mozhgan
11-06-2011, 03:30 AM
سؤال من در مورد افرادى است كه در اصطلاح عامه به دعانويس مشهور هستند؛ مىخواستم بدانم كه آيا درست است فردى كه مىترسد، براى غلبه بر ترس خود به دعانويس مراجعه كند و آيا كسى مىتواند بخت كسى را از طريق دعا ببندد؟
سحر و جادو و بستن بخت، از امورى است كه واقعيت دارد؛ البته يادگيرى و ياد دادن آن حرام است. وجود چنين نيروهايى به مقتضاى نظام دنيا مىباشد كه تزاحم ميان زشتىها و پليدىها وجود دارد و همچنان كه انسانهاى شيطانصفت و زشتكار وجود دارد، جنهاى پليد و آزاردهنده نيز وجود دارد.
گرچه سحر و جادو واقعيت دارد، ولى نيامدن خواستگار براى دختر، اصلاً دليل بسته شدن بخت نمىباشد و غالب آن چه امروزه در ميان مردم در اين باره شايع است، بىاساس مىباشد و اكثر كسانى كه به اين امور مىپردازند، كلاهبردارانى هستند كه از اين طريق، قصد اخاذى و پركردن جيب خود را دارند و اگر بر فرض، موردى پيدا شد كه سحرى در كار بود، راهكارهايى براى بطلان آن وجود دارد كه عبارتند از:
1. استعاذه به خداوند و خواندن سورههاى فلق و ناس.
2. خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.
3. دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4. درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند.
5. صدقه دادن.
در مورد دعانويسى، برخى از مدعيان آن، افرادى حرفهاى هستند كه چندان اعتمادى به گفتههايشان نيست. اگر كسى خواهان دعاست، بايد با زبان خويش و با كمال توجه به مفاهيم و مضامين آن، به درگاه خداوند دعا كند و از او حوايج خويش را طلب نمايد يا از اهل دانش و بصيرت در دين، دعاها و اذكارى را بپرسد.
آگاهى به غيب در مرحله اول، اختصاص به خداوند عالم دارد و در مرحله دوم، از آن انبيا و ائمه و اولياى اوست و آنها نيز از خودشان استقلالاً چيزى ندارند؛ بلكه خداوند عالم طبق مصالح، به اندازهاى كه صلاح مىداند، آگاهى از غيب را در اختيار آنها قرار مىدهد. از اين رو، فالگيرى، كفبينى و طالعشمارى كه نوعاً كار افراد شياد است، هيچ مستند شرعى ندارد و اعتقاد به آن صحيح نيست. اين گونه كارها، علم شمرده نمىشود؛ البته سحر و ارتباط با اجنّه، علمى است كه از گذشته تا كنون بوده است و الان هم كسانى داراى اين علم هستند؛ ولى شرعاً ياد گرفتن سحر و استعمال آن حرام است. يادگرفتن اين علوم، براىكسانى كه هدفشان ابطال سحر و يا مبارزه با مدعيان دروغين نبوت است، اشكال ندارد.
براى غلبه بر ترس، سعى كنيد كه جاى ترس را به اعتماد بدهيد و براى اين كار، ابتدا ترس واقعى نهفته در پشت ترس فعلىتان را بشناسيد و آن وقت، ترس اصلى خود را به عنوان افسانهاى از بين ببريد و هر وقت كه بدان فكر مىكنيد، بگوييد اين ترس پنهانى در واقع افسانه است و نه واقعيت و در اين صورت، ترس شما هر اندازه كه شديد باشد، باز به صورت يك دروغ در نظرتان جلوهگر خواهد شد؛ زيرا واقعيتى ندارد. همچنين بايد با ترس يا واقعه ترسناك، خودتان را مواجه كنيد؛ مثلاً در زمان دعوا بايد بدانيد كه درگيرى، يك امر غيرقابل تصور نيست و بايد سعى در مقابله با آن داشته باشيد. ترس، موجب بىقرارى مىشود و شخص اگر موردى براى ترسيدن هم نداشته باشد ولى نسبت به چيزى و كارى اضطراب داشته باشد و همواره آن را تصور كند، براى خودش ترس مىتراشد. بنابراين، بايد سعى كنيد در چنين مواقعى، دراز بكشيد و همه قسمتهاى بدنتان را به حال خود رها كنيد و عضلاتتان را شل نماييد. فكرتان را به هيچ چيز متوجه نكنيد و يا اگر متوجه كرديد، خاطرات خوش زندگىتان را مرور كنيد. روزى دوسهبار به همين شكل، روح و جسمتان را استراحت دهيد. از جملات خودآموزى استفاده كنيد؛ مثلاً با خود بگوييد هر وقت دچار وحشت شوم، اين امر، نشانه آن است كه خود را آدم خوبى بدانم و يقين داشته باشم كه به زودى آرامش به دست خواهم آورد. سعى كنيد كلمات مثبت را همواره تكرار كنيد.
سحر و جادو و بستن بخت، از امورى است كه واقعيت دارد؛ البته يادگيرى و ياد دادن آن حرام است. وجود چنين نيروهايى به مقتضاى نظام دنيا مىباشد كه تزاحم ميان زشتىها و پليدىها وجود دارد و همچنان كه انسانهاى شيطانصفت و زشتكار وجود دارد، جنهاى پليد و آزاردهنده نيز وجود دارد.
گرچه سحر و جادو واقعيت دارد، ولى نيامدن خواستگار براى دختر، اصلاً دليل بسته شدن بخت نمىباشد و غالب آن چه امروزه در ميان مردم در اين باره شايع است، بىاساس مىباشد و اكثر كسانى كه به اين امور مىپردازند، كلاهبردارانى هستند كه از اين طريق، قصد اخاذى و پركردن جيب خود را دارند و اگر بر فرض، موردى پيدا شد كه سحرى در كار بود، راهكارهايى براى بطلان آن وجود دارد كه عبارتند از:
1. استعاذه به خداوند و خواندن سورههاى فلق و ناس.
2. خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.
3. دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4. درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند.
5. صدقه دادن.
در مورد دعانويسى، برخى از مدعيان آن، افرادى حرفهاى هستند كه چندان اعتمادى به گفتههايشان نيست. اگر كسى خواهان دعاست، بايد با زبان خويش و با كمال توجه به مفاهيم و مضامين آن، به درگاه خداوند دعا كند و از او حوايج خويش را طلب نمايد يا از اهل دانش و بصيرت در دين، دعاها و اذكارى را بپرسد.
آگاهى به غيب در مرحله اول، اختصاص به خداوند عالم دارد و در مرحله دوم، از آن انبيا و ائمه و اولياى اوست و آنها نيز از خودشان استقلالاً چيزى ندارند؛ بلكه خداوند عالم طبق مصالح، به اندازهاى كه صلاح مىداند، آگاهى از غيب را در اختيار آنها قرار مىدهد. از اين رو، فالگيرى، كفبينى و طالعشمارى كه نوعاً كار افراد شياد است، هيچ مستند شرعى ندارد و اعتقاد به آن صحيح نيست. اين گونه كارها، علم شمرده نمىشود؛ البته سحر و ارتباط با اجنّه، علمى است كه از گذشته تا كنون بوده است و الان هم كسانى داراى اين علم هستند؛ ولى شرعاً ياد گرفتن سحر و استعمال آن حرام است. يادگرفتن اين علوم، براىكسانى كه هدفشان ابطال سحر و يا مبارزه با مدعيان دروغين نبوت است، اشكال ندارد.
براى غلبه بر ترس، سعى كنيد كه جاى ترس را به اعتماد بدهيد و براى اين كار، ابتدا ترس واقعى نهفته در پشت ترس فعلىتان را بشناسيد و آن وقت، ترس اصلى خود را به عنوان افسانهاى از بين ببريد و هر وقت كه بدان فكر مىكنيد، بگوييد اين ترس پنهانى در واقع افسانه است و نه واقعيت و در اين صورت، ترس شما هر اندازه كه شديد باشد، باز به صورت يك دروغ در نظرتان جلوهگر خواهد شد؛ زيرا واقعيتى ندارد. همچنين بايد با ترس يا واقعه ترسناك، خودتان را مواجه كنيد؛ مثلاً در زمان دعوا بايد بدانيد كه درگيرى، يك امر غيرقابل تصور نيست و بايد سعى در مقابله با آن داشته باشيد. ترس، موجب بىقرارى مىشود و شخص اگر موردى براى ترسيدن هم نداشته باشد ولى نسبت به چيزى و كارى اضطراب داشته باشد و همواره آن را تصور كند، براى خودش ترس مىتراشد. بنابراين، بايد سعى كنيد در چنين مواقعى، دراز بكشيد و همه قسمتهاى بدنتان را به حال خود رها كنيد و عضلاتتان را شل نماييد. فكرتان را به هيچ چيز متوجه نكنيد و يا اگر متوجه كرديد، خاطرات خوش زندگىتان را مرور كنيد. روزى دوسهبار به همين شكل، روح و جسمتان را استراحت دهيد. از جملات خودآموزى استفاده كنيد؛ مثلاً با خود بگوييد هر وقت دچار وحشت شوم، اين امر، نشانه آن است كه خود را آدم خوبى بدانم و يقين داشته باشم كه به زودى آرامش به دست خواهم آورد. سعى كنيد كلمات مثبت را همواره تكرار كنيد.