mozhgan
11-02-2011, 11:45 PM
در پاسخ به سؤال شما ــ توجیه رابطه قضا و قدر و اختیار انسان ــ خدمتتان عرض ميكنم كه:
"قضا" به معناي حتميت و "قدر" به معناي اندازهگيري است. و به طور خلاصه در مورد اين دو واژه ميتوان چنين گفت كه: جهان هستي بر اساس يك سري قوانين معيني به وجود اومده و تمام موجودات بلااستثناء مشمول يكي از قوانين اون میشن. ايجاد و اداره نظام عالم، چيزي جز قوانين اون نيست. و انسان نيز با تمام خصوصيات نوعي و فردياش جزئي از اين قانون هستيه.
يعني يكي از قوانين هستي اينه كه موجودي به نام انسان با اختيار و اراده، همراه با امكانات ديگري مانند استعدادها و ظرفيت هاي مختلف در اين عالم زندگي كنه. انسان با اراده خودش كه قلمرو اون معينه، يكي از موارد قضاي الهيه... وجود اراده هم در انسان امري بديهي و غير قابل انكاره؛ هر فردي در طول عمر خود كارهاي بسياري انجام ميده كه ميتونست انجام نده ولي ارادهاش بر انجام اونا تعلق گرفته...!
به جز اراده انسان، عوامل و حقايق ديگري در اين جهان وجود داره كه بعضي از اونا در حيطه قدرت و خواست انسان نيست، مثل وجود آسمان و زمين و درياها و... و اين كه چه كساني پدر و مادر ما باشند و يا اهل كدوم منطقه در روي زمين باشه و ... . بنابراين ميشه عوامل مؤثر در زندگي هر فرد رو به دو دسته تقسيم كنیم:
1 ـ عوامل غير ارادي؛
2 ـ عوامل ارادي ؛كه سعادت انسان در گرو بخش دومه...
البته بخش اول بيتأثير نيست. اما هرگز قدرت اراده بشري رو نميشه دست كم گرفت. و اين اراده زماني سبب سعادتمندي انسان ميشه كه اسباب مهم ديگه اي چون ايمان به خدا و آگاهي نسبت به خود و جهان پيرامون خود، اون رو کمک کنن...! داشتن اين اسباب و تقويت اونا به خواست خود انسانه... زيرا خداوند با ارسال انبیا و اوصیاء و دادن امكانات فراوان حجت رو بر انسان ها تموم کرده و اين انسانه كه بايد با استفاده از اونا راه كمال رو طي کنه... درك حقائق اطراف، نياز به كلاس و تعليم نداره، بلكه همين قدر كه انسان خوبي ها و بدي ها رو ببينه، خوبي ها را فرا بگيره و از بدي ها دوري كنه، اولين قدم رو برداشته ...
بنابراين انسان با يك سري خصوصيات، پا به اين دنيا ميذاره... و به خاطر رسيدن به هدف نهائي كه همون هدف و علت آفرينش اونه، امكاناتي در اختيارش گذاشته میشه از قبيل چشم، گوش، عقل و استعدادها و هر آنچه كه در مسير تكاملي خود به اونا نياز داره. ولي استفاده انسان ها از اين امكانات متفاوته... پس هر شخصی اختیار این رو داره که چه جوری از این امکانات استفاده کنه و به اون قضا و قدر واقعیش هم برسه..!!!
بنابر این انسان در تمام كارهاي اراديش مختار و آزاده و دخالت قضا و قدر الهي در سرنوشت انسان صرفا به اينه كه خداوند اين موجود رو مختار آفريده و اراده كرده كه در انتخاب سعادت يا شقاوت آينده خودش مختار و آزاد باشه و سرنوشتش رو به دست خودش رقم بزنه... قرآن كريم تصريحاً و تلويحاً آزادي بشر رو مورد تأكيد قرار داده و فرموده:
"ما انسان را هدايت كرديم. يا سپاس گزار است يا ناسپاس".( انسان ، آية 3)
"هر كس خواست ايمان آورد و هر كه خواهد كفر ورزد".( كهف ، آية 29)
"خدا وضع هيچ مردمي را عوض نمي كند مگر آن كه آنها وضع خود را تغيير دهند". (رعد،آية 11)
"قضا" به معناي حتميت و "قدر" به معناي اندازهگيري است. و به طور خلاصه در مورد اين دو واژه ميتوان چنين گفت كه: جهان هستي بر اساس يك سري قوانين معيني به وجود اومده و تمام موجودات بلااستثناء مشمول يكي از قوانين اون میشن. ايجاد و اداره نظام عالم، چيزي جز قوانين اون نيست. و انسان نيز با تمام خصوصيات نوعي و فردياش جزئي از اين قانون هستيه.
يعني يكي از قوانين هستي اينه كه موجودي به نام انسان با اختيار و اراده، همراه با امكانات ديگري مانند استعدادها و ظرفيت هاي مختلف در اين عالم زندگي كنه. انسان با اراده خودش كه قلمرو اون معينه، يكي از موارد قضاي الهيه... وجود اراده هم در انسان امري بديهي و غير قابل انكاره؛ هر فردي در طول عمر خود كارهاي بسياري انجام ميده كه ميتونست انجام نده ولي ارادهاش بر انجام اونا تعلق گرفته...!
به جز اراده انسان، عوامل و حقايق ديگري در اين جهان وجود داره كه بعضي از اونا در حيطه قدرت و خواست انسان نيست، مثل وجود آسمان و زمين و درياها و... و اين كه چه كساني پدر و مادر ما باشند و يا اهل كدوم منطقه در روي زمين باشه و ... . بنابراين ميشه عوامل مؤثر در زندگي هر فرد رو به دو دسته تقسيم كنیم:
1 ـ عوامل غير ارادي؛
2 ـ عوامل ارادي ؛كه سعادت انسان در گرو بخش دومه...
البته بخش اول بيتأثير نيست. اما هرگز قدرت اراده بشري رو نميشه دست كم گرفت. و اين اراده زماني سبب سعادتمندي انسان ميشه كه اسباب مهم ديگه اي چون ايمان به خدا و آگاهي نسبت به خود و جهان پيرامون خود، اون رو کمک کنن...! داشتن اين اسباب و تقويت اونا به خواست خود انسانه... زيرا خداوند با ارسال انبیا و اوصیاء و دادن امكانات فراوان حجت رو بر انسان ها تموم کرده و اين انسانه كه بايد با استفاده از اونا راه كمال رو طي کنه... درك حقائق اطراف، نياز به كلاس و تعليم نداره، بلكه همين قدر كه انسان خوبي ها و بدي ها رو ببينه، خوبي ها را فرا بگيره و از بدي ها دوري كنه، اولين قدم رو برداشته ...
بنابراين انسان با يك سري خصوصيات، پا به اين دنيا ميذاره... و به خاطر رسيدن به هدف نهائي كه همون هدف و علت آفرينش اونه، امكاناتي در اختيارش گذاشته میشه از قبيل چشم، گوش، عقل و استعدادها و هر آنچه كه در مسير تكاملي خود به اونا نياز داره. ولي استفاده انسان ها از اين امكانات متفاوته... پس هر شخصی اختیار این رو داره که چه جوری از این امکانات استفاده کنه و به اون قضا و قدر واقعیش هم برسه..!!!
بنابر این انسان در تمام كارهاي اراديش مختار و آزاده و دخالت قضا و قدر الهي در سرنوشت انسان صرفا به اينه كه خداوند اين موجود رو مختار آفريده و اراده كرده كه در انتخاب سعادت يا شقاوت آينده خودش مختار و آزاد باشه و سرنوشتش رو به دست خودش رقم بزنه... قرآن كريم تصريحاً و تلويحاً آزادي بشر رو مورد تأكيد قرار داده و فرموده:
"ما انسان را هدايت كرديم. يا سپاس گزار است يا ناسپاس".( انسان ، آية 3)
"هر كس خواست ايمان آورد و هر كه خواهد كفر ورزد".( كهف ، آية 29)
"خدا وضع هيچ مردمي را عوض نمي كند مگر آن كه آنها وضع خود را تغيير دهند". (رعد،آية 11)