mozhgan
11-06-2011, 03:35 AM
اجازه بدهید اول با هم سنگهایمان را دربارهی خود خوشبختی وابكَنیم و به یك تعریف واحد برسیم، آنگاه من برایتان میگویم كه خوشبختترین آدم روی زمین كیست.
اصلا من یك ملاك به شما میدهم كه بتوانید خوشبختترین آدمِ هر زمانی را كه بخواهید در كمترین زمان تشخیص دهید.
اما خوشبختی!
پول و مقام و چه وچه خیلی خوبند، شاید در راه خوشبخت شدن هم به آدم كمك كنند و تا حدی باعث خوشبختی بشوند، اما فكر نكنم هیچكسی اگر خودش و وجدانِ خودش، تنها بنشینند و منصفانه قضاوت كنند، به این نتیجه برسند كه اگر من یك؛ نه ببخشید؛ صد میلیارد داشتم، خوشبختترین آدم روی زمین میشدم.
پس خوشبختی چیست؟
من و وجدانم برای رسیدن به اینكه چه چیزی باعث خوشبختیمان میشود، خیلی این طرف و آن طرف زدیم، خوب منكر اثرات چیزهایی مثل مقام و ثروت هم نبودیم.
اما!
اما آخرِ كار میدانید به كجا رسیدم؟ برایتان میگویم، درون خود چیزی به نام فطرت پیدا كردم كه احساس كردم اگر گوشم را از هیاهوی دور و برم ببندم، فریاد او را كه از اعماق جانم بر میآمد را خواهم شنید، و فهمیدم كه اگر به او پاسخ دهم، و او را راضی كنم، حس خنكی در من می دمد كه حال خوش خوشبختی به من دست میدهد، اما چگونه باید میفهمیدم كه تمام خواستههایش چیست؟
در راهی كه من برای خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتی پول هم بكار میآید
البته بعضی از آنها بسیار واضح بود، مثل حس پرستش، و من در این چند سالهی حیاتم لااقل این را فهمیده بودم كه لَه لَه پرستش، با هیچ معبودی جز خدا، سیراب نمیشود.
فطرت، رهایم نمیكند، هرگاه كه صدایی برای مشغول كردن من نیست فریادش را می شنوم.
من در كند و كاوم ، دستور العملهایی یافتهام كه پاسخ ندای درونم را میدهد، بله آن همان دین است، دینی كه بر پایهی فطرت بناگذاری شده است.
آری من راه خوشختی را در دینداری یافتم اما، چقدر راههای دینداری مختلف است، چقدر امام و رهبر و راهبر در این وادی است، دست در دست كدامشان باید گذاشت كه مطمئن بود راه را بسوی دیار خوشبختی میپیماید؟
من این را نیز یافتم، و جالب این است كه در مسلك آن امام و در آیین او حتی پول هم خوشبختی میاورد، مقام نیز آدم را خوشبختتر می كند.
زهرا در این تاریكی، چراغی تابان برافروخت كه جای تردیدی برای هیچ كسی باقی نماند
من وقتی پروردگار زمین و زمان، همو كه مرا بود كرده بود، را برای شدیدترین نیاز درونم ، پرستش، به خدایی برگزیدم، او پیكی به سوی من فرستاد كه در دستش نسخهی سعادت من بود.
و او راهبری برایم گمارد تا مرا به مقصد رساند.
اما در این میان خیلی ها دستشان را برای گرفتن دست من دراز كردهاند، از كجا بفهمم كه كدام یك همانی است كه پیك خدایم ، پیامبر، برایم انتخاب كرده است.
در این گیر و دار ، این دختر رسول خدا است كه مرا از حیرت می رهاند، آری، من شنیدم كه فاطمه -كه درود معبودم بر او باد- از زبان پدرش میگفت: همانا خوشبخت، و بلكه آخر همهی خوشبختها، كسی است كه دوستدار علی در زندگیاش و بعد مردنش باشد.
زهرا در این تاریكی، چراغی تابان برافروخت كه جای تردیدی برای هیچ كسی باقی نماند.
گفتم در راهی كه من برای خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتی پول هم بكار میآید، بله، خدیجه را كه حتما میشناسید، او كسی بود كه پولش نیز در راه خوشبختیش خرج شد و واقعا در سعادتش اثر داشت، شاید دور و برتان آدمهای زیادی باشند كه پول و بلكه همه چیزشان را حتی آبرویشان را صرف خوشبختیشان -همان محبت علی، امیر مؤمنان را میگویم- میكنند.
قول داده بودم كه ملاكی برای پیدا كردن آدمهای خوشبخت،دستتان بدهم، و اكنون بگمانم خود به آن رسیدهاید كه آن محبت علی علیه السلام است.
حواستان باشد كه من از خودم این ملاك را در نیاوردم بلكه نزدیكترین كس به پیك الهی، دختر رسول خدا آن را فرموده است.
متن روایت:
عن فاطمة الزهرا، عن رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم-:
اِنَّ السعیدَ كلَ السعیـدِ، مَن اَحَبَّ عَلیـاً فِـی حَیاتِـهِ وَ بَعدَ مَـماتِـهِ.1
اصلا من یك ملاك به شما میدهم كه بتوانید خوشبختترین آدمِ هر زمانی را كه بخواهید در كمترین زمان تشخیص دهید.
اما خوشبختی!
پول و مقام و چه وچه خیلی خوبند، شاید در راه خوشبخت شدن هم به آدم كمك كنند و تا حدی باعث خوشبختی بشوند، اما فكر نكنم هیچكسی اگر خودش و وجدانِ خودش، تنها بنشینند و منصفانه قضاوت كنند، به این نتیجه برسند كه اگر من یك؛ نه ببخشید؛ صد میلیارد داشتم، خوشبختترین آدم روی زمین میشدم.
پس خوشبختی چیست؟
من و وجدانم برای رسیدن به اینكه چه چیزی باعث خوشبختیمان میشود، خیلی این طرف و آن طرف زدیم، خوب منكر اثرات چیزهایی مثل مقام و ثروت هم نبودیم.
اما!
اما آخرِ كار میدانید به كجا رسیدم؟ برایتان میگویم، درون خود چیزی به نام فطرت پیدا كردم كه احساس كردم اگر گوشم را از هیاهوی دور و برم ببندم، فریاد او را كه از اعماق جانم بر میآمد را خواهم شنید، و فهمیدم كه اگر به او پاسخ دهم، و او را راضی كنم، حس خنكی در من می دمد كه حال خوش خوشبختی به من دست میدهد، اما چگونه باید میفهمیدم كه تمام خواستههایش چیست؟
در راهی كه من برای خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتی پول هم بكار میآید
البته بعضی از آنها بسیار واضح بود، مثل حس پرستش، و من در این چند سالهی حیاتم لااقل این را فهمیده بودم كه لَه لَه پرستش، با هیچ معبودی جز خدا، سیراب نمیشود.
فطرت، رهایم نمیكند، هرگاه كه صدایی برای مشغول كردن من نیست فریادش را می شنوم.
من در كند و كاوم ، دستور العملهایی یافتهام كه پاسخ ندای درونم را میدهد، بله آن همان دین است، دینی كه بر پایهی فطرت بناگذاری شده است.
آری من راه خوشختی را در دینداری یافتم اما، چقدر راههای دینداری مختلف است، چقدر امام و رهبر و راهبر در این وادی است، دست در دست كدامشان باید گذاشت كه مطمئن بود راه را بسوی دیار خوشبختی میپیماید؟
من این را نیز یافتم، و جالب این است كه در مسلك آن امام و در آیین او حتی پول هم خوشبختی میاورد، مقام نیز آدم را خوشبختتر می كند.
زهرا در این تاریكی، چراغی تابان برافروخت كه جای تردیدی برای هیچ كسی باقی نماند
من وقتی پروردگار زمین و زمان، همو كه مرا بود كرده بود، را برای شدیدترین نیاز درونم ، پرستش، به خدایی برگزیدم، او پیكی به سوی من فرستاد كه در دستش نسخهی سعادت من بود.
و او راهبری برایم گمارد تا مرا به مقصد رساند.
اما در این میان خیلی ها دستشان را برای گرفتن دست من دراز كردهاند، از كجا بفهمم كه كدام یك همانی است كه پیك خدایم ، پیامبر، برایم انتخاب كرده است.
در این گیر و دار ، این دختر رسول خدا است كه مرا از حیرت می رهاند، آری، من شنیدم كه فاطمه -كه درود معبودم بر او باد- از زبان پدرش میگفت: همانا خوشبخت، و بلكه آخر همهی خوشبختها، كسی است كه دوستدار علی در زندگیاش و بعد مردنش باشد.
زهرا در این تاریكی، چراغی تابان برافروخت كه جای تردیدی برای هیچ كسی باقی نماند.
گفتم در راهی كه من برای خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتی پول هم بكار میآید، بله، خدیجه را كه حتما میشناسید، او كسی بود كه پولش نیز در راه خوشبختیش خرج شد و واقعا در سعادتش اثر داشت، شاید دور و برتان آدمهای زیادی باشند كه پول و بلكه همه چیزشان را حتی آبرویشان را صرف خوشبختیشان -همان محبت علی، امیر مؤمنان را میگویم- میكنند.
قول داده بودم كه ملاكی برای پیدا كردن آدمهای خوشبخت،دستتان بدهم، و اكنون بگمانم خود به آن رسیدهاید كه آن محبت علی علیه السلام است.
حواستان باشد كه من از خودم این ملاك را در نیاوردم بلكه نزدیكترین كس به پیك الهی، دختر رسول خدا آن را فرموده است.
متن روایت:
عن فاطمة الزهرا، عن رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم-:
اِنَّ السعیدَ كلَ السعیـدِ، مَن اَحَبَّ عَلیـاً فِـی حَیاتِـهِ وَ بَعدَ مَـماتِـهِ.1