mozhgan
11-06-2011, 03:43 AM
تقسیمات واجب
1 - واجب نفسى و واجب غیرى
واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .
واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاك كردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.
2 - واجب تعبدى و توصلى
واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز.
3 - واجب عینى و كفایى
واجب عینى آن است كه از هر یك از مكلفین بالخصوص خواسته شده، و تك تك مكلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.
واجب كفایى آن است كه یك عمل معین، از یك گروه خواسته شده مانند دفن یك میت، از كسانى كه مطلع شدهاند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند كه برای انجام آن عمل به پا خیزند لذا اگر یكی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون كار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط میشود.
4 - واجب تعیینى و تخییرى
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند نماز صبح
و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه میدانید كسی كه روزهاش را در ماه رمضان به عمد باطل كند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی میتواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.
5 - واجب مطلق و مشروط
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.
واجب مشروط عملى است كه وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج كه وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب میشود كه فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد كه به مجموعهی این شرایط، استطاعت میگویند.
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید
6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق
واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.
واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب میشود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذیالحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود.
7 - واجب شرعى و عقلى
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.
واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف، لازم مىبیند كه وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیكى در مقابل نیكى، شكر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حكم عقل. ناگفته نماند كه ممكن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حكم كند.
8 - واجب مولوى و ارشادى
امری كه از طرف یك مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى كارى را بر حسب مصلحت واجب كند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.
و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یك واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.
9 - واجب مُوسَّع و مُضیَّق
واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مكلف بتواند عمل را در یك بازهی زمانی، هر وقت كه دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.
واجب مضیق عملى است كه وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازهی وقتی باشد كه انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه كه باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
10 - واجب فورى و غیر فورى
واجب فورى عملى است كه باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهىهایى كه وقتشان رسیده و طلبكاران هم آن را مطالبه كردهاند.
واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است كه نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممكن نیست و میتوان در فرصتی دیگر به آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانهای كه قضا شده و یا بدهى كه صاحبش مىگوید: هر وقت كه دلت خواست پس بده.
علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم- در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
11 - واجب اصلى و تبعى
هر عملى كه اسلام به آن امر كرده و آن را واجب كند، قهراً و به تبع آن امر، از ترك آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترك آن "حرام تبعى" است.
چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترك آن نیز امر دارد، بنابر این خود فعل، "حرام اصلى" و ترك آن، "واجب تبعى" است.
پس هر واجب اصلى ملازم با یك حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یك واجب تبعى است، مثل آنكه گفته شده شراب حرام است و ترك آن واجب است، و زكات واجب است و ترك آن حرام است.
تقسیمات حرام:
محرمات الهى نیز به دقت عقلى، مانند واجبات، قابل انقسام به اغلب تقسیمات یازدهگانه واجب میباشند، اما اقسامشان نادر بوده و در كلمات دانشمندان هم اندك است و لذا از آنها صرف نظر میشود. لكن ذكر این مطلب لازم است كه محرمات را [بر طبق كتاب خدا و سنت معصومان]، به دو قسم تقسیم كرده اند: كبیره و صغیره، یعنى گناهان بزرگ و كوچك.
این تقسیم به یك نظر تقسیم عقلى است، زیرا بىتردید، همه گناهان در یك حد نیستند، بلكه از جهت دارا بودن قبح عقلى و مفاسد فردى و اجتماعى، و در نتیجه مبغوض بودن در نظر خداوند، اختلاف فاحش دارند و حداقل به كبیره و صغیره تقسیم مىشوند. این مطلب از كتاب و سنت نیز به طور ظاهر و صریح استفاده مى شود.
بدین جهت ، علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم- در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
پس هر گناهى كه داخل در یكى از عناوین یاد شده باشد، كبیره است و طبعا هر گناهى كه خارج از این سه عنوان باشد، صغیره است، و این تقسیم ثمره عملى ندارد بلكه به یك معنا، همه گناهان، به نوعی گناه كبیره هستند، زیرا كه گناه، به ذات خود، عصیان و طغیان به خداوند و تعدى به حدود الهى و شكستن حریم اوامر و نواهى اوست، و این، امرِ بسیار بزرگی است. گرچه به لحاظ اختلاف مراتب ذاتى، اسم و عناوین مختلف داشته باشند.
لذا همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتا زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید.
1 - واجب نفسى و واجب غیرى
واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .
واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاك كردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.
2 - واجب تعبدى و توصلى
واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز.
3 - واجب عینى و كفایى
واجب عینى آن است كه از هر یك از مكلفین بالخصوص خواسته شده، و تك تك مكلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.
واجب كفایى آن است كه یك عمل معین، از یك گروه خواسته شده مانند دفن یك میت، از كسانى كه مطلع شدهاند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند كه برای انجام آن عمل به پا خیزند لذا اگر یكی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون كار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط میشود.
4 - واجب تعیینى و تخییرى
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند نماز صبح
و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه میدانید كسی كه روزهاش را در ماه رمضان به عمد باطل كند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی میتواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.
5 - واجب مطلق و مشروط
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.
واجب مشروط عملى است كه وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج كه وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب میشود كه فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد كه به مجموعهی این شرایط، استطاعت میگویند.
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید
6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق
واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.
واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب میشود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذیالحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود.
7 - واجب شرعى و عقلى
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.
واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف، لازم مىبیند كه وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیكى در مقابل نیكى، شكر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حكم عقل. ناگفته نماند كه ممكن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حكم كند.
8 - واجب مولوى و ارشادى
امری كه از طرف یك مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى كارى را بر حسب مصلحت واجب كند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.
و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یك واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.
9 - واجب مُوسَّع و مُضیَّق
واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مكلف بتواند عمل را در یك بازهی زمانی، هر وقت كه دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.
واجب مضیق عملى است كه وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازهی وقتی باشد كه انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه كه باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
10 - واجب فورى و غیر فورى
واجب فورى عملى است كه باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهىهایى كه وقتشان رسیده و طلبكاران هم آن را مطالبه كردهاند.
واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است كه نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممكن نیست و میتوان در فرصتی دیگر به آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانهای كه قضا شده و یا بدهى كه صاحبش مىگوید: هر وقت كه دلت خواست پس بده.
علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم- در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
11 - واجب اصلى و تبعى
هر عملى كه اسلام به آن امر كرده و آن را واجب كند، قهراً و به تبع آن امر، از ترك آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترك آن "حرام تبعى" است.
چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترك آن نیز امر دارد، بنابر این خود فعل، "حرام اصلى" و ترك آن، "واجب تبعى" است.
پس هر واجب اصلى ملازم با یك حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یك واجب تبعى است، مثل آنكه گفته شده شراب حرام است و ترك آن واجب است، و زكات واجب است و ترك آن حرام است.
تقسیمات حرام:
محرمات الهى نیز به دقت عقلى، مانند واجبات، قابل انقسام به اغلب تقسیمات یازدهگانه واجب میباشند، اما اقسامشان نادر بوده و در كلمات دانشمندان هم اندك است و لذا از آنها صرف نظر میشود. لكن ذكر این مطلب لازم است كه محرمات را [بر طبق كتاب خدا و سنت معصومان]، به دو قسم تقسیم كرده اند: كبیره و صغیره، یعنى گناهان بزرگ و كوچك.
این تقسیم به یك نظر تقسیم عقلى است، زیرا بىتردید، همه گناهان در یك حد نیستند، بلكه از جهت دارا بودن قبح عقلى و مفاسد فردى و اجتماعى، و در نتیجه مبغوض بودن در نظر خداوند، اختلاف فاحش دارند و حداقل به كبیره و صغیره تقسیم مىشوند. این مطلب از كتاب و سنت نیز به طور ظاهر و صریح استفاده مى شود.
بدین جهت ، علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم- در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.
پس هر گناهى كه داخل در یكى از عناوین یاد شده باشد، كبیره است و طبعا هر گناهى كه خارج از این سه عنوان باشد، صغیره است، و این تقسیم ثمره عملى ندارد بلكه به یك معنا، همه گناهان، به نوعی گناه كبیره هستند، زیرا كه گناه، به ذات خود، عصیان و طغیان به خداوند و تعدى به حدود الهى و شكستن حریم اوامر و نواهى اوست، و این، امرِ بسیار بزرگی است. گرچه به لحاظ اختلاف مراتب ذاتى، اسم و عناوین مختلف داشته باشند.
لذا همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتا زایل مىشود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید.