mozhgan
10-28-2011, 05:06 PM
شیطان
ای بچههای آدم! مگر از شما عهد نگرفته بودم که بنده شیطان نشوید؟!
به یک راه میماند، به یک مسیر که باید رفت. زندگیمان را میگویم. شاید راههای مختلفی باشد که از همهشان بشود رفت و رسید. همه شان بخورند به همان بزرگراه، به همان صراط مستقیم. اما توی همه این راهها یک نفر هست که هی جلوی پایمان مانع بگذارد، جادههای انحرافی بکشد، مسیرهای خاکی که تا بجنبیم کیلومترها از مقصد دورمان کرده است.
(1) هیچ تسلطی بر کسی ندارد. وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ، قرار است فقط شاخصی باشد برای اینکه خودمان بفهمیم چند مرده حلاجیم. برای این که حجت بر ما تمام بشود. إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ. (سبأ/21)
(2) گام به گام همراهیمان میکند. قدم اول را که با وعده و وعیدش برداریم، برداشتن قدمهای بعدی راحت میشود. بعد تا چشم باز کنیم میبینیم چقدر بیراهه رفتهایم. چقدر انرژیمان سوخت شده. باید پایید قدمها را. قرآن هی چپ و راست میگوید: وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ . پا جای قدمهای شیطان نگذارید. (بقره/ 168- بقره/ 208- انعام/ 142- نور/ 21)
(3) از صنعت بستهبندی شنیدهاید حتماً. که چقدر میشود با بستهبندیهای خوب و مرغوب، مشتری را - حتی به کالاهای نامرغوب- جذب کرد. شیطان این کاره است. اسم قرآنیاش میشود تسویل؛ الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ (محمد/25). یعنی شیطان توی زرورق میپیچد برایتان بعضی کارها را، که به چشمتان خوب بیاید، که انجام بدهید. وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ. (عنکبوت/38)
(4) حزب تشکیل داده! بعضیها هم میروند و عضو حزبش میشوند: اولئک حزب الشّیطان. همانها که شیطان احاطهشان کرده، همه وجودشان را تسخیر کرده که اصلاً یاد خدا نیفتند. اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ . اینجای ماجرا دیگر خیلی دردناک و ترسناک میشود! (مجادله/19)
(5) قشنگی ماجرا ولی آنجاست که برای بعضیها، سیاستهای شیطان نتیجه عکس میدهد. اصلاً همین که افکار شیطانی دورهشان میکند، همین که شیطان سراغشان میآید، بیشتر یاد «او» میافتند. إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ . یکی از جاهایی که بصیرت شان گل میکند و چشمشان باز می شود همین جاست. فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ . خدا هم لابد مینشیند آن بالا و کیف میکند به این بندههاش. إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ . (اعراف/201)
به یک راه میماند. به یک مسیر که باید رفت. زندگیمان را میگویم. قبل از این که راه بیفتیم امّا یکی ازمان عهد گرفته بود که پشت سر شیطان راه نیفتیم. بنده شیطان نشویم. یادتان هست؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ
ای بچههای آدم! مگر از شما عهد نگرفته بودم که بنده شیطان نشوید؟!
به یک راه میماند، به یک مسیر که باید رفت. زندگیمان را میگویم. شاید راههای مختلفی باشد که از همهشان بشود رفت و رسید. همه شان بخورند به همان بزرگراه، به همان صراط مستقیم. اما توی همه این راهها یک نفر هست که هی جلوی پایمان مانع بگذارد، جادههای انحرافی بکشد، مسیرهای خاکی که تا بجنبیم کیلومترها از مقصد دورمان کرده است.
(1) هیچ تسلطی بر کسی ندارد. وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ، قرار است فقط شاخصی باشد برای اینکه خودمان بفهمیم چند مرده حلاجیم. برای این که حجت بر ما تمام بشود. إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ. (سبأ/21)
(2) گام به گام همراهیمان میکند. قدم اول را که با وعده و وعیدش برداریم، برداشتن قدمهای بعدی راحت میشود. بعد تا چشم باز کنیم میبینیم چقدر بیراهه رفتهایم. چقدر انرژیمان سوخت شده. باید پایید قدمها را. قرآن هی چپ و راست میگوید: وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ . پا جای قدمهای شیطان نگذارید. (بقره/ 168- بقره/ 208- انعام/ 142- نور/ 21)
(3) از صنعت بستهبندی شنیدهاید حتماً. که چقدر میشود با بستهبندیهای خوب و مرغوب، مشتری را - حتی به کالاهای نامرغوب- جذب کرد. شیطان این کاره است. اسم قرآنیاش میشود تسویل؛ الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ (محمد/25). یعنی شیطان توی زرورق میپیچد برایتان بعضی کارها را، که به چشمتان خوب بیاید، که انجام بدهید. وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ. (عنکبوت/38)
(4) حزب تشکیل داده! بعضیها هم میروند و عضو حزبش میشوند: اولئک حزب الشّیطان. همانها که شیطان احاطهشان کرده، همه وجودشان را تسخیر کرده که اصلاً یاد خدا نیفتند. اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ . اینجای ماجرا دیگر خیلی دردناک و ترسناک میشود! (مجادله/19)
(5) قشنگی ماجرا ولی آنجاست که برای بعضیها، سیاستهای شیطان نتیجه عکس میدهد. اصلاً همین که افکار شیطانی دورهشان میکند، همین که شیطان سراغشان میآید، بیشتر یاد «او» میافتند. إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ . یکی از جاهایی که بصیرت شان گل میکند و چشمشان باز می شود همین جاست. فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ . خدا هم لابد مینشیند آن بالا و کیف میکند به این بندههاش. إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ . (اعراف/201)
به یک راه میماند. به یک مسیر که باید رفت. زندگیمان را میگویم. قبل از این که راه بیفتیم امّا یکی ازمان عهد گرفته بود که پشت سر شیطان راه نیفتیم. بنده شیطان نشویم. یادتان هست؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ