است
ماشه را اینبار ماتم كشیده است
بس كن این واژه بیمار سكوت
غیرت انگار از من پر كشیده است
R A H A
11-09-2011, 12:36 AM
در بحر فراقیم و ز هجران شادیم
چون بنده ی عشقیم و ز غم آزادیم
بر ما نكند فرق وصال و هجران
چون هستی خود را به رضایش دادیم
R A H A
11-09-2011, 12:36 AM
برگیر شراب طرب انگیز و بیا
چنهان ز رقیب سفله بستی و بیا
مشنوسخن خصم که بنشین و مرو
بشنو زمن این نکته که برخیز و بیا
R A H A
11-09-2011, 12:36 AM
آن خرمن گل نه گل که باغست
نه باغ اِرم که باغ مینوست
R A H A
11-09-2011, 12:36 AM
این خدایی که در اتاق من است
دیشب از خانه ی تو دزدیدم
تو گمان مبر که حسود و بدم
دیرگاهیست ز چشمش افتادم
R A H A
11-09-2011, 12:37 AM
باور
سرخوش است
اي دوست با ياد عزيزت روز و شب
دل ،كه
عشق انگيز و جان بخش و محبت پرور است
نزد تو ،
خود را چه بشناسم ؟
كه در آن پيشگاه
خويش را باور نكردن ،منتهاي باور است
R A H A
11-09-2011, 12:37 AM
غم مخور
از زندگي ات تا نفسي باقي است
هشدار كه فرصت نگذاري از دست
از آنچه گذشته است ، بگذر كه گذشت
بر آنچه شكسته شد،مخور غم كه شكست
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.