PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عقاید وباورهای عامه مردم



mozhgan
11-01-2011, 01:54 AM
خرافات چیست؟

تعریف خرافات :

خرافات سخنان پریشان و نامربوط ، سخنان بیهوده و پریشان که خوش آیند باشند وسخنان خوش پریشان.1 در لغت نامه عمید خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل ، سخن بیهوده و یاوه.2

تعاریفی دیگر از گوشه وکنار جهان از جمله ، خرافات عبارتند از معتقدات ، باورها یاانجام کارهایی که هیچگونه ریشه عقلانی ندارند. خرافات به اسطوره ها و پیشگویی ها مربوط می شوند .

خرافات عقاید وباورهای عامه مردم است که ریشه دیرینه دارد .

بعضی از معتقدات و آداب و رسوم همگانی مانند اعتقاد به نظر زدن یا اثر طلسم ها در بیشتر دوره های تاریخی و در اکثر نقاط جهان وجود داشته و دارد . پاره ای خرافات هم ممکن است مختص یک کشور ، منطقه یا دهکده ویا حتی گروه و خانواده خاصی باشد .

چند نمونه از خرافات:

₪ نظر زدن به این معناست که شخص حسودی – اغلب بطور ناخواسته – موجب بروز مشکل یا بیماری برای دیگران می شود .

₪ اگر کف دست راستتان بخارد پولی نصیبتان می شود و اگر کف دست چپتان بخارد پولی از دست می دهید.3

₪ بلند شدن از رختخواب از سمت چپ یا به پشت باعث بد خلقی در آنروز می شود.4

₪ دیدن یک گربه سیاه در صبح بد یمن است.5

₪ زیاد خندیدن باعث گریه و ناراحتی می شود.6

₪ دیدن کلاغ زاغی نشانه ای از غم و اندوه است.7

₪ اگر شخصی خوابی ببیند که دندانش افتاده است یکی از اقوامش خواهد مرد.8

₪ اگر در سطح فنجان تفاله چای شناور بماند نشانه ای از آمدن یک غریبه است.9

₪ اگر در روز اول سال نو لباس جدید به تن نداشته باشد تا آخر سال پول کمی به دست می آورد.10

منشاء خرافات:

1- از نظر روانشناسان ، خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده بوجود می آیند . مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ومرگ و مرض و ... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند . جادو و جنبل، دعا گرفتن برای علاج بیماران وسیله ای است برای تسکین و احساس آرامش .

اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش دهنده اضطراب است ، بنابراین روشن می شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض خطر قرار دارند از بقیه مردم خرافی ترند و نیز طبق تحقیقات انجام شده افراد فوق العاده متعصب خرافی ترند . طبقات اجتماعی هر چه پائین تر باشند ، شخص خرافی تر است .اما هر چه تحصیلات عالی تر باشد خرافات کمتر و هر چه هوش بیشتر باشد فرد کمتر خرافی می باشد.11

2- از نظر قرآن : خداوند به همه مردم (اعم از مسلمانها و غیر مسلمانها ) فرموده و می گوید :

یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً فی الارض حلالاً طیباً و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین (آیه 168 سوره بقره)

مضمون آیه حکمی است که محل ابتلای عموم مردم است ، مثلاً یک عده از مشرکین از چهار پایان ومواد غذایی را بدون جهت و از روی افتراء و دروغ بر خدا ، خود حرام کرده بودند چنانکه از طایفه ثقیف و خزاعه بنی عامر بن صعصعه نقل شده است و در میان مومنان هم بعد از اسلام نیز یک سلسله امور خرافی دیده می شود . که از بقایای دوران قبل از اسلام بود و مطابق قانون وراثت اخلاق وآداب اجتماعی در افکار آنها باقی مانده بود و البته جای تعجب هم نبود زیرا معمولا روشهای نوین دینی یا دنیوی که وارد محیط تازه ای می شوند.

ابتدا متوجه ریشه های روش کهنه شده و آنها را قطع می کنند و چنانچه حیات آن ادامه پیدا کند ( که آن هم در سایه حسن تربیت و حسن قبول میسر است ) به شاخ و برگها می پردازد و آنها را یکی پس از دیگری قطع می کند اما اگر این فرصت را نیابد اصول نوین با بقایای روش قدیم مختلط شده و معجونی می سازد که نه اینست ونه آن .

لذا خداوند متعال دستور داده که از آنچه در زمین است بخورند و با این بهانه ها و افکار خرافی آنها را بر خود حرام نکنند.12

3- منشاء اساسی همان روح و نفس بشر می باشد که در مقابل هیجانات مختلف واکنشهای متفاوتی از خود بروز می دهد و اگر بشر از قدیم الایام این قدرت را داشت که بطور منطقی هیجانات خود را کنترل کند مسلماً خرافاتی در کار نبود . بطور خلاصه می توان گفت که بشر سه عیب بزرگ داشت : یکی اینکه می ترسید دیگر اینکه زود خیره می شد و حیرت می کرد و سوم آن که نادان بود . (خوف ، حیرت ، جهل ) سه انگیزه اساسی و مهم در افکار و خیالات خرافی است.13

علل شیوع خرافات:

عقاید باطل ، بدعتهای خانمان برانداز ، مکتبهای باطل ، همه نتیجه دروغهایی است که بر خدا و رسول بسته اند ، تصور کنید در دروغهایی که علمای یهود و نصاری جعل کرده و مردم را از پیروی اسلام بازداشتند . دروغهایی که بوسیله معاویه ، ابوهریره ، سلاطین اموی و عباسی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شده تا حق را در صورت باطل و باطل را در صورت حق ظاهر نمودند ، در تاریخ مشهور است که معاویه پول کلانی به « سمره بن جندب » داد که روایت کرد : آیه « و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله ....»14 درباره علی بن ابیطالب است.

قرآن مجید در آیات متعددی تابعان را که بدون تفکر از متوعان پیروی کرده اند اهل عذاب دانسته و عذرشان را قبول نمی دارد و می گوید : « فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ...»15 یعنی سخن را می شنوند ودرباره آنها فکر می کنند و بهترین آنرا اختیار می کنند . خلاصه : هر راهی و هر کاری و هر دینی که انسان اختیار می کند باید اول آنرا بفهمد و در اطراف آن تحقیق بکند ، سپس آنرا قبول کرده و در راه آن قد م بردارد و در این راه اگر اشتباه هم بکند پیش خدا معذور خواهد بود .

در تقلید از فقها که مقلد راهی به مسایل دینی ندارد ، دستور داده شده که ، تا چند نفر متخصص و خبره ، ایمان و عدالت و علم و فقیه را تصدیق نکرده اند نمی شود از او تقلید نمود .

در ذیل آیه « و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی ...»16 در تفسیر برهان از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که مردی عرض کرد عوام یهود در تقلید از علمای خود چاره ای نداشتند ، چنانکه عوام ما نیز ناچار بی آنکه از حقیقت با خبر باشند از علماء تقلید کنند ؟ امام در ضمن جواب فرمودند : اگر عوام ما از فقها ، فسق ، عصبیت ، بر سر هم زدن برای مال خدا ... ببینند و باز از آنها تقلید کنند مانند عوام یهود هستند . بعد فرموده ، از فقها آنکه پرهیزگار ، حافظ دین مخالفت هوای نفس ومطیع خدا باشد ، بر عوام است که از او تقلید کنند.17

به نظر می رسد تبلیغات مداوم و برنامه ریزی شده در مورد بت پرستی یا هر مورد نو آوریها و بدعتها و خرافات را بگونه ای تثبیت می کند .

تقلید کورکورانه از نیاکان یکی دیگر از علل منتقل شدن خرافات از نسلی به نسل دیگر است .

قرآن در این باره اشاره به منطق سست مشرکان در مساله تحریم بی دلیل غذاهای حلال یا بت پرستی کرده ، می گوید : هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید می گویند ما از آنچه پدران ونیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی می کنیم .

و اذا قیل لهم ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا.18 قرآن بلافاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم می کند . آیا نه اینست که پدران آنها چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافتند . اولو کان آباوهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون. 19

یعنی اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدایت یافته ای بودند جای این بود که از آنها تبعیت شود ، اما با اینکه می دانند آنها مردمی نادان و بی سواد و موهوم پرست بودند پیروی آنها چه معنی دارد ؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست .

ولی خدا پرست با ایمان این منطق را رد می کند و قرآن مجید در موارد بسیاری پیروی و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیداً مذمت کرده است و این منطق را که انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروی کند ، کاملاً مردود می شناسد .

اصولاً پیروی از پیشینیان اگر به این صورت باشد که انسان عقل و فکر خود را در بست دراختیار آنها بگذارد ، این کار نتیجه ای جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت . چرا که معمولاً نسلهای بعد از نسلهای پیشین با تجربه تر وآگاهترند .

ولی متاسفانه این طرز فکر جاهلی هنوز در میان بسیاری از افراد و ملتها حکومت می کند که نیاکان خود را همچون بت می پرستند ، یک مشت آداب و سنن خرافی را به عنوان اینکه « آثار پیشینیان» است بدون چون و چرا می پذیرند و لفافه های فریبنده ای همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخی یک ملت بر آن می پوشانند.20

جدای از تعصب ها عده ای شاید بخاطر منافعی که بت پرستی برایشان داشت به آن روی می آورند . و سختیهایی که به ظاهر اسلام و خدا پرستی داشت به آن رو نمی آورند .

عوامل بیرونی موثر بر شیوع خرافات:

بررسی شد که محیط جامعه بشری تاثیر مستقیم در ایجاد و پرورش خرافات دارد ، جامعه ایرانی ما طی قرن متوالی سرگذشت ها و احوال و افکار مختلفی همگام با سلائق متفاوتی را سپری کرده است . چیزی که قطعی است نبود تاریخ معین د رتعیین عصر شیوع خرافات در ایران است . با شواهدی از تاریخ و قول بعضی از مورخان به اصل مطلب بیشتر قرین می شویم .

حمله مغول به ایران به ایران و نابودی هر آنچه در دسترس شان بود . از جمله آبادیهای بسیاری را ویران کردند . کشتار فجیعی که انجام دادند و دلاوریها و شجاعت های ناب مردم آن عهد درمقابل آن گروه خود بحثی جداگانه است .

بحث ما در اینجا پیرامون مذهب و عقاید مغول ها و تاثیراتی که روی فرهنگ ما داشتند می باشد آنها پیرو عقیده شومی بودند که در آن اصول معتقدات کاملاً مشخص نگردیده بود . گرایش به خرافات وجادوگری به منزله عواملی برای مصون ماندن از مصائب وچشم زخمها و ایمن ماندن از بلاهای آسمانی و زمینی چون رعد وبرق ، زلزله ، سیل ، قحطی و بیماری درمیان مغولان رواج داشت .

و بعید به نظر می رسد در تصادم و برخورد دو اندیشه ، اندیشه های جدیدی ظهور نکند . از طرف دیگر نزاع بین شیعه و سنی و نبود اتحاد بینشان باعث انحطاط بیشتر جامعه شد . به همین جهت جنبش های فکری و اجتماعی این دوران که آمیخته ای از تصوف و تشیع بوده است و از اندیشه های بدعت آمیز همه فرقهای کهن اسلامی و شطحیات غیر صوفیانه و نیز افکار مسیحی و یهودی سودجسته و چنین فرا نموده که قادر به غیب آموزی و پیشگوئی وآینده نگری است که عکس العملی در قبال بیداد حاکمان زمان می باشد .

پس معتقدات و افکار ، در جامعه ایرانی به دوشعبه تقسیم می شود:

1- افکار و اعتقاداتی که ریشه در بین خود مردم دارد .

2- افکار و اعتقاداتی که میراث ملل بیگانه است.21

اقسام خرافات:

گروهی قائلند با آن که در تاریخ فرهنگ بشری ، خرافه پرستی ، تاکنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته واز حد شمار خارج است ، شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیانهایی که بطور انفراد یا اجتماع برای بشر داشته اند ، به سه نوع ذیل تقسیم کرد :

◄ خرافاتی که جنبه فردی و عوام پسندانه دارد . این گونه خرافات ، عقایدی واهی را در بر می گیرد ، که افراد یا اقلیتهای خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعاً زیان رفتارهای ناهنجار ونگرانی های برخاسته از آنها ، ضمن آنکه مستقیماً به خود آن اشخاص خرافه پرست می رسد بطور غیر مستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد .

◄ خرافاتی که جنبه اجتماعی و سیاسی دارد . مقصود از خرافات اجتماعی ، افکار موهوم و علایق و احساسات غیر منطقی است که اکثریت جامعه به آن معتقد و پا بند می شوند و گاه آنگونه از آنها هواداری میکنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند ، زیان این گونه پندارها که غالباً به صورت آرمانهای ملی یا شبه دینی جلوه گر می شود عمومی است بت پرستی و مکتبهای اعتقادی از این گونه است .

◄ خرافات سیاسی نیز شامل اندیشه های عوام فریبانه و منحطی است که گروههای افراطی یا احزاب خاص و سیاست مداران خودخواه قدرت طلب برای ارضای حس برتری طلبی خویش از آن سود می جویند و با تحریک عواطف بظاهر مقدس اقوام و طوائف، نظیر دفاع از ملیت و آب و خاک و یا با توجیه فرضیه های شبه علمی چون برتری بیولوژیکی نژادها به مقاصد توسعه طلبانه خود جامه عمل می پوشانند. 22