mozhgan
11-02-2011, 02:08 AM
در کلامي از اميرمومنان ميخوانيم که «به خدا قسم اگر تمام آنچه در زير آسمان است به من دهند تا دانهي جوي را از موري گرفته و به او ظلم کنم؛ هرگز نميکنم»؛ آيا اين کلام نشانگر بيارزشي دنيا در نگاه امام علي است؟
با تشكر
پاسخ :
با سلام
دوست عزيز
حضرت علی ( عليه السلام ) حالت و روحيه خو يش را اين طور شرح میدهد :
" « و الله لو أعطيت اعقاليم السبعة بما تحت أفلاكها علی أن أعصی الله فی نملة أسلبها جلب شعيره ما فعلته » " به خدا قسم اگر تمام آنچه در زير قبه آسمان است به من بدهند برای اينكه به يك مورچه ظلم كنم به اينكه پوست جوی را از او بگيرم نمیكنم. يعنی تمام دنيا در نظر من آن مقدار ارزش ندارد كه به يك مورچه ظلم بكنم . علی در اين جمله خود ارزش دنيا و ملك دنيا را پايين نياورده ، ارزش حق و عدالت را بالا برده . نمیخواهد بگويد دنيا و آنچه در زير آسمان است چون خيلی بی قيمت است من آن را در ازای يك عمل كوچك كه ظلم به مورچه است نمیخواهم ، بلكه میخواهد بفرمايد كه ظلم اينقدر بزرگ است كه تمام ملك دنيا با كوچكترين افراد ظلم كه ظلم به مورچه است به گرفتن پوست جوی از دهانش ، برابری نمیكند . سعدی در همين مضمون میگويد :
دنيا نيرزد آنكه پريشان كنی دلی
زنهار بد مكن كه نكرده است عاقلی
سعدی هم نمیخواهد بگويد كه دنيا اينقدر كم ارزش است كه به يك پريشان كردن دل كه چيز كوچكی است نمیارزد ، میخواهد بگويد پريشان كردن دل آنقدر مهم است كه به بهای تمام دنيا هم نبايد قبول كرد . اين معنی بی ارزشی مقايسهای است . دنيا كه از نظر دين بی ارزش است به معنی بی ارزشی مقايسهای است ، يعنی دنيا ارزش ندارد كه شما به خاطر او اصول اخلاقی و اجتماعی و معنی انسانيت و بزرگواری را از دست بدهيد ، به خاطر منافع دنيوی و مادی دروغ بگوييد ، خيانت بكنيد ، پيمان شكنی بكنيد ، ظلم بكنيد ، حقوق ديگران را پايمال بكنيد ، ارزش ندارد كه به خاطر مطامع و منافع دنيا دلها را پريشان كنيد يا حتی حق مورچهای را پامال كنيد .
با تشكر
پاسخ :
با سلام
دوست عزيز
حضرت علی ( عليه السلام ) حالت و روحيه خو يش را اين طور شرح میدهد :
" « و الله لو أعطيت اعقاليم السبعة بما تحت أفلاكها علی أن أعصی الله فی نملة أسلبها جلب شعيره ما فعلته » " به خدا قسم اگر تمام آنچه در زير قبه آسمان است به من بدهند برای اينكه به يك مورچه ظلم كنم به اينكه پوست جوی را از او بگيرم نمیكنم. يعنی تمام دنيا در نظر من آن مقدار ارزش ندارد كه به يك مورچه ظلم بكنم . علی در اين جمله خود ارزش دنيا و ملك دنيا را پايين نياورده ، ارزش حق و عدالت را بالا برده . نمیخواهد بگويد دنيا و آنچه در زير آسمان است چون خيلی بی قيمت است من آن را در ازای يك عمل كوچك كه ظلم به مورچه است نمیخواهم ، بلكه میخواهد بفرمايد كه ظلم اينقدر بزرگ است كه تمام ملك دنيا با كوچكترين افراد ظلم كه ظلم به مورچه است به گرفتن پوست جوی از دهانش ، برابری نمیكند . سعدی در همين مضمون میگويد :
دنيا نيرزد آنكه پريشان كنی دلی
زنهار بد مكن كه نكرده است عاقلی
سعدی هم نمیخواهد بگويد كه دنيا اينقدر كم ارزش است كه به يك پريشان كردن دل كه چيز كوچكی است نمیارزد ، میخواهد بگويد پريشان كردن دل آنقدر مهم است كه به بهای تمام دنيا هم نبايد قبول كرد . اين معنی بی ارزشی مقايسهای است . دنيا كه از نظر دين بی ارزش است به معنی بی ارزشی مقايسهای است ، يعنی دنيا ارزش ندارد كه شما به خاطر او اصول اخلاقی و اجتماعی و معنی انسانيت و بزرگواری را از دست بدهيد ، به خاطر منافع دنيوی و مادی دروغ بگوييد ، خيانت بكنيد ، پيمان شكنی بكنيد ، ظلم بكنيد ، حقوق ديگران را پايمال بكنيد ، ارزش ندارد كه به خاطر مطامع و منافع دنيا دلها را پريشان كنيد يا حتی حق مورچهای را پامال كنيد .