mozhgan
10-28-2011, 06:25 PM
عوامل طلاق در كشور
ارائة هر گونه راه حلي براي پيشگيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشهاي و دقيق عوامل جامعهشناختي آن است كه به اختصار به بيان مهمترين آنها ميپردازيم:
1. طبق آمار موجود در مجتمعهاي قضايي خانواده، يكي از مهمترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بيكاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
2. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بيكاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينههاي طلاق و جدايي را فراهم ميآورد.
3. تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاريهاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزشهاي اجتماعي را در پيداشت: از سنّت به سوي مدرن، از سادهزيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزشها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
4. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است.
پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانوادهها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزشهاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه ميشود.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمعهاي قضايي خانواده، براي پيشگيري از جدايي خانوادهها قابل توجه است. اميد ميرود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوضترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.
ارائة هر گونه راه حلي براي پيشگيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشهاي و دقيق عوامل جامعهشناختي آن است كه به اختصار به بيان مهمترين آنها ميپردازيم:
1. طبق آمار موجود در مجتمعهاي قضايي خانواده، يكي از مهمترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بيكاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
2. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بيكاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينههاي طلاق و جدايي را فراهم ميآورد.
3. تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاريهاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزشهاي اجتماعي را در پيداشت: از سنّت به سوي مدرن، از سادهزيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزشها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
4. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است.
پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانوادهها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزشهاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه ميشود.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمعهاي قضايي خانواده، براي پيشگيري از جدايي خانوادهها قابل توجه است. اميد ميرود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوضترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.