mozhgan
11-03-2011, 01:18 AM
بیایید در این ارتباط روایاتی را بخوانیم. به نظر ما نکته جواب شما در این روایات است.
در تمام روایاتى كه سخن از فلسفه احكام به میان آمده، اشاره به تاثیرعبادت در تهذیب نفوس و پالایش روح و صفاى دل شده است. از جمله، در كلمات قصار امیرالمومنین(ع) آمده است: "فرض الله الإیمان تطهیرا من الشرك، والصلوة تنزیها عن الكبر، والزكاة تسبیبا للرزق، والصیام إبتلاء لإخلاص الخلق..." یعنی خداوند ایمان را براى تطهیر دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسیله اى براى پرورش اخلاص بندگان ...»("نهج البلاغه"، حکمت 252)
شبیه همین معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) دیده مى شود؛ آنجا كه مى فرمایند: "فجعل الله الإیمان تطهیرا لكم من الشرك، والصلوة تنزیها لكم عن الكبر، والزكاة تزكیة للنفس ونماء فى الرزق، والصیام تثبیتا للاخلاص... " یعنی خداوند ایمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است، و نماز را وسیله اى براى تطهیر قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكیه نفس (از بخل و حرص و دنیا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبیت خلوص نیت.
در حدیث معروفى كه در باره نماز از پیامبر اکرم(ص) آمده، نماز را تشبیه به نهر آب زلال جارى مى كند كه بر در خانه انسان باشد، و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست و شو كند. بدیهى است كه بر اثر آن، چیزى از آلودگیها در وى باقى نمى ماند.(فیض کاشانی، "المحجة البیضاء"، جلد 1، صفحه 339) این حدیث نیز دلیل روشنى بر این مدعاست.
به همین ترتیب، در باره هر یك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گویاى تاثیر عبادت در تهذیب نفوس انسانى است.
در حدیثی از امام على بن موسى الرضا(ع) در باره آثار عبادت، به طور كلى، چنین مى خوانیم: "فإن قال فلم تعبدهم؟ قیل لئلایكونوا ناسین لذكره ولا تاركین لأدبه، ولا لاهین عن أمره ونهیه، إذا كان فیه صلاحهم وقوامهم. فلو تركوا بغیر تعبد، لطال علیهم الأمد فقست قلوبهم" یعنی اگر كسى بگوید: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده(مگر نیاز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مى شود: این به خاطر آن است كه یاد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پیشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زیادى که بر آنها مى گذرد(و از یاد خدا غافل مى شوند) دلهاى آنها قساوت پیدا مى كند.(نور الثقلین، جلد1، صفحه 39، حدیث 39)
به این ترتیب روشن مى شود كه عبادت پروردگار قلب را بیدار و روح را هشیار مى كند، و مایه یاد خداست كه آن نیز خمیر مایه اصلاح درون و برون است.
در حدیث دیگرى از امام علی بن موسی الرضا(ع) مى خوانیم كه در ضمن برشمردن آثار سازنده نماز مى فرماید: "مع ما فیه من الإیجاب والمداومة على ذكر الله عزوجل باللیل والنهار لئلاینسى العبد سیده ومدبره وخالقه، فیبطر ویطغى ویكون ذكره لربه وقیامه بین یدیه زاجرا له عن المعاصى ومانعا له عن انواع الفساد." یعنی علاوه بر این كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مى شود، تا بنده مولى و مدبر و خالقش را فراموش نكند و نعمتهاى الهى مایه مستى و غرور او نشود و به طغیان برنخیزد و یاد پروردگار و قیام در برابر او، وى را از معاصى بازمى دارد و مانع انواع فساد مى شود.»("وسائل الشیعه"، جلد3، صفحه 4)
در حدیث دیگرى، از امام صادق(ع) در مورد آثار نماز و میزان قبولى آن چنین آمده است: "من أحب أن یعلم أن قبلت صلاته أم لم تقبل فلینظر هل منعت صلاته عن الفحشاء والمنكر، فبقدر ما منعته قبلت" یعنی هر كس مى خواهد بداند آیا نماز او قبول شده یا نه، ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و بدیها بازداشته است یا نه؟ به همان اندازه كه او را بازداشته، نمازش قبول شده است!("مجمع البیان"، جلد 8، صفحه 285، ذیل آیه 45 سوره عنكبوت)
این عبارت با صراحت و وضوح، روشن مى كند كه نماز صحیح و كامل رابطه مستقیم و تنگاتنگى با مسایل اخلاقى و دعوت به خوبیها و نهى از بدیها دارد، و آنها كه نمازشان این اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند، و به تعبیر دیگر نمازى است اسقاط كننده تكلیف نه مورد قبول پروردگار.
در حدیث دیگرى از رسول خدا(ص) در مورد فلسفه روزه چنین مى خوانیم: "إن الصوم یمیت مراد النفس وشهوة الطبع الحیوانى، و فیه صفاء القلب وطهارة الجوارح، وعمارة الظاهر والباطن، والشكر على النعم، والإحسان الى الفقراء، وزیادة التضرع والخشوع والبكاء و جعل الإلتجاء الى الله، وسبب انكسار الهمة، وتخفیف السیئات، وتضعیف الحسنات، وفیه من الفوائد ما لایحصى" یعنی روزه هواى نفس و شهوت طبیعت حیوانى را مى میراند (و طغیان آن را فرو مى نشاند)، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بیرون و درون انسان و شكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرع و خشوع و گریه است و وسیله اى است براى التجاء به پروردگار و سبب شكستن دلبستگیها و كم شدن سیئات و فزونى حسنات است، و در آن فوائد بیشمارى است("بحارالانوار"، جلد93، صفحه 254)
در این حدیث چهارده اثر مثبت براى روزه ذكر شده كه مجموعه اى از صفات فضیله و افعال اخلاقى است.
امیرالمومنین(ع) می فرمایند: "دوام العبادة برهان الظفر بالسعادة" یعنی استمرار و پى گیرى عبادت، دلیلى بر وصول به سعادت است.("غرر الحكم"، شماره 5147)
از روایات بالا و روایات دیگرى كه در این زمینه در لابلاى كتب معروف روایى وارد شده، رابطه بسیار نزدیك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذیب نفوس روشن مى شود.
به نظر می رسد نکته این روایات آن است که وقتی رذائل اخلاقی در انسان رشد می کند و زمینه تحقق می یابد که انسان خود را آزاد احساس کن. وقتی انسان خود را آزاد احساس کرد، شهوت و هوا و هوس رهبری او را می کند، و این طبیعی است که انسان برتری جو، شهوت ران باشد و أحیانا در این راه ظلم هم بکند. شهوت و غضب اصل و عصاره رذائل اخلاقی است. به خلاف وقتی که انسان احساس کرد همه عالم ملک طلق خدا است و در این ملک، هیچ ارزشی وجود ندارد، مگر آن که خدا بخواهد. در چنین صورتی هیچگاه برتری جویی در چشم او مصداقی جز آن ایمان و عمل نیک نمی یابد. هیچگاه عنان اختیار او را شهوت و غضب در دست نمی گیرد. در این شرائط رذائل، رشد نمی کنند. عبادت کاری که می کند این است که حس عبودیت را در دل زیاد می کند. انسان با عادت به عبادات و کثرت آن دائما این را در دل خود یادآوری و تقویت می کند که او بنده خدا است.
مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بى ریاتر و آمیخته با حضور قلب و آداب باشد، این تاثیر قوى تر خواهد بود. این مساله كاملا محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مى دهد، بعد از آن نورانیت و صفاى دیگرى در قلب و جان خود احساس مى كند، و میل او به خوبیها بیشتر مى شود و تنفر او از بدیها افزون مى گردد؛ خود را به خدا نزدیكتر مى بیند و روح خضوع و تواضع و عبودیت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده مى بیند.
از سوی دیگر همه زذائل اخلاقی به روح عزت طلبی و زیاده خواهی انسان بازمی گردد. عزت طلبی چیز بدی نیست، ولی گاهی در مجرای غلطی می افتد و انسان در تشخیص مصادیق آن اشتباه می کند، و گمان می کند با ظلم به دیگران و شهوات انسان به آقایی می رسد. در این راه است که اخلاق انسان بد و بدتر می شود.
ولی با عبودیت انسان به این آقایی که هر فطرتی به دنبال آن است می رسد؛ چرا که می یابد که "لله العزة" یعنی عزت واقعی نزد خدا است.
این که در حدیث امام صادق(ع) مى خوانیم: "اَلْعُبُوُدِیَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُها الرُّبُوبِیَّةُ" ـ یعنی عبودیّت گوهرى است كه ربوبیّت در درون آن نهفته شده است.("مصباح الشّریعه"، صفحه 536)
در تمام روایاتى كه سخن از فلسفه احكام به میان آمده، اشاره به تاثیرعبادت در تهذیب نفوس و پالایش روح و صفاى دل شده است. از جمله، در كلمات قصار امیرالمومنین(ع) آمده است: "فرض الله الإیمان تطهیرا من الشرك، والصلوة تنزیها عن الكبر، والزكاة تسبیبا للرزق، والصیام إبتلاء لإخلاص الخلق..." یعنی خداوند ایمان را براى تطهیر دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسیله اى براى پرورش اخلاص بندگان ...»("نهج البلاغه"، حکمت 252)
شبیه همین معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) دیده مى شود؛ آنجا كه مى فرمایند: "فجعل الله الإیمان تطهیرا لكم من الشرك، والصلوة تنزیها لكم عن الكبر، والزكاة تزكیة للنفس ونماء فى الرزق، والصیام تثبیتا للاخلاص... " یعنی خداوند ایمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است، و نماز را وسیله اى براى تطهیر قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكیه نفس (از بخل و حرص و دنیا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبیت خلوص نیت.
در حدیث معروفى كه در باره نماز از پیامبر اکرم(ص) آمده، نماز را تشبیه به نهر آب زلال جارى مى كند كه بر در خانه انسان باشد، و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست و شو كند. بدیهى است كه بر اثر آن، چیزى از آلودگیها در وى باقى نمى ماند.(فیض کاشانی، "المحجة البیضاء"، جلد 1، صفحه 339) این حدیث نیز دلیل روشنى بر این مدعاست.
به همین ترتیب، در باره هر یك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گویاى تاثیر عبادت در تهذیب نفوس انسانى است.
در حدیثی از امام على بن موسى الرضا(ع) در باره آثار عبادت، به طور كلى، چنین مى خوانیم: "فإن قال فلم تعبدهم؟ قیل لئلایكونوا ناسین لذكره ولا تاركین لأدبه، ولا لاهین عن أمره ونهیه، إذا كان فیه صلاحهم وقوامهم. فلو تركوا بغیر تعبد، لطال علیهم الأمد فقست قلوبهم" یعنی اگر كسى بگوید: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده(مگر نیاز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مى شود: این به خاطر آن است كه یاد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پیشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زیادى که بر آنها مى گذرد(و از یاد خدا غافل مى شوند) دلهاى آنها قساوت پیدا مى كند.(نور الثقلین، جلد1، صفحه 39، حدیث 39)
به این ترتیب روشن مى شود كه عبادت پروردگار قلب را بیدار و روح را هشیار مى كند، و مایه یاد خداست كه آن نیز خمیر مایه اصلاح درون و برون است.
در حدیث دیگرى از امام علی بن موسی الرضا(ع) مى خوانیم كه در ضمن برشمردن آثار سازنده نماز مى فرماید: "مع ما فیه من الإیجاب والمداومة على ذكر الله عزوجل باللیل والنهار لئلاینسى العبد سیده ومدبره وخالقه، فیبطر ویطغى ویكون ذكره لربه وقیامه بین یدیه زاجرا له عن المعاصى ومانعا له عن انواع الفساد." یعنی علاوه بر این كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مى شود، تا بنده مولى و مدبر و خالقش را فراموش نكند و نعمتهاى الهى مایه مستى و غرور او نشود و به طغیان برنخیزد و یاد پروردگار و قیام در برابر او، وى را از معاصى بازمى دارد و مانع انواع فساد مى شود.»("وسائل الشیعه"، جلد3، صفحه 4)
در حدیث دیگرى، از امام صادق(ع) در مورد آثار نماز و میزان قبولى آن چنین آمده است: "من أحب أن یعلم أن قبلت صلاته أم لم تقبل فلینظر هل منعت صلاته عن الفحشاء والمنكر، فبقدر ما منعته قبلت" یعنی هر كس مى خواهد بداند آیا نماز او قبول شده یا نه، ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و بدیها بازداشته است یا نه؟ به همان اندازه كه او را بازداشته، نمازش قبول شده است!("مجمع البیان"، جلد 8، صفحه 285، ذیل آیه 45 سوره عنكبوت)
این عبارت با صراحت و وضوح، روشن مى كند كه نماز صحیح و كامل رابطه مستقیم و تنگاتنگى با مسایل اخلاقى و دعوت به خوبیها و نهى از بدیها دارد، و آنها كه نمازشان این اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند، و به تعبیر دیگر نمازى است اسقاط كننده تكلیف نه مورد قبول پروردگار.
در حدیث دیگرى از رسول خدا(ص) در مورد فلسفه روزه چنین مى خوانیم: "إن الصوم یمیت مراد النفس وشهوة الطبع الحیوانى، و فیه صفاء القلب وطهارة الجوارح، وعمارة الظاهر والباطن، والشكر على النعم، والإحسان الى الفقراء، وزیادة التضرع والخشوع والبكاء و جعل الإلتجاء الى الله، وسبب انكسار الهمة، وتخفیف السیئات، وتضعیف الحسنات، وفیه من الفوائد ما لایحصى" یعنی روزه هواى نفس و شهوت طبیعت حیوانى را مى میراند (و طغیان آن را فرو مى نشاند)، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بیرون و درون انسان و شكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرع و خشوع و گریه است و وسیله اى است براى التجاء به پروردگار و سبب شكستن دلبستگیها و كم شدن سیئات و فزونى حسنات است، و در آن فوائد بیشمارى است("بحارالانوار"، جلد93، صفحه 254)
در این حدیث چهارده اثر مثبت براى روزه ذكر شده كه مجموعه اى از صفات فضیله و افعال اخلاقى است.
امیرالمومنین(ع) می فرمایند: "دوام العبادة برهان الظفر بالسعادة" یعنی استمرار و پى گیرى عبادت، دلیلى بر وصول به سعادت است.("غرر الحكم"، شماره 5147)
از روایات بالا و روایات دیگرى كه در این زمینه در لابلاى كتب معروف روایى وارد شده، رابطه بسیار نزدیك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذیب نفوس روشن مى شود.
به نظر می رسد نکته این روایات آن است که وقتی رذائل اخلاقی در انسان رشد می کند و زمینه تحقق می یابد که انسان خود را آزاد احساس کن. وقتی انسان خود را آزاد احساس کرد، شهوت و هوا و هوس رهبری او را می کند، و این طبیعی است که انسان برتری جو، شهوت ران باشد و أحیانا در این راه ظلم هم بکند. شهوت و غضب اصل و عصاره رذائل اخلاقی است. به خلاف وقتی که انسان احساس کرد همه عالم ملک طلق خدا است و در این ملک، هیچ ارزشی وجود ندارد، مگر آن که خدا بخواهد. در چنین صورتی هیچگاه برتری جویی در چشم او مصداقی جز آن ایمان و عمل نیک نمی یابد. هیچگاه عنان اختیار او را شهوت و غضب در دست نمی گیرد. در این شرائط رذائل، رشد نمی کنند. عبادت کاری که می کند این است که حس عبودیت را در دل زیاد می کند. انسان با عادت به عبادات و کثرت آن دائما این را در دل خود یادآوری و تقویت می کند که او بنده خدا است.
مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بى ریاتر و آمیخته با حضور قلب و آداب باشد، این تاثیر قوى تر خواهد بود. این مساله كاملا محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مى دهد، بعد از آن نورانیت و صفاى دیگرى در قلب و جان خود احساس مى كند، و میل او به خوبیها بیشتر مى شود و تنفر او از بدیها افزون مى گردد؛ خود را به خدا نزدیكتر مى بیند و روح خضوع و تواضع و عبودیت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده مى بیند.
از سوی دیگر همه زذائل اخلاقی به روح عزت طلبی و زیاده خواهی انسان بازمی گردد. عزت طلبی چیز بدی نیست، ولی گاهی در مجرای غلطی می افتد و انسان در تشخیص مصادیق آن اشتباه می کند، و گمان می کند با ظلم به دیگران و شهوات انسان به آقایی می رسد. در این راه است که اخلاق انسان بد و بدتر می شود.
ولی با عبودیت انسان به این آقایی که هر فطرتی به دنبال آن است می رسد؛ چرا که می یابد که "لله العزة" یعنی عزت واقعی نزد خدا است.
این که در حدیث امام صادق(ع) مى خوانیم: "اَلْعُبُوُدِیَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُها الرُّبُوبِیَّةُ" ـ یعنی عبودیّت گوهرى است كه ربوبیّت در درون آن نهفته شده است.("مصباح الشّریعه"، صفحه 536)