mozhgan
11-05-2011, 05:02 PM
ازدواج بر اساس هوس :
دست اندركاران تعليم و تربيت همواره در اين فكر بوده اند كه چه كنند تا نوجوانان و جوانان به شكل ناسالم و غير متعارف با افراد غير همجنس رابطه برقرار نسازند.
يكى از مهمترين مواردى كه در زمينه "تربيت اجتماعى" بايد در نظر داشته باشيم, آماده ساختن فرزندمان براى رو در رو شدن با جنس مخالف است. نه مى توانيم فرزندانمان را به گونه اى تربيت كنيم كه از هر فردى از جنس مخالف بگريزند و نه اينكه مى توانيم آنها را به حال خود رها كرده و منتظر پيشامد روزگار بنشينيم ؛ بلكه بايد از سالهاى اوليه زندگى فرزندمان ؛ تصوير روشنى از نحوه برخورد با جنس مخالف را برايشان ترسيم كنيم. (1)
اين كار بايد در ابتدا با آگاهى پدر و مادر از رفتار صحيح اجتماعى و تربيتى آغاز و با معرفى الگوى صحيح به فرزند ، كامل شود.
چون بسيارى از روابط ناصحيح دختران و پسران ناشى از شيوه هاى نادرست تربيتى و برخوردى پدر و مادر است ، آن هم پدر و مادرى كه با تحقير فرزند و بى محبتى به او و توجيه نكردن وى در كيفيت برخورد با جنس مخالف ، زمينه انحراف او را فراهم آورده اند.
نوجوان در سن و موقعيتى قرار گرفته است كه تصورش از جنس مخالف, فقط به علاقه جنسى محدود مى شود و از مسائل و عوارض اجتماعى, خانوادگى و تربيتى آن بى خبر است.
برخى پسران, داشتن دوست دختر را نوعى توفيق و قدرت اجتماعى تلقى مى كنند و دختران نيز داشتن رابطه با پسران را نوعى جاذبه و امتياز به شمار مى آورند!
براى اكثريت قريب به اتفاق دختران, دوستى و رابطه با يك پسر, به هيچ وجه يك دوستى معمولى نيست, بلكه اين دوستى و رابطه در تصور و ذهن آنان همان چيزى است كه قطعا منجر به ازدواج خواهد شد.
اين تصور نادرست جوانان و نيز واقعيتهاى گوناگون موجود در جامعه, سبب شده كه جوانان به خاطر رابطه غير مشروع با جنس مخالف, آسيب ببينند. بديهى است كه دامنه اين آسيب, بيشتر متوجه دختران شده و منجر به آسيب روانى, اجتماعى و تربيتى آنان مى شود. چنين دخترى تا مرز افسردگى پيش رفته و پيوسته احساس بى ارزشى مى كند و جايگاه خود را نزد اوليا و اطرافيانش به عنوان فردى شايسته از دست مى دهد و پدر و مادر, او را مايه آبروريزى خانواده خود مى دانند.
بعضى دختران و پسران در برخورد با يكديگر حالتى هيجانى و شتابزده دارند و در رويايى عجيب قرار مى گيرند و چه بسا بطور موقت گرفتار بيمارى روحى و جسمى شوند دختر, نگاه دوستانه پسرى را به خود, به قصد وى به ازدواج تفسير كرده, و شديدا دلباخته او مى شود و نام آن را "عشق پاك" مى گذارد.
بعضى دختران با يك جمله پسر كه به دخترى ابراز علاقه مى كند خود را دلباخته مى كنند. آيا اين نوع جملات در همه دختران اثر مى گذارد؟ در به روشنى بايد گفت اينگونه جملات همه دختران را دلباخته نمى كند هر چند كه بايد اذعان داشت كلمات محبت آميز , بر همه انسانها اثر مى گذارد و براى آنها جذاب است, ولى همه را دلباخته نمى كند.
سوالى كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه :
اين ابراز علاقه ها كدام جوان را از خود بى خود و هيجان زده مى كند و او را در روياهاى خيالى سير مى دهد؟
در وهله اول جوانى در واكنش به چنين جمله اى هيجان زده مى شود كه شناخت درستى از جنس مخالف ندارد و رفتار درست در برابر آنها را تمرين نكرده و آموزش نديده است. در مرحله بعدى جوانى اينگونه هيجان زده مى شود كه به نوعى خود را تشنه محبت مى داند و احساس مى كند كه محبتها نسبت به او دريغ شده و يا اينكه جنبه صورى داشته اند.از اين رو بايد نوجوان به لحاظ شخصيتش نيز مورد احترام و تكريم قرار گيرد و حضور او در جمع بزرگترهاى خانواده و جامعه, پذيرفته شود تا او احساس كند كه همه افراد او را دوست دارند. چنين فردى است كه تنها با يك جمله "دوستت دارم" از خود بى خود نمى شود.
دختران و عشق هاى مردان متاهل
گرچه با ازدواج دختران با مردان متاهل نمى توان مخالفت كرد, اما برخى شيوه هاى ابراز علاقه اين نوع مردان به دختران و مراحلى كه براى اين غرض طى مى شود, به گونه اى است كه بايد منتظر پيامدهاى نامطلوب آن بود.
حيله بعضى مردان اين است كه در حضور دختر, از همسر اول خود بدگويى كرده و او را آنچنان معرفى مى كنند كه اصلااحساس درونى خود نسبت به وى, او را سحر مى كنند را چنان ناخودآگاه تحريك مى كنند كه با انگيزه الهى!! و دلسوزى و نجات يك مرد از تنهايى, جذب او مى شود و به ازدواج با او تن مى دهد, غافل از اينكه اين ازدواج كه سيرى نادرست داشته و مردى با نيرنگ حساب شده, دل دخترى را ربوده و شيفته روحيه و اخلاق خود كرده است, دوام نخواهد داشت. از طرفى مرد با همسر اول و فرزندانش درگير خواهد شد و از طرف ديگر دختر مورد سرزنش بستگان و اطرافيان خود قرار گرفته كه چرا از روى هوى و هوس ـ نه انگيزه الهى و فطرى ـ با مردى متاهل, طرح دوستى ريخته و بناچار به ازدواج با او مجبور شده است.
از اين رو در دوران جوانى و قبل از خواستگارى لازم است از اينگونه حركات, برخوردها و گزينشها اجتناب نمود و عاقلانه تر و سنجيده تر قدم برداشت.
عوامل به وجود آمدن روابط غير مشروع دختر و پسر:
1 ـ نبود پدر , عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بينش و اقتدار تربيتى , عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربيت فرزندان , عدم كنترل بر رفت و آمد فرزندان , بيگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاريك شدن فضاى خانه و مردن روح اميد و نشاط در خانواده است.
دختر و پسر چنين خانواده اى براى فرار از تنهايى و رفع خستگى, تنوع و تفريح, به همراه و توصيه دوستان همفكر و همدرد خود, پا را از خانه بيرون گذاشته و بدون هدف و مرام مشخصى به پرسه زدن در كوچه و خيابان مى پردازند. دخترى كه از محيط خانه دلگير است و پسرى كه با پدر بيگانه است و همدمى ندارد, به محض برخورد با جنس مخالف, براى آرام بخشى خود, به او روى مى آورند و باب دوستى و رفاقت را مى گشايند و... .
2 ـ افراط در معاشرت هاى فاميلى
افراط در معاشرت هاى فاميلى با انگيزه "اجتماعى بودن" و باصطلاح "مترقى بودن" ! سبب برخورد و نزديكى دو جنس مخالف مى شود. مهماني هاى مختلف , شوخى و خنده با جنس مخالف و بى بندوبارى در پوشش و حجاب در مجالس مهمانى را مى توان از مظاهر معاشرت افراطى و عامل انحراف دختران و پسران دانست. به فراوانى ديده مى شود كه دختر عمو و پسر عمو , دختر خاله و پسر خاله , پسر عمه و دختر دايى و برعكس در مجالس دائمى يكديگر را ملاقات كرده و از دوران خردسالى و نوجوانى و حتى جوانى با بازي ها و سرگرمي هاى مشترك , اوقات خود را پر مى كنند. اينها زمينه هاى ناسالمى است كه تبعات آن برخى جبران ناپذير است.
جمله معروف : عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته شده است. زاييده افكار و هوس هاى خام است و منشا صحيحى ندارد.
3 ـ وضعيت روانى
دختران و پسرانى كه به نوعى از وضعيت روانى و اجتماعى خويش ناراضى هستند و در اين زمينه خود را سرگردان و آشفته مى يابند ، از طريق برقرارى روابط پنهانى با جنس مخالف , در انديشه كسب رضــايت بيشتر و يا يافتن شرايطى هستند كه براى آنها اطمينان خاطر و رضامندى بيشترى فراهم كند. اينگونه افراد ممكن است در زمره كسانى باشنـد كـه تـرك تحصيـل مى كننـد و يا در درس موفقيت چندانى ندارند.
در مواردى , دوستي هاى دختر و پسر , از صحبت كردن و رد و بدل نامه و عكس , فراتر رفته و به ازدواج با يكديگر علاقمند مى شوند ؛
ولى به دليل پنهان كاري هاى دختر و پسر و نداشتن اطلاعات كافى در زمينه مسائل زناشويى , ممكن است علاوه بر ترس از اين ازدواج احتمالاتى توسط دختر داده شود كه اين احتمالات علاوه بر اينكه ذهن او را به شدت به خود مشغول مى دارد , در عين حال وى را از پذيرفتن ازدواج با ديگرى بازمى دارد.
در مواردى كه وى ناگزير به ازدواج مى شود, هرچند ممكن است پس از ازدواج اتفاقى نيفتد و كسى به مسائل مخفى آنها پى نبرد , لكن از آنجا كه ازدواج, مراحل اوليه خود را با فشار روانى زيادى براى آنها بويژه دختر, سپرى كرده است, تجربه اى بسيار ناگوار از اين ازدواج, در ذهن آنها نقش مى بندد. اين تجربه مى تواند آثار تلخى بر زندگى آنها باقى گذارد, آثارى كه ساختن يك زندگى مفيد, با صفا و صميمى را غير ممكن سازد. در حقيقت چنين فردى در طول زندگى, ازدواج را با آغازى بسيار تلخ به همراه دلهره و اضطراب به ياد مى آورد و او را افكارى همچون احساس گناه و نگرانى از فاش شدن اسرارش در برمى گيرد.
در مواردى ديگر كه دختر با غير دوست پسر خود ازدواج مى كند , باز نگران فاش شدن روابط گذشته خويش است.
دخترى شانزده ساله مى نويسد :
من در سال 71 با چند پسر دوست بودم و با آنها از طريق تلفن صحبت مى كردم و الاذن كه نامزد دارم از اين كارى كه كرده ام مى ترسم ... و به همين خاطر داراى افت تحصيلى شده ام و مى ترسم كه هر آن ممكن است كه دوستي ها فاش شود و آبروى من برود.
اين است سرانجام روابط ناسالم و غير مشروع دختران و پسرانى كه در اثر عوامل مختلف مخفيانه به جنس مخالف روى آورده و طرح دوستى ريخته اند ، سرانجامى كه چه بسا ممكن است خانواده اى را متلاشى كند ، خانواده هايى را رو در روى هم قرار دهد.
فرزندانى را از نعمت پدر و مادر آرام محروم كند و ... .
در تربيت دختران و آموزش مسائل مذهبى و اجتماعى آنها , بايد بر اين نكته تاكيد كرد كه هر چند ممكن است انسان از طريق خودنمايى بدنى و رفتارهاى تحريك كننده , توجه عده اى را به سرعت به خود جلب كند , لكن بايد دانست كه اين عده از جمله كسانى هستند كه تا وقتى به آنها بهره داده شود با آن شخص هستند ولى به محض اينكه احساس كنند طرف و شخص مورد نظرشان بهره دهى را از دست داده به بدترين وضع او را رها مى كنند. و موجب نگرانى ، دلهره و افسردگيهاى روحى و چه بسا خودكشى آنان شود. زيرا چنين زنان و دخترانى به اين اميد تسليم هوس هاى مردان و پسران شده اند كه شايد كسى حاضر باشد در غمه ا و شادي هاى آنها شريك باشد و حال كه به مقصود خود نرسيده اند ، نسبت به آن واكنش نشان مى دهند.
پى نوشت ها :
1 ـ روابط دختر و پسر در ايران, على اصغر احمدى, ص 53
2 ـ همان مدرك, ص33
منبع : ماهنامه پيام زن ـ شماره 27 ـ خرداد 73
دست اندركاران تعليم و تربيت همواره در اين فكر بوده اند كه چه كنند تا نوجوانان و جوانان به شكل ناسالم و غير متعارف با افراد غير همجنس رابطه برقرار نسازند.
يكى از مهمترين مواردى كه در زمينه "تربيت اجتماعى" بايد در نظر داشته باشيم, آماده ساختن فرزندمان براى رو در رو شدن با جنس مخالف است. نه مى توانيم فرزندانمان را به گونه اى تربيت كنيم كه از هر فردى از جنس مخالف بگريزند و نه اينكه مى توانيم آنها را به حال خود رها كرده و منتظر پيشامد روزگار بنشينيم ؛ بلكه بايد از سالهاى اوليه زندگى فرزندمان ؛ تصوير روشنى از نحوه برخورد با جنس مخالف را برايشان ترسيم كنيم. (1)
اين كار بايد در ابتدا با آگاهى پدر و مادر از رفتار صحيح اجتماعى و تربيتى آغاز و با معرفى الگوى صحيح به فرزند ، كامل شود.
چون بسيارى از روابط ناصحيح دختران و پسران ناشى از شيوه هاى نادرست تربيتى و برخوردى پدر و مادر است ، آن هم پدر و مادرى كه با تحقير فرزند و بى محبتى به او و توجيه نكردن وى در كيفيت برخورد با جنس مخالف ، زمينه انحراف او را فراهم آورده اند.
نوجوان در سن و موقعيتى قرار گرفته است كه تصورش از جنس مخالف, فقط به علاقه جنسى محدود مى شود و از مسائل و عوارض اجتماعى, خانوادگى و تربيتى آن بى خبر است.
برخى پسران, داشتن دوست دختر را نوعى توفيق و قدرت اجتماعى تلقى مى كنند و دختران نيز داشتن رابطه با پسران را نوعى جاذبه و امتياز به شمار مى آورند!
براى اكثريت قريب به اتفاق دختران, دوستى و رابطه با يك پسر, به هيچ وجه يك دوستى معمولى نيست, بلكه اين دوستى و رابطه در تصور و ذهن آنان همان چيزى است كه قطعا منجر به ازدواج خواهد شد.
اين تصور نادرست جوانان و نيز واقعيتهاى گوناگون موجود در جامعه, سبب شده كه جوانان به خاطر رابطه غير مشروع با جنس مخالف, آسيب ببينند. بديهى است كه دامنه اين آسيب, بيشتر متوجه دختران شده و منجر به آسيب روانى, اجتماعى و تربيتى آنان مى شود. چنين دخترى تا مرز افسردگى پيش رفته و پيوسته احساس بى ارزشى مى كند و جايگاه خود را نزد اوليا و اطرافيانش به عنوان فردى شايسته از دست مى دهد و پدر و مادر, او را مايه آبروريزى خانواده خود مى دانند.
بعضى دختران و پسران در برخورد با يكديگر حالتى هيجانى و شتابزده دارند و در رويايى عجيب قرار مى گيرند و چه بسا بطور موقت گرفتار بيمارى روحى و جسمى شوند دختر, نگاه دوستانه پسرى را به خود, به قصد وى به ازدواج تفسير كرده, و شديدا دلباخته او مى شود و نام آن را "عشق پاك" مى گذارد.
بعضى دختران با يك جمله پسر كه به دخترى ابراز علاقه مى كند خود را دلباخته مى كنند. آيا اين نوع جملات در همه دختران اثر مى گذارد؟ در به روشنى بايد گفت اينگونه جملات همه دختران را دلباخته نمى كند هر چند كه بايد اذعان داشت كلمات محبت آميز , بر همه انسانها اثر مى گذارد و براى آنها جذاب است, ولى همه را دلباخته نمى كند.
سوالى كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه :
اين ابراز علاقه ها كدام جوان را از خود بى خود و هيجان زده مى كند و او را در روياهاى خيالى سير مى دهد؟
در وهله اول جوانى در واكنش به چنين جمله اى هيجان زده مى شود كه شناخت درستى از جنس مخالف ندارد و رفتار درست در برابر آنها را تمرين نكرده و آموزش نديده است. در مرحله بعدى جوانى اينگونه هيجان زده مى شود كه به نوعى خود را تشنه محبت مى داند و احساس مى كند كه محبتها نسبت به او دريغ شده و يا اينكه جنبه صورى داشته اند.از اين رو بايد نوجوان به لحاظ شخصيتش نيز مورد احترام و تكريم قرار گيرد و حضور او در جمع بزرگترهاى خانواده و جامعه, پذيرفته شود تا او احساس كند كه همه افراد او را دوست دارند. چنين فردى است كه تنها با يك جمله "دوستت دارم" از خود بى خود نمى شود.
دختران و عشق هاى مردان متاهل
گرچه با ازدواج دختران با مردان متاهل نمى توان مخالفت كرد, اما برخى شيوه هاى ابراز علاقه اين نوع مردان به دختران و مراحلى كه براى اين غرض طى مى شود, به گونه اى است كه بايد منتظر پيامدهاى نامطلوب آن بود.
حيله بعضى مردان اين است كه در حضور دختر, از همسر اول خود بدگويى كرده و او را آنچنان معرفى مى كنند كه اصلااحساس درونى خود نسبت به وى, او را سحر مى كنند را چنان ناخودآگاه تحريك مى كنند كه با انگيزه الهى!! و دلسوزى و نجات يك مرد از تنهايى, جذب او مى شود و به ازدواج با او تن مى دهد, غافل از اينكه اين ازدواج كه سيرى نادرست داشته و مردى با نيرنگ حساب شده, دل دخترى را ربوده و شيفته روحيه و اخلاق خود كرده است, دوام نخواهد داشت. از طرفى مرد با همسر اول و فرزندانش درگير خواهد شد و از طرف ديگر دختر مورد سرزنش بستگان و اطرافيان خود قرار گرفته كه چرا از روى هوى و هوس ـ نه انگيزه الهى و فطرى ـ با مردى متاهل, طرح دوستى ريخته و بناچار به ازدواج با او مجبور شده است.
از اين رو در دوران جوانى و قبل از خواستگارى لازم است از اينگونه حركات, برخوردها و گزينشها اجتناب نمود و عاقلانه تر و سنجيده تر قدم برداشت.
عوامل به وجود آمدن روابط غير مشروع دختر و پسر:
1 ـ نبود پدر , عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بينش و اقتدار تربيتى , عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربيت فرزندان , عدم كنترل بر رفت و آمد فرزندان , بيگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاريك شدن فضاى خانه و مردن روح اميد و نشاط در خانواده است.
دختر و پسر چنين خانواده اى براى فرار از تنهايى و رفع خستگى, تنوع و تفريح, به همراه و توصيه دوستان همفكر و همدرد خود, پا را از خانه بيرون گذاشته و بدون هدف و مرام مشخصى به پرسه زدن در كوچه و خيابان مى پردازند. دخترى كه از محيط خانه دلگير است و پسرى كه با پدر بيگانه است و همدمى ندارد, به محض برخورد با جنس مخالف, براى آرام بخشى خود, به او روى مى آورند و باب دوستى و رفاقت را مى گشايند و... .
2 ـ افراط در معاشرت هاى فاميلى
افراط در معاشرت هاى فاميلى با انگيزه "اجتماعى بودن" و باصطلاح "مترقى بودن" ! سبب برخورد و نزديكى دو جنس مخالف مى شود. مهماني هاى مختلف , شوخى و خنده با جنس مخالف و بى بندوبارى در پوشش و حجاب در مجالس مهمانى را مى توان از مظاهر معاشرت افراطى و عامل انحراف دختران و پسران دانست. به فراوانى ديده مى شود كه دختر عمو و پسر عمو , دختر خاله و پسر خاله , پسر عمه و دختر دايى و برعكس در مجالس دائمى يكديگر را ملاقات كرده و از دوران خردسالى و نوجوانى و حتى جوانى با بازي ها و سرگرمي هاى مشترك , اوقات خود را پر مى كنند. اينها زمينه هاى ناسالمى است كه تبعات آن برخى جبران ناپذير است.
جمله معروف : عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته شده است. زاييده افكار و هوس هاى خام است و منشا صحيحى ندارد.
3 ـ وضعيت روانى
دختران و پسرانى كه به نوعى از وضعيت روانى و اجتماعى خويش ناراضى هستند و در اين زمينه خود را سرگردان و آشفته مى يابند ، از طريق برقرارى روابط پنهانى با جنس مخالف , در انديشه كسب رضــايت بيشتر و يا يافتن شرايطى هستند كه براى آنها اطمينان خاطر و رضامندى بيشترى فراهم كند. اينگونه افراد ممكن است در زمره كسانى باشنـد كـه تـرك تحصيـل مى كننـد و يا در درس موفقيت چندانى ندارند.
در مواردى , دوستي هاى دختر و پسر , از صحبت كردن و رد و بدل نامه و عكس , فراتر رفته و به ازدواج با يكديگر علاقمند مى شوند ؛
ولى به دليل پنهان كاري هاى دختر و پسر و نداشتن اطلاعات كافى در زمينه مسائل زناشويى , ممكن است علاوه بر ترس از اين ازدواج احتمالاتى توسط دختر داده شود كه اين احتمالات علاوه بر اينكه ذهن او را به شدت به خود مشغول مى دارد , در عين حال وى را از پذيرفتن ازدواج با ديگرى بازمى دارد.
در مواردى كه وى ناگزير به ازدواج مى شود, هرچند ممكن است پس از ازدواج اتفاقى نيفتد و كسى به مسائل مخفى آنها پى نبرد , لكن از آنجا كه ازدواج, مراحل اوليه خود را با فشار روانى زيادى براى آنها بويژه دختر, سپرى كرده است, تجربه اى بسيار ناگوار از اين ازدواج, در ذهن آنها نقش مى بندد. اين تجربه مى تواند آثار تلخى بر زندگى آنها باقى گذارد, آثارى كه ساختن يك زندگى مفيد, با صفا و صميمى را غير ممكن سازد. در حقيقت چنين فردى در طول زندگى, ازدواج را با آغازى بسيار تلخ به همراه دلهره و اضطراب به ياد مى آورد و او را افكارى همچون احساس گناه و نگرانى از فاش شدن اسرارش در برمى گيرد.
در مواردى ديگر كه دختر با غير دوست پسر خود ازدواج مى كند , باز نگران فاش شدن روابط گذشته خويش است.
دخترى شانزده ساله مى نويسد :
من در سال 71 با چند پسر دوست بودم و با آنها از طريق تلفن صحبت مى كردم و الاذن كه نامزد دارم از اين كارى كه كرده ام مى ترسم ... و به همين خاطر داراى افت تحصيلى شده ام و مى ترسم كه هر آن ممكن است كه دوستي ها فاش شود و آبروى من برود.
اين است سرانجام روابط ناسالم و غير مشروع دختران و پسرانى كه در اثر عوامل مختلف مخفيانه به جنس مخالف روى آورده و طرح دوستى ريخته اند ، سرانجامى كه چه بسا ممكن است خانواده اى را متلاشى كند ، خانواده هايى را رو در روى هم قرار دهد.
فرزندانى را از نعمت پدر و مادر آرام محروم كند و ... .
در تربيت دختران و آموزش مسائل مذهبى و اجتماعى آنها , بايد بر اين نكته تاكيد كرد كه هر چند ممكن است انسان از طريق خودنمايى بدنى و رفتارهاى تحريك كننده , توجه عده اى را به سرعت به خود جلب كند , لكن بايد دانست كه اين عده از جمله كسانى هستند كه تا وقتى به آنها بهره داده شود با آن شخص هستند ولى به محض اينكه احساس كنند طرف و شخص مورد نظرشان بهره دهى را از دست داده به بدترين وضع او را رها مى كنند. و موجب نگرانى ، دلهره و افسردگيهاى روحى و چه بسا خودكشى آنان شود. زيرا چنين زنان و دخترانى به اين اميد تسليم هوس هاى مردان و پسران شده اند كه شايد كسى حاضر باشد در غمه ا و شادي هاى آنها شريك باشد و حال كه به مقصود خود نرسيده اند ، نسبت به آن واكنش نشان مى دهند.
پى نوشت ها :
1 ـ روابط دختر و پسر در ايران, على اصغر احمدى, ص 53
2 ـ همان مدرك, ص33
منبع : ماهنامه پيام زن ـ شماره 27 ـ خرداد 73