mozhgan
10-28-2011, 05:48 PM
بارها و بارها شنیده ایم که اولیاء الله دارای قدرت دخل و تصرف در عالم ماده و حتی ضمیر انسان ها هستند و فیض و رحمت خداوند متعال به واسطه ایشان به ما و جهان هستی میرسد در مورد وجود متعالی اهل بیت علیهم السلام که دارای نیروی خارق العاده و ماورایی بودند و هستند چنان که هنوز هم شاهد کرامات بیشمارشان در حق پیروان راستینشان هستیم .
اما آنچه که در اذهان ایجاد پرسش می کند این است که چرا اولیاء الهی در بسیاری از موارد از این نیرو استفاده نمی کنند آیا محدودیتی برای بهره بردن آن دارند؟
با اینکه پیوسته ایام آنان در چنگال ظلم و جور حکمای خودکامه زمانشان و دنیا طلبان در فشار بودند چرا کمتر از نیروی فوق بشریشان استفاده کردند؟ فلسفه این همه خویشتن داری چیست ؟
مثلا چرا باید امام حسین علیه السلام خود و همه خانواده ی شان را به رنج سفری بی بازگشت بیندازند مگر در تاریخ نیامده که امام از سرنوشت خود در این سفر خبر داشتند پس چرا راهی شدند ؟
و دیگر اینکه در بحبوحه جنگ چرا با نیروی خود جلوی دشمنانشان را نگرفتند و از مردمان طلب یاری کردند؟ خلاصه اینکه طرح چنین پرسشهایی این شبهه را در بعضی اذهان ایجاد کرده که شاید اصلا آنان فاقد نیروی فوق بشری بوده اند؟
پاسخ حضرت آیتالله جوادیآملی به این شبهه
سؤال:
آیا حضرت سید الشهداء هنگام مواجهه با دشمن، نمیتوانستند با تصرّف تکوینی، دشمن خود را نابود کنند؟ اگر میتوانستند، چرا از آن قدرت خود استفاده نکردند و با فریاد «هل من ناصر ینصرنی» و امثال آن، از مردم یاری میخواستند؟ و اگر نمیتوانستند، روایاتی که دلالت بر قدرت تکوینی ائمه(ع) می کند، چه توجیهی دارد؟
پاسخ:
الف: بیتردید، ائمه اطهار (ع) که واسطه فیض الهی هستند، قدرت تصرّف در تکوین و نابود کردن دشمن را با یک اراده دارا بودند؛ زیرا استمرار حیات دشمنانشان، حرکت دست و پا، بینایی چشم و… حتی تیزی و برّندگی سلاح آنان که همگی، فیض الهی است به برکت و ... اذن تکوینی ائمه (ع) و وساطت آنها در فیض است، لیکن چنین قدرتی تکلیفآور نیست؛ یعنی پیغمبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) برای تبلیغ دین، پیشبرد اهداف دینی، دفاع از خویشتن و… از چنین قدرتی استفاده نمیکنند. البته، اختیار استفاده از این قدرت غیر عادی به اراده الهی وابسته است و هر گاه خداوند متعال اراده کند، آنها از آن استفاده خواهند کرد.
مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه (ع) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند و جایگاه رفیع امامحسین(ع) در میان سایر ائمه (ع) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.
سرّش آن است که دنیا نشئه تکلیف است و بر مدار علم عادی و تکلیف معمولی اداره میشود. اگر خداوند میخواست، خود از دشمنانش انتقام میگرفت، لیکن اراده کرد تا برخی از مردم را با برخی دیگر بیازماید. از اینرو ائمه (ع) نیز مانند دیگران، مکلّف هستند برای تبلیغ و پیشرفت دین، با استفاده از اسباب و عوامل عادی تلاش کنند. اگر بنا باشد آنان برای پیشبرد اهدافشان از قدرت غیر عادی استفاده کنند و دشمنان خود را با یک اراده از بین ببرند ، اساس تکلیف از هم میپاشد؛ زیرا نه خودشان امتحان خواهند شد و نه هواداران صادق آنها.
توسل به اهل بیت
حکایت :
یکی از خوارج با دیگری نزاع داشت. به امیرمؤمنان (ع) مراجعه کردند و آن حضرت بر اساس حکم الهی، بین آنها داوری کرد. آن خارجی در اعتراض به آن حضرت گفت: عدالت نورزیدی! حضرت علی(ع) گفت: دور شو ای سگ! ناگهان دیدند آن مرد خارجی به شکل سگ درآمد، لباسهایش به هوا پرید و همانند سگ، دم میجنباند و اشک از چشمانش جاری شده است. امیرمؤمنان(ع) در حقّ وی رقّت کرد و با دعا به درگاه الهی، او را به حالت انسانی برگرداند. ناگهان دیدند لباس وی نیز به سوی او برگشت.
در اینجا شخصی پرسید: با این همه قدرتی که شما دارید، در جنگ با معاویه، چه نیازی به یاری انصار دارید؟ حضرت علی(ع) فرمود: من، تنها برای اتمام حجّت، آنها را به یاری میطلبم؛ وگرنه اگر اذن دعا به من داده شود و مجاز به استفاده از قدرت غیر عادی خود باشم، بین اجابت دعای من و فرا رسیدن اجل معاویه، تأخیر نخواهد افتاد و بدون درنگ نابود خواهد شد.
بنابراین، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» امامحسین (ع) برای اتمام حجّت بوده است.
ب: امام (ع) الگو راه دیگران در تبلیغ و ترویج دین است. اگر قرار باشد او در مواجهه با مشکلات، از قدرت غیرعادی استفاده کند و موانع را از سر راه بردارد. دیگر نمیتواند الگوی دیگران باشد و نمیتواند به دیگران بگوید: برای حفظ اسلام، از مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و … نترسید؛ زیرا امّت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با قدرت غیر عادی، این موانع را از راه خود برداشتی؟
ج. مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه (ع) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند و جایگاه رفیع امامحسین(ع) در میان سایر ائمه (ع) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.
اما آنچه که در اذهان ایجاد پرسش می کند این است که چرا اولیاء الهی در بسیاری از موارد از این نیرو استفاده نمی کنند آیا محدودیتی برای بهره بردن آن دارند؟
با اینکه پیوسته ایام آنان در چنگال ظلم و جور حکمای خودکامه زمانشان و دنیا طلبان در فشار بودند چرا کمتر از نیروی فوق بشریشان استفاده کردند؟ فلسفه این همه خویشتن داری چیست ؟
مثلا چرا باید امام حسین علیه السلام خود و همه خانواده ی شان را به رنج سفری بی بازگشت بیندازند مگر در تاریخ نیامده که امام از سرنوشت خود در این سفر خبر داشتند پس چرا راهی شدند ؟
و دیگر اینکه در بحبوحه جنگ چرا با نیروی خود جلوی دشمنانشان را نگرفتند و از مردمان طلب یاری کردند؟ خلاصه اینکه طرح چنین پرسشهایی این شبهه را در بعضی اذهان ایجاد کرده که شاید اصلا آنان فاقد نیروی فوق بشری بوده اند؟
پاسخ حضرت آیتالله جوادیآملی به این شبهه
سؤال:
آیا حضرت سید الشهداء هنگام مواجهه با دشمن، نمیتوانستند با تصرّف تکوینی، دشمن خود را نابود کنند؟ اگر میتوانستند، چرا از آن قدرت خود استفاده نکردند و با فریاد «هل من ناصر ینصرنی» و امثال آن، از مردم یاری میخواستند؟ و اگر نمیتوانستند، روایاتی که دلالت بر قدرت تکوینی ائمه(ع) می کند، چه توجیهی دارد؟
پاسخ:
الف: بیتردید، ائمه اطهار (ع) که واسطه فیض الهی هستند، قدرت تصرّف در تکوین و نابود کردن دشمن را با یک اراده دارا بودند؛ زیرا استمرار حیات دشمنانشان، حرکت دست و پا، بینایی چشم و… حتی تیزی و برّندگی سلاح آنان که همگی، فیض الهی است به برکت و ... اذن تکوینی ائمه (ع) و وساطت آنها در فیض است، لیکن چنین قدرتی تکلیفآور نیست؛ یعنی پیغمبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) برای تبلیغ دین، پیشبرد اهداف دینی، دفاع از خویشتن و… از چنین قدرتی استفاده نمیکنند. البته، اختیار استفاده از این قدرت غیر عادی به اراده الهی وابسته است و هر گاه خداوند متعال اراده کند، آنها از آن استفاده خواهند کرد.
مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه (ع) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند و جایگاه رفیع امامحسین(ع) در میان سایر ائمه (ع) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.
سرّش آن است که دنیا نشئه تکلیف است و بر مدار علم عادی و تکلیف معمولی اداره میشود. اگر خداوند میخواست، خود از دشمنانش انتقام میگرفت، لیکن اراده کرد تا برخی از مردم را با برخی دیگر بیازماید. از اینرو ائمه (ع) نیز مانند دیگران، مکلّف هستند برای تبلیغ و پیشرفت دین، با استفاده از اسباب و عوامل عادی تلاش کنند. اگر بنا باشد آنان برای پیشبرد اهدافشان از قدرت غیر عادی استفاده کنند و دشمنان خود را با یک اراده از بین ببرند ، اساس تکلیف از هم میپاشد؛ زیرا نه خودشان امتحان خواهند شد و نه هواداران صادق آنها.
توسل به اهل بیت
حکایت :
یکی از خوارج با دیگری نزاع داشت. به امیرمؤمنان (ع) مراجعه کردند و آن حضرت بر اساس حکم الهی، بین آنها داوری کرد. آن خارجی در اعتراض به آن حضرت گفت: عدالت نورزیدی! حضرت علی(ع) گفت: دور شو ای سگ! ناگهان دیدند آن مرد خارجی به شکل سگ درآمد، لباسهایش به هوا پرید و همانند سگ، دم میجنباند و اشک از چشمانش جاری شده است. امیرمؤمنان(ع) در حقّ وی رقّت کرد و با دعا به درگاه الهی، او را به حالت انسانی برگرداند. ناگهان دیدند لباس وی نیز به سوی او برگشت.
در اینجا شخصی پرسید: با این همه قدرتی که شما دارید، در جنگ با معاویه، چه نیازی به یاری انصار دارید؟ حضرت علی(ع) فرمود: من، تنها برای اتمام حجّت، آنها را به یاری میطلبم؛ وگرنه اگر اذن دعا به من داده شود و مجاز به استفاده از قدرت غیر عادی خود باشم، بین اجابت دعای من و فرا رسیدن اجل معاویه، تأخیر نخواهد افتاد و بدون درنگ نابود خواهد شد.
بنابراین، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» امامحسین (ع) برای اتمام حجّت بوده است.
ب: امام (ع) الگو راه دیگران در تبلیغ و ترویج دین است. اگر قرار باشد او در مواجهه با مشکلات، از قدرت غیرعادی استفاده کند و موانع را از سر راه بردارد. دیگر نمیتواند الگوی دیگران باشد و نمیتواند به دیگران بگوید: برای حفظ اسلام، از مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و … نترسید؛ زیرا امّت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با قدرت غیر عادی، این موانع را از راه خود برداشتی؟
ج. مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه (ع) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند و جایگاه رفیع امامحسین(ع) در میان سایر ائمه (ع) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.