mozhgan
10-28-2011, 05:47 PM
خاصه و عامه روایت نموده كه حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: انا سیّد ولد آدم و لا فخر 1؛ من سید اولاد آدم هستم، و از جهت فخر نمی گویم.
سیادت چیست
سیادت به معنای سروری، شرافت و بزرگی کسی بر دیگران است. (معین، لغت سیادت) و در مقابل معنای عبد و ذلیل قرار دارد «... أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ»(ای زکریا) همانا خدا مژده مىدهد تو را به یحیى، همان كه گواهى دهنده است به كلمهاى از خدا! بزرگوار و پارسائیست خوددار، و پیمبریست از شایستگان. (39،آل عمران، ترجمه پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی)
سیادت در اصل از آن خداست که سید مطلق است و از همه کس بی نیاز، سپس هر کس به اندازه ای که از اطاعت دیگران آزاد بوده و در قید اطاعت خدا باشد به همان اندازه سید است.
اما به شکل عام، پیامبر اکرم سیادت بر همه جهانیان دارد. او افضل پیامبران و بهترین خلق خداست و سیادتش منتسب به دیگران و اکتسابی نیست بلکه سیادت حقیقی از آن اوست و دیگران نیز بواسطه خویشاوندی و انتساب به ایشان به سیادت می رسند. اگر هم گفته می شود سیادت از حضرت هاشم است،( علاوه بر بزرگی جناب هاشم) به جهت آن است که جد پیامبر است و اهل او، خاندان پیامبر محسوب می شوند. از این رو عموها و عموزاده های پیامبر نیز سید خوانده می شوند.
در تفاسیر آمده است که: «سیادت، اجماع امت است كه خاص در حضرت هاشم و اولاد هاشم است و از خدا نازل شده است. علماى نسّابه نیز گفتهاند: سیادت، بر هاشم مقرر گردید، زیرا حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداى تعالى از خلایق برگزید عرب را، و از عرب قریش را، و از قریش هاشم را، و او را سید عرب و عجم گردانید و از بنى هاشم مرا و على و فاطمه علیهماالسلام و ذریه ایشان را.»(تفسیر اثنا عشری، ج2، ص 89)
سیادت سادات به خاطر شرافت در نسب
البته همه پیامبران سیادت دارند اما در بین پیامبران، حضرت محمد سید ایشان است. یعنی اینکه اطاعت احدی جز خدای سبحان بر پیامبر(ص) لازم نبود و برعکس بر تمامی مخلوقات خدای سبحان، لازم است از او اطاعت و پیروی کنند. انبیای دیگر نیز اگر در زمان آن حضرت بودند از ایشان اطاعت می نمودند و ایشان بر آنها سیادت داشت. در روایت است که آن حضرت به امیرالمومنین فرمودند: یا علی هبط جبراییل علی فقال یا محمد ان لکل شیء سید فَسَیِّدُ الْبَشَرِ آدَم و سید ولد آدم انت ...(بحارالانوار، ج 61، ص30): «جبرئیل بر من فرو شد و گفت: اى محمد هر چه را آقائیست، آقاى بشر آدم است و آقاى فرزندان آدم توئی.»
اما سیادت سادات امروزی که در بین ما رایج است، سیادت به شرافت نسب و فامیلی با آن حضرت است لذا به جهت رعایتشان پیامبر مامور به احترام به سادات شده ایم: «کسی که به فرزندان من احترام بگذارد و آنان را تکریم کند، در واقع مرا تکریم کرده است.» (پیامبر اکرم، مستدرک الوسائل، 12/367)
این احترام علاوه بر رعایت حق پیامبر، حکمتهای دیگری هم دارد از جمله اینکه خاندان پیامبر مشخص، محترم و مورد حمایت باشند،(مخصوصا که بسیاری از سادات به جهت همین قرابت و نسبت در تاریخ مورد ظلم حکام و ستمگران قرار گرفتند و این موضوع از قبل برای پیامبر روشن بود)، و هم اینکه شناسایی سادات برای اجرای احکام خمس و زکات مربوطه لازم است که آن فلسفه مفصلی دارد و دلیل مهمتر اینکه، رفتار مردم با سادات و چگونگی عملکرد سادات در قبال این سیادت، وسیله ای برای آزمایش، قرار گیرد.
سیادت به معنای سروری، شرافت و بزرگی کسی بر دیگران است. (معین، لغت سیادت) و در مقابل معنای عبد و ذلیل قرار دارد «... أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ»(ای زکریا) همانا خدا مژده مىدهد تو را به یحیى، همان كه گواهى دهنده است به كلمهاى از خدا! بزرگوار و پارسائیست خوددار، و پیمبریست از شایستگان
حضرت محمد
سیادت حضرت امیرالمومنین نیز منتسب به ابوطالب و از ایشان منتسب به جناب هاشم است این از جهت انتساب ایشان به بنی هاشم(خاندان پیامبر) است اما جز این، سیادت حضرت امیرالمومنین، از خود اوست بلکه سیادت پدر و مادر و فرزندانش نیز از سیادت اوست زیرا بعد از رسول خدا افضل مردمان، حضرت امیر است و سید خلایق است و دیگران به سبب انتساب به ایشان مفتخر می شوند اما در مورد فرزندان حضرت فاطمه، به جهت برتری و بزرگی و سروری این بانو، سیادت فرزندانشان، از ناحیه هر دو بزرگوار است یعنی فرزندان ایشان مفتخر و سیدند به داشتن چنین پدر و مادری و البته به خاطر انتسابشان به پیامبر گرامی اسلام.
«ابن حجر مكى» در صواعق محرقه و «بیهقى» در فضایل صحابه و «قسطلانى» در مواهب لدنیّه روایت نموده: انّه ظهر علىّ بن أبی طالب من البعد، فقال النّبىّ هذا سیّد العرب. فقالت عایشة: الست سیّد العرب؟ فقال: انا سیّد العالمین و علىّ سید العرب.1 (تفسیر اثنا عشری، ج2، ص 89)
بدرستى كه ظاهر شد على بن ابى طالب علیه السّلام از دور. پس حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: این سید عرب است. عایشه گفت: آیا نیستى تو سید عرب؟ فرمود: من سید عالمین، و على علیه السّلام سید عرب است.
سیادت ذاتی به اعمال است
سیادتی که برای سادات قرار گرفته است تنها موجب برتری و امتیاز نیست بلکه همانطور که گفتیم وسیله ای برای آزمایش است هر کس که رفتار او بیشتر مورد توجه و عبرت مسلمین باشد وظیفه و تکلیف سنگین تری نیز خواهد داشت. سادات به جهت قرابت خویشاوندی با پیامبر، هم محق هستند، هم مکلف. محقند که مورد احترام واقع شوند و مکلفند که در خور شان خویشاوندی با پیامبر رفتار کنند؛ اما اگر رعایت نکردند، سیادت هیچ کمکی به ایشان نخواهد کرد.
البته همه پیامبران سیادت دارند اما در بین پیامبران، حضرت محمد سید ایشان است. یعنی اینکه اطاعت احدی جز خدای سبحان بر پیامبر(ص) لازم نبود و برعکس بر تمامی مخلوقات خدای سبحان، لازم است از او اطاعت و پیروی کنند. انبیای دیگر نیز اگر در زمان آن حضرت بودند از ایشان اطاعت می نمودند و ایشان بر آنها سیادت داشت
در حدیث است که: خلقت الجنة لمن اطاع اللَّه و لو كان غلاما حبشیا و خلقت النار لمن عصى اللَّه و لو كان سیدا قرشیا: بهشت آفریده شد برای کسی که از خداوند اطاعت کند هر چند برده ای از حبشه باشد، و جهنم برای کسی است که معصیت نماید هر چند سیدی از اهل قریش باشد. بنابراین اصل در سیادت که موجب رستگاری گردد، سیادتی است که بوسیله اعمال حاصل شود لذا در بسیاری از روایات برای کسب سیادت ذاتی اکتساب فضایلی را ذکر فرموده اند:
من جمله در روایتی است که امیرالمومنین روى بجانب امام حسین(ع) نموده فرمود پسرم سیادت و آقائى چیست؟ پاسخ داد رسیدگى بقوم و قبیله نمودن و تحمل ناراحتى و جرم كشیدن.(مواعظ امامان علیهم السلام، ترجمه ج 17، بحارالانوار 96)
و نیز فعل المعروف و اغاثة الملهوف و اقراء الضّیوف آلة السّیادة.(تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص450)
احسان كردن، و بفریاد ستمدیده بیچاره رسیدن، و مهمانى كردن مهمانان سبب بزرگى و مهترى است.
و باز از جمله این روایات است:
بالجود تكون السیادة(تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص379)؛ سیادت با جود و بخشش حاصل می شود.
سَبَبُ السِّیَادَةِ السَّخَاء؛ سبب مهترى و بزرگى سخاوت است. (همان، 378)
تجاوز مع القدرة و احسن مع الدّولة تكمل لك السّیادة؛ در گذر با توانائى، و احسان كن با دولت، تا تمام گردد از براى تو بزرگى.(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحكم، ج3، 297)
سیادت چیست
سیادت به معنای سروری، شرافت و بزرگی کسی بر دیگران است. (معین، لغت سیادت) و در مقابل معنای عبد و ذلیل قرار دارد «... أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ»(ای زکریا) همانا خدا مژده مىدهد تو را به یحیى، همان كه گواهى دهنده است به كلمهاى از خدا! بزرگوار و پارسائیست خوددار، و پیمبریست از شایستگان. (39،آل عمران، ترجمه پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی)
سیادت در اصل از آن خداست که سید مطلق است و از همه کس بی نیاز، سپس هر کس به اندازه ای که از اطاعت دیگران آزاد بوده و در قید اطاعت خدا باشد به همان اندازه سید است.
اما به شکل عام، پیامبر اکرم سیادت بر همه جهانیان دارد. او افضل پیامبران و بهترین خلق خداست و سیادتش منتسب به دیگران و اکتسابی نیست بلکه سیادت حقیقی از آن اوست و دیگران نیز بواسطه خویشاوندی و انتساب به ایشان به سیادت می رسند. اگر هم گفته می شود سیادت از حضرت هاشم است،( علاوه بر بزرگی جناب هاشم) به جهت آن است که جد پیامبر است و اهل او، خاندان پیامبر محسوب می شوند. از این رو عموها و عموزاده های پیامبر نیز سید خوانده می شوند.
در تفاسیر آمده است که: «سیادت، اجماع امت است كه خاص در حضرت هاشم و اولاد هاشم است و از خدا نازل شده است. علماى نسّابه نیز گفتهاند: سیادت، بر هاشم مقرر گردید، زیرا حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداى تعالى از خلایق برگزید عرب را، و از عرب قریش را، و از قریش هاشم را، و او را سید عرب و عجم گردانید و از بنى هاشم مرا و على و فاطمه علیهماالسلام و ذریه ایشان را.»(تفسیر اثنا عشری، ج2، ص 89)
سیادت سادات به خاطر شرافت در نسب
البته همه پیامبران سیادت دارند اما در بین پیامبران، حضرت محمد سید ایشان است. یعنی اینکه اطاعت احدی جز خدای سبحان بر پیامبر(ص) لازم نبود و برعکس بر تمامی مخلوقات خدای سبحان، لازم است از او اطاعت و پیروی کنند. انبیای دیگر نیز اگر در زمان آن حضرت بودند از ایشان اطاعت می نمودند و ایشان بر آنها سیادت داشت. در روایت است که آن حضرت به امیرالمومنین فرمودند: یا علی هبط جبراییل علی فقال یا محمد ان لکل شیء سید فَسَیِّدُ الْبَشَرِ آدَم و سید ولد آدم انت ...(بحارالانوار، ج 61، ص30): «جبرئیل بر من فرو شد و گفت: اى محمد هر چه را آقائیست، آقاى بشر آدم است و آقاى فرزندان آدم توئی.»
اما سیادت سادات امروزی که در بین ما رایج است، سیادت به شرافت نسب و فامیلی با آن حضرت است لذا به جهت رعایتشان پیامبر مامور به احترام به سادات شده ایم: «کسی که به فرزندان من احترام بگذارد و آنان را تکریم کند، در واقع مرا تکریم کرده است.» (پیامبر اکرم، مستدرک الوسائل، 12/367)
این احترام علاوه بر رعایت حق پیامبر، حکمتهای دیگری هم دارد از جمله اینکه خاندان پیامبر مشخص، محترم و مورد حمایت باشند،(مخصوصا که بسیاری از سادات به جهت همین قرابت و نسبت در تاریخ مورد ظلم حکام و ستمگران قرار گرفتند و این موضوع از قبل برای پیامبر روشن بود)، و هم اینکه شناسایی سادات برای اجرای احکام خمس و زکات مربوطه لازم است که آن فلسفه مفصلی دارد و دلیل مهمتر اینکه، رفتار مردم با سادات و چگونگی عملکرد سادات در قبال این سیادت، وسیله ای برای آزمایش، قرار گیرد.
سیادت به معنای سروری، شرافت و بزرگی کسی بر دیگران است. (معین، لغت سیادت) و در مقابل معنای عبد و ذلیل قرار دارد «... أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ»(ای زکریا) همانا خدا مژده مىدهد تو را به یحیى، همان كه گواهى دهنده است به كلمهاى از خدا! بزرگوار و پارسائیست خوددار، و پیمبریست از شایستگان
حضرت محمد
سیادت حضرت امیرالمومنین نیز منتسب به ابوطالب و از ایشان منتسب به جناب هاشم است این از جهت انتساب ایشان به بنی هاشم(خاندان پیامبر) است اما جز این، سیادت حضرت امیرالمومنین، از خود اوست بلکه سیادت پدر و مادر و فرزندانش نیز از سیادت اوست زیرا بعد از رسول خدا افضل مردمان، حضرت امیر است و سید خلایق است و دیگران به سبب انتساب به ایشان مفتخر می شوند اما در مورد فرزندان حضرت فاطمه، به جهت برتری و بزرگی و سروری این بانو، سیادت فرزندانشان، از ناحیه هر دو بزرگوار است یعنی فرزندان ایشان مفتخر و سیدند به داشتن چنین پدر و مادری و البته به خاطر انتسابشان به پیامبر گرامی اسلام.
«ابن حجر مكى» در صواعق محرقه و «بیهقى» در فضایل صحابه و «قسطلانى» در مواهب لدنیّه روایت نموده: انّه ظهر علىّ بن أبی طالب من البعد، فقال النّبىّ هذا سیّد العرب. فقالت عایشة: الست سیّد العرب؟ فقال: انا سیّد العالمین و علىّ سید العرب.1 (تفسیر اثنا عشری، ج2، ص 89)
بدرستى كه ظاهر شد على بن ابى طالب علیه السّلام از دور. پس حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: این سید عرب است. عایشه گفت: آیا نیستى تو سید عرب؟ فرمود: من سید عالمین، و على علیه السّلام سید عرب است.
سیادت ذاتی به اعمال است
سیادتی که برای سادات قرار گرفته است تنها موجب برتری و امتیاز نیست بلکه همانطور که گفتیم وسیله ای برای آزمایش است هر کس که رفتار او بیشتر مورد توجه و عبرت مسلمین باشد وظیفه و تکلیف سنگین تری نیز خواهد داشت. سادات به جهت قرابت خویشاوندی با پیامبر، هم محق هستند، هم مکلف. محقند که مورد احترام واقع شوند و مکلفند که در خور شان خویشاوندی با پیامبر رفتار کنند؛ اما اگر رعایت نکردند، سیادت هیچ کمکی به ایشان نخواهد کرد.
البته همه پیامبران سیادت دارند اما در بین پیامبران، حضرت محمد سید ایشان است. یعنی اینکه اطاعت احدی جز خدای سبحان بر پیامبر(ص) لازم نبود و برعکس بر تمامی مخلوقات خدای سبحان، لازم است از او اطاعت و پیروی کنند. انبیای دیگر نیز اگر در زمان آن حضرت بودند از ایشان اطاعت می نمودند و ایشان بر آنها سیادت داشت
در حدیث است که: خلقت الجنة لمن اطاع اللَّه و لو كان غلاما حبشیا و خلقت النار لمن عصى اللَّه و لو كان سیدا قرشیا: بهشت آفریده شد برای کسی که از خداوند اطاعت کند هر چند برده ای از حبشه باشد، و جهنم برای کسی است که معصیت نماید هر چند سیدی از اهل قریش باشد. بنابراین اصل در سیادت که موجب رستگاری گردد، سیادتی است که بوسیله اعمال حاصل شود لذا در بسیاری از روایات برای کسب سیادت ذاتی اکتساب فضایلی را ذکر فرموده اند:
من جمله در روایتی است که امیرالمومنین روى بجانب امام حسین(ع) نموده فرمود پسرم سیادت و آقائى چیست؟ پاسخ داد رسیدگى بقوم و قبیله نمودن و تحمل ناراحتى و جرم كشیدن.(مواعظ امامان علیهم السلام، ترجمه ج 17، بحارالانوار 96)
و نیز فعل المعروف و اغاثة الملهوف و اقراء الضّیوف آلة السّیادة.(تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص450)
احسان كردن، و بفریاد ستمدیده بیچاره رسیدن، و مهمانى كردن مهمانان سبب بزرگى و مهترى است.
و باز از جمله این روایات است:
بالجود تكون السیادة(تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص379)؛ سیادت با جود و بخشش حاصل می شود.
سَبَبُ السِّیَادَةِ السَّخَاء؛ سبب مهترى و بزرگى سخاوت است. (همان، 378)
تجاوز مع القدرة و احسن مع الدّولة تكمل لك السّیادة؛ در گذر با توانائى، و احسان كن با دولت، تا تمام گردد از براى تو بزرگى.(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحكم، ج3، 297)