mozhgan
11-05-2011, 05:00 PM
امروزه در جامعه با پدیده هایی شوم بسیاری مواجه هستیم که شاید بتوان با جرآت ادعا کرد ، نه تنها نخواهیم توانست آن را از بین ببریم ، بلکه باید شاهد افزایش تبعات و اثرات آن نیز باشیم .
یکی از این پدیده ها مسائل مربوط به بحث زنان است ، و ما در اینجا قصد داریم به عوامل به وجود آمدن آن بپردازیم.
امروزه زنان خواسته و ناخواسته در دامی هایی گرفتار شده اند که به راحتی نمی توان از آن خارج شد و متاسفانه این دام های رنگین تحت عنواینی نظیر آزادی و حقوق زن یا حضور زن در عرصه های مختلف نمود پیدا کرده است.
البته این طور برداشت نشود که کسی با آزادی و حقوق زن و ... مخالف است ، خیر ! مشکل آن جاست که افراد و جریان ها بر روی انحرافات خود برچسب های دینی بزنند. و یا حتی معاذبالله ! این ها را به سیره ائمه نسبت دهند.
پاکی زن ، امر کوچک و قابل گذشتی نیست ، چون زن موجودی است که خداوند به او موهبت آفرینش را عطا کرده است و در این موهبت و وظیفه مسائل ریز بسیاری است که بسیاری از افراد ، حتی افراد به ظاهر تحصیل کرده ان را نادیده می گیرند.
امروزه شیطان های داخلی و خارجی ، هدف خود را از بین بردن پاکی قرار داده اند ، چرا که همه می دانند که نقطه ضعف یک جامعه در کجای آن است و خداوند و ائمه او نیز در آیات و احادیث این نقاط را برای ما روشن کرده اند.
جامعه ایی که ارزش های آن جنسی شود و تمتعات جنسی ، هدف مردم آن جامعه باشد ، این جامعه شاید از لحاظ علمی به ظاهر پیشرفت کند ، اما سعادتی در کار نخواهد بود.
همه دشمنان این را به خوبی می دانند که جامعه ایی که در آن انسان های پاک و خالص نباشند در مقابل نابودی خود هیچ مقاومتی نخواهد کرد.
امروزه زنان جامعه ما خواسته و یا ناخواسته وارد مقولاتی نظیر زینت و آرایش ، ارتباط با نامحرمان ، ازدواج در سنین بالا ، کار در محیط بیرون و ... شده اند که همه اینها با زدن برچسب های دینی نظیر ، حضور زن در علم و ... و آزادی و ... رنگ مشروعیت به خود گرفته است.
اما اگر چشمان بینایی بر این مسئله دیده بگشاید ، خواهد دید ، آنچه زنان جامعه امروز ما در برابر مقام های اجتماعی و در آمد های مادی از دست می دهند چیزی نیست ، جز پاکدمنی و از بین رفتن معنویت در نسل ها.
با آوردن الفاظی نظیر تحجر ، خشک گرایی و مقدس مآبی ، نمی توان بر این دیدگاه و انتقاد خرده گرفت و ما خود نیز می دانیم نوشتن این مقالات در جامعه امروزه کاری عبث و بیهوده است ! چون متاسفانه به سمتی پیش می رویم که هر چیز حرام در کتاب خدا ، حلال در بین اکثریت مردم است.
اما واقعیت این است که هر کس وظیفه دارد ، واقعیت را بگوید اگر چه تلخ باشد ....
برای ادامه این بحث بیایید به تاریخ نگاهی بیندازیم :
در گذشته ایی نه چندان دور ، در همین دیار ما ، دختران کوچکترین حقی برای انتخاب همسر ، ارث بردن ، تحصیل و ... نداشتند و حرف ، حرف پدران آنها بود ! پدرانی به ظاهر مسلمان و تهی از ایمان !
در اثر کوچکترین اشتباهی به باد کتک گرفته می شدند ، که گویی اینان دختران خانواده نبودند و حتی اینان اصلا مخلوق خدا نبودند ...
پس از ازدواج های مصلحتی و اجباری ، قدم به خانه شوهر ، می گذاشتند و در اینجا نیز نه تنها احترامی در کار نبود ، بلکه شروع فصل جدیدی از تحقیر ها ، رنج ها و ... بود و همه اینها به اسم غیرت و حفظ آبرو و ... انجام می گرفت !
زنان چیزی جز حمّال و بچه آور خانه نبودند و معمولا حقوق خاصی نداشتند و این موضوع در بین قریب به اتفاق خانواده امری معمول بود !
من به عنوان یک ناظر تاریخی می پرسم ، در کجای اسلام نسبت به زن اینگونه سفارش شده است ؟ آن مردانی که اینگونه به زن ستم کردند آیا مسلمان بودند ؟ در آن جامعه مردان به جای آنکه به زنان خود ، علم و قرآن و حدیث بیاموزند ، تا آنها فرزندانی نیکو سیرت تربیت کنند ، و اجری و پاداشی برای خودشان باشد و به سعادت زن نیز کمکی کنند ، با آنها به بی رحمانه ترین شکل برخورد می کردند.
در تاریخ داریم ، که هرگاه مادری با سواد و کمالات و پاک ، در جایی به پرورش فرزندانش مشغول بود ، فرزندانی خداجو و عالم ، از آن خانواده بر می خاست و هر گاه زنی در خانواده ایی ، تحقیر شده بود ، فرزندانی نه چندان درست و بعضا راهزن و ... به جامعه تحویل می داد.
قرآن كريم مي فرمايد : « اي كساني كه ايمان آورده ايد ، خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان ها و سنگ ها است نگاهداريد ... » (تحريم/6
خداوند مرد را سرپرست خانواده (اعم از زن و فرزند) قرار داده است ، و از او در قبال این مسئولسیت بازخواست خواهد کرد ، مرد نسبت ، به تربیت و سعادت و بسیاری از مسائل خانواده خود در پیشگاه خداوند مسئول است و باید حساب پس دهد.
در قرآن مرد را سرپرست قرار داده اند ، اما آیا گفته اند به زن و فرزند ظلم کنید و آن ها را شکنجه کنید ؟
یا گفته اند راه سعادت را برای آنها هموار کنید ؟
چگونه است که دین ما حق همسایه را آن قدر واجب می داند که پیامبر خدا صلی الله و علیه و اله ، گمان برد ، همسایه از همسایه ارث می برد ! و یا در حق برادران و مومنان آن قدر سفارش می کند ! بعد به مرد اختیار می دهد ، خانواده خود را تحت ظلم و آزار قرار دهد ؟
آیا در دینی که منشأ آن خداست می تواند چنین تناقض آشکاری وجود داشته باشد ؟
این است تاریخ نه چندان دور ، ارزش های مردم ما ! همان مردمی که امروزه ارزش های خود را به جای آنکه در مسیر صراط مستقیم قرار دهند ، آن را به طور کلی معکوس کرده اند ، .....
امروزه جامعه به جای آنکه زن و مرد را در مسیر سعادت قرار دهد ، آن را به طور کامل نابود می کند و با کمال بی وقاحتی آن را ارزش اسلامی نامگذاری می کنند ...
اینکه زن ، حق دارد انتخاب کند ، حق دارد ارث ببرد ، حق دارد در آمد داشته باشد ، حق دارد آزاد باشد ، حق دارد تحصیل کند ، حق دارد در جامعه باشد ، همه اینها صحیح است و ما هم نیز بدان معتقدیم ؛ اما :
اگر تا دیروز زنان ، هیچ سهمی در ارث نداشتند ، امروز دنبال برابر شدن ، ارث زن و مرد هستند.
اگر تا دیروز زنان حق انتخاب نداشتند ، امروز به دنبال آن هستند که حتی خواستگاری کنند.
اگر تا دیروز زنان مثل برده بودند ، امروزه به قدری در کار کردن افراط می کنند ، که وظایف الهی آنان به فراموشی سپرده می شود.
اگر تا دیروز زنان حق تحصیل نداشتند ، امروز ، حتی حاضرند ، به خاطر تحصیل همه چیز خود را فدا کنند.
اگر تا دیروز کوچکترین آزادی نداشتند ، امروزه به نام آزادی هر کاری می کنند. .......
(اما نکته ایی که نباید فراموش شود آن است که : اولا این موضوع مختص جامعه ما نیست و نبوده و مخصوص کل بشر است.
و ثانیا شاید خیلی از انحرافات در حال حاضر در جامعه ما ، نمود ندارد ؛ اما متاسفانه ما ناخودآگاه در آن سمت در حال حرکت هستیم.)
به نظر شما خواننده محترم ، آیا این افراط و تفریط ها ، عامل نابودی بشر نخواهد شد ؟
این تصویری از جامعه دیروز و فردای ما بود ؛ خداوند در سوره واقعه آن جا که نعمت سابقون را بیان می کند ، و جایگاه آنان را در بهشت تصویر می کند می فرماید : "عده ایی کم از آخرالزمان"
اگر بشر فکر می کند ، راهی که در پیش گرفته است ، راه صحیحی است ، پس دلیل این ایه چیست ؟
مسلما این ماییم به سمت تباهی پیش می رویم و استفاده زبانی از دین و برچسب های دینی گره از کار ما نخواهد گشود !
ممکن است این سوال در ذهن شما خواننده محترم شکل بگیرد ؛ که علت این اهمیت به پاکی زن و این مسائل چیست ؟
و حد و مرز این پاکی کجاست ؟
در جواب شما باید بگویم که این مسئله علت های فراوانی دارد اما :
زن قالب آفرینش است ، که خداوند متعال این موهبت را به او عطا کرده است که وجود انسان در این قالب ریخته می شود و در آن شکل می گیرد ، بنابراین شکل این قالب ، پاکی آن و دور بودن آن از ناصافی ها و ... انسانی را که از آن به وجود می اید را شکل می دهد.
در عالم مادی ، هر گاه قالب جسمی ، دقیق تر و حساب شده تر ساخته شده باشد و از تکنولوژی بالایی در ساخت آن بهره برده باشند ، اَشکالی که از آن قالب به دست می آید ، دارای کیفیت بالاتری هستند.
خداوند متعال خواهان سعادت انسان هاست و از آن جایی که بخش اعظمی از زمینه های این سعادت منوط به پاک بودن زنان است ، بنابراین حدود پاکی زنان را مشخص نموده که اجرای آن ، نه تنها به نفع زنان است ، بلکه بالاتر از آن تضمین بخشی از سعادت انسان های جامعه است. و بنابراین ، خداوند برای عدول از اجرای این حکم ، مجازاتی را قائل شده و این موضوع امری طبیعی است ، زیرا این موضوع ، موضوع شخصی و یا خانوادگی نیست ، بلکه یک موضوعوعی است که تمام بشر به آن وابسته است.
پس آنچه اهمیت پاکی زن را بیش از بیش مهم و با ارزش می سازد ، زمینه سعادت بشر است که در گرو این پاکی می باشد و شاهد این مدعا ، همسران و مادران ائمه و پیامبران الهی است که همگی زنانی پاک دامن بوده اند و پیامبر اسلام و ائمه ما نیز بسیار سفارش کرده اند با همسران پاک و با حیا ازدواج کنید. و زیبایی و ثروت را در اولویت های بعد قرار دهید و حتی پیامبر (ص) یک سوم آرامش و خوشبختی را در داشتن همسری پاک و پارسا دانسته اند.
در قرآن نیز برای پاکی زنان ارزش ویژه ایی قائل شده است و همه اینها خود اثباتی بر این ارزش است.
البته این نکته را باید مد نظر قرار داشت ، که ما نباید نسبت به پاکدامنی مردان نیز غافل شویم ؛ اما بدان جهت که موضوع بحث ما در مورد زنان است ، وارد این مقوله نمی شویم.
حدود و مرز این پاکی کجاست ؟
از آنچه از قرآن و روایات بر می آید آن است که :
1. زن نباید با نامحرمان اختلاط داشته باشد ، و در صورت لزوم باید عفت و حریم خود را حفظ کند و نباید با ناز و حالت های صورت و بدن برای نامحرم جلوه کند. (این الزام به معنای دانشگاه های مختلط و یا کار کردن در یک محیط نیست.)
2. زن باید حجاب خود را در حضور نامحرم حفظ کند ، یعنی پوشش او طوری باشد که اندام و زینت او مشخص نباشد ، و همان طوری که گفته شد ، نباید با حرکات بدن نیز جلب توجه کند.
همان طور که می بینید ، خداوند با زبانی بسیار ساده ، دستوری به بشر می دهد که بشر با انجام آن در راه سعادت خواهد رفت و در صورت سرپیچی از آن راه شقاوت خود را هموار خواهد کرد.
برای اینکه وارد جزییات بشویم و در روزگار خود مصادیق بی حجابی ها و عفت و پاکدامنی را روشن کنیم ، مثال هایی می زنیم ، اما قبل از آن ، داستانی را برای شما خواننده گرامی روایت می کنیم که نشان دهنده اهمیت موضوع در سیره ائمه است و شما را به تفکر فرامی خوانیم که ، جدا ؛ چرا به ارزش پاکی زن اینقدر تکیه شده است ؟
روایت شده که یکی از اصحاب امام محمد باقر (علیه السلام) گفت :
در کوفه زنی را تعلیم قرائت قرآن می دادم ، وقتی با او جزیی مزاح کردم. پس چون به خدمت آن جناب شرفیاب شدم ، با من عتاب کرد و فرمود هر که در خلوت مرتکب گناهی شود ، خداوند به او اعتنایی نخواهد کرد. چه گفتی با آن زن ؟
گفت : من صورت خود را از شرم پوشانیدم و توبه کردم.
حضرت فرمود دیگر به این کار شنیع عود مکن.
خواننده عزیز ، با این روایات که از سیره ائمه ، دیگر برای ما چه جای جهل باقی خواهد ماند ؟ آیا حجت بر ما تمام نیست ؟
یک شوخی کوچک ، با زن نامحرم ، چه قدر زشت و گناه بزرگ است که امام معصوم با علم غیب خود ، آن را به صحابه خود بازگو می کند و به او می فهماند که کار زشت تو ، نه از دید خدا ، بلکه از دید ائمه نیز پنهان نمانده است ؟
اگر این گناه ناچیز بود ، چرا امام با عتاب به راوی ، برخورد می کند ؟
امروزه در جوامع ما کار از شوخی های ناچیز گذشته و به افکار شهوانی رسیده است ! وای بر ما ! شوخی بدون منظور کجا و افکار شهوانی کجا ! آیا خداوند به ما اعتنا خواهد کرد ؟
البته ، ناگفته نماند ، عده ایی انسان های دور از منطق ، که توجیهی برای اعمال زشت خود نمی بینند ، و از طرفی در گرداب هوس ها و شهوت ها گرفتار شده اند ، تا این روایات نورانی را برای آنان بازگو می کنیم ، شروع به فرافکنی کرده و به خیال خود ، می توانند با فوت ، نور خدا را خاموش کنند !!!
سخن من ، با این افراد این است که ، ای بندگان خدا ! همه انسان ها تمایلات دارند ، کسی از اینکه هوس هایش آزاد باشند و در این دنیا بچرند ! بدش نمی آید !! اما سعادت ما چه می شود ؟ آیا ما به این دنیا آمده ایم تا هوس هایمان را به چراگاه دنیا ، بسپاریم ؟ یا آمده ایم تا خدا را بندگی کنیم ؟
بگذریم ، و اما حدود :
1. زن ها نباید در جامعه با مرد ها اختلاط داشته باشند ، و شغل و دانش ، هر چه قدر مهم باشند ، از دستورات خداوند مهم تر نیست ، متاسفانه ، در جامعه ما کسی حاضر نمی شود در محیط های علمی و شغلی ، زن و مرد از هم جدا باشند ، و اگر بخواهند فرضا این کار را انجام دهند ، متاسفانه هم مسئولین ، خیلی افراط می کنند و هم دانشجویان تحصن !
این موضوع جزء همان دسته موضوعاتی است که دیگر نمی شود با آن کاری کرد .
متاسفانه دانشگاه های ما ، دارند ..... بگذریم ، در این مورد چیزی ننویسیم بهتر است !
فقط این سوال را می پرسم که دانشجویانی که نه تجربه دارند ، و نه علم ! چرا فکر می کنند ، همه چیز را می فهمند ؟
دانشجویانی که بعضا اصول اولیه دین را بلد نیستند !
ثابت شده که در محیط های کاری جدا ، همسران کارمندان ، نسبت به شوهران و یا زنانشان ، خیلی کمتر دچار سوء ظن می شوند و همه می دانیم ، همین سوء ظن منشا بسیاری از طلاق هاست. (البته این دلیل نیست ، بلکه یک آفت است.)
و دیگر اینکه کسی نمی تواند ادعا کند که در محیط کاری مختلط هیچ برخوردی و یا رابطه ایی و یا حتی یک فکر شهوانی ایجاد نشده است.
2. اگر بخش بالا در جامعه رعایت نشد ، ستون اصلی پاکدامنی در آن جامعه رو به سستی خواهد رفت.
اما باید در چنین حالتی زنان از اعمال و پوشش های تحریک آمیز جدا خودداری کنند و مردان نیز باید مراقب خود باشند.
اینکه ما بنزین و آتش را در کنار هم قرار دهیم ، و انتظار داشته باشیم هیچ حادثه ایی رخ ندهد ، خیلی ایده آل گرایانه است !! به خصوص اینکه کوچترین قوانین ایمنی را نیز رعایت نکنیم !!
بخش اول که مربوط به عدم اختلاط جامعه بود ، همانند دور کردن بنزین از آتش است و بخش دوم ، همانند قوانین ایمنی !
و اگر شما با این صحبت ها مخالف هستید ! لطف کنید شیر گاز را در اتاقی باز کنید ، در ها را ببندید ، و بعد از 15 دقیقه یک لامپ 1.5 ولتی را روشن کنید (می توانید از جرقه لباس هم استفاده کنید!!) ، به نظر شما ، شما سالم خواهید ماند ؟ که جامعه سالم بماند ؟
ممکن است ، شما خواننده عزیز بر ما ایرا بگیرید و بگویید ، شما چه طور می توانید بین انسان که موجودی عاقل است و بنزین که مایعی بی جان است مقایسه کنید ؟
ما در جواب می گوییم :
اولا ، اگر انسان عاقل است ، چرا روز به روز به آمار فحشا و مشکلات بشر اضافه می شود ، که حتی آیه قرآن هم در این مورد در قبل ذکر شد ؟ بنابراین ، همه انسان ها به معنای واقعی عاقل نیستند ! بماند اینکه انسان عاقل اصلا گناه نمی کند و انسان عاقل از حدود الهی پا فراتر نمی گذارد ....
دوما ، درست است که انسان در حد بالایی شعور و عقل دارد ، اما از طرفی قدرت تخریبی که ناپاکی ها دامن بشر را خواهد گرفت ، به مراتب وحشتناک تر از انفجار بنزین است.
لااقل در مثال بنزین ، همه عبرت می گیرند ! اما در مثال امور جنسی و ... تخریب به صورت تدریجی و بی صدا و همراه به لذت بردن است ! و بین لذت بردن و نابودی سریع باید تفاوت قائل شد.
زیرا همین لذت لحظه ایی مقدمه غفلت است.
سوما ، انسان هر چه قدر عاقل باشد ، در برابر خواسته های غرایض ضعیف است ، شما چه طور می توانید هم غرایز خود را کنترل کنید و هم از سویی آن ها دائما در حال تحریک باشند ؟
شما هر چه قدر متدین باشید و از طرفی گرسنگی بر شما مستولی شود و روزها گرسنه باشید ، عاقبت یا باید گوشت مرده بخورید ، یا چیزی را بدزدید و شکم خود را سیر کنید !! آیا شما به نظر شما میل های جنسی ، از میل به غذا ضعیف تر است ؟
اگر شما با صحبت ها ما مخالفید ، چند روز چیزی نخورید ، ببینید اصلا می توانید چند روز غذا نخورید ؟ اگر موفق شدید ، متوجه این استدلال های بسیار ساده خواهید شد.
خداوند که انسان را آفرید و برای او حد و مرز را قرار داد ، هرگز انسان را مجبور نکرد که تمایل خود را سرکوب کند و اگر دستوراتی مانند روزه وضع کرد ، آن را برای مدتی محدود قرار داد. و این طور نیست که امر کند ، انسان یک هفته غذا نخورد.
همه این صحبت ها نشان دهنده بی عیب بودن ، قوانین شرع است ، و هر جا ایرادی وجود دارد ، این ایراد مربوز به اجرای سلیقه ایی احکام دین است و در قرآن هم از اجرای سلیقه ایی دستورات خدا سخن به میان رفته است.
در جامعه ما ، هر کس از دیدگاه خودش ، دین را اجرا می کند ، در واقع به جای اینکه مردم دین محور باشند ، دین ، مردم محور شده است !! و ما بدین شکل چه امانت بزرگی را تباه می کنیم و باید نسبت به آن پاسخگو باشیم.
بنابراین ، در جامعه زن باید از انواع آرایش ها ، راه رفتن ها و صحبت کردن بپرهیزد و با مردان کمتر در اختلاط باشد.
چه جامعه آن را بپذیرد و چه آن را نپذیرد ؛ که متاسفانه جامعه ما به سمت نپذیرفتن در پیش است و فقط مومنان واقعی هستند که می توانند از این امتحان سرافزار بیرون بیایند و ایمان خود را ثابت کنند. و ایمان به زبان نیست و به عمل است و خداوند در قرآن یاد کرده است که به صرف ادعای ایمان ، ایمان کسی پذیرفته نیست ! و خداوند بندگان را مورد امتحان قرار خواهد داد. و ائمه ما نیز بارها و بارها اعلام کرده اند که محبت و دوستی ما ، با لق لق زبان حاصل نمی شود ، بلکه باید اهل عمل به دستورات الهی بود.
همان طور که دیدید ، دستور خدا چیز سخت و مبهمی نیست ، اما این ماییم که دائم به فکر تبصره زدن و توجیه کردن و برخورد سلیقه ایی هستیم و نتیجه آن نیز همچون دودی به چشم خودمان برمی خورد.
به عنوان مثال ، خیلی از پسرها و دخترها معتقدند که برای ازدواج نمی توان به طرف مقابل و به صداقت او اعتماد کرد ، اما بسیاری از همین افراد که تا سنین بالا ، تن به ازدواج نمی دهند ، به راحتی انواع روابط را به جنس مخالف تجربه می کنند !!
یا بد نیست ، سریع به دادگاه ها بزنید و عاقبت برخورد های سلیقه ایی را ببینید که شاید خدای ناکرده دامن خود ما را هم بگیرد !
چرا ارزش های جامعه ما به سمت سقوط میل می کند ؟
در بخش آخر بحث ، لازم است به دلایل سقوط ارزش ها هم نگاهی داشته باشیم و اینکه به چه دلیل ، بسیاری از زنان تن به این بی عفتی ها می دهند :
1. دلیل اول نداشتن دین و تقوی در میان مرد و زن
2. ازدواج زنان با مردانی که وضعیت اخلاقی مناسبی ندارند و محیط خانوادگی
3. ترویج شبهات توسط جریانات و احزاب سیاسی و ... که بعضی از آن ها گویی بلندگو های نظام سلطه هستند.
4. برخورد های سلیقه ایی و تند روی ها که بعضی ها آن را مرتکب می شوند. (ایجاد دین گریزی)
5. حکومت و زندگی مردم
فکر نمی کنم در باب مورد اول نیاز به توضیح باشد. اما در باره مورد دوم باید بگویم که پیامبر (ص) فرمود : (نقل مضمون)
اگر مردانی با اخلاق به خواستگاری دختران شما آمدند ، دختران خود را به آنها بدهید که اگر چنین نکنید ، فساد بر روی زمین گسترش خواهد یافت.
و دیگر اینکه ، پدران و مادران متاسفانه هیچ نظارتی بر روی فرزندان خود ، ندارند و فقط برای انها این مهم است که مثلا فرزندانشان در دانشگاه و تحصیل و ... موفق شوند. متاسفانه دلیل اصلی سقوط ارزش ها در جامعه ، سقوط ارزش ها در خانواده است که این خود محل بحث جدا می طلبد.
بسیاری از زنان دلیل بی حجابی خود را ابراز تمایل شوهرانشان ، برای داشتن آرایش عنوان می کنند و عده ایی معتقدند که اگر به خودشان از رسیدگی نکنند ، ممکن است شوهرانشان انها را رها کرده و با دختری در سن دخترانشان ازدواج کنند !!
البته من نیز به عنوان نگارنده شاید بیش از 1000 مورد ، با این مسئله روبرو شدم و حتی بسیار دیده ام ، مردی بسیار راحت همسر و فرزندان خود را ترک می کند و با زنی دیگر که به قول خودش ، خوش تیپ تر است همراه می شود. و خیلی راحت از مسئولیت های الهی خود شانه خالی می کنند.
زورگویی و اجحاف بسیاری از مردان در حق خانواده و به خصوص زنان باعث شده که بسیاری از زنان در پی استقلال مالی خود باشند ، که متاسفانه همین مردان بی غیرت ، در محیط های کاری نیز دست از اعمال زشت و ... خود بر نمی دارند.
اینکه زنان از نظر مالی مستقل باشند ، جای نگرانی نیست ، سوال اینجاست ، به چه قیمتی ؟
همین مردانی که کلی مسئولیت الهی بر دوش دارند ، به جای بازگشت به راه صحیح ، خود طرفدار حقوق زن و آزادی های زن شده اند ؟
چه کسی باور می کند ؟ مردانی که در خانواده به همسر خود به عنوان یک منبع لذت نگاه می کنند و شرافت و سعادت خانواده برایشان هیچ اهمیتی ندارد ، چگونه طرفدار سعادت زن شده اند ؟
وقتی مرد ، از بی حجابی و آزادی بی حد و حصر زن حمایت می کند ، آیا نیت خیر در ذهن خود دارد ؟ یا به دنبال چرا دادن هوس خود است ؟
چه چیز باعث شده که مردان اینقدر بی غیرت شده اند ؟ و چگونه مردان می توانند در روز حساب ، پاسخگوی اعمال سخیف خود باشند ؟ چگونه این مردان می توانند پاسخگوی عقده های فرزندان خود باشند ؟ عقده هایی که حاصل تحقیر های مادر خانه بوده است ؟ عقده های حاصل از طلاق ؟ ...
چرا در جامعه ما ، افراد به جای آنکه اخلاق را یاد بگیرند ، دنبال این هستند که چگونه رابطه جنسی را طولانی تر و لذت بخش تر کنند !؟ مگر چند درصد زمان یک زندگی مشترک به این روابط بستگی دارند ؟ اصلاح این رفتار که زمانبر نیست و اصلا چه لزومی دارد این همه سایت و ... برای این مسئله وقت بگذارند و ماشاالله چه قدر بیینده دارند !
انصاف بدهیم ، در زندگی مشترک چه چیز مانند اخلاق ، قوام زندگی است ؟
اگر زندگی مشترک را به یک ساختمان مثال بزنیم ، اخلاق همانند سیمان ، قوام و سفتی خانه است و ایمان پایه های آن ، و روابط جنسی زیبایی و ظاهر و زینت آن ! آیا یک خانه هر چه قدر زیبا باشد ، اگر سست باشد ، دوام خواهد داشت ؟
بیایید تا دیر نشده ، ارزش های خود را اصلاح کنیم و بدانیم ما انسان ها در این دنیا وظایف بسیار باارزش تری هم داریم.
متاسفانه ، با حاکم شدن ارزش ها و جاذبه های جنسی در جامعه و به خصوص بین مردان ، زنان نه تنها چیزی به دست نمی آورند ، بلکه همانند گذشته بی ارزش و خوار خواهند بود ، اما به شکلی زیبا و غلط انداز !
اگر تا دیروز زن در خانه خود حقوق خاصی نداشت ، امروز این حقوق ناچیز نظیر استقلال مالی و حضور در اجتماع ... را در برابر از دست دادن عفت و پاکی خود به دست می آورد.
امروز زن همانند دیروز چهره ایی با ارزش محسوب نمی شود ، بلکه این ارزش ظاهری را مدیون ، آرایش ها و ادا های تحریک آمیز به دست می آورد.
اینکه ما از بیرون به درون جامعه نگاه کنیم و بگوییم ، جامعه ما جامعه اسلامی است و در جامعه ما زن با رعایت عفت به مقام های بالای علمی و معنوی رسیده است ، سخنی بسیار دور از واقعیت است.
بازی با الفاظ ، نمی تواند حقایق را بپوشاند ! بیایید از درون جامعه به این موضوع نگاه کنیم ! ....
من از شما می پرسم ، اگر ما این قدر بر صراط مستقیم هستیم ، پس چرا وضع جامعه ، دادگاهها و خانواده و ... این طوری است ؟ ممکن است شما همانند بعضی از افراد و روزنامه ها بگویید ، این ها عده قلیلی هستند !! ؛ جواب من به این شما این است که اولا با چشم بستن از روی حقیقت ، هیچ مشکلی حل نمی شود.
ثانیا .... (وارد این بحث ها نشویم بهتر است) اما به خوبی می دانم که قضاوت بر این نوشته ها کار بسیار سختی نیست.
در مورد بند سوم هم باید بگویم که ، جریانات و گروه هایی بعضا سیاسی ، که بیشتر اهداف آنان کسب قدرت است ، با ترویج بعضی از شبهات و اعطای آزادی های خاص سعی در جلب رضایت قشر جوان را دارند. در حالی که در راستای حل مشکل جوانان کوچکترین عمل مثبت و ملموسی را ارائه ندادند.
بنابراین باید به هوش بود و فریب جریان ها را نخورد ، چون آن طور که دم خروس نشان می دهد ، همه دعواها سر قدرت است ، نه سر ملت ! و هر انسان با تجربه ایی این را به خوبی می بیند. و هر جریانی بیشتر بر طبل آزادی های نامحدود و حقوق و ... می کوبد ، خود از همه تو خالی تر است !
بسیاری از سران همین جریان های به اصطلاح طرفدار آزادی خود روزی ، طرفدار خشن ترین مجازات علیه بی حجابی و ... بودند اما ما نفهمیدیم چه شد که ناگهان تغییر موضع داده اند ؟ ..... و همچنین تند روی هایی که روزی در جامعه ارزش بود نیز دلیل دیگری بر این سقوط فرهنگی است.
نتیجه گیری :
حجاب امری اختیاری نیست ، متاسفانه جدیدا یکی از شبهاتی که مطرح می شود ، آین است که حجاب اختیاری است و در هیچ جا گفته نشده که حجاب اجباری است.
اگر بر فرض محال در قرآن به صراحت کامل تصریح می شد که "حجاب اجباری است" باز عده ایی منافق و مخالف ، دلیلی برای مخالفت برای آن پیدا می کردند ، اما جواب این شبهه کاملا روشن است :
الف . بی حجابی ، مقدمه بی عفتی است ، کسی که عفت ندارد ، دین ندارد. (رجوع کنید ، بخش حدیث ، موضوع عقل)
ب . بی حجابی مقدمه بسیاری از گناهان است ، بنابراین باید به شدت از آن پرهیز کرد. در قرآن هم بارها تاکید شده است که از راه های شیطان پیروی نکنید.
ج . بی حجابی و بی عفتی موجب تباهی بشر و نسل ها خواهد شد.
د . در قرآن آیه حجاب ، آیه دستوری از ناحیه خداست ، و بی حجابی عملی زشت و جاهلانه شمرده شده است.
و مهمترین مورد ، عفت سرآغاز همه پاکی هاست و بی عفتی سر آغاز همه پلیدی ها ، و از حدود الهی هستند و بر هیچ بنده ایی سزاوار نیست که حدود الهی را بشکند.
هیچ وقت نمی توان گفت عاملی که اینقدر در سرنوشت انسان نقش دارد ، امری اختیاری است ، بی عفتی حساس ترین غریزه انسان را تحریک می کند ، و مبارزه با این غریزه کاری آسان نیست ، بنابراین عقل حکم می کند ، در کنار تلاش برای کنترل این غریزه ، راه های تحریک بی حد و حصر آن را ببندیم.
این غریزه ایی هست که کمتر کسی می تواند در مقابل تحریکات آن ، مقاومت کند.
نکته آخر اینکه با ترویج بی حجابی و بی عفتی ، و به دنبال آن ، تحریک غریزه های شهوانی انسان ها به خصوص مردان ، کم کم جامعه حالت جنسی به خود می گیرد ، و دیگر کسی نمی خواهد و یا نمی تواند این غریزه خود را کنترل کند و بنابراین آسیب های فراوانی به زنان و کودکان آن جامعه وارد خواهد شد. دلیل آن هم روشن است و هم اکنون با آن روبرو هستیم.
سستی پایه های خانواده و عدم پایبندی زن و شوهر نسبت به هم ؛ کما آنکه هم اکنون بسیاری از زنان دلیل بی حجابی خود را تمایل شوهرانشان را نسبت به این پوشش بیان می کنند.
در انتها ذکر این نکته ضروری است که آرزومندیم که هر چه زودتر امام زمان که صلوات و درود خدا بر او باد ، رخ ناپیدای خود را نمایان کند ، تا بشر را از این جهالت ها نجات دهد. (ان شاءالله)
و از اینکه لحن یادداشت بی پرده و صریح بود , عذر می خواهیم ، و برای همه آرزوی طلب مغفرت و هدایت داریم.
یکی از این پدیده ها مسائل مربوط به بحث زنان است ، و ما در اینجا قصد داریم به عوامل به وجود آمدن آن بپردازیم.
امروزه زنان خواسته و ناخواسته در دامی هایی گرفتار شده اند که به راحتی نمی توان از آن خارج شد و متاسفانه این دام های رنگین تحت عنواینی نظیر آزادی و حقوق زن یا حضور زن در عرصه های مختلف نمود پیدا کرده است.
البته این طور برداشت نشود که کسی با آزادی و حقوق زن و ... مخالف است ، خیر ! مشکل آن جاست که افراد و جریان ها بر روی انحرافات خود برچسب های دینی بزنند. و یا حتی معاذبالله ! این ها را به سیره ائمه نسبت دهند.
پاکی زن ، امر کوچک و قابل گذشتی نیست ، چون زن موجودی است که خداوند به او موهبت آفرینش را عطا کرده است و در این موهبت و وظیفه مسائل ریز بسیاری است که بسیاری از افراد ، حتی افراد به ظاهر تحصیل کرده ان را نادیده می گیرند.
امروزه شیطان های داخلی و خارجی ، هدف خود را از بین بردن پاکی قرار داده اند ، چرا که همه می دانند که نقطه ضعف یک جامعه در کجای آن است و خداوند و ائمه او نیز در آیات و احادیث این نقاط را برای ما روشن کرده اند.
جامعه ایی که ارزش های آن جنسی شود و تمتعات جنسی ، هدف مردم آن جامعه باشد ، این جامعه شاید از لحاظ علمی به ظاهر پیشرفت کند ، اما سعادتی در کار نخواهد بود.
همه دشمنان این را به خوبی می دانند که جامعه ایی که در آن انسان های پاک و خالص نباشند در مقابل نابودی خود هیچ مقاومتی نخواهد کرد.
امروزه زنان جامعه ما خواسته و یا ناخواسته وارد مقولاتی نظیر زینت و آرایش ، ارتباط با نامحرمان ، ازدواج در سنین بالا ، کار در محیط بیرون و ... شده اند که همه اینها با زدن برچسب های دینی نظیر ، حضور زن در علم و ... و آزادی و ... رنگ مشروعیت به خود گرفته است.
اما اگر چشمان بینایی بر این مسئله دیده بگشاید ، خواهد دید ، آنچه زنان جامعه امروز ما در برابر مقام های اجتماعی و در آمد های مادی از دست می دهند چیزی نیست ، جز پاکدمنی و از بین رفتن معنویت در نسل ها.
با آوردن الفاظی نظیر تحجر ، خشک گرایی و مقدس مآبی ، نمی توان بر این دیدگاه و انتقاد خرده گرفت و ما خود نیز می دانیم نوشتن این مقالات در جامعه امروزه کاری عبث و بیهوده است ! چون متاسفانه به سمتی پیش می رویم که هر چیز حرام در کتاب خدا ، حلال در بین اکثریت مردم است.
اما واقعیت این است که هر کس وظیفه دارد ، واقعیت را بگوید اگر چه تلخ باشد ....
برای ادامه این بحث بیایید به تاریخ نگاهی بیندازیم :
در گذشته ایی نه چندان دور ، در همین دیار ما ، دختران کوچکترین حقی برای انتخاب همسر ، ارث بردن ، تحصیل و ... نداشتند و حرف ، حرف پدران آنها بود ! پدرانی به ظاهر مسلمان و تهی از ایمان !
در اثر کوچکترین اشتباهی به باد کتک گرفته می شدند ، که گویی اینان دختران خانواده نبودند و حتی اینان اصلا مخلوق خدا نبودند ...
پس از ازدواج های مصلحتی و اجباری ، قدم به خانه شوهر ، می گذاشتند و در اینجا نیز نه تنها احترامی در کار نبود ، بلکه شروع فصل جدیدی از تحقیر ها ، رنج ها و ... بود و همه اینها به اسم غیرت و حفظ آبرو و ... انجام می گرفت !
زنان چیزی جز حمّال و بچه آور خانه نبودند و معمولا حقوق خاصی نداشتند و این موضوع در بین قریب به اتفاق خانواده امری معمول بود !
من به عنوان یک ناظر تاریخی می پرسم ، در کجای اسلام نسبت به زن اینگونه سفارش شده است ؟ آن مردانی که اینگونه به زن ستم کردند آیا مسلمان بودند ؟ در آن جامعه مردان به جای آنکه به زنان خود ، علم و قرآن و حدیث بیاموزند ، تا آنها فرزندانی نیکو سیرت تربیت کنند ، و اجری و پاداشی برای خودشان باشد و به سعادت زن نیز کمکی کنند ، با آنها به بی رحمانه ترین شکل برخورد می کردند.
در تاریخ داریم ، که هرگاه مادری با سواد و کمالات و پاک ، در جایی به پرورش فرزندانش مشغول بود ، فرزندانی خداجو و عالم ، از آن خانواده بر می خاست و هر گاه زنی در خانواده ایی ، تحقیر شده بود ، فرزندانی نه چندان درست و بعضا راهزن و ... به جامعه تحویل می داد.
قرآن كريم مي فرمايد : « اي كساني كه ايمان آورده ايد ، خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان ها و سنگ ها است نگاهداريد ... » (تحريم/6
خداوند مرد را سرپرست خانواده (اعم از زن و فرزند) قرار داده است ، و از او در قبال این مسئولسیت بازخواست خواهد کرد ، مرد نسبت ، به تربیت و سعادت و بسیاری از مسائل خانواده خود در پیشگاه خداوند مسئول است و باید حساب پس دهد.
در قرآن مرد را سرپرست قرار داده اند ، اما آیا گفته اند به زن و فرزند ظلم کنید و آن ها را شکنجه کنید ؟
یا گفته اند راه سعادت را برای آنها هموار کنید ؟
چگونه است که دین ما حق همسایه را آن قدر واجب می داند که پیامبر خدا صلی الله و علیه و اله ، گمان برد ، همسایه از همسایه ارث می برد ! و یا در حق برادران و مومنان آن قدر سفارش می کند ! بعد به مرد اختیار می دهد ، خانواده خود را تحت ظلم و آزار قرار دهد ؟
آیا در دینی که منشأ آن خداست می تواند چنین تناقض آشکاری وجود داشته باشد ؟
این است تاریخ نه چندان دور ، ارزش های مردم ما ! همان مردمی که امروزه ارزش های خود را به جای آنکه در مسیر صراط مستقیم قرار دهند ، آن را به طور کلی معکوس کرده اند ، .....
امروزه جامعه به جای آنکه زن و مرد را در مسیر سعادت قرار دهد ، آن را به طور کامل نابود می کند و با کمال بی وقاحتی آن را ارزش اسلامی نامگذاری می کنند ...
اینکه زن ، حق دارد انتخاب کند ، حق دارد ارث ببرد ، حق دارد در آمد داشته باشد ، حق دارد آزاد باشد ، حق دارد تحصیل کند ، حق دارد در جامعه باشد ، همه اینها صحیح است و ما هم نیز بدان معتقدیم ؛ اما :
اگر تا دیروز زنان ، هیچ سهمی در ارث نداشتند ، امروز دنبال برابر شدن ، ارث زن و مرد هستند.
اگر تا دیروز زنان حق انتخاب نداشتند ، امروز به دنبال آن هستند که حتی خواستگاری کنند.
اگر تا دیروز زنان مثل برده بودند ، امروزه به قدری در کار کردن افراط می کنند ، که وظایف الهی آنان به فراموشی سپرده می شود.
اگر تا دیروز زنان حق تحصیل نداشتند ، امروز ، حتی حاضرند ، به خاطر تحصیل همه چیز خود را فدا کنند.
اگر تا دیروز کوچکترین آزادی نداشتند ، امروزه به نام آزادی هر کاری می کنند. .......
(اما نکته ایی که نباید فراموش شود آن است که : اولا این موضوع مختص جامعه ما نیست و نبوده و مخصوص کل بشر است.
و ثانیا شاید خیلی از انحرافات در حال حاضر در جامعه ما ، نمود ندارد ؛ اما متاسفانه ما ناخودآگاه در آن سمت در حال حرکت هستیم.)
به نظر شما خواننده محترم ، آیا این افراط و تفریط ها ، عامل نابودی بشر نخواهد شد ؟
این تصویری از جامعه دیروز و فردای ما بود ؛ خداوند در سوره واقعه آن جا که نعمت سابقون را بیان می کند ، و جایگاه آنان را در بهشت تصویر می کند می فرماید : "عده ایی کم از آخرالزمان"
اگر بشر فکر می کند ، راهی که در پیش گرفته است ، راه صحیحی است ، پس دلیل این ایه چیست ؟
مسلما این ماییم به سمت تباهی پیش می رویم و استفاده زبانی از دین و برچسب های دینی گره از کار ما نخواهد گشود !
ممکن است این سوال در ذهن شما خواننده محترم شکل بگیرد ؛ که علت این اهمیت به پاکی زن و این مسائل چیست ؟
و حد و مرز این پاکی کجاست ؟
در جواب شما باید بگویم که این مسئله علت های فراوانی دارد اما :
زن قالب آفرینش است ، که خداوند متعال این موهبت را به او عطا کرده است که وجود انسان در این قالب ریخته می شود و در آن شکل می گیرد ، بنابراین شکل این قالب ، پاکی آن و دور بودن آن از ناصافی ها و ... انسانی را که از آن به وجود می اید را شکل می دهد.
در عالم مادی ، هر گاه قالب جسمی ، دقیق تر و حساب شده تر ساخته شده باشد و از تکنولوژی بالایی در ساخت آن بهره برده باشند ، اَشکالی که از آن قالب به دست می آید ، دارای کیفیت بالاتری هستند.
خداوند متعال خواهان سعادت انسان هاست و از آن جایی که بخش اعظمی از زمینه های این سعادت منوط به پاک بودن زنان است ، بنابراین حدود پاکی زنان را مشخص نموده که اجرای آن ، نه تنها به نفع زنان است ، بلکه بالاتر از آن تضمین بخشی از سعادت انسان های جامعه است. و بنابراین ، خداوند برای عدول از اجرای این حکم ، مجازاتی را قائل شده و این موضوع امری طبیعی است ، زیرا این موضوع ، موضوع شخصی و یا خانوادگی نیست ، بلکه یک موضوعوعی است که تمام بشر به آن وابسته است.
پس آنچه اهمیت پاکی زن را بیش از بیش مهم و با ارزش می سازد ، زمینه سعادت بشر است که در گرو این پاکی می باشد و شاهد این مدعا ، همسران و مادران ائمه و پیامبران الهی است که همگی زنانی پاک دامن بوده اند و پیامبر اسلام و ائمه ما نیز بسیار سفارش کرده اند با همسران پاک و با حیا ازدواج کنید. و زیبایی و ثروت را در اولویت های بعد قرار دهید و حتی پیامبر (ص) یک سوم آرامش و خوشبختی را در داشتن همسری پاک و پارسا دانسته اند.
در قرآن نیز برای پاکی زنان ارزش ویژه ایی قائل شده است و همه اینها خود اثباتی بر این ارزش است.
البته این نکته را باید مد نظر قرار داشت ، که ما نباید نسبت به پاکدامنی مردان نیز غافل شویم ؛ اما بدان جهت که موضوع بحث ما در مورد زنان است ، وارد این مقوله نمی شویم.
حدود و مرز این پاکی کجاست ؟
از آنچه از قرآن و روایات بر می آید آن است که :
1. زن نباید با نامحرمان اختلاط داشته باشد ، و در صورت لزوم باید عفت و حریم خود را حفظ کند و نباید با ناز و حالت های صورت و بدن برای نامحرم جلوه کند. (این الزام به معنای دانشگاه های مختلط و یا کار کردن در یک محیط نیست.)
2. زن باید حجاب خود را در حضور نامحرم حفظ کند ، یعنی پوشش او طوری باشد که اندام و زینت او مشخص نباشد ، و همان طوری که گفته شد ، نباید با حرکات بدن نیز جلب توجه کند.
همان طور که می بینید ، خداوند با زبانی بسیار ساده ، دستوری به بشر می دهد که بشر با انجام آن در راه سعادت خواهد رفت و در صورت سرپیچی از آن راه شقاوت خود را هموار خواهد کرد.
برای اینکه وارد جزییات بشویم و در روزگار خود مصادیق بی حجابی ها و عفت و پاکدامنی را روشن کنیم ، مثال هایی می زنیم ، اما قبل از آن ، داستانی را برای شما خواننده گرامی روایت می کنیم که نشان دهنده اهمیت موضوع در سیره ائمه است و شما را به تفکر فرامی خوانیم که ، جدا ؛ چرا به ارزش پاکی زن اینقدر تکیه شده است ؟
روایت شده که یکی از اصحاب امام محمد باقر (علیه السلام) گفت :
در کوفه زنی را تعلیم قرائت قرآن می دادم ، وقتی با او جزیی مزاح کردم. پس چون به خدمت آن جناب شرفیاب شدم ، با من عتاب کرد و فرمود هر که در خلوت مرتکب گناهی شود ، خداوند به او اعتنایی نخواهد کرد. چه گفتی با آن زن ؟
گفت : من صورت خود را از شرم پوشانیدم و توبه کردم.
حضرت فرمود دیگر به این کار شنیع عود مکن.
خواننده عزیز ، با این روایات که از سیره ائمه ، دیگر برای ما چه جای جهل باقی خواهد ماند ؟ آیا حجت بر ما تمام نیست ؟
یک شوخی کوچک ، با زن نامحرم ، چه قدر زشت و گناه بزرگ است که امام معصوم با علم غیب خود ، آن را به صحابه خود بازگو می کند و به او می فهماند که کار زشت تو ، نه از دید خدا ، بلکه از دید ائمه نیز پنهان نمانده است ؟
اگر این گناه ناچیز بود ، چرا امام با عتاب به راوی ، برخورد می کند ؟
امروزه در جوامع ما کار از شوخی های ناچیز گذشته و به افکار شهوانی رسیده است ! وای بر ما ! شوخی بدون منظور کجا و افکار شهوانی کجا ! آیا خداوند به ما اعتنا خواهد کرد ؟
البته ، ناگفته نماند ، عده ایی انسان های دور از منطق ، که توجیهی برای اعمال زشت خود نمی بینند ، و از طرفی در گرداب هوس ها و شهوت ها گرفتار شده اند ، تا این روایات نورانی را برای آنان بازگو می کنیم ، شروع به فرافکنی کرده و به خیال خود ، می توانند با فوت ، نور خدا را خاموش کنند !!!
سخن من ، با این افراد این است که ، ای بندگان خدا ! همه انسان ها تمایلات دارند ، کسی از اینکه هوس هایش آزاد باشند و در این دنیا بچرند ! بدش نمی آید !! اما سعادت ما چه می شود ؟ آیا ما به این دنیا آمده ایم تا هوس هایمان را به چراگاه دنیا ، بسپاریم ؟ یا آمده ایم تا خدا را بندگی کنیم ؟
بگذریم ، و اما حدود :
1. زن ها نباید در جامعه با مرد ها اختلاط داشته باشند ، و شغل و دانش ، هر چه قدر مهم باشند ، از دستورات خداوند مهم تر نیست ، متاسفانه ، در جامعه ما کسی حاضر نمی شود در محیط های علمی و شغلی ، زن و مرد از هم جدا باشند ، و اگر بخواهند فرضا این کار را انجام دهند ، متاسفانه هم مسئولین ، خیلی افراط می کنند و هم دانشجویان تحصن !
این موضوع جزء همان دسته موضوعاتی است که دیگر نمی شود با آن کاری کرد .
متاسفانه دانشگاه های ما ، دارند ..... بگذریم ، در این مورد چیزی ننویسیم بهتر است !
فقط این سوال را می پرسم که دانشجویانی که نه تجربه دارند ، و نه علم ! چرا فکر می کنند ، همه چیز را می فهمند ؟
دانشجویانی که بعضا اصول اولیه دین را بلد نیستند !
ثابت شده که در محیط های کاری جدا ، همسران کارمندان ، نسبت به شوهران و یا زنانشان ، خیلی کمتر دچار سوء ظن می شوند و همه می دانیم ، همین سوء ظن منشا بسیاری از طلاق هاست. (البته این دلیل نیست ، بلکه یک آفت است.)
و دیگر اینکه کسی نمی تواند ادعا کند که در محیط کاری مختلط هیچ برخوردی و یا رابطه ایی و یا حتی یک فکر شهوانی ایجاد نشده است.
2. اگر بخش بالا در جامعه رعایت نشد ، ستون اصلی پاکدامنی در آن جامعه رو به سستی خواهد رفت.
اما باید در چنین حالتی زنان از اعمال و پوشش های تحریک آمیز جدا خودداری کنند و مردان نیز باید مراقب خود باشند.
اینکه ما بنزین و آتش را در کنار هم قرار دهیم ، و انتظار داشته باشیم هیچ حادثه ایی رخ ندهد ، خیلی ایده آل گرایانه است !! به خصوص اینکه کوچترین قوانین ایمنی را نیز رعایت نکنیم !!
بخش اول که مربوط به عدم اختلاط جامعه بود ، همانند دور کردن بنزین از آتش است و بخش دوم ، همانند قوانین ایمنی !
و اگر شما با این صحبت ها مخالف هستید ! لطف کنید شیر گاز را در اتاقی باز کنید ، در ها را ببندید ، و بعد از 15 دقیقه یک لامپ 1.5 ولتی را روشن کنید (می توانید از جرقه لباس هم استفاده کنید!!) ، به نظر شما ، شما سالم خواهید ماند ؟ که جامعه سالم بماند ؟
ممکن است ، شما خواننده عزیز بر ما ایرا بگیرید و بگویید ، شما چه طور می توانید بین انسان که موجودی عاقل است و بنزین که مایعی بی جان است مقایسه کنید ؟
ما در جواب می گوییم :
اولا ، اگر انسان عاقل است ، چرا روز به روز به آمار فحشا و مشکلات بشر اضافه می شود ، که حتی آیه قرآن هم در این مورد در قبل ذکر شد ؟ بنابراین ، همه انسان ها به معنای واقعی عاقل نیستند ! بماند اینکه انسان عاقل اصلا گناه نمی کند و انسان عاقل از حدود الهی پا فراتر نمی گذارد ....
دوما ، درست است که انسان در حد بالایی شعور و عقل دارد ، اما از طرفی قدرت تخریبی که ناپاکی ها دامن بشر را خواهد گرفت ، به مراتب وحشتناک تر از انفجار بنزین است.
لااقل در مثال بنزین ، همه عبرت می گیرند ! اما در مثال امور جنسی و ... تخریب به صورت تدریجی و بی صدا و همراه به لذت بردن است ! و بین لذت بردن و نابودی سریع باید تفاوت قائل شد.
زیرا همین لذت لحظه ایی مقدمه غفلت است.
سوما ، انسان هر چه قدر عاقل باشد ، در برابر خواسته های غرایض ضعیف است ، شما چه طور می توانید هم غرایز خود را کنترل کنید و هم از سویی آن ها دائما در حال تحریک باشند ؟
شما هر چه قدر متدین باشید و از طرفی گرسنگی بر شما مستولی شود و روزها گرسنه باشید ، عاقبت یا باید گوشت مرده بخورید ، یا چیزی را بدزدید و شکم خود را سیر کنید !! آیا شما به نظر شما میل های جنسی ، از میل به غذا ضعیف تر است ؟
اگر شما با صحبت ها ما مخالفید ، چند روز چیزی نخورید ، ببینید اصلا می توانید چند روز غذا نخورید ؟ اگر موفق شدید ، متوجه این استدلال های بسیار ساده خواهید شد.
خداوند که انسان را آفرید و برای او حد و مرز را قرار داد ، هرگز انسان را مجبور نکرد که تمایل خود را سرکوب کند و اگر دستوراتی مانند روزه وضع کرد ، آن را برای مدتی محدود قرار داد. و این طور نیست که امر کند ، انسان یک هفته غذا نخورد.
همه این صحبت ها نشان دهنده بی عیب بودن ، قوانین شرع است ، و هر جا ایرادی وجود دارد ، این ایراد مربوز به اجرای سلیقه ایی احکام دین است و در قرآن هم از اجرای سلیقه ایی دستورات خدا سخن به میان رفته است.
در جامعه ما ، هر کس از دیدگاه خودش ، دین را اجرا می کند ، در واقع به جای اینکه مردم دین محور باشند ، دین ، مردم محور شده است !! و ما بدین شکل چه امانت بزرگی را تباه می کنیم و باید نسبت به آن پاسخگو باشیم.
بنابراین ، در جامعه زن باید از انواع آرایش ها ، راه رفتن ها و صحبت کردن بپرهیزد و با مردان کمتر در اختلاط باشد.
چه جامعه آن را بپذیرد و چه آن را نپذیرد ؛ که متاسفانه جامعه ما به سمت نپذیرفتن در پیش است و فقط مومنان واقعی هستند که می توانند از این امتحان سرافزار بیرون بیایند و ایمان خود را ثابت کنند. و ایمان به زبان نیست و به عمل است و خداوند در قرآن یاد کرده است که به صرف ادعای ایمان ، ایمان کسی پذیرفته نیست ! و خداوند بندگان را مورد امتحان قرار خواهد داد. و ائمه ما نیز بارها و بارها اعلام کرده اند که محبت و دوستی ما ، با لق لق زبان حاصل نمی شود ، بلکه باید اهل عمل به دستورات الهی بود.
همان طور که دیدید ، دستور خدا چیز سخت و مبهمی نیست ، اما این ماییم که دائم به فکر تبصره زدن و توجیه کردن و برخورد سلیقه ایی هستیم و نتیجه آن نیز همچون دودی به چشم خودمان برمی خورد.
به عنوان مثال ، خیلی از پسرها و دخترها معتقدند که برای ازدواج نمی توان به طرف مقابل و به صداقت او اعتماد کرد ، اما بسیاری از همین افراد که تا سنین بالا ، تن به ازدواج نمی دهند ، به راحتی انواع روابط را به جنس مخالف تجربه می کنند !!
یا بد نیست ، سریع به دادگاه ها بزنید و عاقبت برخورد های سلیقه ایی را ببینید که شاید خدای ناکرده دامن خود ما را هم بگیرد !
چرا ارزش های جامعه ما به سمت سقوط میل می کند ؟
در بخش آخر بحث ، لازم است به دلایل سقوط ارزش ها هم نگاهی داشته باشیم و اینکه به چه دلیل ، بسیاری از زنان تن به این بی عفتی ها می دهند :
1. دلیل اول نداشتن دین و تقوی در میان مرد و زن
2. ازدواج زنان با مردانی که وضعیت اخلاقی مناسبی ندارند و محیط خانوادگی
3. ترویج شبهات توسط جریانات و احزاب سیاسی و ... که بعضی از آن ها گویی بلندگو های نظام سلطه هستند.
4. برخورد های سلیقه ایی و تند روی ها که بعضی ها آن را مرتکب می شوند. (ایجاد دین گریزی)
5. حکومت و زندگی مردم
فکر نمی کنم در باب مورد اول نیاز به توضیح باشد. اما در باره مورد دوم باید بگویم که پیامبر (ص) فرمود : (نقل مضمون)
اگر مردانی با اخلاق به خواستگاری دختران شما آمدند ، دختران خود را به آنها بدهید که اگر چنین نکنید ، فساد بر روی زمین گسترش خواهد یافت.
و دیگر اینکه ، پدران و مادران متاسفانه هیچ نظارتی بر روی فرزندان خود ، ندارند و فقط برای انها این مهم است که مثلا فرزندانشان در دانشگاه و تحصیل و ... موفق شوند. متاسفانه دلیل اصلی سقوط ارزش ها در جامعه ، سقوط ارزش ها در خانواده است که این خود محل بحث جدا می طلبد.
بسیاری از زنان دلیل بی حجابی خود را ابراز تمایل شوهرانشان ، برای داشتن آرایش عنوان می کنند و عده ایی معتقدند که اگر به خودشان از رسیدگی نکنند ، ممکن است شوهرانشان انها را رها کرده و با دختری در سن دخترانشان ازدواج کنند !!
البته من نیز به عنوان نگارنده شاید بیش از 1000 مورد ، با این مسئله روبرو شدم و حتی بسیار دیده ام ، مردی بسیار راحت همسر و فرزندان خود را ترک می کند و با زنی دیگر که به قول خودش ، خوش تیپ تر است همراه می شود. و خیلی راحت از مسئولیت های الهی خود شانه خالی می کنند.
زورگویی و اجحاف بسیاری از مردان در حق خانواده و به خصوص زنان باعث شده که بسیاری از زنان در پی استقلال مالی خود باشند ، که متاسفانه همین مردان بی غیرت ، در محیط های کاری نیز دست از اعمال زشت و ... خود بر نمی دارند.
اینکه زنان از نظر مالی مستقل باشند ، جای نگرانی نیست ، سوال اینجاست ، به چه قیمتی ؟
همین مردانی که کلی مسئولیت الهی بر دوش دارند ، به جای بازگشت به راه صحیح ، خود طرفدار حقوق زن و آزادی های زن شده اند ؟
چه کسی باور می کند ؟ مردانی که در خانواده به همسر خود به عنوان یک منبع لذت نگاه می کنند و شرافت و سعادت خانواده برایشان هیچ اهمیتی ندارد ، چگونه طرفدار سعادت زن شده اند ؟
وقتی مرد ، از بی حجابی و آزادی بی حد و حصر زن حمایت می کند ، آیا نیت خیر در ذهن خود دارد ؟ یا به دنبال چرا دادن هوس خود است ؟
چه چیز باعث شده که مردان اینقدر بی غیرت شده اند ؟ و چگونه مردان می توانند در روز حساب ، پاسخگوی اعمال سخیف خود باشند ؟ چگونه این مردان می توانند پاسخگوی عقده های فرزندان خود باشند ؟ عقده هایی که حاصل تحقیر های مادر خانه بوده است ؟ عقده های حاصل از طلاق ؟ ...
چرا در جامعه ما ، افراد به جای آنکه اخلاق را یاد بگیرند ، دنبال این هستند که چگونه رابطه جنسی را طولانی تر و لذت بخش تر کنند !؟ مگر چند درصد زمان یک زندگی مشترک به این روابط بستگی دارند ؟ اصلاح این رفتار که زمانبر نیست و اصلا چه لزومی دارد این همه سایت و ... برای این مسئله وقت بگذارند و ماشاالله چه قدر بیینده دارند !
انصاف بدهیم ، در زندگی مشترک چه چیز مانند اخلاق ، قوام زندگی است ؟
اگر زندگی مشترک را به یک ساختمان مثال بزنیم ، اخلاق همانند سیمان ، قوام و سفتی خانه است و ایمان پایه های آن ، و روابط جنسی زیبایی و ظاهر و زینت آن ! آیا یک خانه هر چه قدر زیبا باشد ، اگر سست باشد ، دوام خواهد داشت ؟
بیایید تا دیر نشده ، ارزش های خود را اصلاح کنیم و بدانیم ما انسان ها در این دنیا وظایف بسیار باارزش تری هم داریم.
متاسفانه ، با حاکم شدن ارزش ها و جاذبه های جنسی در جامعه و به خصوص بین مردان ، زنان نه تنها چیزی به دست نمی آورند ، بلکه همانند گذشته بی ارزش و خوار خواهند بود ، اما به شکلی زیبا و غلط انداز !
اگر تا دیروز زن در خانه خود حقوق خاصی نداشت ، امروز این حقوق ناچیز نظیر استقلال مالی و حضور در اجتماع ... را در برابر از دست دادن عفت و پاکی خود به دست می آورد.
امروز زن همانند دیروز چهره ایی با ارزش محسوب نمی شود ، بلکه این ارزش ظاهری را مدیون ، آرایش ها و ادا های تحریک آمیز به دست می آورد.
اینکه ما از بیرون به درون جامعه نگاه کنیم و بگوییم ، جامعه ما جامعه اسلامی است و در جامعه ما زن با رعایت عفت به مقام های بالای علمی و معنوی رسیده است ، سخنی بسیار دور از واقعیت است.
بازی با الفاظ ، نمی تواند حقایق را بپوشاند ! بیایید از درون جامعه به این موضوع نگاه کنیم ! ....
من از شما می پرسم ، اگر ما این قدر بر صراط مستقیم هستیم ، پس چرا وضع جامعه ، دادگاهها و خانواده و ... این طوری است ؟ ممکن است شما همانند بعضی از افراد و روزنامه ها بگویید ، این ها عده قلیلی هستند !! ؛ جواب من به این شما این است که اولا با چشم بستن از روی حقیقت ، هیچ مشکلی حل نمی شود.
ثانیا .... (وارد این بحث ها نشویم بهتر است) اما به خوبی می دانم که قضاوت بر این نوشته ها کار بسیار سختی نیست.
در مورد بند سوم هم باید بگویم که ، جریانات و گروه هایی بعضا سیاسی ، که بیشتر اهداف آنان کسب قدرت است ، با ترویج بعضی از شبهات و اعطای آزادی های خاص سعی در جلب رضایت قشر جوان را دارند. در حالی که در راستای حل مشکل جوانان کوچکترین عمل مثبت و ملموسی را ارائه ندادند.
بنابراین باید به هوش بود و فریب جریان ها را نخورد ، چون آن طور که دم خروس نشان می دهد ، همه دعواها سر قدرت است ، نه سر ملت ! و هر انسان با تجربه ایی این را به خوبی می بیند. و هر جریانی بیشتر بر طبل آزادی های نامحدود و حقوق و ... می کوبد ، خود از همه تو خالی تر است !
بسیاری از سران همین جریان های به اصطلاح طرفدار آزادی خود روزی ، طرفدار خشن ترین مجازات علیه بی حجابی و ... بودند اما ما نفهمیدیم چه شد که ناگهان تغییر موضع داده اند ؟ ..... و همچنین تند روی هایی که روزی در جامعه ارزش بود نیز دلیل دیگری بر این سقوط فرهنگی است.
نتیجه گیری :
حجاب امری اختیاری نیست ، متاسفانه جدیدا یکی از شبهاتی که مطرح می شود ، آین است که حجاب اختیاری است و در هیچ جا گفته نشده که حجاب اجباری است.
اگر بر فرض محال در قرآن به صراحت کامل تصریح می شد که "حجاب اجباری است" باز عده ایی منافق و مخالف ، دلیلی برای مخالفت برای آن پیدا می کردند ، اما جواب این شبهه کاملا روشن است :
الف . بی حجابی ، مقدمه بی عفتی است ، کسی که عفت ندارد ، دین ندارد. (رجوع کنید ، بخش حدیث ، موضوع عقل)
ب . بی حجابی مقدمه بسیاری از گناهان است ، بنابراین باید به شدت از آن پرهیز کرد. در قرآن هم بارها تاکید شده است که از راه های شیطان پیروی نکنید.
ج . بی حجابی و بی عفتی موجب تباهی بشر و نسل ها خواهد شد.
د . در قرآن آیه حجاب ، آیه دستوری از ناحیه خداست ، و بی حجابی عملی زشت و جاهلانه شمرده شده است.
و مهمترین مورد ، عفت سرآغاز همه پاکی هاست و بی عفتی سر آغاز همه پلیدی ها ، و از حدود الهی هستند و بر هیچ بنده ایی سزاوار نیست که حدود الهی را بشکند.
هیچ وقت نمی توان گفت عاملی که اینقدر در سرنوشت انسان نقش دارد ، امری اختیاری است ، بی عفتی حساس ترین غریزه انسان را تحریک می کند ، و مبارزه با این غریزه کاری آسان نیست ، بنابراین عقل حکم می کند ، در کنار تلاش برای کنترل این غریزه ، راه های تحریک بی حد و حصر آن را ببندیم.
این غریزه ایی هست که کمتر کسی می تواند در مقابل تحریکات آن ، مقاومت کند.
نکته آخر اینکه با ترویج بی حجابی و بی عفتی ، و به دنبال آن ، تحریک غریزه های شهوانی انسان ها به خصوص مردان ، کم کم جامعه حالت جنسی به خود می گیرد ، و دیگر کسی نمی خواهد و یا نمی تواند این غریزه خود را کنترل کند و بنابراین آسیب های فراوانی به زنان و کودکان آن جامعه وارد خواهد شد. دلیل آن هم روشن است و هم اکنون با آن روبرو هستیم.
سستی پایه های خانواده و عدم پایبندی زن و شوهر نسبت به هم ؛ کما آنکه هم اکنون بسیاری از زنان دلیل بی حجابی خود را تمایل شوهرانشان را نسبت به این پوشش بیان می کنند.
در انتها ذکر این نکته ضروری است که آرزومندیم که هر چه زودتر امام زمان که صلوات و درود خدا بر او باد ، رخ ناپیدای خود را نمایان کند ، تا بشر را از این جهالت ها نجات دهد. (ان شاءالله)
و از اینکه لحن یادداشت بی پرده و صریح بود , عذر می خواهیم ، و برای همه آرزوی طلب مغفرت و هدایت داریم.