PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بهترین حدیث رو در مورد کار



mozhgan
11-06-2011, 11:22 PM
از زوایای مختلفی می توان به موضوع کار پرداخت. ما نمی دانیم کدام وجهه آن مد نظر شما است؟ با این وجود چند حدیث به طور پراکنده در ارتباط با کار برای شما می آوریم.

1. على بن ابى حمزه گوید: روزى امام موسى بن جعفر(ع) را دیدم كه در مزرعه اش كار مى كرد و از سختى كار، سر تا پا در عرق فرو رفته بود. عرض كردم: مگر كارگران كجایند كه شما خود كار مى كنید؟ فرمود: آن كس كه از من و از پدرم بهتر بود به دست خویش در مزرعه اش كار مى كرد! گفتم: آن كه بود؟ فرمود: پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)، و نیز همه پدرانم به دست خود كار مى كردند، و این روش پیامبران و اوصیاى آنان و بندگان شایسته خدا است.

2. محمد بن منكدر گوید: امام باقر(ع) را دیدم كه (از خستگى كار در باغ خود و ضمناً شاید به سبب آن که بدن حضرت هم سنگین بوده است) به دو تن از غلامان خود تكیه زده (از باغ برمى گشت). بر ایشان سلام كردم. حضرت نفس زنان و عرق ریزان سلام مرا پاسخ داد. عرض كردم: خدا شما را سلامت دارد اگر بدین حال كه در طلب مال دنیا مى باشید مرگتان فرا رسد چه خواهى كرد؟ حضرت دستش را از دست غلامان به در آورد و تكیه داد و فرمود: اگر در این حال بمیرم در حالى مرده ام كه به عبادتى از عبادات خدا مشغولم، زیرا بدین عمل خویشتن را از تو و از مردم بى نیاز مى سازم. آرى از آن بیم دارم كه خداوند مرا در حال معصیتى ببیند. گفتم: خدا تو را رحمت كند. خواستم ترا پندى دهم، ولى تو مرا موعظه نمودى.

3. از امام صادق(ع) نقل است كه: یكى از اصحاب پیغمبر(ص) سخت دچار فقر و تنگدستى شد. همسرش به وى گفت: خوب است به نزد پیغمبر(ص) رفته و از حضرتش مساعدتى بخواهى. وى به نزد حضرت رفت. چون پیغمبر وى را بدید، پیش از آن كه وى اظهار حاجت خویش كند فرمود: هر كه از ما چیزى طلب كند به وى مى دهیم، ولى اگر مناعت طبع داشته باشد و خود را محتاج ما نداند خداوند او را بى نیاز سازد. وى نزد خود گفت: منظور پیغمبر جز من كسى نیست؛ لذا چیزى اظهار نكرده برخاست و به خانه بازگشت و ماجرا را به همسر گفت. زن گفت: پیغمبر بشر است و علم غیب ندارد. برو و خواسته ات را بگوى. وى دوباره رفت و چون حضرت او را دید همان را تكرار نمود. شدت فقر وى را بار سوم نیز به نزد پیغمبر بازگرداند، ولى چون این بار همان را از حضرت شنید. برخاست و تبرى از دوستى به عاریت گرفت و به كوه رفت و مقدارى هیزم فراهم ساخت و به شهر آمد و هیزمها را به نیم مد (حدود نیم كیلو) آرد فروخت و به خانه برد، و با خانواده اش مصرف نمود. روز بعد هیزم بیشترى آورد و به یك مد فروخت و همچنان به كارش ادامه داد تا توانست تبرى بخرد. دیر زمانى نگذشت كه وى توانست دو شتر جهت حمل هیزم و غلامى كه وى را مدد كند بخرد، و تدریجاً یكى از ثروتمندان شد. آنگاه به خدمت پیغمبر(ص) آمد و ماجراى سه بار آمدنش به نزد حضرت به منظور مساعدت معروض داشت. پیغمبر فرمود: آرى من گفتم: اگر مناعت طبع به خرج دهى و چیزى طلب نكنى خداوند بى نیازت سازد.

4. مجاهد از تابعین از امیرالمؤمنین(ع) نقل كرد كه فرمود: روزى در مدینه سخت گرسنه بودم. از شهر بیرون شدم؛ باشد كه كارى و مزدى بدست آرم. رفتم تا به عوالى (محلی در چهار میلى مدینه) رسیدم. كنار خانه زنى مقدارى خاک انباشته دیدم. دانستم وى مى خواهد آن گلها را (جهت ساختمان) آب بزند و گل بسازد. به نزد او رفتم و با وى قرار بستم در ازاء هر دلو بزرگ آب كه بر آن خاکها بریزم یك دانه خرما مزد بستانم. شانزده دلو كشیدم. دستم تاول زد. وى شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پیغمبر(ص) بردم و دو نفرى آن را خوردیم.

5. امام صادق(ع) فرمود: امیرالمؤمنین(ع) بیل مى زد و زمین احیاء مى كرد و از درآمد دست رنج خویش هزار برده آزاد نمود.

6. على بن عبدالعزیز گوید: روزى امام صادق(ع) حال یكى از دوستانش به نام عمر بن مسلم از من پرسید كه وى چه مى كند؟ گفتم: فدایت گردم وى چندى است كه از كسب و كار دست برداشته و به عبادت پرداخته است. فرمود: واى بر او مگر نمى داند كه دعاى كسى كه در پى كسب و كار نباشد به اجابت نمى رسد؟! سپس حضرت فرمود: گروهى از اصحاب پیغمبر(ص) هنگامى كه آیه "ومن یتّق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لایحتسب" نازل شد دست از كسب و كار برداشته، درب خانه به روى خود بستند و به عبادت پرداختند، و مى گفتند: خداوند روزى ما را به عهده گرفته، دگر نیازى به كار نیست. پیغمبر(ص) چون شنید، به دنبال آنها فرستاد و به آنها فرمود: چرا چنین كردید؟! گفتند: چون دیدیم خداوند خود روزى بندگان را عهده دار گشته، نیازى به كار ندیدیم. حضرت فرمود: خیر، چنین نیست كه شما فهمیده اید. هر آن كس كسب و كار را رها سازد هرگز دعایش مستجاب نگردد.

7. ابوعمرو شیبانى گوید: امام صادق(ع) را دیدم كه بیلى بدست داشت و روپوشى زبر و خشن پوشیده بود و در باغ خود كار مى كرد و از پشتش عرق مى ریخت. گفتم: فدایت گردم بیل را به من ده تا به جاى شما كار كنم. فرمود: من دوست دارم كه شخص در راه معیشت خود رنج حرارت آفتاب را تحمل نماید.

8. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بهترین كارها كارى است كه آغازش آسان و انجامش نیكو و فرجام و نتیجه اش پسندیده باشد.

9. امام موسى بن جعفر(ع) فرمود: چون در برابر دو كار قرار گرفتى آن یك را انتخاب كن كه بر خلاف هواى دلت باشد كه در مخالفت هواى نفس سود بسیار است.

10. امام باقر(ع) در تفسیر آیه "وأتوا البیوت من ابوابها" فرمود: یعنى به هر كار باید از راه صحیح آن وارد شد.

11. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بهترین كار آن كار است كه مورد رضاى خدا باشد.(بحار الانوار و غررالحكم)