PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راز تک شاخ



doulton
11-01-2011, 05:18 AM
http://www.resanak.net/wp-content/uploads/The-Adventures-of-Tintin-2011.jpg

«راز تك شاخ» جديدترين ساخته استيون اسپيلبرگ اقتباسي خيره‌كننده از سري كتاب‌هاي مصور «هرژه» هنرمند بلژيكي، با عنوان «ماجراهاي تن تن و ميلو» است. اولين بخش سه‌گانه‌اي كه عرضه خواهد شد و توليد كنندگان آن اسپيلبرگ و پيتر جكسون هستند، تريلري جذاب است كه از تكنيك‌ سه‌بعدي استفاده كرده است. در اين تريلر، همان‌طور كه همه مي‌دانند، خبرنگار جواني كه مانند يك كارآگاه عمل مي‌كند و «تن تن» ناميده مي‌شود، به همراه سگ سفيد باوفايش كاراكترهاي اصلي قصه هستند. چندين كاراكتر بامزه و جذاب ديگر نيز آنها را در اين ماجراها همراهي مي‌كنند. اين فيلم كه داستان آن ريشه در فرهنگ اروپايي دارد، انتظار مي‌رود با فروشي قابل توجه در اروپا همراه باشد. هرچند كه بايد اذعان داشت خوانندگان كتاب‌هاي «تن تن» در سراسر جهان علاقه‌مند به ديدن اين فيلم هستند. همان‌طور كه بتمن و اسپايدرمن ريشه در فرهنگ امريكا داشتند، اما توانستند مخاطبان اروپايي را هم جذب خود كنند. علت اين علاقه‌مندي نيز انتشار كتاب‌هاي مصوري بود كه از اين داستان‌ها در اروپا وجود داشت كتاب‌هاي مصور «ماجراهاي تن تن و ميلو» نيز كه نوشته و نقاشي شده توسط «ژرژ رمي» بلژيكي با نام مستعار «هرژه» هستند در طول سال‌هاي 1930 تا 1976 منتشر مي‌شدند اين كتاب‌ها تاكنون به بيش از 150 زبان دنيا ترجمه شده‌اند. همچنين بر مبناي اين قصه‌ها انيميشن‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني زيادي در كنار دو فيلم بلند داستاني ساخته شده است. ضمن آنكه در چند كشور جهان همچون فرانسه و بلژيك موزه‌هايي در مورد تن تن احداث شده است همه اين‌ها نشان دهنده علاقه‌ مردم به اين كاراكتر تخيلي است.
البته «تن تن» با تمام كساني كه همچون كارآگاهان جنايي با جرم و جنايت مي‌جنگند و مي‌توان شخصيت‌ خاصي را از آنها انتظار داشت، تفاوت‌هايي بارز دارد. او موهايي طلايي رنگ و چهره‌اي بچه‌گانه دارد. ضمن آنكه از هيچ قدرت يا ويژگي‌ خارق‌العاده‌اي برخوردار نيست و هرگز به سن او اشاره‌اي نمي‌شود. «تن تن» زن و فرزندي ندارد و به تنهايي در بروكسل زندگي مي‌كند. هر چيزي كه او را به كشف راه‌حل يك معما نزديك كند، ولو سفري پرمخاطره در ميانه قرن بيستم به خاورميانه، آفريقا يا شرق آسيا باشد، براي او تفاوتي ندارد؛ براي يافتن آن به هركجا مي‌رود. او از برخي جهات شبيه اينديانا جونز است. كاراكتري كه اسپيلبرگ در اوايل دهه 1980 با ديدن او به فكر آوردن «تن تن» به روي پرده سينما افتاد.
آنچه كه در «ماجراهاي تن تن: راز تك شاخ» مي‌بينيم دقيقاً يك بهره‌برداري كلاسيك از فيلم‌هاي «جونز» است كه كارگردان و نويسندگان فيلمنامه يعني اسپيلبرگ، ادگار رايت (نويسنده فيلمنامه اسكات پيلگريم در برابر دنيا) و جو كورنيش (نويسنده فيلمنامه «Attack the Block» دقت خاصي در آن داشته‌اند و دو داستان از 23 داستان «تن تن» را در قالب يك فيلم سه بعدي به ثمر رسانده‌اند. آنها مدعي هستند داستان‌هايي را به هم پيوند زده و در كنار هم قرار داده‌اند كه هرگز خود را جدي نمي‌گرفتند. چنين مدعاهايي به فيلم كمك كرده‌اند تا به استقبال گرم هم اروپائيان و هم از امريكايي‌ها مواجه شوند. هرچند كه بايد اذعان داشت، شهرت و محبوبيت «تن تن» بسيار فراتر از دو سوي آتلانتيك است.
بعد از يك سكانس پر نشاط ابتدايي كه اشاره‌اي به فيلم «اگر مي‌توان مرا بگير»، ديگر ساخته اسپيلبرگ، براي اولين بار «تن تن» (جيمي بل) را مي‌بينيم كه دقيقاً مشابه همان چيزي است كه «هرژه» پيش از اين در كتاب‌هاي مصور خود كشيده بود. نقاشي‌هاي ارائه شده در اين انيميشن به گونه‌اي طراحي و ارائه شده‌اند كه روح كار اصلي را حفظ كنند. به همين جهت نوع خطوط و طراحي‌ها كاملاً كلاسيك و قديمي است. تمام اين طراحي‌ها در «وتا ديجيتال» كمپاني جلوه‌هاي تصويري «پيتر جكسون» انجام شده است.
به هرحال داستان فيلم از اين قرار است كه «تن تن»، خبرنگار جوان به همراه سگ سفيد بامزه و باهوش‌اش، متوجه يك گنجينه با ارزش مي‌شود كه در قرن هفدهم درون يك كشتي به اسم «تك شاخ» قرار داشته كه دزدان دريايي به كشتي حمله مي‌كنند. سر دسته دزدان دريايي، مردي خبيث به اسم «رد ركهام» (دانيل كريگ) بوده است. «تك شاخ» به دليل اين حمله غرق مي‌شود و گنجينه گرانبها را با خود به قعر دريا مي‌برد.
حالا «ساخارين» (دانيل كريگ) كه روحش توسط سلف خود «رد ركهام» تسخير شده در جست‌وجوي اين گنجينه است. در اين بين «تن تن» وارد ماجراها مي‌شود تا قطعه نهايي اين پازل را كه البته پيدا شدن محل گنجينه است، بيابد.
در يافتن اين قطعه نهايي پرحرف‌ترين و جالب‌ترين كاراكتر داستان‌هاي «تن تن» كه بچه‌هاي 8 ساله دهه 40 را كاملاً شيفته خود كرده بود، به ياري او مي‌آيد. اين كاراكتر كسي نيست جز «كاپيتان هادوك» (اندي سركيس)، «كاپيتان هادوك» «تن تن» را از پرمخاطره‌ترين بخش‌هاي داستان از جمله در يك نبرد دريايي سهمناك همراهي مي‌كند.
از اين سكانس فلاش بك‌هاي خيره‌كننده‌اي از گذشته و حال وجود دارد كه با شكوه و جلال ديجيتال و خوش سازندگان به خوبي با هم آميخته شده‌اند. قابل توجه‌ترين تصوير مربوط به پديدار شدن تصوير «تك شاخ» از دريا و برخورد روياوار آن با شن‌هاي قهوه‌اي رنگ است. اين فلاش بك‌ها و سكانس‌ها مهر تأييدي ديگر بر استعداد خارق‌العاده استيون اسپيلبرگ در خلق سكانس‌هاي اكشن است كه در آنها خبري از بمب و گلوله نيست، اما همه چيز آنقدر زنده و روشن است كه شايد كمتر اكشني از چنين خصوصيتي برخوردار باشد. اين چيزي است كه باعث شده است «تن تن» اثري موفق‌تر و جذاب‌تر از حتي «قطار سريع‌السير» باشد و در حد و اندازه‌اي مشابه دنياي زيباي «آواتار» ظاهر شود.
در حالي كه داستان فيلم از اروپا شروع مي‌شود و سپس در مراكش ادامه مي‌يابد و در پايان ديگر بار به اروپا باز مي‌گردد، داستان هرگز بيش از حد معين در يكجا نمي‌ماند و مدام همه چيز در حركت و تكاپو است. بخشي از اين حركت و تكاپو مديون موسيقي متني است كه جان ويليامز براي «تن تن» نوشته است. موسيقي اين فيلم نيز مانند نقاشي‌هاي آن برگرفته از سبك موسيقي دهه 60 است، در طول فيلم اگر تكنيك موشن كپچر گاهي مواقع در جايي بين اكشن حقيقي و انيميشن قرار گيرد، نيز بر اجراها تأكيد مي‌شود تا فيلم رواني و سبكي خود را از دست بدهد. از اين شيوه به ويژه درسكانس‌هايي كه ديالوگ‌هاي سنگيني وجود دارد، استفاده شده است. اين كار باعث مي‌شود مخاطب احساس كند در حال مشاهده يك ويديوگيم حقيقي است. در اينجا بايد به كار اندي سركيس نيز اشاره كرد. او كه پيش از اين در فيلم‌هاي مثل كينگ كنگ و ارباب حلقه‌ها نقش بازي كرده است در اينجا نيز هادوك را به يكي از به يادماندني‌ترين شخصيت‌هاي اين فيلم تبديل ساخته است. جيمي بل بازيگر بيلي اليوت نيز تن تن را به همان جالب توجهي كه بايد باشد، ارائه كرده است.
كاراكترهاي دو قلوهاي كارآگاه يعني «تامسون» و «تامپسون» كه ادكار رايت نويسنده فيلمنامه آنها را براي نيك فراست و سيمون پگ نوشته است. طوري طراحي شده‌اند كه بتوانند مخاطبان بزرگسال را نيز در كنار مخاطبان نوجوان و كودكي كه شيفته تن تن مي‌شوند، پاي فيلم نگه دارند.
ترجمه:مهرناز منتظري/باني فيلم