PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صائب تبریزی



emad176
08-10-2010, 02:53 PM
میرزا محمّدعلی متخلّص به صائب تبريزی و معروف به میرزا صائب بوداین شاعر ایرانی میان سالهای ۱۰۰۷ - ۱۰۰۰ هجری متولّد شد. اگرچه اجداد او اهل تبریز بوده‌اند اما خود او در اصفهان بدنیا آمد و تمام عمر در این شهر زندگی کرده‌است. صائب تبريزی پس از رسیدن به سن بلوغ به مکه و مدینه رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد. او به عزم مسافرت به هند، به هرات و کابل رفت و با میرزا حسن، معروف به ظفرخان که مردی ادیب و شاعر بود آشنا شد. پس از شهرت، ملک الشعرایی شاه عباس دوم به او واگذار شد.

صائب تبريزی شاعری کثیرالشعر بود، تا جایی که دیوان وی را تا دویست هزار بیت نوشته‌اند. از صائب مثنوی به نام قندهارنامه در باره جنگ‌های شاه عباس و فتح قندهار به جا مانده‌است.

پدرش بازرگان بود. در سال ۱۰۱۲ هجری شاه عباس کبیر همه تجار و بازرگانان را برای رونق بخشیدن پایتخت تازه بنیان صفوی به اصفهان دعوت کرد. او در سن جوانی مشرف به حج شد و بعد از آن به آستان قدس رضوی مراجعت کرد.

وی در سال ۱۰۸۱ - ۱۰۸۷ ه.ق در اصفهان درگذشت و در محلهٔ لنبان (lanban) دفن شده‌است. قبر صائب در باغچه‌ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده‌است قرار دارد.

سبک شعر صائب هندی است و در اشعار وی تمثیل و لطافت اندیشه فراوان دیده می‌شود.

نمونه غزلیات
آب خضر و می‌شبانه یکی‌ست مستی و عمر جاودانه یکی‌ست
بر دل ماست چشم، خوبان را صد کمان‌دار را نشانه یکی‌ست
پیش آن چشم‌های خواب‌آلود نالهٔ عاشق و فسانه یکی‌ست
پلهٔ دین و کفر چون میزان دو نماید، ولی زبانه یکی‌ست
گر هزارست بلبل این باغ همه را نغمه و ترانه یکی‌ست
پیش مرغ شکسته‌پر صائب قفس و باغ و آشیانه یکی‌ست


بی شک در بین شاعران , می توان صایب تبریزی را سرآمد آنهادر زمینه مفردات دانست.. منظور از مفردات تک بیتی هایی است که به اندازه یک کتاب محتوا دارد از جمله مفردات صایب موارد زیر است :
--------------------------------------------------------------------------------
نخواهد آتش از همسایه، هرکس جوهری دارد / چنار از سینه خود، می‌کند ایجاد, آتش را
--------------------------------------------------------------------------------
هرکه دستش بر زبان سبقت کند مرد است مرد/ ورنه هر ناقص جوانمرد است در میدان لاف
--------------------------------------------------------------------------------
اکنون که در دهان تو دندان به جا نماند / بی حاصل است داعیه لب گزیدنت

بر گرفته از ویکی پیدا